• سه‌شنبه / ۳ شهریور ۱۳۹۴ / ۰۷:۲۹
  • دسته‌بندی: علم
  • کد خبر: 94060301533
  • خبرنگار : 90077

کسی پرسید «مهمترین رنج نخبگان کشور چیست»؟

کسی پرسید «مهمترین رنج نخبگان کشور چیست»؟

ساختار علم در کشور ما بیماری‌هایی دارد که هزینه‌ساز‌ترین آنها «خروج بی‌بازگشت نخبگان» است؛ پدیده‌ای خسارت‌بار که علی‌رغم تحقیقات گسترده محققان، راه حل‌های ارائه شده، هنوز قدرت غلبه بر عوامل تشدیدکننده این پدیده را نیافته است.

ساختار علم در کشور ما بیماری‌هایی دارد که هزینه‌ساز‌ترین آنها «خروج بی‌بازگشت نخبگان» است؛ پدیده‌ای خسارت‌بار که علی‌رغم تحقیقات گسترده محققان، راه حل‌های ارائه شده، هنوز قدرت غلبه بر عوامل تشدیدکننده این پدیده را نیافته است.

به گزارش خبرنگار علمی ایسنا،‌ نخبگان، سرمایه‌های انسانی بسیار ارزشمندی هستند که محور توسعه و ثروت ملی محسوب می‌شوند که اگر دیده شوند، پشتوانه عظیم فکری و اجرایی هر کشور خواهند بود. میزان ارزش نخبگان تا بدانجاست که کشورهای پیشرفته صنعتی با برنامه‌ریزی حساب شده، پروژه «جذب تحصیلکردگان» و بویژه «شکار مغزها» را به دلیل سودهای عالی که عاید نظام اقتصادی و اجتماعی آنها کرده، هرگز تعطیل نکرده‌ و تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا شرایط را برای این امر فراهم‌تر کنند که از آن جمله‌اند آمریکا، کانادا، استرالیا، فرانسه و آلمان که جزو کشورهای نخست در جذب نخبگان مهاجر به شمار می‌روند.

به گفته محققانی که در باب مهاجرت مغزها دست به تحقیقات جامعی زده‌اند، گسترش سیل مهاجرت نخبگان و متخصصان از کشورهای در حال توسعه سبب خواهد شد که این کشورها توان بهره‌گیری از علم و فناوری روز را از دست بدهند و این روند بر تولید، صادرات و توان رقابت بنگاه‌های اقتصادی در کشورهای مذکور اثر خواهد گذاشت.

ارزش یک میلیون دلاری جذب هر فرد تحصیلکرده برای کشور میزبان

محاسبات اقتصادی نشان داده است جذب هر فرد تحصیل کرده با مدرک کارشناسی ارشد و دکتری از کشورهای جهان سوم، یک میلیون دلار برای کشور میزبان منفعت دارد.

به گفته محققان، دامنه پیامدهای منفی مهاجرت نخبگان به حدی است که حتی در مقطعی، نظریه جبران زیان کشورهای مهاجرفرست از طریق مالیات توسط میزبان شکل گرفت.

کاهش سرانه رفاه اقتصادی با مهاجرت نخبگان

از سویی دیگر، صاحبنظران هشدار می‌دهند کشورها با مهاجرت نخبگان و نیروی کار متخصص به تدریج شاهد کاهش تولید سرانه رفاه اقتصادی و رشد اقتصادی و همچنین محرومیت از نیروی فعال بالقوه خواهند شد.

مهاجرت ژنها از جوامع نخبه‌گریز و تکثیر ژنهای هوشمند در جوامع نخبه‌پذیر

اما یکی از مهمترین پیامدهای مهاجرت نخبگان در صورت عدم بازگشت به کشور را باید «مهاجرت ژن‌ها» دانست. نظریه‌ای که نخستین بار توسط دکتر زلفی گل شیمی‌دان و نخبه ایرانی و دانشمند برجسته حاضر در جمع دانشمندان یک درصد برتر جهان، مطرح شد.

بر اساس این نظریه مفاهیم مهاجرت نخبگان را باید با مهاجرت ژن‌های هوشمند یا ژنهای بالقوه دانایی و توانایی جایگزین کرد زیرا ژنها هستند که اطلاعات وراثتی را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کنند و هوش و استعداد نیز با ژنها ارتباط لاینفک داشته و این یک اصل علمی ثابت شده است.

با مهاجرت مغزها در طولانی مدت و پس از گذشت سالها ، اختلاف فاحش ژنتیکی بین کشورهای نخبه‌پذیر و نخبه‌گریز ایجاد خواهد شد

به عبارتی، هر نخبه‌ای که از کشور خارج می‌شود، یک ژنوم هوشمند از کشور خارج شده و با زندگی در کشوری دیگر و ازدواج و تولید نسل در آن جا، به تکثیر ژنهای هوشمند آن کشور کمک می‌کند؛ لذا به تدریج درصد ژنهای هوشمند جوامع نخبه‌پذیر افزایش می‌یابد و در طولانی مدت و پس از گذشت سالها ، اختلاف فاحش ژنتیکی بین کشورهای نخبه‌پذیر و نخبه‌گریز ایجاد خواهد شد.

بدین ترتیب، جوامع نخبه‌گریز، با کاهش ژنهای هوشمند به تبعیت بی‌چون و چرا از جوامع نخبه‌پذیر تن در داده و اداره امور جامعه با اتکا به افرادی انجام خواهد شد که از ضریب هوشی کمتری برخوردار هستند و این به عقب‌ماندگی این کشورها می‌انجامد.

کوچ نخبگان از مسائل مدیریتی در جوامع است

صاحبنظران علمی، «کوچ نخبگان» به عنوان بهترین سرمایه‌های انسانی را از مسائل مدیریتی کشورهای توسعه‌نیافته می‌دانند و معتقدند این کشورها در شرایطی که نیاز دارند از سرمایه انسانی برگزیده خود برای جهش اقتصادی استفاده کنند با جریان انتقال سرمایه انسانی به کشورهای توسعه‌یافته مواجه می‌شوند.

به هر روی، مهاجرت نخبگان ابعاد پیچیده‌ی گوناگونی دارد. صاحبنظران بسیاری معتقدند تحلیل درست این پدیده، در گام نخست نیازمند بانک اطلاعات جامعی است که بتواند مبنای آسیب‌شناسی‌ها و سیاستگذاری‌ها قرار گیرد؛ این که بدانیم در گذشته چه قدر از این سرمایه انسانی برخوردار بودیم و هم اکنون چه میزان از این سرمایه برای ما حفظ شده است. در غیر این صورت آنچه ارائه خواهد شد، آماری مشوش است که نه تنها راهگشا نیست که از فرط تکرار بی‌نتیجه، فقط دلزدگی ایجاد خواهد کرد؛ چنانچه آمار خروج نخبگان از کشور نیز، تقریبا به همین وضع مبتلاست و از فرط پراکندگی و تضادها، قابل نتیجه‌گیری نیست.

دکتر صالحی امیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در تحقیقاتی که درباره مهاجرت نخبگان در سال 88 منتشر شده، به یک آمار رسمی اشاره می‌کند که بر اساس آن 1826 عضو هیات علمی ثابت و تمام وقت در دانشگاه‌های آمریکا و کانادا مشغول به تدریس هستند و این درحالیست که تعداد اعضای هیات علمی رسمی و غیررسمی در دانشگاه‌های امریکا و کانادا به بیش از 5000 نفر می‌رسد.

همچنین نتایج تحقیقات دیگری در کشور که بر روی اعضای هیات علمی ایرانی ده دانشگاه برتر آمریکا - بر اساس نظام رده‌بندی بین‌المللی -انجام شده، نشان داده است 141 عضو هیات علمی ایرانی در حوزه‌های علوم پزشکی، علوم فنی، هنر، علوم انسانی و علوم پایه در دانشگاه‌های آمریکا مشغول به فعالیت هستند که از این تعداد عضو هیات علمی، ‌40 درصد در حوزه علوم پزشکی، 28 درصد در حوزه علوم فنی، 21 درصد در حوزه هنر و علوم انسانی، و 11 درصد در حوزه علوم پایه در این دانشگاه فعالیت دارند.

اعطای جایره علامه طباطبایی و شهید آوینی به 107 نخبه

شناسایی تنها 107 نخبه تا کنون

ضرورت داشتن بانک جامعی از سرمایه انسانی نخبه موجود در کشور که باید پیوسته و به‌روز باشد (نخبه به معنی اخص آن شامل اساتید، محققان و شخصیتهای تحصیلکرده، باهوش، با استعداد و ممتازی که به مرحله تاثیرگذاری بالا در جامعه رسیده‌اند) درحالیست که با وجود تاسیس بنیاد ملی نخبگان، چنین بانکی که شامل دست کم اطلاعات این دسته از نخبگان حال حاضر کشور باشد، هنوز به طور کامل تشکیل نشده و تنها آمار به کرات اعلام شده، تحت پوشش بودن 14 هزار نفر در بنیاد ملی نخبگان است که از مجموع این 14 هزار نفر، تنها 107 نخبه (90 نخبه‌ای که جایزه علامه طباطبایی را در علوم پزشکی، فنی، علوم پایه، علوم انسانی و حدود 17 نخبه‌ای که جایزه شهید آوینی را در بخش هنری تا کنون و طی چهار سال گذشته دریافت کرده‌اند) شناسایی شده‌اند.

همچنین اطلاعات پراکنده‌ غیرمتمرکزی نیز از آمار دانشمندان ایرانی حاضر در فهرست دانشمندان یک درصد برتر جهان در حوزه‌های مختلف وجود دارد که این دسته از دانشمندان، با شاخص‌های علم‌سنجی جهانی به عنوان چهره‌های برجسته بین‌المللی شناخته‌ شده‌اند که همین مقدار اطلاعات هم می‌توانست به شرط اراده قوی‌تر، مبنای تشکیل بانک اطلاعات نخبگان حاضر در کشور باشد.

جمعی از دانشمندان جهادگر علمی حاضر در کشور در حوزه علوم پزشکی

مهاجرتهای کور در فضای «نفی» و «هیاهو»

اما در کنار خلأ جدی آمار «میزان خروج و حضور نخبگان» آنچه که چاره‌اندیشی برای درمان پدیده «خروج بی‌بازگشت نخبگان» را تحت تاثیر سیاست‌زدگی‌های سیطره یافته بر علم، به تاخیر افکنده، از سویی «نفی موضوع فرار مغزها» به روش «سر فروبردن زیر برف» است که انگار هیچ نخبه‌ای از دست نرفته و از سویی دیگر، «در بوق و کرنا کردن فرار مغزها» با صدایی چنان واهمه‌آمیز است که گویی صدها دانشمند بی‌ادعای ایثارگر، در خاک این کشور موی سپید و قامت خم نکرده‌اند، دانشمندانی جوان از دامن آنها برنخاسته، با دار و ندار علمی نساخته، آثار ذی‌قیمت هم پدید نیاورده‌ و برای کشور آبرو و اعتبار کسب نکرده‌اند!

پروفسور دهپور از دانشمندانی که محققان جوان بسیاری تربیت کرده است

محصول نگاه اول یعنی «نفی فرار مغزها»، اتفاقا باز هم «فرار مغزها» از فرط بی‌منطقی‌هاست و مولود نگاه دوم هم «فرار مغزها» از فرط قدرناشناسی‌ها و واهمه‌افکنی بر نخبگان جوان از «انگ عقب‌ماندگی» به دلیل ماندن در خاک وطن است.

این فضای «نفی» و «هیاهو» ، هر دو منبعث از خلأ آمارهای به‌روز است که همچنین سبب شده به دلیل نداشتن سیاست‌های درست و واقع‌بینانه، شاهد شیوع فکر مهاجرت در ذهن جوانان نخبه باشیم. بخشی از پیامد شیوع فکر مهاجرت و بلکه مهمترین آن، شکلی از مهاجرتهای کور و بی‌هدف است.

در همین زمینه‌، خبرنگار علمی ایسنا، گفت‌و‌گویی با دکتر آخوندزاده، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، قائم مقام معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، معاون پژوهشی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، نخبه حاضر در جمع دریافت‌کنندگان «جایزه علامه طباطبایی» در سال1393 و چهره‌ای که در جامعه پزشکی کشور کاملا شناخته شده، انجام داده است. وی از جمله کسانی است که انگیزه‌ها، دغدغه‌ها، انتظارات نخبگان جوان را خوب می‌شناسد و به دلیل مسؤولیت اجرایی در معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت و امور پژوهشی پزشکی محل رجوع این دسته از نخبگان کشور بوده است. دکتر آخوندزاده از سویی دیگر، با بسیاری از مشکلات نخبگان پیشکسوت آشناست و می‌داند که هزینه حفظ نخبگان از آداب گفتاری گرفته تا برخورداری و حمایتی بسیار بالاست و این هزینه خود ارزش افزوده فوق‌العاده‌ای برای کشور دارد.

دکتر آخوندزاده،قائم‌مقام معاونت تحقیقات وزارت بهداشت

چرا در کشور ما دامنه تعریف نخبه آن قدر بالا می‌گیرد و گاهی پرت می‌شود که «نخبگی» به «برچسب نخبه» تنزل می‌یابد؟

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت در این باره معتقد است نخبه در کشور ما، تعریف وسیعی دارد. این بدان دلیل است که علم در کشور ما هنوز ارزش و اعتبار لازم را ندارد، تا بدانجا که نخبگان هم، با همه نخبگی، به نوعی نیاز به اثبات خود دارند؛ در حالی که در دنیا علم آن قدر اهمیت دارد و معتبر است که فرد نخبه پژوهشگر، استاد ممتاز و برجسته دانشگاه یا فردی که اختراع مهمی دارد، احتیاجی ندارد خود را معرفی و اثبات کند؛ ما از یک طرف ارزش لازم را برای نخبگانمان قائل نمی‌شویم و از یک طرف دائما با برچسب‌گذاری‌های مختلف به دنبال نخبه‌یابی و نخبه‌تراشی هستیم. نخبه با علمش و با آثار علمی‌اش و با شاخص بین‌المللی علم‌سنجی به خوبی قابل شناسایی است.

در دنیا نیازی به القاب پرتی همچون « مرد علمی سال» نیست؛ القابی که برخی با آن برای خود سابقه‌سازی کردند، برای آن تبلیغات به راه انداختند تا آن جا که شرکتهای قلابی پول می‌گرفتند تا این القاب را به برخی اعطا کنند

از اهمیت ندادن به ارزش نخبگان واقعی تا لقب‌تراشی «مرد علمی سال» برای نخبه‌سازی

وی گفت: در دنیا نیازی به القاب پرتی همچون « مرد علمی سال» نیست؛ القابی که برخی با آن برای خود سابقه‌سازی کردند، برای آن تبلیغات به راه انداختند تا آن جا که شرکتهای قلابی پول می‌گرفتند تا این القاب را به برخی اعطا کنند.

قائم مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت، گفت: پیش از این در وزارت بهداشت دانشجویانی که اختراعی داشتند از طرح معاف می‌شدند؛ اما ما این تسهیلات را برداشتیم چون تعداد زیادی از دانشجویان اختراع داشتند؛ آن هم اختراعاتی که فقط به درد معافیت از طرح می خورد.!

وی درباره شیوه شناسایی نخبگان گفت: یکی از بهترین ابزار شناسایی نخبگان آیتم «فارغ التحصیلان برتر و موفق» در سایت دانشگاه‌هاست که در رنکینگ بین‌المللی آنها بسیار موثر است و نشان می‌دهد که دانشگاه‌ها چه تعداد فارغ‌التحصیل درجه اول داشته‌اند و این فارغ ‌التحصیلان دارای چه موقعیت های شغلی برجسته‌ای هستند؛ اما چنین آیتمی در دانشگاه‌های ما وجود ندارد و نخبگان خود را معرفی نمی‌کنند.

ایران از بها دادن به ارزش نیروی انسانی غافل مانده است

آمار خروج نخبگان هر چه باشد، مهمتر از آن، عوامل رانش نخبگان است که باید برای حفظ نخبگان حاضر، تحت کنترل قرار گیرند. به گفته محققان در جهان امروز نظام اقتصادی دانش محورجایگزین سیستم اقتصادی تولید محور شده و ایران نیز به دلیل عدم پذیرش این نظام نوین اقتصادی از بها دادن به منابع انسانی به عنوان مهترین فاکتور موفقیت غافل مانده است و همچنان با مهاجرت بی‌بازگشت مغزها مواجه است.

مهمترین عوامل اقتصادی، اجتماعی، علمی و سیاسی خروج نخبگان

تحقیقات انجام شده در خصوص عوامل خروج نخبگان نشان می‌دهد این عوامل در چهار بخش اقتصادی، علمی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است. در بخش اقتصادی مهمترین عوامل به ترتیب نبود امنیت شغلی، نبود فرصت‌های شغلی مناسب، عدم تعادل دستمزدها و هزینه‌های زندگی، عدم تناسب رشته تحصیلی و شغلی، احساس نارضایتی از رانت‌خواری‌ها، و در بخش علمی و فرهنگی، فقدان حمایت مالی مناسب از تحقیقات و اکتشافات، کمبود امکانات پژوهشی و بودجه‌های تحقیقاتی، مدیریت غیر علمی کشور، سطوح پایین علمی دانشگاه‌ها، توزیع ناکافی امتیازات و فرصت‌های آموزشی، در بخش اجتماعی، عدم مشارکت متخصصان و نخبگان در تصمیمات، عدم رفاه فراگیر و کارآمد، ملاک بودن رابطه به جای ضابطه، ممانعت بروکراسی از فعالیتهای علمی و عدم شایسته سالاری است.

مدیران فاقد مقبولیت زمینه مهاجرت نخبگان را مهیا می‌کنند
همچنین پاسخگو نبودن مسوولان و بی‌توجهی به شایسته‌سالاری در انتصابات دولتی و دخالت عوامل غیر تخصصی در استخدام‌ها بخشی از عوامل سیاسی خروج نخبگان است.

مدیران فاقد مقبولیت، شرایط خروج نخبگان را مهیا می‌کنند

بنابر تحقیقات، وقتی در جامعه شرایطی ایجاد شود که سازمان‌های بزرگ و ساختارهای اداری به سرآمدان علمی احترام لازم را نگذارند و امنیت شغلی آنها به خطر بیفتد، شرایطی برای بالندگی نخبگان فراهم نشود مدیران فاقد مقبولیت لازم باشند، شرایط خروج نخبگان مهیا می‌شود.

جایگاه و اهمیت ویژه تحقیقات در کشورهای پیشرفته

تحقیقات انجام شده حاکیست که از جمله عوامل مهم خروج نخبگان همچنین ناهمخوانی نظام آموزش و ساختار شغلی است؛ بازار کار ما بازار سنتی است که با ماهیت کار نخبگان همخوانی ندارد. کمبود زیرساختهای کافی علمی و تحقیقاتی و اهمیت نداشتن جایگاه تحقیق و پژوهش در کنار کمبود بودجه تحقیقاتی محققان کشور را آزرده ساخته است. اما در کشورهای پیشرفته تحقیقات جایگاه ویژه‌ای در نظام اجتماعی و اقتصادی دارد.

با همه عواملی که برشمرده شد، اکنون این پرسش مطرح است که با وجود سهم هر یک از این عوامل، کدام یک از آنها فشار بیشتری بر محققان نخبه کشور وارد آورده و در نتیجه لازم است در سیاستگذاری‌ها به شکلی فوری مورد توجه و اولویت قرار گیرد؟

هیچ رنجی برای نخبگان دشوارتر از عدم شایسته‌سالاری نیست

مهمترین رنج نخبگان کشور از نگاهی عمیق‌تر

دکتر آخوندزاده در پاسخ به این پرسش به نتایج تحقیق خود در سال 80 اشاره می‌کند. وی با استناد به نتایج خود و نیز با تحلیل تجربیاتی که از تعامل با نخبگان حاصل کرده، معتقد است هیچ رنجی برای نخبگان کشور دشوارتر از عدم شایسته‌سالاری نیست. این عدم شایسته سالاری وقتی در محیط‌های علمی حاکم می‌شود، کار را برای محققان و نخبگان بسیار سخت‌تر می‌کند.

دوپینگ علمی «سیاست» در دانشگاه‌ها

اکنون با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی، در دانشگاهی که مثلا 60 استاد برجسته دارد، یک استادیار را رییس دانشگاه بکنیم به هیچ وجه برای استادان نخبه با کوله‌باری از دانش و تجربه قابل توجیه نیست. دانشگاه همانند حوزه‌های علمیه و یا سیستم های نظامی است که رییس آن باید پله پله رشد کرده باشد

وی می‌افزاید: اوایل انقلاب اگر پزشک عمومی را رییس دانشگاه می‌کردیم، کسی تعجب نمی‌کرد اما اکنون با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی، در دانشگاهی که مثلا 60 استاد برجسته دارد، یک استادیار را رییس دانشگاه بکنیم به هیچ وجه برای استادان نخبه با کوله‌باری از دانش و تجربه قابل توجیه نیست. دانشگاه همانند حوزه‌های علمیه و یا سیستم های نظامی است که رییس آن باید پله پله رشد کرده باشد و مستحق ریاست هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ مدیریتی باشد. اگر غیر از این عمل شود جوانی که جزو 100 نفر اول آزمون سراسری و نخبه است می‌بیند که در این دانشگاه‌ها افراد پله پله رشد نمی‌کنند و سیاست و رابطه بجای علم نشسته است.

مدیریت غیر علمی دانشگاه‌ها تحت تاثیر انتصابات سیاسی مهمترین عامل فشار بر نخبگان

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران مهمترین عامل فشار بر نخبگان را «مدیریت غیر علمی دانشگاه‌ها» تحت تاثیر انتصابات سیاسی می‌داند و می‌گوید رییس دانشگاه باید فردی صرفا علمی و درکنار آن مدیر باشد تا راه حل مشکلات علمی را بداند و درک کند. استاد برجسته‌ای که بالای سر خود یک آدم علمی ضعیف را می‌بیند یا باید بسوزد و بسازد و در این وضعیت حل شود یا مهاجرت کند.

تغییر رؤسای همه دانشگاه‌ها با جابجایی دولتها، اتفاقی عجیب در دنیاست

وی با اشاره به تغییر رؤسای دانشگاه‌ها پس از تغییر دولت‌ها در کشور ما، این امر را اتفاقی عجیب در دنیا توصیف کرده و افزود: در دانشگاه‌های کشورهای پیشرفته که اعتبار زیادی برای علم قائلند هرگز بدین شیوه عمل نمی‌شود و این اتفاق در کشور، مصداق جهان سومی بودن ماست.

به گفته دکتر آخوندزاده در هیچ کجای دنیا رییس دانشگاه فردی سیاسی در دانشگاه نیست؛ اگرچه برای خود تفکر سیاسی دارد؛ در آمریکا به عنوان کشوری که بیشترین سهم را در تولید علم جهان داشته و میزبان بیشترین مهاجران علمی کشورهاست، بسیاری از روسای دانشگاه‌ها طرفدار حزب جمهوری خواه هستند اما دولت دموکرات رییس دانشگاه‌ها را انتخاب نمی‌کند. بلکه رییس دانشگاه از طریق شورای دانشگاه (هیات امنا در دانشگاه‌های ما) به روشی کاملا علمی که شامل آثار و سوابق علمی و مدیریت فرد است طی یک رقابت علمی انتخاب می‌شود به طوری که اگر رییس جمهور در دوره‌ای، از حزب دموکرات بوده باشد و پس از آن نامزد حزب جمهوری خواه بیاید، روسای دانشگاه‌های آنها تغییر نمی‌کند. حال آن که در ایران حتی با تغییر وزرا هم روسای دانشگاه‌ها عوض می‌شوند.

عوامل خروج نخبگان را باید در حوزه‌های تخصصی تفکیک کرد

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت با اعتقاد به این که باید عوامل خروج نخبگان را در سطوح و حوزه‌های تخصصی مختلف تفکیک کرد، افزود: مسائل معیشتی و از آن جمله عدم توزیع مناسب دستمزدها و حقوق جهار میلیونی یک استادیار که مجبور است بخش اعظم همین حقوق را هم اجاره بها بدهد، استادان برخی گروه‌های تخصصی را در تنگنا قرار داده است ولی در گروه پزشکی نمی‌توان گفت «تنگناهای معیشتی» عامل بسیار تاثیرگذاری است چرا که یک متخصص خوب می‌داند در ایران درآمد بیشتری نسبت به کشورهای دیگر خواهد داشت ؛ بنا بر این ممکن است در گروه علوم پزشکی عوامل خروج نخبگان متفاوت‌تر باشد و ضرورت دارد در این بررسی‌ها عوامل به تفکیک دیده شوند.

خشکسالی امکانات، نخبه را در سیستم حل می‌کند

وی در خصوص کمبود امکانات تحقیقاتی و پژوهشی و تاثیر آن بر خروج نخبگان گفت: برخی نخبگانی که به کشورهای پیشرفته رفته‌اند، بورس داشته‌اند یا خودشان خواهان بازگشت به کشور هستند، بازمی‌گردند تا از علم آموخته شده برای پیشرفت کشور استفاده کنند، اما پس از بازگشت ، با خشکسالی امکانات پژوهشی در دانشگاه مواجه می‌شوند و می‌بینند آنچه آموخته‌اند، در ایران اصلا قابل اجرا نیست و لذا یا باید در این سیستم حل شوند یا در اولین فرصت مهاجرت کنند. هر چند که استادان بسیاری هم با همین شرایط رفته اند اما بازگشته‌اند و با وضعیت موجود ساخته‌اند؛ اما نمی‌توان منکر واقعیت کمبود امکانات و تجهیزات تحقیقاتی و آزمایشگاهی شد. لذا به همین دلیل فقدان تجهیزات کافی، کارایی برخی استادان نخبه کاهش می‌یابد.

دکتر آخوندزاده یکی از عواملی که علی‌رغم کمبود شدید امکانات تحقیقاتی، در موفقیت نخبگانی که حاضر به ترک وطن نشده‌اند، موثر بوده است را حضور استادانی می‌داند که وی از آنها به عنوان «شانس زندگی» نام می‌برد؛ استادانی که از نخبگان جوان به طرز ویژه‌ای حمایت می‌کنند، دست آنها را می‌گیرند و پله پله رشدشان می‌دهند و علم خود را در اختیار دانشمندان جوان قرار می‌دهند و به عکس استادانی نیز هستند که خود را پادشاه مطلق برخی دروس تخصصی می‌دانند که استادان جوانتر حق ورود بدانها را ندارند و سایرین را از علم خود بهره‌مند نمی‌سازند.

حمایت نخبگان پیشکسوت امید نخبگان جوان را برای ماندن بیشتر می‌کند

وی گفت: خود من از چنین شانسی برخوردار بودم و استادانی همچون دکتر محمدرضا محمدی ،دکتر احمد علی نوربالا، دکتر ظفرقندی، دکتر لاریجانی، دکتر منتظری و دکتر ملک‌زاده پس از بازگشت به ایران از من نهایت حمایت را کرده‌اند.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران تاکید کرد: اگر نخبه جوانی چنین شانسی در زندگی داشته باشد و از حمایت نخبه پیشکسوت برخوردار شود، امید به حضورش در کشور بسیار افزایش می‌یابد.

البته به گفته وی، تحمل و پشتکار نخبگان جوان را در کنار شانس داشتن استادان حامی نمی‌توان نادیده گرفت.

تاثیر فراوان برچسب «عقب‌ماندگی» بر مهاجرتهای کور

اصرار به رفتن به خاطر ترس نخبگان جوان از «انگ عقب‌ماندگی!»

آیا همه داستان مهاجرت نخبگان در عوامل یاد شده در بالا خلاصه می‌شود؟ به عنوان مثال یک نخبه پزشکی که ممکن است از حمایت مادی و عاطفی خانواده هم برخوردار باشد، امکان رشد و پیشرفت در کشور خود را به همان دلیل «شانس زندگی» داشته باشد، در صورت گرفتن تخصص پزشکی بتواند درآمد بیشتری در داخل نسبت به خارج از کشور کسب کند، چرا باز هم اصرار برای رفتن دارد؟

این سوالی است که دکتر آخوندزاده پاسخ آن را تا حدود زیادی در ترس نخبه جوان از « برچسب عقب‌ماندگی» در صورت ادامه تحصیل در داخل جست‌و‌جو می‌کند و اتفاقا تاثیر آن را به قدری زیاد می‌داند که گاهی به دلیل موج شدید رقابت برای رفتن، نخبه جوان را در تصمیم‌گیری بی‌اختیار می‌کند و قدرت تصمیم آگاهانه را از او می‌گیرد. در این شرایط او فقط به رفتن فکر می‌کند و حتی پرس‌وجو هم نمی‌کند که چگونه رفتن درست است؟ بنابراین آن نخبه حتی اگر روزی به این نتیجه برسد که برگردد، چون فرصت‌های داخلی را هم از دست داده،‌ امکان بازگشت او بسیار اندک می‌شود.

مهمترین عامل کنترل هیجان نخبگان جوان در ترک کشور

این الگو در تمام کشورهای پیشرفته در حال اجراست و نخبگان جوان آنها پس از دیدن شرایط سایر کشورها آگاهانه دست به انتخاب می‌زنند اما ما در دانشگاه‌ها خود به صورت سیستماتیک تبادل دانشجو نداریم

معاون پژوهشی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران بهترین عامل فروکش کردن هیجان نخبگان جوان برای مهاجرت و احساس عقب ماندن از همتایان را فرصت‌های تحصیلی برای دانشجویان نخبه و کمک به آنها برای حضور در کنگره‌ها و همایش‌های علمی بین‌المللی و آشنا شدن آنها با شرایط دانشگاه‌های دنیا دانست و گفت: این الگو در تمام کشورهای پیشرفته در حال اجراست و نخبگان جوان آنها پس از دیدن شرایط سایر کشورها آگاهانه دست به انتخاب می‌زنند اما ما در دانشگاه‌ها خود به صورت سیستماتیک تبادل دانشجو نداریم و تنها در یکی دو دانشگاه این امر صورت می‌گیرد.

هیچ جای دنیا بدون رقابت سخت علمی،‌ برای نخبگان فرش قرمز پهن نکرده‌اند

رفتن یا ماندن دانشجویان پیش از هر چیز باید آگاهانه باشد نه صرفا مهاجرت کور

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت افزود: دانشجوی نخبه‌ای که می‌خواهد مهاجرت کند باید اطلاعات داشته باشد. این طور نیست که آن سوی دنیا برای نخبگان فرش قرمز پهن کرده باشد. کار کردن در کشورهای پیشرفته اصلا راحت نیست و رقابت سختی در کار است. نخبه باید لباس بکند و تن به آب بزند. گرفتن گرنت پژوهشی طی یک رقابت سخت حاصل می‌شود. من دانشجوی دکترای تخصصی دانشگاه گلاسگو انگلستان بودم. آنجا 16 ساعت کار و تحقیق می‌کردم. یک سال به عنوان عضو هیات علمی به دانشگاهی در ژاپن رفتم؛ آن هم با نامه‌ای که مرا دانشجوی پرکار معرفی می‌کرد؛ آنجا فهمیدم 16 ساعت کار کردن برای دانشجوی پرکاری مثل من اصلا چیز مهمی به حساب نمی‌آید. در ژاپن باید روزی 20 ساعت کار کنم.

وی افزود: این طور نیست که هر نخبه‌ای که در کشور می‌ماند لزوما به دنبال پژوهش باشد که به خاطر امکانات تحقیقاتی هم برود. البته همان‌طور که گفتم امکانات آزمایشگاهی برای نخبگان ما حکم ابزار حیاتی دارد اما یک نخبه می‌تواند استاد خوب دانشگاه هم بشود و شاگردانی را تربیت کند. اصولا نخبگی فقط در حوزه پژوهش نیست و از این حوزه مهمتر حوزه‌های آموزش و فرهنگ است.

یک فرهنگ غلط در بین ما حاکم است که تصور می‌کنیم اروپا و آمریکا بهشت برین است. من به شما می‌گویم اگر در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی‌مان مدیران علمی تراز اول تاپ بگذاریم خیلی‌ها می‌مانند

همه جای دنیا خاکستری است؛ اروپا و آمریکا بهشت برین نیست

به گفته دکتر آخوندزاده، یک نخبه قبل از قصد مهاجرت باید بداند هیچ جا در دنیا سفید یا سیاه نیست؛ همه جای دنیا خاکستری است، اما یک فرهنگ غلط در بین ما حاکم است که تصور می‌کنیم اروپا و آمریکا بهشت برین است. من به شما می‌گویم اگر در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی‌مان مدیران علمی تراز اول تاپ بگذاریم خیلی‌ها می‌مانند.

دانشجویان نخبه ما باید دانشگاه‌های دنیا را ببینند تا هیجان رفتن نداشته باشند

وی معتقد است اگر سایه مدیریت‌های سیاسی را از سر دانشگاه‌ها برداریم خیلی از نخبگان‌مان نمی‌روند. محیط علمی، آدم علمی می‌خواهد نه نماینده فلان گروه سیاسی. ما باید محیط‌های علمی خود را بین‌المللی کنیم. دانشجویانمان بروند دنیا را بینند حتی در بعد فرهنگی گمان می‌کنیم دانشگاه‌های دنیا از نظر فرهنگی دچار مشکل هستند در حالی که شما در دانشکدهای پزشکی خارج، دانشجویی را پیدا نمی‌کنید که به ناخنش لاک‌زده باشد برخلاف این جا که تعداد زیادی دانشجوی پزشکی لاک زده می‌بینید. دانشجوی پزشکی در آنجا لاک نمی‌زند، چون می‌داند در محیط پزشکی این کار اشکال دارد. او تابع قوانین است. پس این طور نیست که دانشگاه‌های آنجا غرق در مشکلات فرهنگی باشند. باید بگذاریم دانشجویانمان در رفت و آمد باشند نه آن که یکسره به فکر رفتن باشند. آن هم رفتن کور!

پلهایی که پشت سر برخی نخبگان جوان پس از رفتن خراب می‌شود

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت یادآور شد: این که برخی نخبگان می‌روند و نمی‌توانند به کشور برگردند، گاهی به این دلیل است که پل‌های پشت سرشان را خراب کرده‌اند. من دانشجوی پزشکی داشته‌ام که 250 میلیون تومان هزینه کرده و به آمریکا رفته است. به او گفتم در همین جا امتحان تخصصی بده و نرو. گفت همه دوستانم رفتند من نروم «عقب مانده‌»ام. رفت و کمی بعد آمد و گفت به حرف شما رسیدم؛ اگر این جا مانده بودم لااقل یک متخصص خیلی خوب در ایران بودم. با این که شرایط ماندن در آمریکا را هم دارد.

مهاجرت وقتی شدت می‌گیرد که محیط علمی شاداب نباشد

دوپینگ علمی «سیاست» در محیطهای دانشگاهی

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت گفت: مهاجرت نخبگان سینوسی است. وقتی شدت می‌گیرد که محیط‌های علمی تحت تاثیر مدیریت‌های سیاسی شادابی و نشاط لازم را ندارند. وقتی در محیط علمی انتصاب سیاسی داشته باشید، آن فرد که سابقه خیلی خیلی کمتری از نخبگان دارد برای اعمال قدرت در دانشگاه‌ها، دوپینگ علمی می‌کند تا بتواند در ریاست حفظ شود؛ یعنی می‌تواند یک شبه از استادیاری به استادی برسد. همین موجب افزایش مهاجرت نخبگان می‌شود..

مهاجرت نخبگان در کشور ما اکنون به شرایطی رسیده است که بسیار می‌شنویم «آنها که رفته‌اند، رفته‌اند؛ فکری به حال آن که مانده‌اند کنید» ؛ اما سوال اینجاست به فرض قصد بازگشت نخبگان مهاجرت کرده، کشور تا چقدر ظرفیت پذیرش آنها را دارد؟

برای بازگشت نخبگان ظرفیت نداریم، نخبگان حاضر را باید حفظ کنیم

دکتر آخوندزاده در این باره گفت: دانشگاه‌های ما برای استخدام یک استاد باید ردیف استخدامی داشته باشند. یک فرد باید بازنشسته شود تا فرد دیگری جایگزین شود. در صورت اختصاص ردیف استخدامی فراخوان جذب می‌دهیم تا بر اساس معیارهای تعیین شده بهترین‌ها انتخاب شوند. اما گرفتن ردیف استخدامی برای دانشگاه‌ها اصلا راحت نیست. با این وصف نمی‌توانیم بگوییم برای بازگشت نخبگان خیلی ظرفیت داریم؛ باید همین نخبگانی که مانده‌اند را مورد توجه قرار دهیم و زمینه‌ای فراهم کنیم آنها طبق یک رقابت علمی وارد عرصه شوند.

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران اضافه می‌کند: نخبگان، چه آنانی که در داخل و چه آنانی که در خارج هستند، برای ماندن و یا برگشتن نگاه می‌کنند که اصولا نخبگان کشور در راس مدیریت‌های کلان کشور هستند یا خیر؟

قائم‌مقام معاونت تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، در پاسخ به این که مهاجرت نخبگان در چه کشورهایی بحرانی می‌شود؟ گفت: مهاجرت نخبگان یک جریان بین‌المللی است. مساله مهاجرت در کشورهای توسعه یافته، هیچ گاه بحرانی نمی‌شود؛ چرا که اگر این کشورها نخبگانشان مهاجرت کنند، توانایی جذب نیروهای متخصص کشورهای دیگر را دارند؛ از سویی دیگر بسیاری از نخبگان کشورهای توسعه یافته، وقتی به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند، پس از کسب دانش، به کشور خود بازمی‌گردند؛ چرا که امکان به کارگیری آن دانش در کشور خود را دارند. به عبارتی، نخبگان کشورهای توسعه یافته در رفت‌و‌آمدند و بنابراین مهاجرت نخبگان در این کشورها، ضایعه بزرگ محسوب نمی‌شود.

درک ارزش نخبگان، کلید رمزگشایی از پدیده پیچیده مهاجرت مغزهاست

مهاجرت نخبگان اگرچه خود پدیده پیچیده‌ای است، اما کلید رمزگشایی از همه پیچیدگی‌های آن در دستان خیلی از کشورهاست که ما نیز قادریم به شرط اصلاح باور و فرهنگ خود، این کلید را بسازیم. درک ارزش مادی و معنوی و والای نخبگان و بهره‌مندی از آن، مختص جوامعی است که تحقیق و پژوهش و تولید ثروت از علم، به باور کودکانشان هم راه یافته است. زمانی می‌توان سخن از پژوهش غیرنفتی (پژوهشی که از بودجه نفت تغذیه نمی‌شود و متعلق به بخش خصوصی است) مکررا سخن گفت و بر آن اصرار هم داشت که یارانه 45 هزار تومانی زیر دندان ثروتمندان این اقتصاد نفتی مزه نکرده باشد و از خیر آن گذشته باشند. در همین اقتصاد نفتی، خیلی‌ها با پول‌های بادآورده حاصل از توزیع نامناسب درآمدها، به دستمزدهای نجومی چنان عادت کرده‌اند که به کمتر از آن هم راضی نیستند و به یمن نبود رقابتهای سخت شایسته‌سالارانه، برای کسب امتیاز در جامعه ما، خودشان هم باورشان شده که آدم‌های گرانی! هستند. بهتر است در این شرایط حساس که بودجه نحیف پژوهش، علی‌رغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر رسیدن به سهم دست کم دو درصد از تولید ناخالص ملی در حال حاضر، با نیم‌درصد خود ، در حال سوختن و ساختن نجیبانه است و اکنون فقط نیازمند دلجویی است و در شرایطی که نخبگان ما در مقام استادیار دانشگاه، با حقوق‌های سه میلیون تومانی! ایثارگرانه، خویشتن را وقف کشور کرده و انتظار نخست خود را به جای اصلاح وضعیت معیشتی، باز هم توسعه امکانات پژوهشی و تحقیقاتی برای توسعه کشور می‌دانند، به جای نگرانی از مطالبه‌ نخبگان از جامعه که اساسا مطالبه‌ مادی در کار نیست، نگران فرهنگی باشیم که در آن مردمش حتی به قدر یک بازیکن فوتبال میلیاردی، برای کارگردانان توسعه کشورشان که همانا نخبگان این کشور هستند، هورا نکشیده‌اند و بر خلاف کشورهایی که باید در آنها روزی 20 ساعت کار کرد و برای قطب اقتصادی شدن زحمت کشید، اشتیاق توسعه‌یافتگی تبدیل به فرهنگ عمومی نشده است.

قدرشناسی و احترام، گام‌های بنیادی حفظ نخبگان است

تا وقتی در صنعت ما ، تکنسین‌ها بر مهندسان متخصص اولویت دارند و علوم پایه تازه باید ارزش خود را برای فهم ما اثبات کند، تا از سپردن تنظیم امور کشور به نخبگان می‌هراسیم، تا کاغذبازی گلوی پژوهشگران ما را می‌فشارد، جریان تردد نخبگان ما از نوع «برنده -برنده» نخواهد بود

اگرچه راهکارهای بسیاری برای حفظ نخبگان در اسناد موجود هست و سندهای راهبردی آینده نیز احتمالا چشم به راهکارهایی بسیار دارند که از آن جمله فراهم‌سازی بستر اشتغال استعدادهای برتر و نخبگان، توسعه امکانات تحقیقاتی و پژوهشی،افزایش زمینه حضور محققان در همایش‌ها و کنفرانسهای علمی بین‌المللی، اعطای تسهیلات مالی به پژوهش‌های کاربردی و ده‌ها نوع تسهیلات دیگر از این دست است اما تا وقتی راه و رسم قدرشناسی و احترام به نخبگان را در گفتار و کردار خود ندانیم، تا وقتی سیاست‌زدگی را از محیطهای علمی خود دور نکنیم، تا ندانیم راز حضور 100 دانشگاه یک کشور پیشرفته در بین دانشگاه‌های برتر جهان چیست، تا ندانیم چگونه برخی کشورها میزبان نخست نخبگان می‌شوند و جهان‌سومی‌ها میلیون‌ها دلار می‌دهند تا توسعه‌یافته‌ها، میلیون‌ها دلار را برای رفاه مردم خود به کار گیرند، تا وقتی در صنعت ما ، تکنسین‌ها بر مهندسان متخصص اولویت دارند و علوم پایه تازه باید ارزش خود را برای فهم ما اثبات کند، تا از سپردن تنظیم امور کشور به نخبگان می‌هراسیم، تا کاغذبازی گلوی پژوهشگران ما را می‌فشارد، جریان تردد نخبگان ما از نوع «برنده -برنده» نخواهد بود، حتی اگر باران تسهیلات ببارد! سندهای راهبردی نوشتن هم وقتی کارساز خواهد بود که ایمان بیاوریم شفاف‌سازی و شایسته‌سالاری، نخستین گام در حفظ و ماندگاری نخبگان است.

تهیه و تنظیم: فرشته هاشمی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۰۷:۵۹

ايسنا لطفا اين مطلب را به آقاي دکتر منعکس نماييد. جناب آقاي دکتر آخوند زاده: طبعا جنابعالي در مکاني قرار گرفته ايد که موارد مطرح شده رارفع و رجوع نماييد. متاسفانه مسئولين ما دانسته يا نادانسته خودشان به انتقاد از عملکرد خويش مي پردازند. از قديم گفته اند به عمل کار برآيد به سخنداني نيست! تمامي معاونت هاي وزارت بهداشت در دست افراد سياسي است. افرادي که اگر در موقعيت هاي مديريتي نبودند رهآورد علمي آنها به جاي 500 مقاله، 50 مقاله هم نبود. معاون پژوهشي يک دانشگاه مادر علوم پزشکي را مي شناسم که با استادياري به اين مقام رسيد و بعد از 8 سال بدون هيچ تلاشي پروفسور شد (با مقاله هايي که ديگران برايش نوشتند و در ژورنالهاي زير مجموعه همان معاونت پژوهشي چاپ گرديد! اين علم ماست آقاي دکتر! يکي از معاونين وزارت بيش از 60 درصد مقالاتشان در ژورنال هايي است که خود تاسيس کرده يا عضو هيئت تحريره آن بوده اند. اين موارد به راحتي از اسکوپوس قابل استخراج است. متاسفانه پژوهش در کشور ما فاسد است و مسئولين مربوطه عامدا نسبت به آن چشم هاي خود را بسته اند( شايد حتي بدتر از فساد اقتصادي و رانت هاي سياسي و مديريتي) ايکاش ايسنا در اينمورد تحقيق جامعي انجام ميداد.!

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۳۵

در تاييد گفته هاي اين عضو محترم هيات علمي بايدگفت علاوه بر مواردي كه ايشان فرمودند در دانشگاههاي علوم پزشكي هم وضع همين طور هست مثلا مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي اصفهان و مجله گامهاي توسعه كرمان را خودم شخصا بررسي نموده ام، در بيش از شصت درصد مقالات اسامي اعضاي هيات تحريريه همان مجله به عنوان نويسندگان مقاله درج شده است. اين موضوع را كتبا به معاون تحقيقات وزارت بهداشت هم منعكس نموده ام ولي متاسفانه در شوراي سياستگذاري معاونت تحقيقات وزارت بهداشت، همين آقايان و خانمها نفوذشان بيشتر از ان است كه كسي پاسخ شكايت ما را بدهند.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۰۸:۳۹

کسي نپرسيد. اما وقتي خودم به زبان آمدم هم کسي صدايم را نشنيد.. در برنامه گفتگوي خبري سه سال پيش با اجراي خانم، هر چقدر زنگ زدم و اس ام اس دادم که دردمان را بازگو کنند اما در يک برنامه يک طرفه خانم مجري با تماس با چند به اصطلاح نخبه تنها درد نخبگان را کمبود سفرهاي مذهبی و عقیدتی و از اين قبيل ماجراها.... معرفي کردند. بگذريم... اما اي کاش به درد واقعي نخبگان مي پرداختند تا امروز سفرهاي راهيان آمريکا و اروپا و استراليا و ... شکل نگيرد. روزي که براي دريافت وام 80 ميليوني مسکن به بانک ملي معرفي شدم و با برخورد زشت کارمندان مواجه شدم، روزي که در جشن نخبگي در هنگام ناهار بي احترامي به خانواده نخبگان رو ديدم، روزي که جايزه نخبگي وجه اندکي آنهم در قالب انجام طرح مي بود، روزي که به اين نتيجه رسيدم که نخبگي در اين کشور يک انگ محسوب مي شود نه يک ارزش.... پس چاره کار در سفرهاي عقیدتی و زیارتی نبود و شايد چاره کار در همان سفرهاي آمريکا و اروپا و ... بود، خداحافظ منهم تا چند روز ديگر عازم هستم

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۰:۲۱

احتراما به عرض مي رساند رسالت تشکيل نهاد مقدسي چون بنياد ملي نخبگان به دستور مقام معظم رهبري رفع همين دغدغه ها و بکارگيري حداکثري از ظرفيت نخبگاني کشور بوده است که در آغاز تشکيل اين نهاد بسيار خوب و با سرعت در حال انجام بود ولي متاسفانه در يکي دو سال اخير بنياد نخبگان جايگاه قبلي و واقعي خود را بشدت از دست داده و تنها تبديل به دفتر برنامه‌ريزي استعداد درخشان وزارت علوم تنزل داشته است. متاسفانه بکارگيري برخی مديران خود راي و مثلا کاربلد در اين چند سال اخير به شدت اين نهاد را تضعيف کرده است و ادبيات "نخبگان از کشور بروند مشکلي ندارد" را خواسته يا ناخواسته در کشور بوجود آوردند. عملکرد ضعيف اين نهاد در 2 سال اخير حتما بايد موشکافي شود و نهادهاي نظارتي علت به وجود آمدن ادبيات نخبه‌گريزي در اين بنياد را بررسي دقيق نمايند. اکثر افراد خدمتگذار و دلسوز از عملکرد اين نهاد در حال حاضر انتقاد دارند که بايد حرف آنها را شنيد. رئيس بنياد نخبگان خود بايد دغدغه نخبگان را داشته باشد نه اينکه همواره به نفت و سوخت و زمين و دريا انتقاد نمايد و براي ساير نهادها خط و نشان بکشد.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۰:۵۵

نمي دانم بنياد نخبگان براي چي در حال حاضر فعاليت مي کند. در شرايط حساس حاضر بجاي اينکه برنامه هاي بکارگيري و استفاده از ظرفيت نخبگان را عملياتي کنند در حال مثلا برنامه ريزي و سياستگذاري و تغيير ساختارند. اين عزيزان مدير در بنياد چند سال گذشته نيز در اين نهاد مقدس فعاليت داشتند و عملکرد حال حاضر بنياد نتيجه عملکرد بد آنها بوده است ولي حالا شدند منتقد برنامه ريزي ناظر. اين نهاد بايد توسط خود نخبگان مديريت شود نه فردي که حتي مدرک درست و حسابي ندارد ولي حالا يکي از مديران سطح بالاي اين بنياد است واقعا بايد تاسف خورد. بنياد نخبگان و معاونت علمي در 2 سال اخير بيشتر در حوزه تبليغات براي رئيس جوان و بي تجربه ولي جوياي نام خود فعال بوده تا حل مشکلات نخبگان کشور. ايا ما از کشور برويم شما تثبيت مي شود، پس مي رويم و عرصه خدمت را براي شما براي کسب تجربه باز مي کنيم. اينقدر هم نگوييد برويد اشکالي ندارد و اگر متعهد بوديد مي مانديد. اين اشتباه استراتژيک و سو برداشت شما است. يا علي مدد

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۰:۵۸

مسوولان يادگرفته‌اند براي خودشان يک گريزگاهي درست کنند و آن گريزگاه آن است که به جاي ارائه گزارش عملکرد به جاي اين که بگويند براي نخبگان جه کرده‌اند فقط بلدند همه را به باد نقد بگيرند تا يادمان برود که خودشان چه کرده‌اند و چه هنري براي جلوگيري از خروج نخبگان داشته‌اند

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۰۴

نخبه سازي با روابط براي نورچمي هايشان و از طريق بوجود آوردن موقعيتهايي براي فرد مثلا عضو فلان كميته و مجري بهمان طرح و دادن فلان جايزه دانشجو نمونه و تقدير به عنوان طرح كشوري برگزيده و چهره ماندگار و هزاران جايزه رانتي ديگر كه در امتياز نخبگي محاسبه مي شود و غيره... و پس از آن مثلا چون در دوره ليسانس شاگرد اول شده آزمون ورودي فوق ليسانس را معاف باشد و يا چون در دوره فوق ليسانس شاگرد اول شده آزمون ورودي دكترا را معاف باشد كه نخبگي نشد. اگر نخبه است كه نبايد از يك آزمون بترسد بلكه بايد بتواند شركت كند و بالاترين نمره را هم كسب كن و نيازي به به دوپينگ رابطه اي نداشته باشد. اين رانتي است كه براي دور زدن قوانين و بي عدالتي آموزشي ايجاد شده و نتيجه اي جز سرخوردگي و تمايل به خروج به دليل اينكه فرد مورد نظر اصلا در محيط واقعي رشد نكرده و كمترين تعامل اجتماعي را داشته ندارد.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۲۳:۵۳

دوست عزيز پس شاگرد اول شدن به چه اميدي بايد باشه. بالاخره يک امتيازي بايد باشه. اينو بدون خيلي از کساني که رتبه خيلي از کنکور ها شدن بار علمي خوبي ندارن. نخبه کسي است که از اطلاعات موجود علمي جديد توليد کنه همين.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۷ ۱۸:۴۸

کساني که رتبه اول مي شوند حق قانوني براي رفتن به مرحله بعد بدون کنکور را دارند و اين به پاس زحمات آنها طي دوران تحصيل است. اما دوست عزيز فکر مي کني چند درصد از اينها واقعا مي توانند از چنين امتيازي استفاده کنند؟ من رتبه اول ليسانس و ارشد و دکترا در رشته خودم بودم. اما هم ارشد و هم دکترا آزمون شرکت کردم و قبول شدم. چرا؟ چون همان دوره ارشد فهميدم باندبازي است و سهميه ممتازي به نام عده اي مصادره شده است. البته دانشگاه آزاد به اين فاحت دولتي نيست.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۱۱

عالي بود. متاسفانه فقط استفاده تبليغاتي از نخبگان مي شود و همانطور که دکتر آخوندزاده بيان کردند عملادر جايي که بايد از نخيه استفاده بکنند يک آدم ضد نخبه مي گذارند خود دکتر آخوندزاده نيز واقعا تصادفي در امور مديريتي فعال است و ان هم شايد درايت دکتر ملک زاده بوده

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۲۸

بنياد ملي نخبگان، با قوانين و سند راهبردي كه وضع كرده است، تبديل به محلي براي حمايت از نخبگان ساختگي شده است. مثلا من كه در تمام طول دوران تحصيل رتبه اول بوده ام و در سه مقطع دانشگاهي رتبه برتر داشته ام بر اساس قوانين وضع شده توسط و براي بنياد ملي نخبگان، واجد شرايط احراز نخبگي نمي باشم. يعني من كه بيست سال در تمام مراحل برتر بوده ام حتي جايگاهي براي بررسي مدارك خود در بنياد ملي نخبگان ندارم. اما بسياري از دوستان و هم دوره اي هاي بنده در طول اين سالها كه نمرات خوبي هم نداشته اند ولي به چند مقاله آي اس آي داشته اند (آنهم با خريدن مقاله و ... ) و يا به مدد پارتي بازي و زبان بازي به عنوان دانشجوي نمونه و غيره شناسايي شده اند (علي رغم نداشتن شرايط علمي) به عنوان نخبه در بنياد ملي نخبگان پرونده دارند.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۷ ۱۸:۴۴

سالها رتبه اول دانشگاه دولتي و طراز اول کشور در علوم انساني بوده ام. داراي شرايط بنياد نخبگان اما هرگز نه تقديري در دانشگاه از من شد و نه حتي توانسته ام يک نامه از دانشگاه براي بنياد بگيرم. سنگ اندازي از خود دانشگاه شروع شده که چون فلان فرد هنوز دفاع نکرده نمي توانيم به شما نامه بدهيم. حالا آن فرد کيست؟ دانشجويي که 2 سال از مهلت قانوني تحصيلش گذشته و مطابق همان قوانين دانشگاه بايد تا به حال بارها اخراج مي شده است. اين وضعيت ماست. آن وقت اين ميان برخي با پارتي بازي و رشوه دادن خود را به جاي من رتبه اول دانشگاه جا زده اند و عضو بينیاد که شدند هيچ، حتي عضو هيات علمي هم شده اند. آن وقت بنده فراخوان هيات علمي شرکت مي کنم براي دانشگاه خودم. نه تنها دانشگاهي که بيش از 14 سال عمرم را در آن گذرانده ام دعوت به مصاحبه هيات علمي نمي کند بلکه دو دانشگاه و پژوهشگاه ديگري هم که برايشان پول داده و ثبت نام کرده ام نيز همينطور. آن وقت شعار حمايت از نخبه سر مي دهند.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۲۹

حقيقتا ما از دولت يازدهم انتظار بيشتر از اين را داشتيم ولي تغيير آنچناني در مديريت علمي کشور اتفاق نيفتاد بخصوص در بنياد نخبگان

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۳۶

از ايسنا بخاطر اين مجموع گزارشات تشکر مي کنم جنس متفاوتي با آنچه رايج است دارد بخصوص که دکتر آخوندزاده بدون سياسي کاري موارد را ذکر کرده است

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۴۱

عدم دقت در انتخاب افراد براي تجليل در مناسبت هاي خاص ... تحصيلات پزشكي ندارد. پس چرا بايد روز پزشك 1394 در برج ميلاد از او به عنوان چهره ماندگار پزشكي تجليل كنند؟ اگر استاد نمونه است كه در جشنواره مطهري ارديبهشت از او تجليل شود. مگر استاد نمونه پزشكي كم داريم كه در روز پزشك، از يكنفر غير پزشك به عنوان چهره ماندگار پزشكي تجليل مي شود؟ چرا در انتخاب افراد براي تجليل از آنها، به سوابق و مدارك فرد توجه نمي شود؟ایشان ليسانس زيست شناسي، فوق ليسانس و دكتراي بيوشيمي دارد. چرا در روز پزشك بايد حق پزشكان چنين ضايع شود؟ وزير محترم و رئيس محترم سازمان نظام پزشكي، پاسخ بدهند...

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۴۴

از قسمت مرد علمي سال خيلي کيف کردم متاسفانه هنوز هم مي شنويم که مثلا دکتر سميعي مرد علمي... شده است کسي که چند سال است بازنشسته شده

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۱:۴۶

در سخنان ايشان هم، متاسفانه هنوز فرهنگ سنتي تشخيص نخبه از روي نمرات کارنامه تحصيلي و مسابقات به چشم مي خورد. اما امروزه نخبه تاثيرگذار در دنيا، به افرادي مثل اديسون، بيل گيتس، استيو جابز، مارک زاکر برگ، لاري پيج و سرگي برين و ... هستند که از قضا هيچ کدام مدارج آکادميک را تا به انتها طي نکردند (اديسون که اساسا مدرسه هم نرفت!) اما Turn Over مالي سالانه شرکتهايشان، چند برابر صادرات سالانه نفت و گاز ماست، از نظر اشتغالزائي هم، منشا خير براي کشورشان هستند. اما در سيستم آموزشي ما، تنها نخبگان داراي حافظه قوي بالا مي آيند و نه نخبگان داراي قدرت نوآوري.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۲۳:۴۰

يعني دهنتو بايد طلا گرفت. توليد علم. مخترع بودن بهتره نسبت به حفظ کردن کتابها...

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۲:۱۰

عالي بود...

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۲:۱۲

اين جريان مال مديريتهاي امروز و ديروز نيست. سالهاست که اين اتفاق در حال رخ‌دادنه

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۲:۱۲

بايد اين مشکلات را آنقدر گفت تا بتدريج حل شوداميدوارم علم جاي سياست را در وزارت علوم و بهداشت و دانشگاههاي مربوطه را بگيرد. ممنون از ايسنا

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۲:۲۵

سلام، يکي از کارهاي خوب بنياد در سالهاي قبل تجاري کردن دستاوردهاي علمي نخبگان بود و جشنواره نوآوري و شکوفايي را هم در سطح بين المللي برگزار کرد. اما الان خبري از آن نيست و همه برنامه ها و زحمات از بين رفت. فرهنگ خوبي راه افتاده بود ولي حالا از در معاونت علمي هم ما رو راه نميدن لطفا علت را از مسولان بنياد بپرسيد چرا اينکار رو کردن؟ حدس مي زنم چون رئيس دو نهاد يکي بود اين اتفاق افتاد که خيلي بي تدبيري بود و اميد مخترعان صنعت ساز را به نااميدي تبديل کرد.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۱۰ ۱۵:۳۴

دوستان بجاي تقويت يک ساختار درست معمولا خراب مي کنند و اگر هم يه کاري درست انجام شه اونو در انحصار خودشون مي گيرن. در اين مورد نتيجه مي گيريم که بنياد نخبگان با معاونت علمي بايد کاملا مستقل باشه. الان منفعت تو معاونت علمي هست پس به اون بها مي دن. تازه اين دوستان خودشون رو خيلي قبول دارند و خيلي نخبه مي دونن و اعتقاد داران بقيه هم اگه مثل ما نخبه باشن تو کشور مي مونن و مثل ما خدمت مي کنن!!

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۲:۵۳

ايسنا لطفا اين گزارش را بصورت چاپ شده براي دو وزير و معاون علمي رييس جمهور و روساي دانشگاههاي بزرگ بفرستيد شايد مقبول افتد

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۳:۱۰

نخبه‌تراشي از دانشجويان سفارشي جوان و لقب‌تراشي براي نخبه‌سازي بازنشستگان مسن كه ديگر در چرخه علم نوين جائي ندارند بيشتر مصرف داخلي و و غيرو دارد...

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۵:۲۳

بنده مدرک دکتري دارم باکلي مقاله کار تحقيقاتي! کلي اينور و انور زدم تا استخدام يا هيئت علمي بشم ولي نشد. از کشورم خارج نشدم و نمي شم چون جز وطنم جايي نمي تونم زندگي کنم. ولي چون استخدام نيست رو به کار آزاد آوردم کاري که به زمينه تحصيلي من کوچکترين ارتباطي نداره. حالا به نظرتون من تحصيل کرده ( نگويم نخبه) که خودخواسته نمي خواهم از ايران برم ( بقول شما دچار فرار مغز ها نمي شوم) تحصيلاتم و تلاش هاي شبانه روزيم چه فايده اي براي ايران عزيزمون داره؟ اين بزرگترين دغدغه من هست/

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۵:۲۷

واله آبروي ما راهم دار مي برند اين فول پروفسور هاي كاغذي و ساختگي!

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۶:۴۹

براي مسوولان يک تور علمي بگذاريد با نخبه و بودجه پژوهش و ... آشنا بشن شايد از مشکلات محققان کم بشه

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۷:۵۹

مي خواهم به ايسنا نمره بيست بدهم واقعاحرف ها جديد است اما مشكل اين است كه اين مطالب را فقط نخبگانی كه علي‌القاعده بيكار هستند مي‌خوانند. مديرانی كه استاد آخوندزاده مطرح كردند يا در جلسه هستند يا در بازديد و يا در خارج از كشور

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۱۸:۴۷

سلام، بحث داغ و جالبي است با توجه به استقبال زياد از خبرگزاري فخيم ايسنا خواهشمندم از اين گونه موضوعات بيشتر بگذارد به خصوص در مورد عملکرد بنياد نخبگان. تا آنجايي که من مي دانم اين بنياد محل آزمون و خطاي بعضيهااست تا يک نهاد مرتبط با نخبگان. همه چي رو تعطيل کردند مثلا دارند فرهنگ نعمت تعهدآور را جا ميندازن. بابا جز خودتان بقيه نخبگان رفتند از اين کشور. علتش عملکرد بد خودتان است.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۲۱:۳۶

واقعا فكر مي كنيد كه با اين گزارشات مي توان وضعيت را بهتر كرد. وقتي ما اصلا فرار مغزها را قبول نداريم و مي گوييم مهاجرت در همه جا هست و كساني كه مي روند يكسري بي تعصب هستند آيا اين گزارش ارزشي خواهد داشت

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۳ ۲۲:۰۹

خدا خيرت بده ايسنا. درباره فساد اقتصادي چقدر مطلب نوشته ميشه و درباره فساد فضاي مثلا آکادميک چقدر؟ واقعا شيوه ارزيابي ما در آموزش عالي اشتباهه. شيوه جذب و ارتقا بسيار بده. به سي وي اساتيد باسابقه نگاهي بيندازيد. پژوهش هاي ضعيف در مجلات ضعيف. بسياري از مقالات در نتيجه بده بستان ميان اساتيد منتشر مي شود. استعمار علمي دانشجوهاي تحصيلات تکميلي و به ويژه دکتري هم به مرز هشدار رسيده.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۱۱:۰۳

کساني که اينهمه مسووليت دارن آيا واقعا ميرسن مقاله يا کتاب بتويسن؟پس فساد از بالاست

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۰۷:۲۰

واقعا آدم متاسف ميشود وقتي درد دلهاي نخبگان عزيز راميشنود . راهي که دولت مثلا تدبير برگزيده به ترکستان ميرسد!!!

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۱۰:۰۱

مهمترين رنج اينه که يک فرد نالايق چاپلوس و بي سواد رييس باشه و يک نخبه زير دست اون. در کشور ما 99 درصد اينجوريه که باعث فرار نخبه ها ميشه

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۷ ۱۸:۳۱

نمونه همين وضعيت را در نفت به خوبي مي توان ديد. نخبگان از رشته هاي مختلف اعم از فني و علوم انساني به شدت در محيط تحقير مي‌شوند. برخی روساي بي‌سواد با سوءاستفاده از جايگاه و ابزارهايي که در دست دارند به مبارزه با اين قشر بي‌پناه برمي‌خيزند. از بدگويي در محيط، تحريک ديگران عليه فرد، به حاشيه راندن، گرفتن سمت اداري و امکانات اداي فرد بدون هيچ دليل موجه و قانوني، از جمله فشارهايي است که بر نخبه وارد می‌کنند تا عطاي کار در ادارات و سازمانها را به لقايش ببخشد و در صورت پيگيري هم مي‌گويند کاري نمي‌توان کرد. حتي حکم ديوان عدالت اداري هم بر اين سازمان اثر ندارد چون قوانين خاص خودش را دارد در عين بي‌قانوني. ضمنا دائم هم بر سر نخبه مي‌زنند که اگر نخبه بودي از ايران تا به حال رفته بودي. خيلي جالب است. من اگر 50 جاي ديگر هم بنويسم به داد نخبگان نفت برس اي وزير محترم نفت باز کسي گوشش بدهکار نيست.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۱۱:۱۰

آيا ميدمنين که دهها "کردان" با مسوليتهاي مهم در کشور داريم؟ اونوقت چه توقعي هست؟ در سیستم اداری ايران اصل بر چاپلوسي مقام بالاتره

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۱۳:۵۲

با تشكر از اينكه به نخبه ها پرداختيد. در ضمن به اين نكته بايد توجه كرد كه نخبه ها در ايران فراتر از كساني هستند كه عضو بنياد ملي نخبگان مي شوند. به نظر من دانشجويي كه بدون وقفه از ليسانس تا دكترا آمده و كارنامه پربار پژوهشي داشته نخبه است. هرچند ممكن است از نظر تعريف آقايان، نخبه نباشد

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۴ ۱۴:۲۷

واقعا همانطور که دکتر آخوندزاده گفتند نقش اساتيد با تجربه براي جذب نخبه گان جوان بسيار اهميت دارد متاسفانه بسياري از جوانان بدلبل اينکه فضاي فعاليت توسط قديمي ها به آنان داده نمي شود مهاجرت مي کنند

avatar

هيچ چيزي همانطور که گفتيد سخت تر از عدم شايسته سالاري نيست. اين آيتم اگر باشد خودبخود همه چيز سر جاي خودش قرار ميگيرد

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۵ ۱۰:۴۷

مگه کسي پرسيده مهمترين رنج کارگران چيه؟؟؟؟

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۶ ۰۱:۱۹

باسلام، از سازمان نظام پزشکي بايد پرسد که آيا هيچ پزشک خانمي در عرصه پزشکي کشور نبود که در روز پزشک از وي تجليل شود؟

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۹ ۱۳:۱۴

از امام صادق نقل شده كه آن حضرت فرمود: من به سه كس رحم مى كنم و سزاوار است كه به آنها رحم شود: 1- به عزيزى كه پس از عزت و احترام خوار و ذليل شده باشد 2- به ثروتمندى كه پس از ثروت و دارا بودنش محتاج شده باشد 3- به دانشمند و عالمى كه خانواده اش و نادانان او را پست و خوار شمارند.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۰۹ ۱۳:۱۷

اگر نظراتي را منتشر نمي كنيد يا قابل انتشار نمي دانيد تو رو به خدا پرينت بگبربد و از مسئولين مربوطه سوال كنيد.

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۱۰ ۱۰:۱۲

نخبه؟ همان بهتر بروند خارج اينجا همه چي جوره همه چي عالي. بروند خرابه هاي خارج رابسازند

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۱۳ ۱۰:۱۰

تو ايران برخي دكتري دارند اما يك مقاله درست حسابي ندارند و عضو هيات علمي شدند و خودشونو نخبه مي دونند

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۱۵ ۰۸:۰۹

مگه پرسيدن ميخواد؟؟؟ رنج نخبگان هم مثله رنج همه مردم مملکتمون هست. 1. بيکاري 2. گراني 3. ارزش نداشتن

avatar
۱۳۹۴-۰۶-۱۸ ۱۰:۵۱

عامل اصلي فراري دهنده نخبگان، پخمگان هستند.