به گزارش ایسنا، چندی پیش آمار تکاندهندهای از ازدواج کودکان در خراسان رضوی منتشر شد؛ بر این اساس خراسان رضوی با ثبت ۶۷۵۹ مورد ازدواج کودکان در رتبه اول کشور قرار گرفت. موضوع ازدواج کودکان از چند منظر قابل بررسی است: تبعات روانی این ازدواج، تاثیر آن بر جامعه، خلأهای قانونی و آموزشی که کودکان هیچگاه برای آشنایی با مسائل جنسی به صورت کامل نمیبینند و گاهی نیز ممکن است، به صورت بارداریهای ناخواسته نمود پیدا کند.
برای گزارشهای مختلف وقتی به روستاها میروم گاه با مادران کوچکی مواجه میشوم که فرزند خود را در آغوش کشیدهاند. در مطب پزشکان متخصص زنان و زایمان و ماماها با کودکانی روبهرو میشوم که در ماههای حاملگی، انتظار آمدن فرزندشان را به دنیا میکشند. در چشمان برخی از آنها حس نامأنوسی دیده میشود؛ گو این که هنوز حضور موجودی دیگر در بطن آنها برایشان تعریفشده نیست.
ازدواجهای زودهنگام دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، اما پیامدهای آن گاه غیرقابل پیشبینی است. عروسهای کوچک شهر، عروسهای کوچک این سرزمین، بیمقدمه وارد یک مرحله جدید زندگی میشوند، لباس سپید میپوشند و آیندهشان در هالهای از ابهام با عقیمماندن تمام رویاها و دغدغههای کودکی، روزهای تاریکی را رقم میزند.
درباره این موضوع سراغ کارشناسان حوزههای مختلف رفتم و درباره پیامدهای ازدواج زودهنگام، بهویژه برای دختران پرسش کردم. در ادامه نظرات این کارشناسان را خواهید خواند.
تمام افراد زیر 18 سال کودک به حساب میآیند
ناهید مهروش، مدرس دانشگاه و کارشناسارشد روانشناسی در گفتوگو با ایسنا میگوید: ازدواج زودهنگام بر اساس تعریف سازمان ملل هر نوع ازدواجی است که زیر سن 18 رخ میدهد، به طوری که دختر از نظر جسمی و روانی برای ازدواج و فرزندپروری آماده نیست. بر اساس کنوانسیون حقوق کودک، تمام افراد زیر 18 سال کودک به حساب میآیند.
وی اضافه میکند: این یک معضل جهانی است و به دلایل متعددی در کشور ما و بهویژه در استانهایی مانند خراسان رضوی نیز ازدواج در سنین پایین رواج بسیاری دارد؛ بهعنوان نمونه در 9 ماه اول سال 1395 بر اساس آمار ثبت احوال، 181 هزار و 135 دختر زیر 19 سال ازدواج کردهاند که حدود 34 درصد ازدواجهای این مدت را شامل میشود.
بچههایی که بچهدار میشوند و هویتی که گم میشود
وی درباره پیامدهای این نوع ازدواجها عنوان میکند: برخی معتقدند برای پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی در دختران، باید آنها را در ابتدای بلوغ به سمت ازدواج سوق داد؛ درحالیکه میدانیم ازدواج راهکار مناسبی برای پیشگیری و درمان نیست و نمیشود و به بهانه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، آسیب جدیتری فراروی دختران قرار داد.
مهروش با بیان اینکه «همیشه مشکلات بین همسران مربوط به بعد ازدواج نمیشود، بلکه بسیاری از مشکلات میتواند به نوع ازدواج مرتبط باشد»، اظهار میکند: دختری که از نظر عقلی، هیجانی و اجتماعی بلوغ کافی ندارد و رشد او فقط با توجه به بالیدگی جنسی تشخیص داده میشود، در نهایت میتواند کارکرد جنسی داشته باشد و اینگونه است که با بچههایی مواجه میشویم که بچهدار شدهاند و در ایفای نقشهای خود سر در گم ماندهاند.
وی ادامه میدهد: به این ترتیب سلامت نسلها به خطر میافتد. آمار طلاق و بهتبع آن آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. روابط فرازناشویی شکل میگیرد و اختلالات روانی سر باز میکند و اعتیاد و خودکشی بروز مینماید.
مهروش اضافه میکند: گروهی نیز برای کاهش سن ازدواج و ترویج ازدواج، ازدواجهای زودرس را پیشنهاد میکنند، درحالیکه ازدواج موضوع بسیار پیچیدهای است و پیشبینی نسبی خیر یا شر بودن آن به بررسی فاکتورهای زیادی نیاز دارد و سن تنها یکی از آن معیارهاست.
وی با اشاره به اینکه «روان شناسان معتقدند بازه سنی 12 تا 18 سال زمان کسب "هویت" در افراد است»، توضیح میدهد: چگونه میتوان از دختر یا پسری که نمیداند کیست و از زندگی چه میخواهد، انتظار داشت که انتخاب کند همسر چه کسی باشد؟ تا زمانی که جامعه به وجود یک جوان بهعنوان سرمایه اجتماعی اهمیت ندهد و سازوکار کمک به او برای ساخت هویت فردی مستقل و شایسته را در دستور کار قرار ندهد، هر راهکاری در تلاش برای ایجاد هویت خانوادگی، اجتماعی، ملی، مذهبی، فرهنگی و... مردود است و نتیجه آن پرورش افرادی است که فاقد پایگاه هویتی موفق و فاقد ثبات در تصمیمگیری هستند و صرفاً از این شاخه به آن شاخه میپرند.
ازدواج زودهنگام ستم به نسل آینده است
این مشاور امور خانواده و زنان میگوید: برخی بزرگسالان با تفکر عوامگرایانه معتقدند در گذشته اکثر دختران و پسران در سنین کم ازدواج کردهاند و مشکلی پیش نیامده، پس در حال حاضر توجه به متغیرهای ازدواج ایمن، سختگیری و متهبهخشخاشگذاشتن است.
مهروش با بیان اینکه «مغایرتهای زمان بسیاری از مدلهای زندگی فردی و خانوادگی را تحت تاثیر خود قرار داده است»، میگوید: رعایت سنتهای اجتماعی و خانوادگی در امر ازدواج، بدون درنظرگرفتن آسیبهای ناشی از آن، ستم به نسلهای آینده است. دلایل دیگری نیز دراینباره وجود دارد از جمله ایجاد پشتوانه مالی، عاطفی و... برای دختران بیسرپرست که خود جای بحث دارد. نمی توان «اسب سفید رویاها» را در ازدواج که یک سیستم تعاملی بسیار پیچیده است، جستجو کرد.
از این روانشناس درباره بهترین راه برای پیشگیری از وقوع چنین ازدواجهایی به لحاظ روانشناختی میپرسم، وی اظهار میکند: به نظر میرسد آگاهی عمومی نسبتبه امر ازدواج و مؤلفههای ایجاد ازدواج ایمن بسیار کم است و این نگاه سادهانگارانه منجر به بروز ازدواجهای نامناسب و افزایش آمار جدایی در کشور شده است.
مهروش میافزاید: بنابراین بهتر است رسانهها و آموزشوپرورش، نسبتبه روشنسازی اذهان در مورد «ازدواج خوب» تلاش کنند. همچنین آسیبشناسی بلوغ در مدارس، آموزش داده شود تا دختران و پسران نوجوان، علائم فیزیولوژیکی که نیاز به ازدواج را مطرح مینمایند، بشناسند و خویشتنداری را تا ایجاد آمادگی کافی برای ازدواج تمرین کنند.
وی با تاکید بر اینکه «همانطور که از بچهها در مورد نرفتن به مدرسه، انجامندادن تکالیف، خوردن داروها و... نظرخواهی نمیکنیم، در مورد میل به ازدواج نیز نظر آنها تنها تمایل آنی است که مسئولیت نتایج آن بر عهده بزرگترهاست»، ادامه میدهد: باید در قوانین کشور برای تشخیص بلوغ دختران زیر سن قانونی برای ازدواج تجدیدنظر گردد تا هیچ کودکی قبل از پختگی عقلی، روانی، عاطفی و اجتماعی و فقط به خاطر بلوغ جسمی، محکوم به انتخاب کودکانه نشود.
نقض حقوق کودکان و دامنزدن به آسیبهای اجتماعی
در ادامه گزارش خود نظر یک جامعهشناس را درباره اثرات ازدواج زودهنگام بر جامعه پرسیدم.
عبدالرضا قندهاری، کارشناسارشد جامعهشناسی در گفتوگو با ایسنا میگوید: اولین مسأله که در این زمینه وجود دارد، نقض حقوق کودکان است که در مورد ازدواجهای دختران کمسنوسال اتفاق میافتد. کودک در سنی که هنوز نیاز به محبت والدین، بازی و تفریح و لذتبردن از کودکی دارد، بار مسئولیت زندگی بر عهدهاش گذاشته میشود و موضوع دوم نیز دامنزدن به آسیبهای اجتماعی و بازتولید آن است.
وی این موضوعات مطرحشده را اینگونه توضیح میدهد: اگر دقت کنیم بخش اعظم این ازدواجها در خانوادههایی اتفاق می افتد که دچار فقر فرهنگی و اقتصادی هستند. اینگونه ازدواج، منجر به بازتولید فقر اقتصادی و فرهنگی در خانوادهای جدید میشود. همچنین کودکی که در این سنوسال ازدواج میکند، وقتی بالغتر و بهتبع عاقلتر شد، متوجه میشود که چه ظلمی بر او شده و از بسیاری موهبات زندگی محروم شده و احساس نارضایتی از زندگی به فرد دست میدهد که این نارضایتی در بسیاری از موارد منجر به جدایی و گاه خیانت به همسر میشود.
مشکلات عدیده دختران کمسنوسال، پس از طلاق
مهدیه لعلاقبالی، کارشناسارشد فقه و حقوق نیز در گفتوگو با ایسنا میگوید: در بین مواردی که برای طلاق توافقی مراجعه میکنند، تعداد دختران زیر سن قانونی بسیار زیاد است.
وی که کار مشاور حقوقی در امر طلاقهای توافقی ارجاعی از دادگستری را انجام میدهد، در این زمینه بیان میکند: مشکل آنجاست که معمولاً این دختران با بذلبخشی تمام مهریه خود، با مشکلات مالی عدیدهای برای زندگی بعد از جدایی مواجه میشوند و به دلیل سن پایین، در بیشتر موارد تحصیلات خود را ناتمام گذاشتهاند و گاهی حتی دیپلم نگرفتهاند، بنابراین برای پیداکردن شغلی که بتوانند بهوسیله آن استقلال خود را بعد از جدایی حفظ کنند، مشکل دارند. ادامهدادن تحصیلات و پیداکردن شغل مناسب و بهدستآوردن استقلال مالی، تنها چند مورد از مشکلات عدیدهای است که دختران کمسنوسال، پس از جدایی، با آن مواجه میشوند.
این کارشناس ارشد فقه و حقوق تصریح میکند: درواقع گاهی نیز شاهد آن هستیم که مرد به زن حق طلاق را در دفتر اسناد رسمی میدهد که معمولاً مردان در مقابل دادن این حق، امتیازات زیادی از زن میگیرند، ازجمله شرط میگذارند که در مقابل، باید زن، از نفقه معوقه و مهریه گذشت و آن را بذل کند تا به او حق طلاق دهد.
آنچه در این گفتوگوها خواندید، پیامدهایی است که ازدواج زودهنگام برای کودکانی که هنوز دوران بازی خود را تمام نکردهاند با آن مواجه میشوند. باید توجه داشت، این مسائل به خودِ فرد منتهی نمیگردد، بلکه گاه وقتی کودکی از آموزشهای اولیه جنسی بیبهره میماند و زیر بار مسئولیت همسری کمر خم میکند، با بهوجودآمدن یک فرزند زیر بار مسئولیت سنگین مادری کمرش خواهد شکست و پس از آن جامعه نیز مورد تهدید قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام
نظرات