به گزارش ایسنا، جعفر محمدی با این مقدمه در «عصر ایران» نوشت: به موضوعاتی که در چند وقت اخیر در کشور ایران به «مسأله» تبدیل شدهاند نگاه کنید:
- ما نمیگذاریم زنان به استادیومهای ورزشی بروند.
- در استان ما اساسا حق ندارید کنسرت برگزار کنید.
- در استان ما میتوانید کنسرت برگزار کنید اما زنان حق ندارند نوازندگی کنند.
- اینکه قلیان در قهوهخانهها عرضه شود یا نشود محل دعواست.
- چرا آموزش و پرورش بچههای پیشدبستانی و اول و دوم ابتدایی را به مزار شهدا نمیبرد؟
- اجازه نمیدهیم فلان فیلم اکران شود.
- فلان بازیگر امروز ممنوعالفعالیت میشود و چند وقت دیگر او آزاد میشود و دیگری ممنوعالتصویر.
- دعوا میکنیم و حتی کار را به نمازجمعه میکشیم که نام فلان تیم فوتبال باید بشود مشکیپوشان دیار خراسان!
- فلان رستوران یا بستنیفروشی حق ندارد از فلان نام یا حتی از نام برند خارجیاش استفاده کند.
- فلان شبکه اجتماعی را ببندیم یا باز کنیم؟
- ...
اینها تنها مشتی نمونه خروار هستند و هر روز که میگذرد حواشی جدیدی بر حواشی قبلی افزوده میشود و ملک و ملت درگیر چیزهایی میشوند که اساسا در دنیای امروز، مسأله نیستند و اگر اهالی دنیا بدانند که ما بر سر چه چیزهایی با یکدیگر سر و کله میزنیم، حتما بر ما خواهند خندید!
طراحان این استراتژی، بازیشان را خیلی هوشمندانه چیدهاند. اگر مردم و رسانهها توجهی به این موضوعات مطرحشده نکنند، آنها گام به گام جلوتر میآیند و محدودیتهای جدیدی را بر جامعه تحمیل میکنند و اگر هم توجه کنند که از امور مهم غافل میمانند یا کمتر بدان میپردازند.
البته بازیکنان این پروژه، الزاما همان طراحان نیستند. ای بسا افرادی سادهدل که اتفاقا دغدغههای مقدسی هم دارند ناخواسته در مسیر این استراتژی حرکت میکنند و هزینههای افکار عمومیاش را نیز میپردازند.
حضرت علی علیهالسلام آفت حکومتها را چهار چیز میشمارند که یکی از آنها این است: تضییع الاصول و التمسک بالفروع (ضایعکردن امور اصلی و پرداختن به امور فرعی).
حال کمی اندیشه کنیم که آیا کشور ما به طور آشکاری درگیر امور فرعی نیست؟ آیا این درگیری اتفاقی و موردی است یا به یک اصل دائمی تبدیل شده است و اگر تبدیل به یک رویه شده، آیا نمیتوان نتیجه گرفت که ارادهای ضد ملی یا دستکم رویهای منحرف در کار است که کشور را درگیر حواشی کند؟
ایران امروز ما درگیر مصائب بزرگی است که بعضا حتی موجودیت سرزمینیمان را نیز تهدید میکنند؛ از بحران بسیار بسیار جدی آب گرفته تا کاهش سرمایه اجتماعی و از گرههای هزارتوی اقتصادی تا مشکلات سلامت و ... . در یک جامعه طبیعی، هنگام مواجهه با چنین وضعیتی، همه توش و توان مردم و حکومت صرف مباحثه، عارضهیابی، پیدا کردن راه حل و تمرکز عملیاتی روی برونرفت از مشکل و نهایتا پیشرفت میشود. در ایران اما آنچه درباره مشکلات اصلی بیان میشود، در حد شعار و فرافکنی و خالینبودن عریضه است و در مقابل، حواشی چنان مهم میشوند که نه تنها به مسأله اصلی کشور بدل میشوند که به اجرا هم میرسند!
تعارفی در کار نیست. با این دستفرمانی که میرویم، مقصدی جز تباهی همگانی نخواهیم داشت مگر آنکه «اصول» و «فروع» به جایگاههای خود بازگردند و «تمسک بالاصول» اصل دائمی مردم و حکومت باشد.
انتهای پیام
نظرات