در روز پانزدهم ماه پربرکت رجب و آخرین روز مراسم اعتکاف، مسجد دانشگاه تهران حال و هوای خاصی داشت.
به گزارش خبرنگار سرویس «دانشگاهی» ایسنا، خادمین مسجد در تکاپوی جمعآوری وسایل و ساماندهی روز پایانی بودند؛ پیش از برپایی نماز و برگزاری مراسم دعای ام داوود، ( مراسمی که معتکفین در آن پس از نماز ظهر تا اذان مغرب دعا و سوره های خاصی را میخوانند و در این مدت نباید با کسی صحبت کنند) معتکفین هر کدام به کاری مشغول بودند. یکی از خانمها وسایلش را جابهجا میکند و نشان میدهد که باید بار بست و به سمت کار و مشغولیات دنیا برگشت. چند نفر دراز کشیده بودند و با هم صحبت میکردند و دیگری پای لب تاپ نشسته و سخنان سخنران را تایپ میکرد.
با چند نفر که صحبت میکنم نقطهای مشترک در حرفهایشان دیده میشود، همه میگویند که نیامدهایم که از خدا چیزی بگیریم، آمدهایم حالمان عوض شود.
وقتی با دختری 25 ساله که سال اول است در این مراسم شرکت میکند همکلام می شوم، می گوید : آمدهام خودم را پیدا کنم، آمدهام چیزهایی را که فراموش کردم به یاد بیاورم، آمدهام حالم را تغیر دهم. من آدمی نیستم که سریع متحول شوم ولی انرژی مثبتی که در هوای اینجا هست حال آدم را خوب می کند.
وقتی در انتهای مسجد بایستی و نگاهی کلی آدمهای درون درون مسجد که اکثرا دانشجویان جوان هستند بیاندازی انرژی که از آن حرف می زنند را درک میکنی.
قدم میزنم، کمی جلوتر یک خانم از حال و هوای روز آخر می گوید : به نظر من اذان مغرب امروز باید زنگ خودشناسی برای معتکفین باشد ، باید دوری از مادیات و تمرکز در معنویات این سه روز بک نتیجهی مطلوب داشته باشد و آن به خود آمدن است.
آخرین روز اعتکاف هوای غریبی دارد از هرکس دربارهِی حال پایان امروزش میپرسم، میگوید: حالی عجیب یک سبکی از بازتوانی روحی و یک غم به خاطر خروج از این اتمسفر خاص. نزدیک به اذان ظهر میشود معتکفین وسایل خود را جمع کرده در جای خود نشسنه مفاتیحالجنان و قرآن را کنار سجاده های خود گذاشتهاند و با چهرههای آرام آمادهی برگزاری اعمال ام داوود و به پایان رساندن آخرین روز اعتکاف میشوند.
انتهای پیام
نظرات