به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه مستقل رای الیوم، عبدالباری عطوان، تحلیل نویس مشهور عرب درخصوص سند جدید حماس که راهبردهای جدید این جنبش را مشخص میکند، نوشت: بسیاری افراد در مورد سند جدید جنبش حماس که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس روز دوشنبه در دوحه آن را اعلام کرد و در خصوص تغییراتی که در سیاستهای این جنبش صورت گرفته است، تحلیلهایی خواهند نوشت، اما آنچه که برای ما اهمیت دارد، این است که به این سند از این زوایا نگریسته شود:
نخست، طرفی که این سند به آن داده خواهد شد، فشارهای منطقهای و بینالمللی که برای تدوین این سند در این قالب کنونی اعمال شده و همچنین اصلاحاتی که در آن صورت گرفته است و اینکه این سند به مثابه لغو غیرمستقیم منشور حماس مطرح شده و آیا این طرفها به سند و ساختار کنونی آن راضی خواهند شد؟
دو، آیا ۴۲ بندی که در این سند مطرح شده، نهایی است یا اینکه مقدمهای برای اصلاحات دیگری در آیندهای نزدیک به صورت مستقیم یا غیرمستقیم است؟
سوم، آیا اجماعی میان شاخههای حماس به ویژه گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) در مورد بندهای این سند وجود دارد؟
دو رویکرد در فلسطین نسبت به این سند وجود دارد، رویکرد نخست واقع گرایانه است که با زبان روز و همگام با تحولات عربی و بینالمللی با آن تعامل میکند و خواهان در پیش گرفتن روش عملی است که اتهامهای مطرح شده علیه حماس مبنی بر اینکه یک جنبش "ضد یهود" و یک جنبش "تروریستی" باشد را نفی میکند که در این خصوص، این بند ذکر شده است: نزاع در فلسطین دینی نیست و حماس دشمنی با یهویان به دلیل دینشان ندارد، بلکه خصومت حماس با آنها به دلیل اشغال فلسطین است. همچنین تشکیل کشور به صورت مرحلهای در کرانه باختری و نوار غزه به پایتختی قدس مورد قبول واقع میشود همسو با حفظ تمامی اصول فلسطینیها همچون اصل آزادسازی تمامی فلسطین، ادامه مبارزه مسلحانه در کنار دیگر روشهای مقاومت و پایبندی به حق بازگشت.
اما رویکرد دوم این سند یادآور امتیازدهیهای سازمان آزادی بخش است که راه را به سمت مذاکرات و به رسمیت شناختن اسرائیل هموار کرد (سند حماس اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد) و طرفداران این رویکرد این سوال را میپرسند که اگر هدف حماس ادامه مسیر سازمان آزادی بخش است، پس حماس چه تفاوتی با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دارد؟ برای چه از زمان اداره غزه توسط حماس در سال ۲۰۰۷، سه بار به غزه حمله شده است؟
اگر به میراث سازمان آزادی بخش و سلسله امتیازدهیهایش بازگردیم، میتوانیم تاریخ آن امتیازدهیها را در قالب بندهای ۱۰ گانه مصوب سال ۱۹۷۴ و دقیقاً پس از جنگ اکتبر در سال ۱۹۷۳ ذکر کنیم که به صراحت بر تشکیل کشور فلسطین در هر اراضی که از دشمن اسرائیلی آزاد شود، تاکید دارد و سپس امتیازدهیها بیشتر شد و قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت را به رسمیت شناخت که این قطعنامه حق فلسطینیها را تنها محدود به مناطق اشغال شده در سال ۱۹۶۷ میدانست و بالاخره کار به توافقهای اسلو کشید و ما بقی رخدادها نیز مشخص است.
ما به خوبی جشن شادی و تبریکها و رقصها در کاخ الصنوبر در یکی از حومههای پایتخت الجزایر پس از اعلام سند استقلال را به یاد میآوریم. شاعر بزرگ محمود درویش و ادوارد سعید، اندیشمند عرب بر تدوین این سند در قالب نهاییاش در سال ۱۹۸۸ نظارت داشتند. این سندی بود که از استقلال و تشکیل کشور "خیالی" فلسطین خبر میداد و رسانههای بینالمللی به این رخداد توجه بسیار نشان دادند و بیش از ۱۰۰۰ خبرنگار برای پوشش دادن این مراسم حضور داشتند.
آن سند استقلال به توافقنامه اسلو و دوری از "خشونت" (مبارزه مسلحانه) و به رسمیت شناختن اسرائیل و مذاکره بر سر "ساختار توافق شده" برای بازگشت آوارگان و آغاز حکومت خودگردان در غزه و اریحا تبدیل شد.
توافقنامه اسلو برای نجات رهبری سازمان آزادی بخش و خارج کردن آن از انزوای سیاسی و خشک شدن منابع مالیاش پس از حمله ارتش عراق به کویت مطرح شد و کار به تاسیس "نیروهای دایتون" بر اساس طرح آمریکایی به دست سازمان برای حفاظت از شهرکنشینهای اسرائیلی با هماهنگی امنیتی با تلآویو هماهنگیهای و ترور یاسر عرفات با سم و چند ماه پس از محاصرهاش ختم شد چراکه وی دومین انتفاضه مسلحانه را کلید زده بود.
هر کس که اظهارات خالد مشعل در مورد سند حماس را دنبال کند، درمییابد که تشابه بسیاری میان اظهارات وی با سخنان عرفات در مورد بندهای ۱۰ گانه وی و سند استقلال وجود دارد چراکه در آنها از هیچ وجب از خاک فلسطین یا حق بازگشت یا مبارزه مسلحانه صرف نظر نشده و در این سند از دنبال کردن تمامی روشهای مقاومت صحبت به عمل آمده و ما نمیدانیم که اوضاع چند سال بعد چگونه خواهد بود و وضعیت این سند و وضعیت حماس و مردم فلسطین چگونه خواهد شد؟
کسی که این مقاله را نوشته است، یک عضو قدیمی در شورای ملی فلسطین است که با تحولات مساله فلسطین در لحظات دشوارش زندگی کرده است. این شخص از ۴۰ سال قبل در غرب زندگی میکند و مدعی است که این غرب، حیلهها، روشها و فشارها و اهداف نهائیاش برای باقی نگه داشتن اسرائیل به عنوان یک ابرقدرت در منطقه را میداند.
از طریق این تجربه و پیگیری چندین بند اساسی درمییابیم که باید بر این امور تاکید کنیم:
نخست اینکه در صورتی که فلسطینیها کاملا اسرائیل را به رسمیت نشناسند و مبارزه مسلحانه را رها نکنند و عملا حق بازگشت آوارگان فلسطینی را فروگذار نکنند اسرائیل و غرب تشکیل کشور فلسطین به صورت مرحلهای در مرزهای چهارم ژوئن سال ۱۹۶۷ را نمیپذیرند.
دوم اینکه حماس یا هر گروه فلسطینی دیگری تنها در صورتی که اصل مبارزه مسلحانه را رها کند و سلاحش را تحویل دهد، میتواند اتهام تروریسم را از خود دور کند و در این صورت ممکن است غرب کانالهای گفتوگو را به صورت کامل با حماس یا هر تشکیلات فلسطینی دیگری بگشاید.
سوم اینکه اصل مذاکرات مستقیم با اسرائیلیها پس از آن مورد پذیرش قرار میگیرد که اسرائیل و تمامی قطعنامههای بینالمللی و توافقهای امضا شده از جمله توافق اسلو به رسمیت شناخته شوند.
براساس آنچه که مطرح شد میتوان گفت که اقدامات برای گرسنه نگه داشتن و محاصره دو میلیون فلسطینی در نوار غزه، بستن گذرگاه، کسر یک سوم حقوق فلسطینیها در نوار غزه و قطع برق اقداماتی کاملا سنجیده شده بود و ما را به یاد وضعیت مشابه کادرهای سازمان آزادی بخش برای پذیرش توافق اسلو میاندازد.
اسرائیلیها و حامیان اروپایی و آمریکاییشان از انتشار این سند بسیار خوشحال و حتی خواهند رقصید اما آنها خواهند گفت که این کافی نیست و باید اقدامات بیشتری صورت بگیرد و اقدام بیشتر عبارت است از به رسمیت شناختن اسرائیل و دوری از "خشونت" و تحویل دادن سلاح. ما به خوبی میدانیم که حماس آماج فشارهای بسیاری از سوی همپیمانان خود در قطر و ترکیه قرار گرفت که این همپیمانان از حماس میخواستند تا انعطاف نشان دهد و ما از اظهارات مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه در جلسه غیرعلنی در باشگاه مطبوعات در واشنگتن این برداشت را داشتیم که دولت وی بر حماس برای به رسمیت شناختن اسرائیل و پذیرش راهکار دو کشوری و زمین گذاشتن سلاح اعمال فشار کرده است و یک مسئول برجسته در حماس نیز این اعمال فشارها را تایید کرد و گفت که حماس این درخواستها را نپذیرفته است.
ما تصور نمیکنیم تونی بلر، نخست وزیر اسبق انگلیس که از برجستهترین افراد تحریک کننده به جنگ علیه عراق و لیبی بود و نقش گستردهای را در سفرهایش به دوحه و غزه برای تدوین برخی از اصول این سند ایفا کرد، خیرخواه مردم یا جنبش حماس باشد و معتقدیم که تمامی اقدامات وی فقط به نفع اسرائیل و سیاستهای شهرک سازیاش بوده و تونی بلر به دوستیاش با نتانیاهو معروف است.
شکست ارتش احمد الشقیری و نظام عربیاش در سال ۱۹۶۷ باعث این شد که یاسر عرفات به عنوان رهبر سازمان آزادی بخش از طریق تفنگ خود برای مقاومت روی کار بیاید و میانه روی جنبش فتح و همچنین امضای توافقهای اسلو یک خلائی را ایجاد کرد که جنبش مقاوم حماس آن را پر کرده بود.
اینکه مردم کرانه باختری و نوار غزه روی شاخه نظامی حماس یعنی عزالدین قسام حساب باز کردهاند و معتقدند که این گردانهای عزالدین قسام ضامنی برای این است که حماس راه مسالمت آمیز سازمان آزادی بخش را در پیش نگیرد، آیا به جا است؟
تصادفی نیست که حماس سند خود را دو روز قبل از سفر عباس به واشنگتن کلید زده است. این سفری است که چه بسا مقدمهای برای مصیبتهای بزرگتری برای مردم فلسطین باشد. این مرحلهای تعیین کننده و حساس است و خدا به مردم فلسطین کمک کند.
محمود عباس فردی است که از همه بیشتر از این سند حماس خوشحال شده است چراکه عباس در دشوارترین شرایط قرار دارد و این سند پیش از دیدار عباس با دونالد ترامپ به منزله هدیهای است که عباس خواب آن را هم نمیدید.
انتهای پیام
نظرات