اداره ورزش ایران و به ویژه فوتبال آنقدر زیاد و قابل بحث است که مدیرعامل سابق باشگاه ذوبآهن آن را به "شترمرغ" تشبیه میکند؛ همان مثل معروف که میگوید شترمرغ بار نمیبرد چون مرغ است و پرواز نمیکند چون شتر است. خسرو ابراهیمی همچنین میگوید آنهایی که قصد اصلاح ورزش و فوتبال را دارند، جرات حرف زدن ندارند چون کسی به حرفشان گوش نمیدهد.
به گزارش ایسنا، معلوم نیست که تا کی قرار است از مشکلات و نواقص فوتبال ایران بگوییم و بشنویم. انگار فوتبال دست و پا شکسته ایران میخواهد همینطور کژدار و مریز پیش برود و کسی هم به فکر اصلاحات اساسی در آن نیست. هر از چند گاهی البته موفقیتهای نسبی مانند صعود در ردهبندی فیفا وجود دارد اما همین موفقیتهای اندک باعث میشود که روی مشکلات سرپوش گذاشته شود. خسرو ابراهیمی درباره این مشکلات و نواقص، گفتوگویی با ایسنا داشته که صحبتهای او را در ادامه میخوانید.
مدیریت ورزش در مملکت ما مثل شترمرغ است
مدیریت ورزش در مملکت ما مثل شترمرغ است! آن جا که بحث خصوصی بودن ورزش پیش میآید، میگویند دولتی هستیم و وقتی بحث دولتی بودن مطرح میشود، میگویند همه چیز خصوصی است. ابتدا باید تکلیف این مساله روشن شود که بودجهای که هزینه میشود از جیب دولت است یا بخش خصوصی و آن وقت است که میشود تصمیم گرفت. واقعیت این است که پولهای هنگفت که در فوتبال خرج میشود، از جیب دولت است یا باشگاهها خودشان درآمدزایی میکنند؟
ورزش ایران؛ سفرهای پر از ناعدالتی
در ایران باشگاه خصوصی واقعی نداریم سپس در نتیجه بودجه همه آنها از سوی دولت تامین میشود. با این حال زمانی که دولت قصد نظارت دارد میگویند فوتبال خصوصی است و نمیشود که دولت نظارتی رویش داشته باشد. چطور میشود که دولت این پول هنگفت را باید بدهد تا چرخ فوتبال بچرخد، اما نمیتواند به آن نظارت کند؟ نکته بسیار مهم این است که در خصوص این مساله قانون نداریم پس اول مجلس شورای اسلامی باید قانونی روشن وضع کند. شرکتهایی که در فوتبال هزینه میکنند هم باید پاسخگو باشند. ورزش ما درست مثل سفرهای است که پهن است و یک سر آن بوقلمون و بره شکم پر و در سر دیگرش نان و پیاز گذاشتهاند. طرف پر سفره متعلق به فوتبال است و سرخالیاش مال ورزش مدارس و همگانی و پایه.
در فوتبال ایران تبانی و دلالی بیداد میکند
اکنون مگر نه این است که دولت پول فوتبال را میدهد؟ پس چرا نمیتواند آن را کنترل کند؟ باید در همه جا یک نسبیتی موجود باشد. مشکل این است که در لیگ برتر ایران پول بیش از حد وارد شده است. اصولا این که می گویند در فوتبال ایران فساد هست، درست است اما اگر نفر اول هر مجموعه خودش را کنترل کند و بر اوضاع مسلط باشد، انحراف شکل نمیگیرد. در فوتبال ما متاسفانه تبانی و دلالی بیداد میکند گاهی فردی را در حد مدیر بالا میبرند و فرد دیگری را با استفاده از ابزارهای متعدد اعم از هواداران در رسانهها میکوبند.
نظارت دولت بر فوتبال هم کافی نیست. دولت این جا مثل یک بچه پولدار ساده و مظلوم است که هم پولش را میگیرند و هم سرش کلاه میگذارند. تا دولت قصد نظارت بر فوتبال را داشته باشد، میگویند AFC اگر بفهمد، فوتبال را تعلیق میکند. اصلا اگر یک سال فوتبال ما محروم شود چه اتفاقی میافتد.
استقلال و پرسپولیس را باید از نو ساخت
در پرسپولیس دولت راسا وارد شد و کار را دست گرفت. این هم درست نیست و آسیبهای خودش را دارد. دولت نه باید دخالت مستقیم کند و نه کلا دور باشد، بلکه باید به صورت شفاف به امور نظارت کند. متاسفانه استقلال و پرسپولیس حواشی زیادی دارند و چون از هر ناحیهای زیر ذرهبین و در مظان اتهام هستند، فضا برای هر فعالیتی در آنها مهیاست. این فضا به یک فرهنگ تبدیل شده است. بحث پیشکسوتان از یک طرف، آنهایی که خود به خود مدعی این دو باشگاه هستند هم از یک طرف و هواداران از طرف دیگر در این فضا نقش دارند. استقلال و پرسپولیس را باید از نو بسازند و پی محکمی برایشان در نظر بگیرند.
پشت پرده در فوتبال ایران زیاد است
نه فقط استقلال و پرسپولیس، بلکه تیمهای صنعتی مثل ذوب آهن، سپاهان، پیکان، نفت و فولاد هم دولتیاند و دست در جیب دولتی دارند. این تیمها هم مثل استقلال و پرسپولیس حاشیه دارند، اما چون هوادارانی در سطح ملی ندارند، فضای حاشیهآی آنها محدود میشود. نباید پشت پرده فوتبال ما زیاد باشد اما زیاد است. فدراسیون باید تغییرات گستردهای داشته باشد. کمیتههای انضباطی و استیناف از مهمترین بخشهایی هستند که باید از نو ساخته شوند. باید فعل و انفعالات مثبتی در فوتبال ایجاد شود. متاسفانه در فوتبال ایران نظارت کافی نیست. این مساله در لیگهای پایینتر با شدت بیشتری احساس میشود به نوعی که داوریها، زمینها و شرایط در لیگهای پایین افتضاح است.
هدف اصلی ورزش قهرمانی است یا سلامت جامعه؟
لیگ برتر را مثل یک درپوش طلایی روی شاکله فوتبالمان قرار دادهایم، ولی روی پایهها اصلا کار نمیکنیم. کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی به این علت در فوتبال پیشرفت کردند که به ورزش و فوتبال در وهله اول به عنوان ابزار سلامتسازی جامعه نگاه کردند و سپس از دل آن جامعه سالم به دنبال قهرمان گشتند. در جامعه سالم میشود تیم خوب داشت. ژاپن و کره اگر در رقابتها قهرمان نشوند باز هم در کشور خود قهرمان هستند چون به فکر سلامت جامعه بودهاند. هدف از رفتن جام جهانی یا جام ملتهای آسیا چیست؟ یقینا اولین هدف علاقهمند کردن مردم به ورزش و سوق دادن آنها به سمت ورزش کردن است. آیا ما این کار را کردهایم؟ آیا در ژاپن هم این قدر معتاد به مواد مخدر یا بیمار روحی روانی هست؟ اولویت اصلی ورزش باید سلامت جامعه باشد چون رکن اساسی هر جامعهآی برای پیشرفت و توسعه، سالم بودن است. ما ساختمان سازی را به جای آن که از پی و شالوده شروع کنیم، از طبقه پنجم شروع میکنیم و هر بار هم آن طبقه بر سرمان خراب میشود.
برخی جرات نمیکنند واقعیت را بگویند
لیگ برتر را ببینید که در آن یک فوتبالیست از صفر به 100 هزار رسیده و حتی نمیتواند صفرهای قراردادش را بشمارد. بازیکن 10 میلیون تومانی دیروز، امروز ناگهان یک میلیارد و 200 میلیون تومان میگیرد. او هم به خودش آسیب میزند و هم از طرفی جامعه را از پول تخلیه میکند و به اقتصاد ضرر میرساند. همه واقعیت را می دانند اما برخی جرات بیان آن را ندارند، برخی نمی خواهند بگویند و برخی دیگر هم حرفشان خریدار ندارد. انگار کسی دلش برای فوتبال پایه و این که قرار است فوتبال ایران به کجا برسد نسوخته است. باید از طریق ورزش برای جوانها عرق ملی و وطن پرستی ایجاد کنیم. این مسائل در جامعه ما کمرنگ شده است.
یکی کفش برای دویدن ندارد و دیگری میلیاردی پول میگیرد
ببینید در تهران چند نفر کارتن خواب هست یا سن اعتیاد چقدر پایین آمده. در خیلی از شهرها فضای ورزش و امکانات آن نیست. در خیلی از جاها بچههای مدرسهای یک جفت کفش برای دویدن ندارند. آیا بهتر نیست پولی که بیحساب به فوتبال میدهیم را صرف این کنیم که مثلا یک جفت کفش برای این بچهها بخریم تا حداقل بتوانند بدوند؟ یک جا بچهای در زمستان با دمپایی میدود و جای دیگر یک بازیکن دو میلیارد تومان پول میگیرد. اگر دقایق بازی آن بازیکن را حساب کنیم متوجه عمق فاجعه میشویم. امثال رونالدو، مسی و گرت بیل برای باشگاه خود درآمد میآورند. خرج کدام باشگاه مطرح دنیا را شرکتهای دولتی میدهند؟ آنها خودشان درآمد دارند و هر طور که بخواهند خرج میکنند و این واقعیت ورزش است.
اصلاحطلبان فوتبال ایران میترسند
رسانهها رسالت دارند که درباره این واقعیت بنویسند و آن قدر تکرار کنند که کسی به فکر بیفتد. چطور است که در ورزشهای انفرادی مثل تکواندو و کشتی که پول کم است این قدر مدال المپیکی داریم؟ دلیلش این است که ملت ما ظرفیت پیشرفت و موفقیت را دارد، اما تفکر جمعی و خرد جمعی و برنامهریزی ملی ندارد. برخی افراد برای حفظ وضع موجود و تنزل نکردن از مقامشان از مشکلات چشم پوشی میکنند. آنها میترسند که اگر حرفی بزنند سمت شان خدشهدار شود. آنها هم که حرف حق را میگویند حامی ندارند. متاسفانه جناح سرکوبگر، قویتر است چون زر و زور در دست اوست. او که هدفش اصلاح است حمایت نمیشود، ولی او که به دنبال منافع شخصی است، قدرت بیشتری دارد.
برخی هم ملاحظاتی دارند و فکر میکنند که اگر وارد کار شوند حمایت نمیشوند و نمی توانند اصلاحات مورد نظرشان را اعمال کنند. از این رو جرات نمیکنند که پا پیش بگذارند. اصلاحطلبان فوتبال ایران میترسند چون کسی به فوتبال فکر نمیکند.
دلالها به همه جا نفوذ کردهاند
رسانهها باید به رسالت حق گویی خود عمل کنند. متاسفانه دلالها و کسانی که به دنبال منافع شخصیاند در همه جا و از جمله برخی رسانهها نفوذ دارند. بازیکنی را بالا میبرند یا پایین میآورند. مربیها هم این روزها در فوتبال ایران خوب پول میگیرند و برخی از آنها دلشان برای فوتبال نمیسوزد.
انتهای پیام
نظرات