هرشب کابوس میبیند و ترسی در تمام این سال ها با او رشد کرده است، هم سن و سال هایش به دانشگاه رفته اند اما هنوز از تاریکی شب و گرگ و میش هوا وحشت دارد، یاد آن صبحی می افتد که در عرض چند ثانیه همه دوست داشتنی هایش را از دست داد....
به گزارش خبرنگار حوادث ایسنا، حادثه هرچقدر هم که کوچک باشد شوک زیادی به افراد وارد می کند و در این بین حوادث طبیعی چون زمین لرزه به دلیل گستردگی که دارند ابعاد بزرگتری پیدا می کنند، خسارت های فیریکی ملموس ترین پیامد این نوع از حوادث است و اتفاقا بسیاری از مسوولان و شهروندان هم تنها به این بخش توجه کرده و شاید به همین دلیل است که تا چند ماه پس از وقوع این نوع حوادث اغلب ماموریت ها به اتمام می رسد و کمتر کسی است که پیامدها و آثار روحی و روانی بازماندگان توجه کند.
از صبح امروز 12 سال از زمین لرزه بم گذشت و همین بهانه ای شد تا به پیامدهای روحی و روانی حوادث طبیعی بپردازیم، پیامدهایی که جای خالی آن به شدت در مدیریت بحران کشور دیده می شود و اثرات آن تا سال ها و حتی گاهی تا پایان عمر حادثه دیدگان و جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.
برای امداد روانی آماده شویم
دکتر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره آسیب های روانی پس از حوادثی چون زلزله گفت: پس از حوادث طبیعی افراد دچار تنشهایی میشوند که علاوه بر تنشهایی که در حین حادثه تجربه می کنند عوارض دیگری هم دارند که نشانههای آن پس از حادثه بروز خواهد کرد، بنابراین باید به این بعد هم در کنار اقدامات امداد و نجات توجه شود که یک بخشی از این اقدامات در هنگام امداد و نجات است و باید سازمانهای مرتبط که اقدام به برگزاری مانورهای مختلف میکنند آموزشهای روانی را نیز در مانورهای خود قرار دهند تا امدادگران از یک آموزشهای حداقلی در این زمینه برخوردار باشند.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی با بیان اینکه در حوادثی که افراد، نزدیکان خود را از دست داده و داغدار شده اند، طبیعتا امداد رسانی تنها محدود به خارج کردن از زیر آوار یا ساخت و ساز نخواهد بود، گفت: بنابراین سازمانهای مرتبط باید اقداماتی را در جهت امدادهای روانی کنترل و کاهش تنشها در حین و پس از حادثه اتخاذ کنند و از افراد متخصص برای رسیدگی به مشکلات این افراد استفاده شود، متاسفانه در حادثهای مانند زمین لرزه بم از هر نوع امدادگری استفاده شد اما هیچ گاه در بدو حادثه از آسیب شناسان و روانشناسان دعوت به همکاری نشد. بسیاری از تنشهای روانی در همان لحاظات اولیه قابل درمان است و اگر به آن رسیدگی نشود در آینده به سختی میتوان آن را جبران کرد.
محمدی با انتقاد از بی توجهی برخی از مسوولان به این موضوع، تصریح کرد: متاسفانه بعد از حادثه نیز ما اجازه میدهیم که تنشها در افراد به اوج خود رسیده و منجر به بروز یک اختلال شود. سپس چند کارشناس به این افراد مراجعه و رسیدگی آغاز میشود در حالی که میبایست قبل از بروز اختلال اقدامات روانکاوی و روان درمانی آغاز شود.
به گفته او، هیجانات منفی ناشی از حادثه همچون غم، نفرت، خشم، کابوس و ... با رنگ آمیزی سطح شهر حل نمیشود و اینها مشکلاتی است که در روح و روانی افراد رخنه کرده و باید با استفاده از توانایی افراد متخصص اقدام به حل آن کرد.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی با تاکید بر اینکه تا زمانی که چنین سازوکاری در سیستم امداد و نجات ما ایجاد نشود می توان گفت که سیستم امداد رسانی ما معیوب است و توجهی به امدادهای روانی در آن نشده است، اظهار کرد: امروزه با گذشت چندین دهه از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی همچنان در این مناطق مراکز دائمی برای مشاوره و رفع تنشهای روانی وجود دارد چرا که تنشهای روانی گاهی حتی به نسل بعد نیز منتقل میشود.
وی همچنین اضافه کرد: در هنگام حوادث طبیعی روانکاوها و امدادگران باید به شکل اکتیو فعالیت کرده و خودشان خانه به خانه به دنبال این افراد بگردند، نه اینکه بروند و چند روزی در یک محل موقتی مستقر شوند تا به آنان مراجعه شود،
محمدی بروز آسیب های اجتماعی را نتیجه بی توجهی به آسیب های روانی حین زلزله دانست و گفت: بدیهی است در صورتی که به این موارد توجه نشود آسیبهای اجتماعی پیامد آن خواهد بود آستانه تحمل افراد پایین میآید و اعتیاد و خشونت نیز از جمله دیگر پیامدهای آن است از سوی دیگر متاسفانه ما در رابطه با ایجاد مسئولیتهای فردی و اجتماعی نواقصی را داریم که باید از همین حالا به فکر آن باشیم و به عنوان یک پارامتر آن را در نظر بگیریم.
به زندگی پس از زلزله توجه شود نه زنده ماندن
دکتر امیر محمود حریرچی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این باره به ایسنا گفت: در سوانح طبیعی اقداماتی در چند مرحله باید انجام شود. یکسری اقدامات کوتاه مدت و یکسری اقدامات بلند مدت، متاسفانه ما به همان اندازه که روی بازسازی فیزیکی کار میکنیم توجهی به بازسازی روانی و اجتماعی نداریم در حالی که این موضوع نیز یک استاندارد و پروتکل دارد. در بم اتفاقی که افتاد در نهایت منجر به این شد که عدهای از شهر خود مهاجرت کنند باید دید که اینها چرا مهاجرت کردند بخشی از آنها اگر مورد بازتوانی روانی قرار گرفته بودند قطعا شهر خود را ترک نمیکردند و این امر در آبادی و عمران سریعتر شهر نیز تاثیرگذار بود از پیامدهای مهاجرت نیز که همه مطلع هستند و دیگر نیازی به بیان آن نیست.
وی با بیان اینکه متاسفانه در زمان زلزله بم، جو روانی بدی ایجاد شد و بر اثر این جو بر استرسها و فشارهای ناشی از زلزله افزوده شد، اضافه کرد: متاسفانه باید بگویم که ما به زندگی و کیفیت زندگی پس از زمین لرزه فکر نمیکنیم، گاهی تنها به بعد فیزیکی فکر شده و نتیجه آن این میشود که فرد بعد از زنده ماندن از زلزله یا هر بحران دیگری تنها به زنده ماندن خود ادامه دهد و دیگر امکان زندگی نداشته باشد.
این جامعه شناس کودکان را آسیب پذیرترین قشر در بحران ها دانست که باید مورد توجه ویژه قرار گیرند و افزود: گاهی اوقات اقدامات ما به جای کسب اعتماد باعث سلب اعتماد نیز می شود، من معتقدم در این خصوص سازمانهای مردم نهاد بیشترین تاثیر را دارند و باید برای بازسازی روانی جامعه آنها را فعال و از آنان حمایت کرد.
حریرچی موضوع دیگری که سبب فشارهای روانی به حادثه دیدگاه میشود را امنیتی کردن فضا دانست و گفت: این باعث میشود تا یکسری از گروههای مردمی و نیروهای متخصص امکان حضور در محل حادثه را در ساعات اولیه از دست بدهند و همین موضوع خسارات زیادی برجای خواهد گذاشت.
مسوولان وعده بی پشتوانه ندهند
وی یکی دیگر از مواردی که آسیبهای روانی بدی را در حادثه دیدگان ایجاد میکند ، دادن وعدههای بی پشتوانه دانست و گفت: به کسی که آسیب یا خسارتی را از زلزله یا هر حادثه دیگری متحمل شده ، نباید وعده بازسازی در دو ماه، یک ماه و یا هر زمان غیرممکن دیگری را داد چرا که در موعد مقرر انتظاری در این فرد ایجاد شده که عدم تحقق آن علاوه بر اینکه آشوب اجتماعی را در پی خواهد داشت موجب بیاعتمادی حادثهدیدگان به کشور نیز میشود و این خود یک آسیب روانی مضاعف بر کسی است که شوک روانی بزرگی را پشت سر گذاشته است.
به گفته حریرچی، طبیعی است اگر فرصتهای بازسازی و بازتوانی شخصی و روانی به افراد داده نشود، افراد آسیب دیده در آینده به افراد آسیب رسان تبدیل شده و گمان میکنند که جامعه حقشان را گرفته، از همین رو احساس مسئولیتی به جامعه خود نمیکنند و این موضوع نیز خطرناک است.
وی با بیان اینکه وزارت کشور و هلال احمر باید متولی امداد رسانی روانی در جامعه شوند، گفت:باید با استفاده از ظرفیت گروههای داوطلب اقدام به بازتوانی روانی حادثه دیدگان کرد.
به گفته این استاد دانشگاه، در مناطق زلزله زده یا آسیب دیده از حوادث طبیعی باید مدارس مهدهای کودک و مراکز نگهداری از سالمندان زودتر از دیگر مراکز دایر شود و همچنین مراکزی نیز تاسیس شود که خانوادهها در کنار یکدیگر جمع شده و کودکانی که والدین خود را از دست دادند نیز به افراد دارای صلاحیت یا اقوام نزدیک سپرده شوند. جداسازی این افراد از جامعه و خانواده کار درستی نیست، همچنین باید فرصتهای کارآموزی نیز برای این افراد ایجاد شده و مرتبا تحت پایشهای روانی و اجتماعی قرار گیرند تا دوباره توانمند شده و بتوانند روی پای خود بایستند..
امدادروانی تنها از سوی افراد متخصص انجام شود
دکتر گوهرسنا انزانی روانشناس کودک، مشخصا به موضوع کودکان و آسیب های وارده به آنان اشاره کرده و در این باره به ایسنا گفت: پس از حادثه همه میخواهند کمک کنند، اما این کمکها تخصصی نیست و در مواردی چون اقدامات روانی روحی حتی میتواند پیامدهای زیادی به دنبال داشته باشد. اختلالهای پس از سانحه میتواند منجر به بروز اضطراب، ترس و درماندگی شود و در آینده نیز ممکن است باعث کاهش تمرکز کودکان و بیش فعالی آنان شود، اما باید توجه داشته باشیم که قبل از مداخله روانی فردی متخصص باید چنین کاری را انجام دهد و مرحله اول بررسی نوع اختلال است.
به گفته این روانشناس، یک کارشناس متخصص بعد از عملیات نجات با گرفتن تست ساده سلامت روان که کمتر از چند دقیقه طول میکشد نوع اختلال را تشخیص داده و متناسب با نوع اختلال درمان را آغاز می کند، چرا که کودکان تا قبل از سن پنج سالگی تصوری از مرگ نداشته وگمان میکنند کسی که مرده به سفری رفته که بزودی بر میگردد. بنابراین این زمانها در اقدامات روانی بسیار مهم است. گاهی اوقات مداخلات روانپزشکی نیز ضرورت مییابد و درمانهای شناختی و رفتاری نیز باید انجام شود.
انزانی هم کودکان را آسیبپذیرترین قشر در زمان بحرانها وحوادثی چون زمین لرزه می داند و در توضیح بیشتر آن می گوید: درباره کودکان حتی خانوادههای آنان نیز به شکل علمی از مراحل رشد آنان مطلع نبوده و نمیدانند که چه چیزی باید به آنان بگویند، گاهی دیدن یک صحنه یا حتی بیان یک جمله تاثیری در زندگی کودکان میگذارد که تا آخر عمر با آنان همراه است.
اجازه ناراحتی و عزاداری به حادثه دیدگان داده شود
این روانشناس کودک با تشریح مراحل سوگ نیز اظهارکرد: در مرحله بحران سوگ و یا از دست دادن پنج مرحله وجود دارد: نخست اینکه فرد واقعه را انکار میکند، سپس وارد فاز خشم شده و در مرحله سوم دوست دارد هر آنچه که دارد را بدهد تا به گذشته بازگردد ، در مرحله چهارم فرد ناامید شده و احساس تنهایی میکند اما از مرحله پنجم روند بهبودی و سازمان یابی در افراد مختلف آغاز میشود که این مراحل در هر فردی باید پشت سر گذاشته شود و متاسفانه برخی از افرادی که تحت عنوان مددکار یا روان کار در مناطق بحران زده حاضر میشوند با توجه به اینکه آشنایی با این موضوع ندارد مانع از انجام این مراحل شده و همین اختلالاتی را در آینده برجای میگذارد. درباره کودکان نیز باید این مراحل پشت سر گذاشته شود.
انزانی درباره درمان نیز گفت: این اقدامات مطابق با سن، درک کودک و مهارتها و همچنین نو و شدت شوک زمان متغیر است ما گاهی اوقات از کسانی استفاده میکنیم که تخصص کافی ندارند و در حقیقت این افراد باعث تثبیت شرایط سوگ در افراد میشوند، به طوری که شرایطی که میشد طی یکماه از آن گذر کرد تا سالها در فرد باقی میماند، بنابراین بهتر است اگر این افراد تخصص کافی را ندارند هیچ کمکی نکنند تا اینکه کاری کنند که اوضاع را بدتر کند.
به گفته این روانشناس، کودک علائمی مانند افسردگی، دیدن کابوس، ترس از حضور در جمع، اشتهای به هم ریخته، تغییر در میل جنسی و ... از علائمی است که در این افراد ایجاد میشود و حتی در مواقعی سبب خشونت آنان خواهد شد.
پیامدهای هولناک یک بی توجهی
انرانی افزود: پس از مدتی اگر اقدامات درمانی درباره این کودکان انجام نشود، آنان در سنین بزرگسالی با توجه به اینکه نمیتوانند ذهن خود را کنترل کنند به سمت رفتارهای ضد اجتماعی رفته و از این طریق به دنبال جلب توجه خواهند بود، متاسفانه در مواردی حتی میتواند منجر به خودکشی شود و بزهکاری، بیبندو باری جنسی، خشونت و... نیز از دیگر پیامدهای آن است. از دیگر پیامدها آن است و به همین دلیل من امیدوارم شرایطی فراهم شود تا بتوان از مشاوران و متخصصان در زمان بحرانها استفاده شده و با سامان دهی آنان از این ظرفیتها استفاده کرد.
فضا امیتی نشود
دکتر ناصر قاسمزاد، روانشناس و دبیرکار گروه سلامت استانداری تهران نیز در این باره به ایسنا گفت: قبل از هر چیز باید بر ضرورت فعالیت و حمایت از NGOها تاکید کنم. چرا که این موضوع از مواردی است که نیازمند مشارکت اجتماعی است و مشارکت اجتماعی نیز جز با فعالیت وحمایت از NGOها ممکن نخواهد بود. معمولا در هنگام بروز حادثه به ویژه در ساعات اولیه نیروهای دولتی شرایط را امنیتی کرده و امکان ورود نیروهای مردمی و NGOها را نمیدهد در حالی که برای اقدامات روانی و درمانی حتی ساعت نیز مهم است و باید از همان ساعات اولیه چنین اقداماتی انجام شود، متاسفانه برخی از افراد که تخصص کافی را ندارند کار را خرابتر میکنند.
دبیرکار گروه سلامت استانداری تهران با بیان اینکه در زلزله بم گروههایی بودند که مانع از گریه کردن و عزاداری زلزله زدگان میشدند، گفت: این کار بسیار جای تعجب داشت که چرا نمیگذارند فردی که تمام اعضای خانوادهاش را یک شبه از دست داده حداقل برای چند ساعت گریه کند، اینها از اصول بهداشت و روان جامعه است که متاسفانه نیروهای ناآشنا مانع از آن شده و پیامدهای زیادی را بر جای میگذارد در مناطق حادثه دیده باید اقدام به مشاورههای فردی و گروهی شود و به سلامت روان حادثه دیدگان نیز توجه کرد. آموزشهایی از قبل باید به تیمهای امدادی داده شود تا بتوان برای حادثهدیدگان یک پرونده سلامت روان تشکیل شود، متاسفانه با گذشت سالها از زمینلرزه بم همچنان افرادی هستند که افسردگی ناشی از این حادثه را دارند که باید برای این افراد فکری شود.
تاثیر امداد روانی در جلوگیری از مهاجرت
این روانشناس با تاکید بر اینکه خدمات بهداشت روان نیز باید به صورت اورژانسی به افرادی که شوکهای شدیدی را پشت سر گذاشتهاند ارائه شود، گفت: موج مهاجرت از پیامدهای یک حوادث طبیعی است و مهاجرت نیز آسیبهای خاص خودش را دارد ازدواجهای غیرهمسان، اعتیاد، فحشا، استفاده از مواد روان گردان و... برخی از پیامدهای یک حادثه طبیعی است که اقدامات روانی در کنار اقدامات فیزیکی میتوان مانع از آن شود.
مسوولان چه می گویند؟
مهندس محمد فرید لطیفی، معاون بازسازی و بازتوانی سازمان مدیریت بحران کشور در این باره به ایسنا گفت: زمانی که حادثه ای رخ میدهد نیاز به اقدامات روان درمانی و بازتوانی وجود دارد. چرا که تجربه نشان داده که افراد به محض وقوع حادثه دچار شوک میشوند که باید خدماتی برای حل این مشکل به آنان ارائه شود.
او ادامه داد: در حال حاضر دستگاههای امدادی در مرحله اول نیازهای اولیه ضروری همچون سرپناه، پوشاک، نجات، اسکان، درمان و ... را انجام داده و پس از آن به مشکلات روحی و روانی نیز رسیدگی میکنند که بهزیستی، وزارت بهداشت و هلال احمر اقداماتی را در این زمینه انجام میدهند. ما در معاونت بازسازی و بازتوانی تمام توانمان این است که شرایط را به قبل از حادثه بازگردانیم که این ممکن است زمانبر باشد و در مواردی نیز عملا امکان آن نیز وجود ندارد چرا که فرد یکی از نزدیکانش را از دست داده است.
برای استفاده از ظرفیتهای مردمی طرح توانمندسازی هیاتهای مذهبی در دستورکار
لطیفی با تاکید بر اینکه با اقدامات روان درمانی سعی شده تا از آسیبهای روحی و روانی پس از بحران به حادثه دیدگان جلوگیری شود، تصریح کرد: در طرح جامع بازتوانی کشور که از سال 93 با ابلاغ وزیر کشور اجرایی شده است، به همین موضوعات توجه شده و زمان و نحوه ارائه خدمات و همچنین دستگاههای متولی در حوزه امدادهای روانی نیز با شرح وظایفشان مشخص شده است در گذشته یکی دو ماه پس از زمین لرزه یا بحران طبیعی تمام دستگاهها منطقه را ترک میکردند اما در طرح جامع بازتوانی این موضوع پیش بینی شده که یکسری از دستگاهها تا ماهها یا حتی سالها بعد از بحران در منطقه حضور داشته باشند و همچنین برای استفاده از ظرفیتهای مردمی طرح توانمندسازی هیاتهای مذهبی را نیز در دستور کار قرار دادهایم.
معاون سازمان مدیریت بحران کشور افزود: به عنوان مثال در زمین لرزه مورموری علیرغم آنکه شدت حادثه بالا نبود و تلفات جانی نداشتیم، مردم دچار پرخاشگری شده بودند که ما بلافاصله تیمهای امداد روانی را به محل اعزام کرده و آنان اقداماتی را انجام دادند.
به گفته لطیفی، مسولیت کار گروه بازتوانی برعهده وزارت بهداشت است اما با توجه به اینکه هلال احمر جزو اولین تیمهای امدادی رسمی است که در محل حاضر میشود، افراد آموزش دیده در این نهاد نیز حضور دارند تا اقدامات امدادی مربوط به روان در ساعات اولیه انجام شود.
وی با اذعان به پیامدهای روحی و روانی حوادث طبیعی نیز اظهارکرد: قطعا اگر خدایی نکرده حادثهای رخ دهد که ابعاد آن به بزرگی بم باشد آسیبهای پس از آن نیز متصور است، خیلی از بزهکاریها ناشی از عدم تعادل روحی و روانی است که در سالهای پس از بحران نیز ممکن است بروز داشته باشد. بنابراین باید به این موضوعات توجه شود که ما نیز در سازمان مدیریت بحران به عنوان سازمانی که وظیفه هماهنگی میان دستگاهها را دارد سعی کردهایم به این موضوع توجه کنیم.
تیم های حمایت روانی هلال احمر به محل حادثه اعزام می شوند
دکتر ناصر چرخساز، رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر در این باره به خبرنگار حوادث ایسنا گفت: تیمهای حمایت روانی را در سازمان امداد و نجات شکل دادهایم و با همکاری سازمان جوانان و داوطلبان هلال احمر بعد از اسکان اضطراری حادثه دیدگان، این تیمها وارد عمل میشوند و گاهی هم در همان لحظه همراه با امدادگران خود را به محل میرسانند.
او افزود: تیمهای حمایت روان، اعضایی دارند که روانشناس هستند و برخی دیگر نیز آموزشهای لازم را برای روان درمانی و روان کاوی حادثه دیدگان و کاهش آسیبها و فشارهای روحی آنان دیدهاند و مدت زمان حضور این تیمها در صحنه حادثه نیز بسته به نوع حادثه و نیازهای موجود دارد.
به گفته چرخساز، این اقدامات در حالی انجام میشود که جمعیت هلال احمر در این زمنیه مسئولیت مستقیم ندارد و آنها این اقدامات را فراتر از وظیفه قانونی خود انجام میدهند.
وی ادامه داد: همچنین ما در هلال احمر تیمهای بازپیوند خانواده را داریم که این تیمها افراد مفقود شده را پیدا کرده و به خانوادههایشان میرسانند که عمده ترین هدف کودکان بی سرپرست هستند.
رییس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر اضافه کرد: تیمهای حمایت روانی بعد از انجام عملیات خود در صورت نیاز حادثه دیدگاه را به روانپزشکان و روانشناسان معرفی کرده و آنان تحت درمان قرار خواهند گرفت. با این وجود ما معتقدیم که این تعداد تیم کافی نیست و با توجه به شعار جمعیت هلال احمر مبنی بر "هر خانواده یک امدادگر" باید تیمهای حمایت روانی نیز افزایش بیابد.
به گزارش ایسنا، بحرانی بزرگتر از آنچه که در رودبار، بم و حتی ورزقان رخ داد می تواند رخ دهد، بحرانی انسانی که گرچه مبنایش حادثه ای طبیعی است اما سال ها بعد جامعه را تهدید می کند و آن پس لرزه های هولناک یک بحران است، از حالا باید برای جلوگیری از این بحران ها دست به کار شد.
مهدی بابایی- ایسنا
انتهای پیام
نظرات