معصومه نصیری -سردبیر تحریریه ایسنا
کافیست سری در شهر بچرخانی، از مردی که از میان زبالهها دنبال چیزی برای تبدیل به احسن است گرفته تا کودکانی که مجبور به کارند، حتی آمارهای رسمی و غیررسمی که درباره «این پدیده» اعلام میشود از وجود دردی زیر پوست شهرمان نشان دارد.
« فقر» پدیدهای که چهره زشتش بیش از پیش نمایان شده و بنا بر اعلام شهردار تهران در حال حاضر حدود ۲۰۰ هزار خانوار در این شهر داریم که به نان شب محتاجاند. این آمار برای جامعهای که مسلمان است و پیامبرش فرموده "هرکس شب را با شکم سیر بخوابد درحالی که همسایه مسلمانش گرسنه سر بر بالش بگذارد به من ایمان نیاورده است" علاوه بر اینکه یک تراژدی اجتماعی و تلخ است، از بیتفاوتی عمومی نسبت به پدیده فقر خبر میدهد.
در این میانه، جملاتی از این دست که "فقر ، شب را بیغذا سر کردن نیست ؛ فقر ، روز را بیاندیشه سر کردن است" هم برای پدر و مادری که با شرمندگی در برابر خانواده گذران زندگی میکنند و برای فرزندی که تنها از پشت قاب تلویزیون شاهد سفرههای پر آب و رنگ است، معنا ندارد. از نظر آن 200 هزار خانوار که در چند قدمی ما هستند فقر دقیقا یعنی شب را بیغذا سر کردن.
در علم اقتصاد، پایه و اساس تعیین فقر را بر مبنای نیازهای اساسی خانوارها استوار میکنند که البته این نیازها از تنوع بالایی برخوردار هستند. از میان کالاهای متعددی که برای تامین نیازهای اساسی افراد ضروری هستند، یک کالا که همه معتقدند اگر نباشد بقای فرد به خطر میافتد، یعنی "غذا" مبنای محاسبه فقر قرار میگیرد و این یک استاندارد جهانی است؛ به عنوان مثال، اگر فردی خانه نداشته باشد، میتواند در خیابان زندگی کند اما بر اساس تفاهمی که در بین محققان در جهان صورت گرفته، مبنا، غذاست. مبنای حداقل غذای مورد نیاز را نیز کالری مورد نیاز بدن در نظر میگیرند. در محاسبات اخیر در ایران هر فرد بزرگسال دو هزار و 80 کیلوکالری در روز نیاز دارد .
فقر نمودی از توسعهنیافتگی هم هست و مشکلات مختلفی را در ابعاد گوناگون برای جوامع به بار میآورد؛ از این روست که توجه به موضوع فقر از سوی تمامی کشورهای جهان دارای اهمیت فراوان است و برای از بین بردن یا کاهش وسعت آن برنامههای ویژهای را اجرا میکنند.
فقر علاوه بر اثرات متعدد اجتماعی، بر روی نسل آینده تاثیر مستقیم دارد. آمارهای اعلام شده گویای آن است که حدود 800 هزار کودک زیر شش سال ایرانی از سوءتغذیه رنج میبرند و حدود یک چهارم کل کودکان ایرانی در این سن هستند.
این در حالیست که برای رفع سوءتغذیه هر کودک در طول یک سال، فقط 840 هزار تومان نیاز است. با ضرب این رقم در عدد 400 هزار (نیمی از جمعیت گفته شده)، به عدد 336 میلیارد تومان میرسیم؛ یعنی این عدد معادل یکی از اختلاسهایی است که خبرش اخیرا منتشر شده است.
نگاهی گذرا به این آمار و ارقام و شرایط حاکم بر جامعه ضرورت تدوین برنامههای دقیقتری برای رفع این معضل را طلب میکند، همچنین اینکه تنها به شکل شعاری با پدیده فقر برخورد نداشته باشیم.
فقر مهمان جامعهایست که مردمش یک ماه خود را مهمان خداوند میدانند و متاسفانه بسیاری از حیف و میلها در همین ماه صورت میگیرد و در همین ماه برای حضرت علی (ع) که شبانه بر در خانه فقرا طعام میبرد عزاداری میشود؛ در حالی که کافیست هزینه افطاری یک دستگاه، یک صنف، یک نهاد یا حتی جمعی از خانوادههای متمکنی که در تالارهای آنچنانی به افراد کاملا سیر افطاری میدهند، برای کمک به افرادی صرف شود که خط مطلق فقر را تجریه میکنند.
یک روی سخن در این میان با مسوولانی است که همواره در حد شعار برخی مقولات مانند فقر و تکریم نیازمندان را مطرح میکنند. در جامعهای که تنها در یک شهرش 200 هزار خانواده وجود دارند که به نان شب محتاج هستند، خبر اختلاس و پاداشهای چند میلیونی و هدایای آنچنانی و ضیافتهای مجلل قلب را به در میآورد.
اما شاید زمانی عمق فاجعه را درک کنیم و درک کنند که بدانیم و بدانند که فقر ریشه بسیاری از مصیبتهای اجتماعی هم هست. بخشی از پرخاشگری اجتماعی نتیجه اثرات روانی ناشی از فقر است؛ اینکه بر اساس اعلام پزشکی قانونی تنها در تهران طی دو ماه 16 هزار نزاع ثبت شده است، این که آمار تن فروشی افزایش و سن آن کاهش یافته است، اینکه آمار سرقت متفاوت شده است و .... نشان از رخنه این درد در تمامی شئون زندگی شهر دارد.
و از پس همه اینها هیچ چیز راحتتر از گذاشتن سر بر روی بالش با وجدان راحت نمیتواند باشد. آیا وجدان همه ما راحت است؟ آیا وجدان مسوولان مربوطه و البته همه آنها که دستشان به دهانشان میرسد راحت است؟ آیا میتوانیم در ماه رمضان برای چیدن سفرههای عریض و طویل افطاری درگیر چشم و همچشمی شویم اما کسی به نان شبش محتاج باشد؟ آیا میتوان در وصف علی سخن گفت و خود را شیعه علی دانست در حالی که اطرافمان هستند افرادی که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند؟ چه، شیعه واقعی علی(ع) نسبت به این آمارها بیتفاوت نیست؛ در واقع انسان تکامل یافته نسبت به این وضعیت نباید بیتفاوت باشد ؛ پس شاید بتوان گفت مصیبت اصلی، بیتفاوتی ما در برابر همنوعانمان است.
انتهای پیام
نظرات