به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت: «حسین فدایی، سیاستمدار نواصولگرای ۶۲ ساله که چندی پیش از دبیرکلی جمعیت ایثارگران انقلاب استعفا کرد، جانشین علیاکبر ناطق نوری در سازمان بارزسی دفتر رهبر انقلاب شد. دو سیاستمدار از یک جریان سیاسی که در یک بزنگاه راه خود را از یکدیگر جدا کردند. شیخ اصولگرایان همان مسیر سنتی و اعتدالگرایش را دنبال کرد و دیگری مسیرش به نواصولگرایان خورد.
روز گذشته حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در حکمی، حسین فدایی را به عنوان مسئول دفتر بازرسی رهبری منصوب کردند؛ حکمی که نزدیک به ۶ ماه پس از پذیرش استعفای علیاکبر ناطق نوری صادر شد و فردی به عنوان جانشین او منصوب شد که او نیز از چهرههای شاخص اصولگرایی است و البته با تفاوت زیادی نسبت به سلفش. یک نواصولگرا که بعضا از او به عنوان یکی از چهرههای موثر در جدایی ناطق نوری از جریان اصولگرایی هم نام برده میشود.
بازگشت به عقب؛ عزل یا استعفا؟
در بحبوحه انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران بود که علیاکبر ناطق نوری، از ریاست دفتر بازرسی رهبری استعفا کرد. هر چند در آن روزها با این اتفاق بهترین بهانه به دست کاندیداهای رقیب حسن روحانی که مورد حمایت ناطق نوری بود، داده شد تا با طرح «عزل» او به جای «استعفا» از این خبر به نفع خود سود ببرند اما واقعیت آن گونه بود که ناطق نوری یک ماه پس از آن مطرح کرد: «طبیعی بود که این تصمیم را بگیرم که هم نسبت به تحولات جامعه بیتفاوت نباشم و با دست بازتر بتوانم حرکت کنم و هم این طور نباشد که رفتارهای سیاسی فردی چون بنده، موجبات القاء شبهه جانبداری دفتر مقام معظم رهبری از گروهی خاص را در اذهان فراهم کند.»
این نخستین جمله علیاکبر ناطق نوری پس از استعفا از ریاست دفتر بازرسی رهبری در گفتوگو با شفقنا بود. ناطق نوری به عنوان چهره اصولگرای میانهرو اگر چه بسیار کم اظهار نظر میکند و بیشتر در حوزه علمیه امام حسن مجتبی (ع) خود در لواسان مشغول به تدریس است اما در زمان انتخابات محال بود که بتواند کنار گود بنشیند و نظارهگر اتفاقات سیاسی کشور باشد. مردی که از او به عنوان «چهره رییسجمهور ساز» یاد میشود، آن قدر در دورههای مختلف انتخابات ریاستجمهوری تاثیرگذار بوده که سکوتش در عدم حمایت از کاندیداها از سوی هیچ کسی قابل پذیرش نبود.
او که در تمام ۴ سالی که حسن روحانی سکاندار قوه اجرایی کشور بود، ردای حمایت از دولت تدبیر و امید را بر تن کرده بود نمی توانست در انتخابات سکوت اختیار کند و این گونه بود که دفاع از حسن روحانی را یکی از وظایف خود دانست تا در عمل به آن، تصمیم به کناره گیری از دفتر بازرسی رهبری بگیرد. او معتقد بود که «مجموعه نهاد رهبری که در نزد مردم جایگاه والایی دارد نباید ابزار دست هیچ یک از جریانات سیاسی شود و سوءاستفاده سیاسی و جناحی از این نهاد و سایر نهادهای انقلابی نادرست است و انتصاب خود به دفتر مقام معظم رهبری را در تلاقی با این دیدگاه می دانست.»
روزی که آخرین ملجاء و مرجع آغاز به کار کرد؟
دلیلی که ناطق نوری برای کنارهگیری خود اعلام کرده بود، با توجه به وظایفی که دفتر بازرسی رهبری بر عهده دارد، کاملا قابل پذیرش است. او اگر چه در تمام ادواری که نقشی در انتخابات مختلف کشور از مجلس شورای اسلامی گرفته تا شوراهای شهر و مهمتر از همه ریاست جمهوری ایفا کرده بود، همزمان دفتر بازرسی رهبری را هم اداره می کرد اما در سال ۹۶ شاید به گونهای اوضاع را متفاوتتر از همه ۲۸ سال حضورش در این دفتر دید و ماندن در کنار حسن روحانی را اوجب واجبات دانست که تصمیم به کنارهگیری از مهمترین سمت رسمی خود در نظام جمهوری اسلامی گرفت.
دفتری که ناطق نوری ریاست آن را از ابتدا بر عهده داشت و از سوی رهبری انقلاب وصف «آخرین ملجا و مرجع» گرفته، با یک شکایت آغاز به کار کرد. سال ۶۸، برادران تحریریان صاحب کارخانه خودکار بیک شکایتی به دفتر رهبری انقلاب ارسال کردند و همین امر، آغاز شکلگیری دفتری به نام بازرسی رهبری بود. آن گونه که ناطق نوری در خاطرات خود ذکر کرده است: «با دریافت چنین گزارشی آقا دستور پیگیری داده بودند و خواسته بودند که گزارش اقداماتی که انجام میدهید را به من ارائه کنید. البته بخشی از نامه آقا خیلی تند بود، مضمون آن چنین است: خدا کند که این گونه که اینها (تحریریان) میگویند درست نباشد والا وای بر من، وای بر ما، اگر این درست باشد. اگر این ظلمها در کشور شود، در قیامت چه پاسخی خواهیم داد؟»
با پایان یافتن بازرسی ناطق نوری در مورد این شکایت، در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۶۸ حکم او نیز از سوی رهبری انقلاب صادر شد. ناطق نوری در ادامه خاطرات خود آورده است: «این بازرسی که تمام شد، آقا به من حکم بازرسی دادند. ایشان حکمی قریب به این مضامین نوشته بودند: از آن جایی که اینجا آخرین ملجأ و مرجع تظلمات مردم است شما را به عنوان مسئول بازرسی انتخاب میکنم و از شما میخواهم که یک دفتر کوچکی تشکیل بدهید و مسائل کارگزاران نظام را پیگیری کنید. از اینجا کار بازرسی شروع شد.»
ناطق در خصوص نحوه فعالیت این دفتر نیز این گونه روایت کرد: «بازرسی ما موردی است. یعنی همین طوری برای بازرسی و بررسی مسائل و معضلات نمیرویم بلکه چنانچه کسی تظلمی به دفتر آقا داشته باشد، آقا مورد را به بازرسی ارجاع میدهد و ما هم بازرسی کرده و نتیجه را به ایشان گزارش میدهیم. در طول این چند سالی که ما بازرسی را تشکیل داده و گزارشهای مربوطه را تهیه میکنیم، آقا تمام گزارشها را حتی اگر پانصد صفحه باشد، میخوانند و گاهی هم حاشیه میزنند و اقدام میکنند حتی یک مورد وجود ندارد که ایشان اقدام نکرده باشند. ترکیب اعضای دفتر بازرسی هم به این صورت است: چهار گروه کاری وجود دارد که عبارتند از: گروه فرهنگی، گروه اقتصادی، گروه قضایی و گروه سیاسی.»
از شیخ نور تا چهره رییسجمهورساز
ناطق ۷۳ ساله که به واسطه زادگاهش، نور مازندران به شیخ نور ملقب است، در دورههای اول، سوم، چهارم و پنجم نماینده و در دورههای چهارم و پنجم رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر کشور دولت میرحسین موسوی بوده و حالا تنها، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی را بر عهده دارد اما با وجود پایان فعالیت رسمی سیاسی، او هیچگاه از سیاست دور نبوده است.
بعد از دوم خرداد ٧٦ که در رقابت با سیدمحمد خاتمی شکست خورد، با پیشنهاد اصولگرایان ریاست شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت؛ شورایی که درست ۸ سال پس از فعالیت خود به انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری سال ۸۴ رسید تا شاید بتواند پس از چند سال با تصمیم سازی درست، اصولگرایان را برنده رقابت های انتخاباتی کند. اما همه چیز آنگونه که رییس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب فکر می کرد، پیش نرفت. ناطق نوری در مرحله اول آن انتخابات از علی لاریجانی نامزد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و در مرحله دوم از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کرد که در هیچکدام این دو تصمیم نتوانست شورای هماهنگی را با خود همراه کند.
اگر چه هنوز هم خیلی از سیاستمداران نقش ناطق نوری را در ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بسیار موثر می دانند اما خود او چنین اعتقادی ندارد. حمایت های ناطق نوری از احمدی نژاد در زمان شهردار شدنش که مسیر ریاست جمهوری را برای او هموار کرد، موضوعی است که بارها مطرح شده اما خود ناطق نوری بر مخالفت خود با کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ تاکید دارد. ناطق نوری بعدها نقل کرد که در پایان جلسه ارزشیابی محمود احمدینژاد به او گفته است: «یا سواد تو خیلی بالاست که من نمیفهمم چه میگویی یا حرفهای بالای ابری میزنی»، که در نتیجه احمدینژاد «قهر کرده و رفته». هر چه باشد ناطق نوری پس از انتخابات سال ۸۴، اگر چه منش اصولگرایی خود را حفظ کرد اما به منتقد جدی تندروهای این جریان تبدیل شد، تا از او به عنوان عنصری میانه رو در جناح اصولگرایان یاد شود. اوج این انتقاد به سال ۸۸ کشیده شد؛ جایی که ناطق نوری از بی تفاوتی همسنگرانش در مقابل اتهامات احمدی نژاد در مناظرات تلویزیونی دلگیر شد تا حتی راضی نشود در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت کند. اما با این شرایط، اوضاع برای اصلاح طلبان بعنوان جریان رقیب اصولگرایی، به بهترین شکل ممکن رقم خورد.
ناطق نوری با وجود این که فرد مورد نظر هاشمی رفسنجانی برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود اما خود پیشنهاد داد که حسن روحانی این مسسئولیت را بر عهده بگیرد. آنگونه که هاشمی رفسنجانی در یکی از مصاحبه های خود عنوان کرد: «بیشک نقش علیاکبر ناطقنوری در رسیدن حسن روحانی به مقام ریاستجمهوری بیبدیل است.» با این حال اگر چه خود ناطق نوری قبول ندارد که اسباب ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را فراهم کرده است اما با حمایت های او از حسن روحانی، همچنان مرد رییس جمهور ساز لقب گرفته است.
فدایی نواصولگرا، جانشین ناطق میانهرو
حسین فدایی، سیاستمدارنواصولگرای ۶۲ ساله که چندی پیش از دبیر کلی جمعیت ایثارگران انقلاب استعفا کرد، جانشین علی اکبر ناطق نوری است؛ هر دو از یک جریان سیاسی که در یک بزنگاه راه خود را از یکدیگر جدا کردند. فدایی از فعالان تاثیرگذار اصولگرایی خصوصا انتخابات است. انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری و در همان روزهایی که جمنا پا گرفت تا اصولگرایان را از انشقاق نجات دهد، حسین فدایی تصمیمی منحصر به فرد گرفت و حرفش را هم به کرسی نشاند. به گفته بسیاری از چهره های اصولگرا او از شخصیتهای تاثیرگذار برای انتخاب کاندیدای نهایی جمنا یعنی ابراهیم رئیسی بود و زمانی که بسیاری از تحلیلگران اصولگرا تاکید داشتند که بهتر است محمدباقر قالیباف در انتخابات بماند، تلاشهای فدایی موجب شد اتفاق نظر بر روی رئیسی به وجود بیاید.
این برای اولین بار نیست که فدایی مسیر مخالف هم حزبی های خود را انتخاب می کنند. سال ۸۴ او که عضو شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست ناطق نوری بود، سنگ بنای مخالفت را نهاد و تلاش بسیاری کرد تا اصولگرایان بر سر محمود احمدینژاد به اجماع برسند و با وجود اینکه دور اول از محمدباقر قالیباف حمایت کرده بودند اما از آغاز دور دوم انتخابات تا پایان دولت نهم تمام قد پشت محمود احمدی نژاد ایستاد و از هیچ حمایتی دریغ نکرد. او بعدها در این باره گفت: «ما میخواستیم افراد متعلق به اردوگاه توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی رأی نیاورند. این جمعبندی ما با اجماع شورای هماهنگی به تصویب رسید که نامزد ما نباید از اردوگاه دوم خرداد باشد؛ کاری کنیم که حتما یک اصولگرا رأی بیاورد و آنها رأی نیاورند. دوم اینکه بحثهای بسیاری درخصوص آقای هاشمی صورت گرفت و در نهایت اجماع بر این شد که بهتر است آقای هاشمی نیاید و اگر آمد، نامزد ما نخواهد بود.»
راه سیاسی ناطق نوری و فدایی جدا شد
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب که پس از شکستهای جناح راست در انتخابات دوم خرداد ۷۶ و انتخابات مجلس ششم تشکل شده بود، اواسط سال ۸۳ برای انتخاب نامزد اصولگرایان، یک گروه پنجنفره متشکل از علیاکبر ناطق نوری (رئیس شورای هماهنگی)، حبیبالله عسگراولادی (دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری)، محمدرضا باهنر (دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین)، محمدرضا جمشیدی) نماینده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) و حسین فدایی (دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی) را شکل داد. اما از همان ابتدا این محمود احمد نژاد بود که ساز مخالفت با ناطق نوری را کوک کرد. او معتقد بود که ناطق نوری و جناح راست از پیش تصمیم شان را برای حمایت از علی لاریجانی گرفته اند و به هیچ روی حاضر به پذیرش تصمیم شورا نبود. اما نقش فدایی هم در این میان تاثیرگذارتر از احمدی نژاد بود.
بدنه اجتماعی شورای هماهنگی که ریاست آن برعهده حسین فدایی بود در انتخاب لاریجانی نقشی نداشت، به علت تأمین نشدن رأی آنها و عدم دخالت در تصمیمگیری، تصمیم اتخاذ شده را نپذیرفت تا این گونه عنوان شود که لاریجانی نامزد منتخب «بخش احزاب شورای هماهنگی» است. شورا در ۲۱ اسفندماه ۸۳ علی لاریجانی را زودتر از موعد به عنوان کاندیدای نهایی معرفی کرد با این که حمایت از لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری، مصوبه کمیته منتخب شورای هماهنگی بود، اما جمعیت ایثارگران با دبیرکلی حسین فدایی با این تصمیم چندان موافق نبود. عدم اجماع بر سر انتخاب یک کاندیدای واحد و در حالت کلی دخالت ندادن بدنه شورا در تصمیمگیریها، به ایجاد انشقاق در شورا منجر شد. با کنارهگیری ناطق نوری و جدایی جمعیت ایثارگران، فقط جبهه پیروان خط امام و رهبری در شورا باقی ماند. همین عامل سبب شد که پروسه جدایی ناطق نوری از نیروهای اصولگرا کلید بخورد. پروسه ای که با سکوت اصولگرایان در برابر اتهامات محمود احمدی نژاد به ناطق نوری در مناظرات انتخاباتی ۸۸ تا به امروز تداوم یافته و جریان اصولگرایان به تازگی فهمیده اند که باید او را به متن سیاستگذاری جناح خود بازگردانند. بازگشتی که اگر چه شاید حمایت حسین فدایی و همفکران او را به همراه نداشته باشد اما، فرصت خوبی را برای اصولگرایان پس از چند شکست متوالی فراهم خواهد آورد.»
انتهای پیام
نظرات