صدیقه احمدی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: نابینا کسی است که از داشتن چشم سر محروم است، اما نباید تصور کرد که چون نمیبیند، دنیای او تیرهوتار است و از رنگها، تصاویر و تجسمها خالی است. ممکن است دنیای ما با دنیای افراد بینا متفاوت باشد، اما با آنها بیگانه نیست؛ درواقع با استفاده از حواس دیگر بدنمان، با صداها، تصویرسازی و تجسمکردن از همهچیز شناخت حاصل میکنیم.
وی خاطرنشان کرد: از مردم انتظار میرود که محدودیت ما را به عنوان معلولیت و ممنوعیت تلقی نکنند و سعی کنند با ایجاد ارتباط مؤثر و مناسب با نابینایان و کسب آگاهی با روشهای مختلف، دید بهتری نسبت به شرایط، تواناییها و مشکلات آنها به دست آورند و همچنین به استقلال بیشتر یک فرد توانمند کمک کنند.
این دانشآموخته دانشگاه فردوسی افزود: تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدارس استثنایی گذراندم. در دوران دبیرستان تصمیم گرفتم که تحصیلاتم را در مدارس عادی و در کنار سایر دانشآموزان به صورت تلفیقی بگذرانم تا به این وسیله بتوانم در اجتماع حضور یابم، دیدگاهم نسبتبه دنیای پیرامون گستردهتر شود و با وجود محدودیتهایم در کنار دیگران رشد کنم و تواناییهایم را به آنها ثابت کنم.
وی ادامه داد: مشکلاتی در زمینه درس خواندن در کنار سایر بچههای عادی وجود دارد که برای رفع آن، نیاز به فراهمکردن امکاناتی است مانند نحوه برگزاری امتحانات، تصویریبودن آموزش و نوشتن بر روی تخته توسط دبیران که باید برای افراد نابینا مناسبسازی میشد. با این حال توانستم با وجود همکاری خوب دبیران و کادر اجرایی مدرسه و با حضور یک رابط مشکلاتم را پشت سر بگذارم.
کمبود سالن مطالعه برای نابینایان
احمدی تصریح کرد: کمبود سالن مطالعه ویژه نابینایان در خوابگاهها مشکلاتی را برای مطالعه ایشان به بار میآورد. با توجه به این که شیوه درسخواندن ما متفاوت با سایرین است و ممکن است باعث آزار دیگران شده و برای آنها سروصدا به وجود آورد. در سطح شهر از مردم تقاضا داریم ماشین را جلوی پلها پارک نکنند. رانندگان اتوبوس دقیقاً در محل ایستگاه، اتوبوس را متوقف کنند. در بسیاری از اتوبوسها جیپیاسی که مسیرها را اعلام کند، غیرفعال است که باعث ایجاد مشکلاتی میشود. پستیوبلندیهای خیابانها که برای توانمندان و از جمله نابینایان مشکلات زیادی را به وجود میآورد، باید برطرف شود.
وی با بیان اینکه «افزایش منابع صوتی از جمله کتاب، مقاله و پایاننامه شرایط آموزشی افراد نابینا را بهبود میبخشد»، افزود: درنظرگرفتن منشی برای آزمونهای نابینایان از سوی خود دانشگاه میتواند بسیاری از مشکلات این افراد را در زمینه پاسخدهی مناسب برطرف کند؛ این درحالی است که برای انجام پژوهشهای خود نیز، همواره به افرادی نیازمندیم که بتوانیم با آنها در ارتباط باشیم.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: در زمینه شرایط کاری، افراد نابینا در بحث تدریس نشان دادهاند که موفقند و میتوانند با شاگردان خود بهخوبی ارتباط برقرار کنند. همچنین افراد نابینا در زمینه گویندگی و مشاورهدادن موفق جلوه کردهاند. آنها میتوانند در ادارههای مختلف بهویژه اداره استثنایی استخدام شوند و بهخوبی از عهده کارها برآیند. برای افراد نابینا نباید محدودیت شغلی ایجاد کرد.
یک دانشجوی روشندل دیگر در گفتوگو با خبرنگار ایسنا گفت: حس دلسوزی که جامعه نسبتبه افراد توانمند از جمله نابینا دارد، روحیه وی را متلاشی میکند.
ابوالفضل ملاجردی در مورد نگاهش نسبتبه زندگی و شرایط موجود روشندلان در جامعه ایران اظهار کرد: دنیای نابینایی، دنیایی کاملاً درونی است؛ در نتیجه دنیای بیرونی برای افراد نابینا بهوسیله حس بویایی، شنیداری، لامسه و چشایی درک میشود. ما بینایی را به صورت درونی درک میکنیم و واقعیتها را در ذهن خود قرار میدهیم.
فرد نابینا باید مستقل بار بیاید
وی افزود: نکتهای که برای نابینایان آزاردهنده است، حس دلسوزی دیگران نسبتبه این افراد است؛ اینکه دیگران ما را ناقص و معلولی بدانند که هیچگونه توانایی نداریم. همین حس دلسوزی فرد توانمند را متلاشی میکند. آنچه که باید به آن توجه کرد، این است که نباید چنین اتفاقاتی در جامعه اسلامی ما برای یک توانمند از جمله یک فرد نابینا پیش آید. نه تنها در جامعه، بلکه در خود خانوادهها نیز این حس دلسوزی وجود دارد. از پدر و مادرهایی که دارای فرزند توانمند یا نابینا هستند، انتظار میرود که نسبتبه فرزندشان حس ترحم نداشته باشند و بگذارند که فردی مستقل در جامعه پرورش یابد.
ملاجردی خاطرنشان کرد: یک نابینا اگرچه چشم ندارد، اما بدن سالمی دارد. میتواند ورزشکار خوبی باشد و کارهای بسیاری انجام دهد. گاهی اوقات بهخاطر نابینایی و حس دلسوزی، شرایط کاری مناسب برای ما فراهم نمیشود؛ چرا که گمان جامعه بر این است که یک معلول توانایی انجام کاری را ندارد.
کلام نادرست افراد بر ذهنیت یک نابینا تأثیر منفی میگذارد
این دانشآموخته دانشگاه فردوسی با بیان اینکه «انسانها اجتماعی پرورش یافتهاند؛ درنتیجه برای بسیاری از کارهای اجتماعی خود، نیاز به همکاری دیگران دارند و این مسئله در مورد افراد نابینا هم صادق است»، ادامه داد: ما نابینایان هم، نیاز به کمک دیگران داریم، اما نه همیاری که همراه با حس دلسوزی باشد یا اینکه طرز گفتار افراد برای کمک به یک نابینا تغییر یابد. درواقع در پاسخ به درخواست کمک به یک نابینا، حتی نوع کلام افراد هم، بر ذهنیت فرد نابینا تأثیر منفی خواهد گذاشت.
وی اظهار کرد: من به عنوان فرد نابینا باید بپذیرم که این شرایط به وجود آمده و حالا باید بیندیشم که چگونه از آن استفاده بهینه کنم. درنتیجه شرایط خود را بهعنوان یک نابینا میسنجم تا بتوانم یکسری اقداماتی را که براساس تواناییهایم در من نهادینه شده، انجام دهم.
ملاجردی خاطرنشان کرد: یکی از مشکلاتی که در زمینه تحصیل برای من ایجاد شد، شیوه آموزش در مدارس بود. من درک بسیاری خوبی از ریاضی داشتم، اما آموزگاری نبود که روش درست ریاضیآموختن را به من، بهعنوان یک نابینا، بیاموزد. نبود منشی مناسب در جلسه کنکور، شرایطی نامناسبی را فراهم کرد که من نتوانم بهخوبی پاسخ پرسشها را بدهم؛ درنتیجه حق من در کنکور پایمال شد.
وی با بیان اینکه «بر اساس قوانین، بهزیستی باید هزینههای دانشجویان شبانه یا آزاد توانمند را بپردازد»، افزود: با پیگیریهای بسیار هنوز این امر صورت نگرفته است. از مشکلات دیگر در داخل دانشگاه، نبودن اتوبوسهای سطح دانشگاه است که سبب میشود گاهی اوقات نتوانیم ایستگاه مورد نظر را بشناسیم و زمان زیادی را از دست دهیم. وجود پیادهروهای ویژهی نابینایان در داخل دانشگاه سبب میشود که در رفتوآمد آسایش بیشتری وجود داشته باشد که متأسفانه توجهی به این مسأله نمیشود. در سطح شهر، خودپردازهای بریل وجود ندارد که بتوان مانند سایر افراد بینا بهراحتی از آن استفاده کرد.
اصلاح جامعه ایرانی در زمینه اخلاق
این روشندل ادامه داد: جامعه ایرانی نیاز به اصلاح در بعضی از افکار و عقاید دارد؛ مانند تغییر ارزشهای اخلاقی. این که در کنار دروس گوناگونی که یک فرد از ابتدای تحصیل مورد مطالعه قرار میدهد، درسی با عنوان اخلاق که ارزشهای اخلاقی و روش درستزندگیکردن را بیاموزد وجود ندارد، باعث میشود که مشکلات زیادی برای افراد توانمند جامعه ما به وجود آید.
وی با توضیح اینکه «اگر یک توانمند کشف شود، استعدادهای بسیاری در او شکوفا میشود»، خاطرنشان کرد: افراد بسیاری وجود دارند که در کنار معلولیت خود، بسیاری از کارها را بهخوبی به انجام میرسانند. برای نمونه استاد نابینایی دارم که یکی از بهترین سنتورسازهای کشور است. علاقه دارم که تواناییهای خود را بسنجم و براساس این تواناییها، شغل آینده خود را برگزینم.
انتهای پیام
نظرات