به گزارش ایسنا، امروزه انسان از جامعه صنعتی بهسوی جامعه اطلاعاتی در حرکت بوده و هزاره سوم را با پیشرفتهای علمی و فنی فوقالعادهای آغاز کرده است. مدیران در سازمانها، با محیطهای بسیار متغیر و پیچیده داخلی و بینالمللی روبهرو هستند و با چالشهای عدیدهای ازجمله فشار برای شفافیت و پاسخگویی بیشتر، منابع مالی محدود، افزایش وظایف و فعالیتها، تغییرات پرسرعت تکنولوژی و هجوم راهحلهای مدیریتی متفاوت برای بهبود وضعیت سازمانها مواجهاند.
موضوعی که صاحبنظران روی آن تأکید دارند، آن است که تنها عامل موفقیت سازمان در عصر اطلاعات، کارکنان و مدیران آن هستند. مدیران عصر نوین باید هوشمند، متخصص و تیزبین باشند تا خود را برای مقابله با چالشهای فراروی سازمان آماده کنند. بهعلاوه، یکی از مهمترین و اساسیترین چالشهای درون هر سازمان، تمرکز بر سیاستها و شیوههای گسترش ارزشهای اخلاقی در تمام زمینههای مربوط به فعالیتهای سازمانی توسط مدیران است. در این راستا مدیران مجبور به ایجاد تصویر شفاف و قابلاعتماد از سازمان هستند.
در این خصوص، پژوهشگران کشورمان در مطالعهای جالبتوجه، که با تفحص در اصول رهبری اخلاقی در چین باستان انجامشده، درصدد برآمدهاند تا به این سؤال پاسخ دهند که آیا با احیای اصول رهبری اخلاقی چین باستان میتوان مدیریت نوین را ارتقا داد و به یک شیوه مدیریتی مطلوب دستیافت؟
در این مطالعه تطبیقی، محققان دانشگاه سمنان به مقایسه ویژگیها و مؤلفههای مدیریت غربی و مدیریت شرقی با توجه به دو طرح تثلیث فکری و دینی پرداختهاند. بدین منظور، آنها ابتدا پژوهش مبانی نظری را بررسی کرده، سپس تفکرات اندیشمندان چین باستان و صاحبنظران عصر حاضر را مورد مرور و نقد قرار دادهاند و درنهایت نیز سعی کردهاند بر روی نکات اصلی پژوهش، یعنی اخلاق و رهبری متمرکز شوند.
دکتر عباسعلی رستگار، دانشیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه سمنان و همکارانشان در این پژوهش میگویند: «موضوع مهم و قابلتوجه در این پژوهش، این است که سازمانهای نوین امروزی، با یک شکاف اخلاقی روبهرو هستند، درحالیکه این شکاف در سازمانهای عصر قدیم کمرنگتر بوده است. از دیگرسو، سازمانهای معاصر، به سمت جهانیشدن حرکت میکنند و حضور و تضمین بقای آنها در محیط پرتلاطم رقابتی، مستلزم ایجاد شایستگیها و ارزشهای اخلاقی است. بنابراین سازمانی که در آن اصول اخلاقی، کارراهه مسیر افراد باشد، یک همافزایی مثبت در افراد به دلیل شکلگیری اعتماد ایجاد میشود و افراد، دیگر به منافع خود نمیاندیشند و به نفع جامعه گام برمیدارند، لذا این جهتگیری منجر به همگامی جامعه با این سازمانها میشود».
این محققان میافزایند: «بنابراین، بر اساس بررسیها و مطالعات انجام شده، پیشنهاد میشود که با توجه به موارد مطرح شده از دوران چین باستان و تطبیق آن با سازمانهای عصر امروز، رهبران اخلاقمدار، کارکنان خود را بر اساس شایستگیهایشان انتخاب کنند. لذا این رهبران، از طریق انتخاب شایسته و توانمندسازی کارکنان، خود را برای ایجاد منافع گروهی و نه شخصی آماده میکنند. ازاینرو در فرآیند استخدام یکی از گزینههای مهم، انتخاب افراد شایسته است».
بر اساس نتایج این پژوهش، همچنین در فرایند گزینش و استخدام، یکی از جنبههای حیاتی، تحلیل تجارب کاری قبلی فرد و طراحی شغل، جهت حصول اطمینان از این مورد است که سازمان، فرد مناسب و دارای مهارتهای کافی جهت انجام وظایف مختلف را استخدام میکند.
دکتر رستگار و همکاران اعتقاد دارند: «دومین گزینه مورد بررسی، تمرکز بر ارزشها در مصادیق اخلاقی است که برای این گزینه نیز پیشنهاد میشود که بر اصول جذب و نگهداری افراد تمرکز شود. بسیاری از سازمانها در شرایط کمبود نیرو، به دنبال جذب افراد توانمند و با مهارت بالا هستند، ولی کارکنان توانمند، در هر سازمانی فعالیت نمیکنند. بنابراین رضایت شغلی کارمندان، بیش از آن که به سطح درآمد بستگی داشته باشد، وابسته به سایر فاکتورها مانند ارزشدهی به کارمند و احساس وفاداری به گروه اجتماعی مربوطه است. بنابراین پیشنهاد میشود که سازمانها به دنبال جذب افراد با توانمندی و مهارت بالا باشند، سپس بهمنظور نگهداری و حفظ آنان در جهت افزایش رضایت شغلی در سازمان بکوشند و احساس ارزش را با ایجاد مشارکت با کارکنان خود القا کنند، بهطوریکه کارکنان سازمان را از آن خود بدانند. برای مثال شرکت تویوتا و سونی در ژاپن چنین رویهای را در پیش گرفته و موفقیتهای فراوانی را به دست آوردهاند».
به بیان این محققان که نتایج پژوهش آنها را، مجله علمی پژوهشی «اخلاق زیستی» وابسته به مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منتشر کرده است: «سومین گزینه مورد بررسی در این مطالعه تطبیقی، اصول پاداش مبتنی بر مشارکت بوده است. بر اساس روایات نقلشده از دوران باستان، کارکنانی که فعالیت متناسب با اهداف سازمان را به نحو احسن انجام دهند، مستحق پاداش هستند».
با توجه به یافتههای این مطالعه، مجریان پژوهش معتقدند مدیریت سازمانهای نوین برای ارتقای شیوههای مدیریتی خود میتوانند اصول اخلاقی دوران باستان را احیا کنند، زیرا سازمانهای عصر فعلی نیازمند تجدید و بازسازی اصول مدیریتی آمیخته با اخلاق هستند و این ارزشهای اخلاقی، با توجه به مطالعات در آیین مدیریتی، در دوران باستان تجلی بسیاری دارند».
انتهای پیام
نظرات