به گزارش ایسنا، متن یادداشت حسین احمدی نیاز به شرح زیر است:
«در خبرهایی که تلخ و دردناک بود خبری از یکی از رسانهها، مبنی بر اینکه در سال گذشته ۶ دختر زیر ۱۰ سال در استان کردستان ازدواج کردهاند، منتشر شد. این خبر به نقل از مدیرکل ثبت احوال استان کردستان منتشر شده بود. چنین خبری حکایت از واقعیتی تلخ دارد. تصورش بسیار سخت و سهمگین است. دخترانی که فاقد اراده بوده و بلاشک دیگران، آنها را به عقد افرادی در آوردهاند در روز روشن، آن هم در عصر شبکههای اجتماعی و ارتباطات، چنین به مسلخ برده میشوند. این نگون بختان هرگز آمادگی روحی و فیزیکی برای زوجیت نداشته و مجبور به پذیرش شرایطی سخت و دردناک شدهاند. تمامی این مصائب برای این دختران در حالی صورت میگیرد که قانونگذار، تصریحا در مواد ۶۴۶ و ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات آن را جرم انگاری کرده و ممنوعیت کامل برای آن قایل و مجازاتی در نظر گرفته است؛ اگرچه قانون مدنی در ماده ۱۰۴۱ و ۱۰۴۳ و اصلاحات بعدی آن در سال ۱۳۸۱ آن چنین نکاحی را نپذیرفته اما با در نظر گرفتن شرایطی، آن را روا دانسته است.
از سوی دیگر متاسفانه این جرم انگاری مانع تکرار آن نشده و هنوز در بعضی از مناطق ایران، حسب عرف و شرع چنین نکاح کودکان دختر زیر ۱۰ سال صورت میگیرد. از دیگر سو همه اینها در حالی است که اصل بیستم قانون اساسی از برابری زن و مرد سخن می راند و اصل بیست و یکم دولت را ملزم و مکلف به حذف تمامی شرایط نابرابر بین زن و مرد میداند و در بند نهم اصل سوم همان قانون از تکالیف دولت جمهوری اسلامی در رفع تبعیض در همه موارد دانسته است؛ اما علیرغم تمامی این تکالیف و الزامات چه در قوانین عادی و اساسی، بازهم شاهد ازدواج دختران زیر ۱۰ سال در ایران هستیم. ازدواج کودکان دختر زیر ۱۰ سال موجب پدیداری بیماریهای روحی و فیزیکی زیادی در میان آنها و حتی بعضا موجب مرگ این دختران کودک شده است.
بینش حاکم بر ازدواج دختران کودک زیر ۱۰ سال بیشتر منبعث از تفکر زن ستیزی است. زن در چنین انگارهای فاقد حقوق برابر با مرد است و تکالیف و وظایف او صرفا امور خاصی همانند زوجیت، نگهداری طفل، کار خانگی و ... خواهد بود. آموزش و بهرهمندی از امکانات آموزشی شامل حال آنان نمی شود. وضعیت بهداشت روحی و روانی آنان کنترل نمی شود و به علت فقدان آمادگی جسمانی برای زوجیت و باردار شدن همواره با مشکلات و بیماری های زیادی مواجه می شوند. این دختران کودک بسیار زود مفهوم زن بودن را حس می کنند و زن بودن برای آنان تعبیر خاصی پیدا خواهد کرد. آنان به جای بازی کودکانه خود بلافاصله با مسولیت سنگین زن و زوجیت و بچه دار شدن مواجه می شوند و این شرایط برای آنان دردناک خواهد بود. این دختران کودک هرگز به روز جهانی زن فکر نمی کنند چون زن بودن برای آنان جز رنج و مصیبت چیزی به ارمغان نداشته است.
واقعیت مساله این است که ازدواج دختران کودک، نه تنها امری خلاف قانون است بلکه موضوعی مخالف اخلاق و وجدان بشری نیز هست. این نوع نکاح بیشتر ستم در حق کودکان دختر و پنجرهای رو به نابودی آنان و جامعه خواهد بود. قانون و نظام حقوقی ما نتواسته با این پدیده شوم و ظالمانه برخورد کند و باید دید ضعف از کجاست. آیا زن بودن باعث این ستم شده است یا ضعف قانون و مجریان آن؟»
انتهای پیام
نظرات