یک حقوقدان و استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان «تقصیر عربستان، قصور ما» به واکاوی برخی زوایای مغفولمانده فاجعه منا پرداخت.
به گزارش ایسنا، در یادداشت نعمت احمدی که «شرق» آن را منتشر کرده است، میخوانیم: «حادثه صحرای منا از حوادث غمانگیزی است که زخمهای آن تا سالیان سال کهنه نمیشود. برای کاهش احتمال تکرار آن، در این چند روز پیشنهاداتی ارائه شده که برخی از آنها قابل پیگیری است؛ یکی اینکه نظارت بر اعمال حج در ایام انجام مناسک در سرزمین وحی، به وسیله شورایی از کشورهای اسلامی صورت گیرد. همچنین ساخت و سازهای اطراف حرم و طرحهای توسعه اماکن مذهبی نباید مطابق برداشت یک فرقه مذهبی که به هر حال توانسته بر سرزمین وحی مستولی شود، انجام گیرد. به یقین گناه دولت سعودی و مسئولان آن برکسی پوشیده نیست. با این حال باید نکاتی را هم درباره سازماندهی داخلی حجاج ایرانی مورد اشاره قرار داد.
١- گفته میشود بیش از ٣٠٠ نفر از حادثهدیدگان همچنان مفقودالاثر هستند؛ یعنی این دسته از حجاج هنوز به محل کاروان خود بازنگشتهاند. ممکن است آنان به محلی غیر از چادرهای حجاج ایرانی رفته باشند و به علت عدم آشنایی با محل و جغرافیای صحرای منا به اصطلاح گم شده باشند. چون به زبانی غیر از زبان فارسی قادر به تکلم نیستند، نمیتوانند درباره محل چادرهای خود در صحرای منا یا محل اسکان خود پرسوجو کنند. اگر این حجاج زنده و سرگردان باشند، با وجود این حجم مأمور و حاجی و فضا و جوّ آشفته و ملتهب قطعا کسانی پیدا میشوند که افراد گمشده را شناسایی و راهنمایی کنند. بخش دیگری هم احتمالا در قید حیات نیستند یا جزء مجروحان بستریشده در بیمارستانهای مکه، مدینه، جده و دیگر اماکن پزشکی هستند، اما نام و نشان آنان بر کسی معلوم نیست. موبایل این افراد در همان لحظات اولیه یقینا از دستشان افتاده و تخریب شده و دیگر نام و نشان و شماره تلفن و آدرسهای مورد نیاز و لزوم را ندارند. این امکان وجود داشت که از ابزارهایی استفاده شود؛ مثلا هر حاجی یک پلاک در گردن داشته باشد که ضد آتشسوزی هم باشد. همانند پلاکی که رزمندگان داشتند. این پلاک هم یادگاری از ایام حج برای زائران است و هم وسیلهای برای شناسایی حجاج و زائران در مواقع بروز حوادث. به یاد داریم در همین سرزمین منا، سالی که نگارنده بهعنوان خبرنگار از طرف روزنامه سلام نصیبالحج شدم، تعدادی از حجاج از روی پل «رمی جمرات» به پایین پرت شدند. عکسی که من در آن سال از سقوط حجاج از پل منا گرفتم، در حالیکه یکی از حجاج بین زمین و هوا معلق بود، در روزنامههای آن سال چاپ شد. هر چند حادثه زمانی اتفاق افتاد که حجاج ایرانی با توجه به برداشت مذهبی از زمان انجام رمی جمرات در محل حادثه نبودند و امثال من برای کسب خبر و عکس در محل بودیم اما همان روز هم متوجه بلاتکلیفی مأموران سعودی و درهمریختگی وضع شدیم. البته تعداد جانباختگان و مصدومان بهمراتب کمتر بود و شناسایی آنان سادهتر. به هر حال حوادثی از این دست یا نمونههای دیگر مانند خفهشدن حجاج در تونل منتهی به منا و آتشسوزی چادرهای منا یا عرفات باید درس عبرتی میشد تا از یک وسیله شناسایی برای حجاج سود میبردیم و امروز، آمار مفقودیها این میزان بالا نبود.
٢- موضوع بیمه حجاج در سرزمین حادثهخیز مکه در ایام پرازدحام حج هم با آن سوابقی که در بالا ذکر کردم، داستان دیگری دارد. یک منبع آگاه در بیمه ایران گفته ٥٥ میلیون تومان غرامت برای کشتهشدگان حج در نظر گرفته شده است. گفته شده شرکت بیمه مذکور، فقط به درخواست متقاضی، بیمه صادر کرده است و هیچ نقشی در تعیین میزان سرمایه خواستهشده ندارد. تعجبآور است که طبق توافق، هزینه درمانی حجاج تا سقف ١٥ میلیون تومان از طریق شرکت بیمه قابل پرداخت است و اگر زائری دچار نقص عضو شده باشد تا مبلغ ٤٠ میلیون تومان حق بیمه پرداخت خواهد شد. بهظاهر سازمان حج و زیارت برای کاهش حق بیمه زائران، مجموعه سرمایه درخواستشده را رقم پایینی در نظر گرفته است. این در حالی است که میشد با یک تغییر نهچندان پرهزینه در حق بیمه و تعیین سقف آن، خانواده زائران را از پرداخت هزینههای سرسامآور درمانی معاف کرد. نمیدانم آیا مسئولان حج تابهحال مراجعهای به بیمارستان برای درمان احتمالی خود داشتهاند؟ آیا از رادیوی ماشین خود خبر مربوط به دیه مقتولان و فوتشدگان حوادث و دیگر هزینهها را نشنیدهاند؟ میشد با کمی تدبیر، انبوه حادثهدیدگان و وارثان متوفیان را در تنگنای مالی قرار نداد. چه خوب است ما همه گناهان را به گردن دیگران نیندازیم که البته به تقصیر طرف عربستانی، در ابتدای این یادداشت اشاراتی شد. لازم است در برنامه آموزشی کاروانها و مدیران کاروانها تجدید نظر شود و آنها را برای مواجهه با حوادث و بحرانها، آماده کرد.»
انتهای پیام
نظرات