به گزارش ایسنا، متن کامل یادداشت دکتر مسجد جامعی به شرح زیر است:
برادر عزیزم جناب آقای شاکری
یادداشت شما را خواندم. برایم عجیب است که اگر چنین سخنی دارید، چرا نخست فرصت همسایگی را نادیده گرفته و همین شبههها را با خودم مطرح نکردید. به هر روی، شما به صلاحدید خود موضوعی را که آسان میان دو همکار حل میشد رسانهای کردهاید. من بخشی را که به گمان خودم حداقل لازم است رسانهای پاسخ میدهم و باقی را به خلوتی دوستانه وامینهم که خدای ناکرده حریم و حرمت شما را که هم بابت رزمنده و جانباز بودن و هم بهدلیل سابقۀ همکاری چندساله، مورد احترام و علاقهی من هستید، نشکسته باشم.
در متن شما اصرار عجیبی به دو موضوع هست، یکی گره زدن من به آقای حکیمیپور و بازخواست کردن قول و فعل ایشان از من و دوم این که بگویید خطای بزرگتری در کار هست که مسجدجامعی از آن ننوشته است.
در مورد اول، راستش شما هم میدانید که از زمان بعثت پیامبر بزرگوارمان دوران رفتار قبیلهای گذشته است. ما با همۀ تفاوتها، اهل یک قبیلهایم و آن قبیلهی حق و حقیقت است. از همین رو است که علی رغم نزدیک نبودن برخی دیدگاههایمان آنگاه که گمان کردم حقی از خانم آباد تضییع شده بلافاصله و بیش و پیش از دیگران از ایشان دفاع کردم و خود را در معرض هجوم انبوه قبیلهگرایان قرار دادم.
اما در کنار همین کلمۀ توهین، که بارها گفته اید، چیزی را که چند بار تا به حال گفتهام، باز هم تذکر بدهم، وقتی شهرداری تهران نه تنها دادستانی، مجلس شورای اسلامی و وزارت کشور، بلکه حتی یک سازمان مردمنهاد مانند دیدهبان شفافیت را محرم میداند و اسناد مربوط به پروندهی املاک نجومی را در اختیار آنان قرار میدهد، اما اعضای شورای شهر را علیرغم نقش و کارکرد ویژۀ نظارتیشان نامحرم میداند، نه تنها دارد به تکتک اعضای شورای شهر – از جمله خانم آباد و بنده و شما – و شهروندانی که به ما به عنوان نمایندگان خود اعتماد کردهاند، توهین میکند، که اصلا دارد از انجام وظیفهی نظارتی ما به صراحت ممانعت به عمل میآورد. آن هم در شرایطی که از سوی دیگر در برابر نهادهای نظارتی و قضایی مکرر میگوید این کارها را با مجوز شورای شهر کرده است. آیا آن زمان هم از توهین برآشفته میشویم؟
اصلا چرا راه دور برویم؟ خود شما مگر در همین آخرین جلسۀ شورای شهر، تذکر ندادید که بر خلاف فرمان مقام معظم رهبری و طرح جامع عباس آباد، معاون شهردار بیان داشته که ما فقط "اعیان" زمینهای عباس آباد را میفروشیم. در حالی که معظم له خواسته بودند این اراضی در اختیار شهر تهران باشد و نه حتی سازمانها و نهادها، و دربارۀ اراضی به تفکیک اعیان و عرصه اشارهای نداشتند. این توجیهات مگر توهین به شعور مردم، توهین به تک تک اعضای شورا دور زدن دستوری آشکارا و اکید نیست؟ بگذریم از اینکه در گزارشهای حسابرسی موجود هم به تخلفاتی از این دست در اراضی عباسآباد اشاره شده. بیایید فراتر از دیدگاههای سیاسی همه با هم تاسف بخوریم و غیرت بورزیم.
نمی خواهم به جزئیات نوشتۀ جنابعالی بپردازم، اما وقتی شما پس از حدود سه سال و نیم که از تشکیل این دوره از شورای شهر میگذرد اعلام میکنید من رئیس فراکسیون اصلاحطلبان شورای شهر هستم، آیا این، دستکم، جز خطای حافظۀ انسانی است.؟
اگر آقای حکیمیپور خطایی کرده یا صوابی، صراحتا مسئولیت آن را پذیرفته و البته اگر جرمی مرتکب شده و شکایتی از ایشان دارید رسیدگی به آن با مجاری قانونی است.
در نهایت، بله، خطای بزرگتری از خطای حافظهی انسانی در میان هست و باید به آن پرداخت. خطای بزرگتر این است که ثروت کلانی را که از دسترنج میلیونها نفر مردم تهران فراهم آمده و صرف خاصهخرجیها و حاتمبخشیها و سفرهگشاییها شده، فراموش کنیم.
این که کسانی برای روشن نشدن آنچه بردهاند و خوردهاند، دنبال ایجاد تعارض دروغین میان اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند البته استراتژی کثیفی است که چارهای جز دنبال کردنش ندارند، اما من و شما برادر عزیز مبادا به این دام بیفتیم.
به هر حال مبارزه با فساد امری فراجناحی و بسیار ضروری است. از اینرو در همان هفتۀ آغازین سال نخست شورای چهارم که ریاست آن را بر عهده داشتم، کمیسیون نظارت و حقوقی را با همین نیت راهاندازی کردم و مدتها پیش در نخستین جلسۀ مشترک نمایندگان مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اعضای شورای شهر پیشنهاد دادم که کارگروه مشترکی با رویکرد مقابله با فساد تشکیل شود و راهکارهای علمی و عملی را بهکار گیرد تا چنین نباشد که امروز از یکسو گروهی از حقوقهای نجومی بگویند و از سوی دیگر از املاک نجومی و مقابلۀ با فساد در بلوای سیاسی گم شود. این تجربه، هم در دولتهای اصلاحات و پیش از آن و هم در کشورهای دیگر از جمله مالزی، سالها پیش انجام شده و روش و نتایج موفقیتآمیز آن در دسترس است.
هر چند اشاره ای به اتفاقات دیگر هم بد نیست. در طول این مدت مرا با انواع و اقسام کوتاهیها و یا در اختیار قرار دادن اطلاعات مربوط به اعضای شورای شهر به رسانهها و ... متهم کردند، و پس از نوشتن همان مقالهای که شما پاسخ آن را دادید بر این اتهامات افزودند، آیا هیچ کس بر خودش واجب ندید بگوید من مسجد جامعی را میشناسم، از او دفاع کنم؟ مسجد جامعی هم آرام و با لبخند از کنار این تهمتها گذشت. چرا؟ برای او تلخ نیست که موضع تهمت باشد؟ تلخ است. هم موضع تهمت بودن تلخ است و هم دیدن سکوت دیگرانی که به دروغ بودن این تهمتها آگاهند و حتی از مسیر و سابقه و دلایل این تهمتها در خلوت برایم گفته اند. ولی تلختر آن است که حقوق نمایندگی شهروندان را فراموش کنیم و عرصهای را که در اختیار داریم به مباحث فیمابین اختصاص دهیم.
موضع من از نخست صریح و روشن بوده است: دربارهی خانم آباد گرامی با شناخت سابقهی ایشان، ایشان را بری میدانم و در دفاع از حقوق نمایندگی و لزوم پاسخگویی به سوالات آنها مصر هستم و دربارهی گزارش تخلفات احتمالی شهرداری در زمینۀ انحراف از برنامه، فروش و واگذاری املاک، تخریب فضاهای مشجر، سرمایهگذاریها و واگذاریها و تهاترها، با شدت و اصرار خواهان نهایی شدن آن و خاموش شدن آتشی هستم که قانونشکنان و غارتگران افروختهاند و هیزم آن را پرونده سازی برای اعضای شورای اسلامی شهر و اختلاف افکنی بین آنها میدانند.
با احترام
احمد مسجدجامعی
انتهای پیام/
نظرات