• یکشنبه / ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ / ۱۱:۲۰
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 95050105447
  • منبع : نمایندگی دانشگاه اصفهان

خطا همزاد پزشکی است؟

خطا همزاد پزشکی است؟

ایسنا/اصفهان خطاهای انسانی قدمتی به اندازه طول عمر بشر دارد و بی شک تا آخرین لحظه از تداوم حیات بشری نیز ادامه خواهد داشت. به همین خاطر خطاهای انسانی را در همه ابعاد زندگی و همه مشاغل و اصناف می‌توان یافت. اما خطا در بعضی مشاغل صرفا تبعات مادی دارد؛ مثلاً مدیرعامل یک کمپانی ممکن است با یک خطای مدیریتی باعث افت شدید سهام این شرکت شود. اما خطا در بعضی اصناف، هیچ راه بازگشتی ندارد و حتی پای مرگ و زندگی در میان است! همچون صنف پر جدال پزشکی.

به گزارش ایسنا، در سالی که گذشت موج‌های خبری بسیاری از جامعه پزشکی ایران در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی آمد و رفت. خطاها و قصورات پزشکی متعددی به رسانه‌ها کشیده شد و تبعات متعددی ایجاد کرد. کشیدن بخیه کودک اصفهانی، عمل پای راست به جای پای چپ پیرمرد اراکی که منجر به مرگ او شد، زخم صورت کودک نوزاد هنگام عمل سزارین و مرگ کارگردان سرشناس ایران از جمله پرونده‌هایی بود که احتمال خطای پزشکی در آن‌ها مطرح و بررسی شد و یا در دست بررسی است.

این موضوع تا آنجایی پیش رفت که در نهایت کمپین مردمی "خطای پزشکی" راه اندازی شد و خیلی زود نظر بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود جلب کرد. اما به احتمال زیاد موضوع باز هم به همین جا ختم نخواهد شد، چرا که طبیعتاً خطاهای پزشکی، هرچند با امید به اینکه تکرار نشود، اما همچون همه اصناف دیگر همچنان ادامه خواهد داشت و شبکه‌های اجتماعی نیز روز به روز حساس‌تر و قدرتمندتر می‌شوند.

آنچه در زیر می‌آید نشستی کوتاه با کیانوش جهانپور، عضو فعال شورای سیاستگذاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است تا نظر یکی از اعضای این صنف در خصوص خطاهای پزشکی شنیده شود؛ هرچند معتقد هستیم خطاهای پزشکی هرچقدر هم ریشه در ذات انسان داشته باشند یا اجتناب ناپذیر باشند، نباید برای جامعه پزشکی و مردم عادی و کم اهمیت جلوه داده شود و باید از تلاش‌ برای کاهش این خطاها دریغ نکرد.

آیا سازو کارهای کاهش و مقابله با خطاها و قصورات پزشکی در ایران وجود دارد؟

ساز و کارهای مقابله با قصورات و خطاهای پزشکی همیشه بوده و همواره در حال پیشرفت و تکمیل شدن است و چیز جدیدی نیست و به این شکل نیست که رسانه‌ها و جامعه ایرانی کشف جدیدی کرده باشند. پروسه ارتقاء خدمات بالینی و جلوگیری از وقوع خطا یا حتی عوارض به صورت مستمر جزء مقوله مدیریت سلامت قرار دارد.

آیا این پروسه کافی و بازدارنده هم بوده است؟

ما اولین کشوری نیستیم که خدمات بالینی ارایه می‌دهیم. لذا این اتفاق در تمام دنیا رخ می‌دهد و حتی همین خطاهای پزشکی تبدیل به یک شاخه علمی در علم پزشکی شده است و جزئی از مدیریت سلامت و مدیریت امور بیمارستان‌ها قرار گرفته است و موضوع جدیدی نیست. همان مقداری که در چند سال گذشته در علوم مختلف پیشرفت کرده‌ایم در این زمینه هم شاید چند گام بیشتر پیشرفت داشته‌ایم. اما در همان کشورهایی که پیشرو در علم پزشکی هستند و ادعای پیشرفته بودن می‌کنند چیزی با عنوان خطای صفر یا عارضه صفر یا قصور صفر در علم پزشکی به عنوان یک علم انسانی وجود ندارد. عارضه‌ها و خطاها همزاد پزشکی هستند. پزشکی یک امر انسانی است و انسان بدون خطا وجود خارجی ندارد. مهم این است که سمت و سوی سیستم سلامت یک کشور در جهت بهبود مستمر کیفیت و کاهش روز افزون خطاها و عوارض پزشکی گام بر دارد و این اتفاق در جامعه پزشکی ایران به موازات جامعه پزشکی جهانی همواره رخ می‌دهد. چه در سیستم قبل و چه در سیستم فعلی که سیستم حاکمیت بالینی است به صورت مستمر در درون سیستم پایش صورت می‌گیرد، نتایج پایش به صورت پروتکل‌ها اجرایی منتقل می‌شوند و همه این موارد برای دستیابی به هدف مشترک "کاهش عوارض یا خطاهای پزشکی" تدوین شده‌ است.

آیا آمار هم نشان از کارایی و کاهش قصورات پزشکی با اجرای پروتکل‌های شما دارد؟

آمار و مراجعات قضایی و شکایات بر علیه قصورات پزشکی در ایران از بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان بسیار پایین‌تر است. در کشوری همچون آمریکا که حداقل فعلا در علم و فناوری پزشکی پیشرو است، آمار و مقاله‌های پزشکی خودشان نشان می‌دهد که حدود 10 تا 12 درصد بیماران بستری با نوعی عارضه یا خطای پزشکی مواجه می‌شوند. در صورتی که من با اطمینان عرض می‌کنم با اینکه آمار دقیقی نداریم اما آنچه که است، به نظر می‌آید ما با این عدد فاصله زیادی داریم و درصد خطاها و عوارض در ایران بسیار پایین‌تر است.

علت بخشی از پایین‌تر بودن این آمار، علم و فرهنگ عمومی نیست؟ مردم  کشور ما به خاطر اعتقادات مذهبی بخش بسیاری از این خطاها و قصورات را به عنوان قضا و قدر تعبیر می‌کنند و بخش بسیار زیادی را هم به خاطر عدم علم، تخصص و آگاهی هرگز متوجه نمی‌شوند!

ممکن است. اما اتفاقا نباید این طور باشد. نیمی از شکایات پزشکی به محکومیت ختم نمی‌شود و این نشان می‌دهد نیمی از این شاکیان انتظاری فراتر از واقعیت داشته‌اند. نشان می‌دهد بخشی بزرگی از شکایات مردمی از جنس واقعیت نیست. شاید برخی از مردم پزشک را فراتر از توانمندی پزشکی یا توانمندی علم امروز می‌دانند. به همین خاطر انتظاراتی که ایجاد می‌شود واقعیت ندارد و بعد از مقابله با چیزی که از انتظارات پایین‌تر بوده اقدام به طرح شکایت می‌کنند و با بررسی علمی و تخصصی مشخص می‌شود پزشک مقصر نیست. پس لزوماً به قضا و قدر محول نشده است.

منظور از عدم تشخیص قصور پزشکی یا ارجاع خطا به قضا و قدر، پیش از رجوع به مراجع ذی ربط است؛ اما اطلاعات شما مربوط به شکایات طرح شده است. بسیاری از قصورات به شکایت ختم نمی‌شوند. اینطور نیست؟

در جامعه ایران یک مشکل فرهنگی وجود دارد. مشکلی که انتظار می‌رود رسانه‌ها به جای دامن زدن به اتفاقات پزشکی در جهت فرهنگ سازی آن تلاش کنند. مشکل اینجاست که موضوع خطای پزشکی یک موضوع کاملاً فنی و تخصصی است و با چند جمله عامی یا انتظار ذهنی بیماران منطبق نیست. بسیاری از مراجعات و شکایات یا در واقع عارضه درمان آن بیماری است که علم پزشکی هنوز موفق به رفع آن نشده است یا عارضه دارو و پروسیجر انجام شده برای بیمار است. در جامعه ایران هنوز عارضه و خطا تفکیک نشده است. عارضه آن چیزی است که طی درمان امکان دارد اتفاق بیافتد و تمام مقالات علمی و کتب پزشکی روی آن اتفاق نظر دارند که ممکن است در یک پروسیجر خاص چند درصد از این عارضه مشاهده شود. این عارضه قسمت اجتناب ناپذیر خدمات پزشکی محسوب می‌شود. همین عارضه برای بیمار یا خانواده بیمار ممکن است خطای پزشکی به حساب آمده باشد، چرا که انتظار دارند 100 درصد روند درمان به بهبودی ختم شود. در صورتی که در پزشکی چنین چیزی اصلاً معنا ندارد. شاید انتظارات عمومی یا رسانه‌ها به دنبال درمان 100 درصدی بیماری و عارضه صفر هستند که در جهان پزشکی وجود خارجی ندارد و هیچکس در هیچ نقطه‌ای از جهان پیشرفته علم پزشکی امروز چنین ادعایی نداشته و ندارد. هنگامی که انتظارات عمومی به درستی ترسیم نشده باشد مردم با بروز هر عارضه کوچک یا بزرگی دست به طرح دعوی علیه پزشک می‌زنند. ممکن است با ساده‌ترین دارو عارضه‌ای ایجاد شود و بلافاصله بحث به سمت لغاتی همچون خطا، قصور، تقصیر یا دیگر واژگان با بار حقوقی برود. ساده‌ترین دارویی که هزاران نفر روزانه استفاده می‌کنند ممکن است عارضه‌ای حتی مرگبار داشته باشد؛ مثل پنسیلین!

منکر وجود خطاهای پزشکی هستید؟

به هیچ وجه. این موضوع دلیل بر این نیست که منکر وجود و بروز خطاهای پزشکی باشیم. انسان در ارایه خدمات پزشکی محوریت دارد، پزشک و پرستار به همان اندازه که همه انسان‌ها خطا پذیر هستند امکان خطا دارند. به موازات، سیستم حاکم یک سیستم خدمات اجتماعی و انسانی است که ممکن است خود سیستم موجب بروز بعضی خطاها و اشتباهات شود و فرایندهایی درون سیستم باشد که مشکل ساز شود، به همین خاطر به هیچ عنوان منکر بروز خطا و اشتباه در دنیای پزشکی نیستیم اما باید بین خطا، قصور و عارضه در جامعه تفکیک قائل شد.

در مورد خانمی که در گیلان وضع حمل کرده و معده بیمار همراه با جفت از شکم خارج شده یا پیرمردی که پای دیگر او به اشتباه جراحی شده است توضیحی دارید؟

پلاسنتا آکرتا! مورد خانمی که معده هنگام عمل جراحی خارج شد یکی از حادترین بیماران زنان و زایمان است. وقتی جفت علاوه بر رحم جای دیگری متاساز باشد، ممکن است به دستگاه گوارش و ارگان‌های دیگر چسبیده باشد. این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که ممکن است برای یک مادر پیش بیاید و این اتفاق برای جراح در اتاق عمل یک فاجعه است. جراحی که بتواند در اتاق عمل این بیمار را فقط نجات دهد باید دست‌هایش را طلا گرفت. اما وقتی رسانه منعکس می‌کند که معده مریض همراه جفت بیرون کشیده شده است می‌تواند موجب برداشت‌های ناحق بر علیه جامعه پزشکی شود. در بهترین مراکز دنیا درصد بسیاری از این مادران فوت می‌کنند. اگر پزشکی در یکی از شهرستان‌های دور ایران توانست این مادر را نجات دهد، علی رغم اجبار و لزوم پزشکی به تخلیه معده، تیترهای مختلفی می‌تواند تولید کند؛ نجات جان یک بیمار نادر یا تخلیه معده همراه جفت. بعضی از تیترها از آنجایی که بررسی تخصصی نمی‌شوند و حوزه سلامت در رسانه فعالیت تخصصی نمی‌کند موجب ایجاد هیاهو و جنجال در جامعه می‌شود. به هیچ وجه منکر وجود خطاهای پزشکی نیستم چرا که می دانم هر روز اتفاق می افتد اما لزوماً این خطاها در رسانه منعکس نمی‌شود چرا که رسانه با بسیاری از این خطاها آشنا نیست و برعکس چیزی که خطا نیست ممکن است یک جنجال رسانه‌ای بیافریند.

پس چرا هرساله شاهد افزایش چند درصدی آمار قصورات پزشکی در کشور هستیم؟

شما ابتدا افزایش این عارضه را به من نشان بدهید. من چنین آماری را تائید نمی‌کنم. اگر هر ساله 5 تا 10 درصد برای مثال این آمار افزایش پیدا کرده باشد بعد از گذشت چند سال باید این آمار به 100 درصد رسیده باشد و تمام بیماران بستری با نوعی اشتباه پزشکی مواجه شده باشند. ممکن است هرساله 3 تا 10 درصد افزایش شکایات مردمی داشته باشیم. چرا که انتظارات مردمی بالا می‌رود. اما افزایش قصورات پزشکی پذیرفته نیست. کشوری که با این جمعیت سالانه حدود 12 هزار شکایات پزشکی دارد، درصد بسیار بالایی و بیش از نیمی از شکایات در کمسیون‌های پزشکی رد می‌شود و کمتر از شش هزار نفر با وجود قوانین سخت گیرانه ایران محکوم می‌شوند. تاکید می‌کنم ایران به دلایل عدیده همچون قوانین فقهی و حقوقی بسیار سختگیرانه فضای محدودی برای جامعه پزشکی ایجاد کرده است و ما نسبت به بسیاری از کشورهای دنیا قوانین بسیار سختگیرانه تری داریم. عیب بزرگ دیگری که در کشور وجود دارد این است که در ایران سه مرجع موازی (پزشکی قانونی، سازمان نظام پزشکی و قوه قضاییه ) حق تصمیم گیری همزمان در یک ادعای قضایی در حوزه پزشکی را بر عهده دارند در صورتی که در همه جای دنیا یک مرجع واحد برای رسیدگی به این موضوع وجود دارد. این یک حفره قانونی است و قانون تکلیف را درست مشخص نکرده است.

آیا این درست است که قضاوت درباره قصورات پزشکی را به خود صنف پزشکان محول کنیم؟

خود جامعه پزشکی شاید چندان تمایل به قبول این مسئولیت نداشته است. ولی این تصمیمی است که در دنیا گرفته شده است. مشاغلی که سوگندنامه دارند وحرفه‌ای گری در آنها مطرح است مانند وکالت و پزشکی  در همه دنیا خود، مرجع رسیدگی انتظامی به تخلفات انضباطی و انتظامی هستند..


 سه مرجع موازی حق دخالت در پرونده‌های پزشکی دارند. پیشنهاد شما برای رفع این حفره قانونی چیست؟

من پزشک هستم. مثل همه دنیا باید صنف و نظام پزشکی در این مورد متولی باشد و طرح مجدد یک پرونده در مراجع دیگر به جز صرف هزینه سود دیگری ندارد و قابل قبول نیست. مهم در اختیار یک مرجع بودن است. موازی کاری عاقلانه نیست. با پدیده عجیبی رو به رو هستیم که چند سال یک پزشک و یا یک تیم پزشکی برای یک بیمار و یک پرونده در مراجع مختلف پاسخگو هستند. امروز در یک مرجع حکم برائت و یا محکومیت یک پزشک صادر می‌شود و فردا همان پرونده از راه دیگری از صفر پیگیری می‌شود. در هیچ حوزه‌ای در کشور این اتفاق نمی‌افتد و این مشکل خاص حوزه سلامت شده است. گاهی یک دعوی سال های سال در مراکز گوناگون مطرح می‌شود در حالی که باید مرجع واحد رسیدگی وجود داشته باشد.


چرا وزیر بهداشت نامه‌ای به رییس قوه قضاییه می‌فرستند و درخواست می‌کنند باز دارنده‌های قضایی همچون زندان، شامل حال پزشکان برای قصورات پزشکی نشود؟

وقتی صحبت از قصورات پزشکی باشد باید آن را از تقصیر جدا بدانیم. بعضی اوقات به نتایج یک تصمیم آگاهی نداریم. یعنی تصمیمی می‌گیریم که شاید در ظاهر درست به نظر بیاید اما در اصل موجب بروز مشکلاتی مهم‌تر می‌شود. شاید اگر یک پزشک را در یک خطای پزشکی به زندان محکوم کنیم از دید بسیاری از مردم عامی بازدارنده باشد اما قرار نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم. تجربه ملل دیگر نشان می‌دهد در مقابل این تصمیم مشکلی که با اطمینان رخ می‌دهد "امتناع جامعه پزشکی از درگیر شدن با بیماران خاص و بدحال" است. این اتفاق قبلاً در دنیا افتاده، تجربه شده و اتفاقات و عوارض منفی آن را دیده‌اند، موارد مثبت هم بررسی شده است و در نهایت این ایده به کل مردود اعلام شده است. در ایران این موارد را دوباره تجربه می‌کنیم اما این تجربه برای جامعه مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. اولین هزینه این است که بیماران حاد با سرگردانی مواجه می‌شوند. فرایند انتخاب بیمار توسط پزشک، فعال می‌شود و انگیزه درمان بیماران حاد در جامعه پزشکی کم می‌شود و هزینه درمان آنها بالا می‌رود و جامعه پزشکی به طرق مختلف از قبول این بیماران امتناع خواهند کرد.


نهایت برخورد مقابله با پزشک خاطی پرداخت دیه است که همین دیه را هم ادارات بیمه پرداخت می‌کنند. آیا این باز دارنده است؟

خطای جامعه پزشکی یک خطای حرفه‌ای است، خطای حرفه‌ای باید محکومیت حرفه‌ای داشته باشد. عدم تناسب جرم و محکومیت منطقی نیست. جرمی که اتفاق می افتد در جامعه پزشکی سهوی است و برخورد با آن قطعاً نمی‌تواند جنایی باشد. هزینه‌های اقدامات پزشکی مادی و معنوی بالا می‌رود. محکومیت‌های قانونی فقط دیه نیست. دیه بر مبنای شرعی و قانونی برای جبران ناتوانی بیمار است. بخشی از محکومیت‌ها حرفه‌ای است. هیچ پزشکی دوست ندارد بیمارش عارضه دار شود. تخیل این برای هیچ پزشکی ممکن نیست. هیچ پزشکی دوست ندارد میان همکاران خود به عنوان یک فرد خاطی غیر حرفه‌ای شناخته شود. تعریف پزشک از درد، خونریزی و قصور با تعاریف همراهان بیمار متفاوت است. ممکن است برای من به عنوان پزشک لازم باشد بیمار چند ساعت یک درد را متحمل شود تا تشخیص قطعی شود اما همراه بیمار انتظار دارد از همان ابتدا به درد بیمارش رسیدگی شود.

پزشکانی که قصورات عمد و غیر پزشکی انجام داده باشند چطور؟ مثلاً پزشک ارتوپدی که با فروشنده محصولات ارتوپدی ارتباطات مالی داشته باشد...

این خطا در دامنه قصورات پزشکی جایی ندارد و قطعا به مراجع قضایی سپرده می‌شود. این گونه خطاها جنایی محسوب می‌شوند. سازمان نظام پزشکی در اینگونه موارد از خود سلب صلاحیت کرده و به مراجع قضایی ارجاع می‌دهد. ممکن است یک نفر از جامعه پزشکی بر فرض نزدیک به محال برای مثلا قاچاق مواد مخدر مورد پیگرد قرار بگیرد، این موضوع دیگر ارتباطی با قصورات پزشکی ندارد و صحبت از خطاهای سهوی پزشکی است. خطایی که مثلاً در طول یک عمل جراحی اتفاق بیافتد.

پزشکی را مثال بزنم که به غیر از شغل پزشکی مثلا در صنعت ساختمان فعالیت می‌کند و تمام ذهن و فکرش را درگیر قیمت مصالح و خرید و فروش می‌کند. آیا این پذیرفته است؟

چه اشکالی دارد؟ مگر مشاغل دیگر شغل دوم ندارند؟ یا مگر شغل دوم داشتن جرم به حساب می‌آید؟ در همه دنیا افراد ممکن است سهام داشته باشند و هر شب سهام‌هایشان را مدیریت کنند. قاضی مزرعه دار وجود ندارد؟ مدیران ارشدی وجود ندارند که در بورس کار کنند؟

یعنی نباید قانون به گونه‌ای باشد که پزشک تمام توان خودش را در حرفه خودش خرج کند و فکرش را معطوف بیمارش کند؟

به هیچ وجه! این خلاف حقوق بشر است. شما نمی‌توانید مالکیت فرد را در نظر نگیرید و یا اینکه فرد را در فعالیت‌های قانونی‌ که بخواهد به آن ها مشغول باشد محدود کنید. فقط می‌توانیم در حوزه پزشکی محدودیت هایی ایجاد کنیم که پزشک را بیش از پیش متوجه کار خود کند. اما نمی‌توانیم به پزشک بگوییم وارد شغل دیگری نشود یا بیش از یک واحد آپارتمان شخصی نداشته باشد. ما با یک حرفه طرف هستیم. حرفه باید ساعت کار مشخص داشته باشد، مزایای مشخص و تعریف شده داشته باشد، و همه پزشکان کشور حتی بیشتر از ساعت کار قانونی در خدمت سیستم سلامت هستند. تاکید می‌کنم حق نداریم فردی را بیشتر از ساعت قانونی و بدون اختیار خودش در اختیار جامعه قرار بدهیم. این اتفاق نباید رخ بدهد.


آیا رضایت نامه‌های پیش از عمل جراحی که توسط بیمار یا اولیای بیمار پر می‌شود دلیل بر عدم مسئولیت پزشک دارد؟

خیر. اگر پزشک 10 بار هم فرم رضایت نامه از بیمار پر کرده باشد و در طول عمل جراحی قصوری مرتکب شود دلیل بر برائت پزشک نخواهد بود و این برداشت نادرست از رضایت نامه است. این رضایت نامه مبنای دینی دارد. طبق قانون و فقه، پزشک حق ندارد بدون اجازه بیمار اقدام به یک عمل درمانی بکند. این حقوق بیمار است. انعکاس آن در رسانه‌ها نادرست بوده است. دوم اینکه ممکن است لازم باشد بخشی از بدن بیمار جدا شود، مثلاً پای بیمار قطع شود یا عضوی از درون شکم خارج شود؛ در فقه شیعه اگر پزشک پای بیمار را برای نجات جان او قطع کند باز هم شامل دیه می‌شود. بعضی از این رضایت نامه‌ها برای حل این مشکل است که پزشک بتواند اقدامات لازم را انجام دهد. سوم اینکه ممکن است در طول عمل عوارضی برای بیمار به وجود بیاید که در این فرم‌ها عوارضی که جنبه علمی دارند ذکر می‌شود.

مهم ترین مشکل پزشکی در کشور چیست؟

مهم‌ترین مساله امروز دنیای پزشکی عدم وجود مرجع واحد است. مرجعی واحد برای بررسی مشکلات، خطاها و قصورات پزشکی. کمبود امکانات و نیروی پزشکی بسیار به چشم می‌خورد. کمبود بخش‌های بستری و پزشکی در کشور نصف چیزی است که باید باشد. نظام سلامت بسیار فراتر از امکانات موجود سرویس دهی می‌کند. همچنین کشور از نظر نیروی انسانی دارای کمبودهای فراوانی است. اما مشکل بزرگی وجود دارد که در ایران چیزی به عنوان قانون جامع نظام سلامت وجود خارجی ندارد، قانونی که تکلیف تمامی ابعاد زوایای نظام سلامت را مشخص کند، به تصویب مجلس برسد و اجرایی شود. هیچ قانون راهبردی و یک پارچه‌ای وجود ندارد. قوانین پراکنده، بخشی و در حد مصوبات کوتاه مدت است. عمیقا به قانون جامع نظام سلامت نیاز داریم. همین موضوع آنقدر مهم است مسئله دیگری را ذکر نمی‌کنم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha