سعد حریری صبحگاه روز یکشنبه با هواپیمای اختصاصیاش از سعودی پا به بیروت گذاشت، بر قبر پدر"رفیق حریری" حاضر شد و فاتحه خواند و بسان رهبر در تبعیدی که پرچم رهایی بیروت از اسارت اشغالگرانی خیالی را به دست دارد در سالن کنفرانس مرکز اجتماعات بیال در وسط بیروت حاضر شد و در حالی که از شوق دیدن "هم رزمان 14 مارس" به وجد آمده و اشک در چشمانش حلقه زده بود بر طبل دشمنی با ایران کوبید، شاید هنوز به او نگفته بودند که جنگ سعودی با ایران آغاز نشده و او بی جهت سلحشورانه شمشیر عربی گداخته شده را از نیام در آورده و به روی ایران کشیده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از بیروت، با این همه روشن بود که او این بار بسیار آموخته تر از گذشته از ریاض به بیروت بازگشته است زیرا برای اولین بار بود که "اِعراب عربی" را بهتر از هر وقتی اداء میکرد و به فاعل "رفع" و به مفعول "فتحه" میداد و همچون گذشته آنها را جابجا نمیخواند، درسی که بسیاری از امرای سعودی همچون "سعد" باید آن را فراگیرند، دقتی که حریری در "فن بیان" از پشت میکروفون از خود بروز داد از همه جملاتش در تویتر دقیق تر بود تا دیگر به او نگویند سیاستمدار عربی است که عربی هم خوب بلد نیست تا چه رسد به سیاست و اداره کشورش... .
شاید جورج بکاسینی "مدیر تحریریه روزنامه المستقبل " اِعراب گذاری و سپس با چندین بار تکرار فن بیان را براساس متن پیشنهادی به او آموزش داده باشد چه آن که جورج به عنوان مجری برنامه، متنی حماسه گونه علیه مقاومت و ایران خواند که بی شباهت با سخنان سیاستمدار بازگشته از ریاض نبود... .
سعد چون به صف اول پیشقراولان 14 مارس رسید همچون فرماندهی که پس از سالها تبعید به هم قطاران قدیمی خود در جبهههای نبرد رسیده است همه را یک به یک در آغوش گرفت و بی هیچ استثنایی در صف حاضران بوسههای گرمی بود که رد و بدل میکرد، با یکی بیشتر و با دیگری کمتر، هم قطاران نیز کم نگذاشتند و از او چون قهرمان ملی لبنان با خنده و اشک استقبال کردند، شاید برخی به یاد رفیق حریری افتادهاند و چشمانی اشک آلود دارند و "متبسم و خندان" که فرزندش را دیدهاند... و شاید، دیگرانی که به امید ورود "دلارهای سعودی با چمدانهای سعد" اشک شوق بر گوشه چشم دارند... .
و سعد حریری خوشحال از ورود به بیروت سخن آغاز میکند و میگوید "جملهای را که همه شما به خوبی با آن آشنا هستید و در خاطر همه شما هست و هرگاه کسی در برابر لبنان بایستد من آن را میگویم: قیمومت سوریه بر لبنان هرگز نتوانست شخصیتهایی بزرگتر از لبنان بسازد و قلدری ایران نیز هرگز نمیتواند رهبری بزرگتر از لبنان بسازد"!
... سعد حریری است که سخن میگوید یا عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی؟ بی تردید او سعد حریری است که یکبار در قامت فرمانده نظامی ارتش سعودی سخن میگوید و یکبار در قامت سفیر سعودی در لبنان.
او با خیالی راحت از لبنان و وطن گرایی لبنانی سخن میگوید زیرا در جیب راست کُتش شناسنامه سعودی و در جیب چپش شناسنامه فرانسوی و در جیب پیراهنش شناسنامه لبنانی دارد و همین است که هرگاه برای هیاهوی سیاسی – رسانهای یا فرار از تهدیدهای واقعی یا خیالی و حفظ جان راه به هجرت بگشاید چه به ریاض رود و چه پاریس در همه حال به سوی وطن هجرت کرده است!
... سعد ادامه میدهد: "لبنان برای همه است، نه برای گروه خاصی است و نه برای طایفه معینی و نه برای حزب خاصی است، این را همه کسانی که مصالح سیاسی و مذهبی خود را بر سرنوشت کشور ترجیح دادهاند بدانند، کسانی که لبنان را میدان هرج و مرج سلاح و مخالفت با قانون و عادی کردن خلا ریاست جمهور کرده اند... کسانی که هزاران جوان را برای جنگ در سوریه سربازگیری کردهاند بدانند... و ما اهل عقل و حکمت و ملی گرایی در طایفه شیعه را نهیب میزنیم که برای جمع کردن خطر مینهایی که سلامت همزیستی مسالمت آمیز را بر هم میزند اقدام کنند..."
... سعد حریری روزهایی را به یاد نمیآورد که در بندر طرابلس لبنان، کشتیهایی که به نام حمل مواد غذایی، شیر خشک و پتو برای مردم جنگ زده بی پناه سوریه پهلو گرفته بودند به ناگاه حامل سلاح و موشک و نارنجک برای انقلابیون مورد حمایت سعودی شدند، آن هم تحت اشراف مرحوم وسام الحسن، رییس سابق اطلاعات لبنان و مر امنیتی مورد اعتماد سعد حریری و خانواده، سلاح برای آنهایی که بعدها جگر از دل سربازان سوری درآوردند و درمیان بهت جهانیان، جگر را با دندان تکه تکه کردند و خوردند، به کلیساها و مساجد حمله کردند و شعار ریشه کنی شیعه از سوریه را سردادند همان کاری که تکفیریها در عراق انجام دادند و عراق را از مسیحیها خالی کردند... .
او فراموش کرده است که محاصره کنندههای نبل و الزهراء سه سال پیش شعار میدانند امروز سوریه فردا لبنان و حزبالله، احتمالا جورج بکاسینی از فراموشی سعد حریری استفاده کرده است و در متن سخنرانی وی نیاورده است که نیروهای تکفیری سوریه در بقاع غربی چرا به دنبال انبار و زاغه مهمات موشکی مقاومت اسلامی بودهاند، برای اسرائیل کار میکردند یا برای سرنگونی نظام در دمشق؟ جورج یادآوری نکرده است که چهار سال پیش، تکفیری های لبنانی در طرابلس و عکار از تشکیل امارت اسلامی سنی برای حمله به طایفه شیعه سخن میگفتند، شاید جورج نیز از این موضوع بی خبر بوده و نمیفهمیده و نمیداند کوبیدن بر طبل جنگ طایفی حربه فارغ التحصیلان مدرسه فکری سعودی است نه دو طایفه کریمه سنی و شیعی لبنان... .
شاید هم براستی سعد سفیر سعودی است و هم زمان با مواضع تنش آمیز مقامات سیاسی و نظامی سعودی در اعزام نیروی زمینی 150 هزار نفری به سوریه، برای جدی نشان دادن مواضع خود از مونیخ تا بروکسل و تا واشنگتن به دیدار مقامات عالی رتبه نظامی و سیاسی غرب و ناتو رفتهاند و سعد هم عقبه لبنانی را آماده و دیپلماسی میکند.
سعد حریری ادامه میدهد: "لبنان هر روز از پیشرفت و استقرارش هزینه پرداخت میکند و مالیات قلدری نظامیگری و واکنشهای غیرمسئولانه کسانی را پرداخت میکند که مصالح لبنان را در برابر کشورها و دولتهای برادر به خطر میاندازند و در راس این دولتها پادشاهی عربی سعودی است که به یاد نداریم حتی یک روز ما را اذیت کرده باشند، ما در مقابل احزابی هستیم که برای خدا کار میکنند یا برای فتنه؟ ما عرب هستیم و در صف اول هستیم و هرگز به کسی اجازه نمی دهیم لبنان را به دشمنی با سعودی و برادران عرب ما بکشاند ...!"
شاید بازهم جورج، ناآگاهانه فراموش کرده باشد تا برای ملایم سازی بیان "عرب گرایی" در عصر "کشتار عربها به دست عربها" چه در سوریه و چه در یمن و چه در عراق ، فراموش کرده باشد تا نامی هم از اسلام ببرد تا حداقل این وجهه را حفط کند که عرب هم زیر سایه اسلام است...
... حریری به قله کلام خویش میرسد و پس از اظهار روحیه عرب گرایی و تاکید بر "حاکمیت روح معنوی پادشاهی عربی سعودی بر لبنان" میگوید: "لبنان هرگز تحت هیچ شرایطی ایالتی ایرانی نخواهد شد، ما عرب هستیم و عرب باقی میمانیم..." افسوس که صدای حریری از بیروت "سرزمین همزیستی مسالمت آمیز شیعه - سنی- مسیحی" همچون صدای جاهلیت عربی پپش از اسلام است که برای کشتن نوزادان دختر به داشتن پسر افتخار میکرد و به راحتی حق حیات زن را در زیر خروارها خاک مدفون میکرد.
ایکاش از این "جبروت عربیت سعودی" نه برای آزادی فلسطین و نه برای دوای درد جنگ خانمان سوز سوریه و نه برای خاموش کردن آتش فتنه مذهبی بین شیعه سنی و نه برای ساخت موشکهای بالستیک لبنانی برای دفاع دربرابر اسرائیل که فقط برای جمع آوری زباله از بیروت، این سفیر زیبا روی لبنانی – سعودی – فرانسوی بهره میبرد،پیشکش باشد دلارهای پادشاهی سعودی که به ارتش لبنان وعده داده شد و به حساب دولت لبنان واریز نشد... .
معلوم نیست این قدرت و "جبروت عربی سعودی" که حریری همچون "شوالیه ارتش عربی پادشاهی سعودی" سپر دفاع از آن را در بیروت بر سینه گذاشته است کجاست تا زبالهها خیابانهای "بیروت" پایتخت لبنان "عزیز قلب رفیق حریری" را جمع آوری کند... بهتر نبود سعودی و هم پیمانانش بجای تهدید به بیرون کشیدن سرمایههای عربی از بانکهای لبنانی بودجه ناچیزی برای جمع آوری زباله اختصاص میدادند و سعد حریری سفیر نیتهای حسنه سعودی در بیروت میشد؟
جورج بکاسینی "مدیر تحریریه روزنامه المستقبل سعد حریری" و مجری همایش یازدهمین سالگرد ترور حریری در بیروت و در حضور سران 14 مارس اگر جملهای را درست گفت فقط همین بود: ما آخرین رویاهای تو را (رفیق حریری) به یاد می آوریم که از پیش طراحی ساخت بزرگترین برج عربی در بیروت دیدن میکردی و ما اکنون غرق در طولانی ترین بحران زبالهها در جهان هستیم... .
بکاسینی ناخواسته از آمال و آرزوهای بساز و بفروشی خاندان حریری میگوید که برای مردم لبنان جز اشغال سواحل بیروت توسط شرکتهای وارث حریری و افزایش سهام شرکت خانوادگی سولیدیر چیزی به ارمغان نیاورده و محنتی از محنتهای مردم لبنان را هرگز نکاسته است.
حالا "حریری پسر" خوب آموخته است که از ریاض و پاریس نمیشود بیروت را اداره کرد... گر ملک لبنان و نخست وزیریاش را میخواهی سر به سوی لبنان گذار... .
انتهای پیام
نظرات