8، 9 سال سن داشت که از تیم افسر آبادان پا به توپ شد و با شروع جنگ و عزیمت خانواده به شیراز، آبادان را ترک کرد اما با این وجود فوتبالش تمام نشد و در آن جا نیز در تیم شهید جهان آرا خرمشهر به فعالیتش ادامه داد و در حالی که در این رشته بیش از پیش رشد یافته بود، به تیم صنعت نفت آبادان پیوست.
او سپس به جمع آبیپوشان اهوازی پیوست و معتقد است با بازی در این تیم زندگی فوتبالیاش صد درصد تکمیل شد. در مقطعی هم به عنوان یار کمکی، استقلالیهای پایتخت را در بازیهای آسیایی همراهی کرده است.
این پیشکسوت خوزستانی حدود 10 سال نیز افتخار پوشیدن پیراهن تیمملی را داشته و در سال 1376 یکی از حماسهسازان ملبورن نام گرفت. او از دوران ورزشیاش راضی است و تنها حضور در جام جهانی، آرزوی محقق نشده اش است. سیدابراهیم تهامی، بازیکن آبادانی و نام آشنای فوتبال ایران است که سالها در فوتبال خوزستان و کشور حضور داشته است، اکنون بدون فعالیتی، در خانه روزگار خود را میگذارند.
تهامی به خودش و فوتبالش اعتقاد خاصی دارد و میگوید همانطور که مارادونا و پله در فوتبال یک استثنایی بودند، او هم یک استثنا است و دیگر کسی مثل او به فوتبال ایران نخواهد آمد. گفتوگوی خبرنگار ایسنا - منطقه خوزستان، با هافبک سالهای گذشته ایران را در ادامه میخوانید:
* در ابتدا از آغاز دوران فوتبالی و علاقهمندیتان به این رشته بگویید.
من متولدسال 1345 هستم و زمانی که 8، 9 ساله بودم وقتی که برادرم برای تمرین به تیم افسر آبادان می رفت، او را همراهی می کردم و در همان جا بازی هم می کردم که این موضوع به قبل از انقلاب برمی گردد. من تا 10، 11 سالگی نیز در آبادان بازی می کردم تا این که جنگ شد و ما به شیراز رفتیم. در آن جا نیز تیم های فوتبالی بسیاری بودند ولی من برای تیم شهیدجهان آرا خرمشهر بازی می کردم. در این دوران نوجوان بودم ولی یکی از بازیکنان اصلی این تیم محسوب می شدم و حضورم در این تیم، آغاز دوران فوتبالیام بود و بهترین دوران ورزشی ام را در این تیم گذراندم و مربیان بسیار خوب این تیم به من بازی دادند و برای من بازی در این تیم شیرین بود و باعث شد که تجربیات بسیاری کسب کنم.
*در ادامه دوباره به آبادان برگشتید و این بار حضور در تیم صنعت نفت آبادان، جرقه ای در زندگی فوتبالی شما زد.
بله سال 67، 68 بود که به تیم صنعت نفت آبادان پیوستم و باید بگویم که پختهی پخته بودم که به این تیم آمدم و در این تیم در هر بازی یکی از بازیکنان اصلی محسوب می شدم و کنار آقایان برزگری، علی فیروزی، ابراهیم غلام نژاد و پورجانکی که از بزرگان فوتبال آبادان بودند، بازی می کردم. اواخر سال 68 بود که به استقلال اهواز رفتم که دوران شیرین زندگی فوتبالیام در این تیم تکمیل شد ولی متاسفانه تماشاگران اهوازی و باشگاه استقلال اهواز قدر من را ندانستند. من تمام زندگیام را برای این تیم گذاشتم ولی آنها من را فراموش کردند. سال 80، 81 که آقایان شفیع زاده آمدند نمی دانم دلیلشان چه بود که من را نخواستند ولی من تا الان هم خودم را جزو استقلال می دانم.
*و در مقطعی هم برای استقلال تهران بازی کردید.
بله، پس از جدایی از استقلال اهواز دیگر به تیمی نرفتم ولی در بازی های آسیایی به عنوان یار کمکی برای تیم استقلال تهران بازی کردم.
*سابقه پوشیدن پیراهن تیمملی را هم دارید؛ از کدام تیم دیده شدید و به تیمملی رسیدید؟
من 10 سال برای تیمملی ایران بازی کردم و می توان گفت از سال 68 که در تیم نفت آبادان بودم به تیم ملی رسیدم و تا سالی که تیم ملی به رقابت های جام جهانی 98 اعزام شد، همراه تیم ملی بودم. البته سال 63، 64 هم برای تیمملی جوانان انتخاب شدم ولی با توجه به این که بیشتر به تهرانی ها بها می دادند، من از تیمملی خط خوردم.
*اولین باری که تیمملی را همراهی کردید به خاطر دارید؟
اولین باری که تیمملی را همراهی کردم سال 69 بود که تیمملی برای حضور در اولین دوره رقابت های مقدماتی جام جهانی به هندوستان اعزام شد که در این مسابقات با تیم های هند و پاکستان بازی کردیم و البته من جزو لیست 18 نفره نبودم.
* از اولین همراهیتان با تیمملی خاطرهای هم دارید؟
تیم هایی که در این مسابقات حضور داشتند، ضعیف بودند و یادم هست در بازی با پاکستان بود که مرحوم قایقران توپی را از وسط زمین به سوی دروازه حریف شوت کرد که همین توپ در سه کنج تیم پاکستان جای گرفت که همه ما و حتی تماشاگران خنده مان گرفت. این توپ به صورتی بود که گلر پاکستان نمی توانست آن را بگیرد. من با مرحوم قایقران خیلی دوست بودم، روحش شاد باشد.
*به سالهای نه چندان دور و پر از خاطره برای فوتبال ایران برگردید؛ بازی با استرالیا و صعود ایران به جام جهانی.
در آن سال ها بهترین تیمملی را داشتیم که به نظر من بهترین تیمملی تاریخ فوتبال ایران هم بود؛ این را اکنون می گویم و باز هم خواهم گفت و واقعا همه عالی بودند و در سطح خیلی بالایی بازی می کردند، حتی چند بازیکنمان هم به فوتبال اروپا رفتند. تیممان خیلی خوب بود و من هم خاطرات بسیار خوبی از همراهی با آن دارم.
* از بازی سرنوشتساز با استرالیا و صعودمان به جام جهانی هم بگوید.
بازی خیلی خوبی بود و استرالیا تیم خیلی بزرگی بود و البته برخی مواقع پیش میآید که یک تیم خیلی خوب و بزرگ هم حذف شود. به هر حال ما در مقابل تیم استرالیا کم تیمی نبودیم و یادم هست در همین بازی پیش از مسابقه که 11 بازیکن می خواستند گرم کنند تا به زمین بروند، من به مهرداد میناوند و حمید استیلی که کنارم بودند، گفتم شما وارد بازی می شوید و بازی را می بازید ولی بعد من به زمین می آیم و کاری می کنم که شما در جام جهانی هم بازی کنید! من این جمله را به شوخی به آن ها گفتم ولی واقعا به همین صورت هم شد.
*در این دیدار وارد بازی شدید و چند دقیقه بعد تعویض شدید، علت این تعویض چه بود؟
14 دقیقه مانده بود که بازی تمام شود سرمربی من را وارد زمین کرد و البته بعد از چند دقیقه یک تعویض تاکتیکی انجام داد و من بیرون آمدم و یک دفاع به تیم اضافه کرد. این بازی به صورتی بود که من هنوز خاطرات آن مسابقه را پس از گذشت سال ها به یاد دارم و با خود مرور می کنم.
*گفته بودید در بازی ایران و استرالیا فردی از تهران با کادر فنی تماس گرفته تا شما از لیست تیمملی خارج شوید، آیا واقعا این گونه بوده است؟
زمانی که یک مربی به یک بازیکن میگوید که چرا گرم نمی کنی یعنی تو در لیست هستی. در همین بازی هم سرمربی تیم ملی به من گفت که تو چرا گرم نمی کنی؟ که به او گفتم من در لیست نیستم که او به دکتر گفت چرا سید در لیست نیست و ناراحت شد و سیگارش را بر زمین انداخت و بیرون رفت. به هر حال این که برنامه چه بود و چطور شد که من در ترکیب نباشم را نمی دانم ولی به نظر من از تهران با کادرفنی تماس گرفتند که من در ترکیب اصلی نباشم.
* البته شوخی شما با میناوند و استیلی درست از آب درآمد و شما با ورودتان به این بازی خوش قدم هم بودید و تیم ملی به جام جهانی رسید.
من در این بازی خوش قدم بودم ولی خوش قدم برای آن بازیکنانی که حقشان نبود به جام جهانی بروند و متاسفانه به جای من به جام جهانی رفتند. به هر حال با توطئه هایی که تهرانی ها همان طور که برای خذیراوی و خیلی از بازیکنان خوزستانی درست کردند و برای من هم درست کردند، به راحتی من را کنار گذاشتند و آب از آب هم تکان نخورد و متاسفانه هیچ مسوول ورزشی و سیاسی خوزستان هم از من دفاع نکرد.
* شما با گذشت سال ها از جام جهانی 98 هنوز از این اتفاق گلهمندید و حتی در مصاحبه هایی که داشته اید بارها گفته اید کسانی را که باعث شدند شما به جام جهانی نروید چه در این دنیا و چه در آن دنیا نخواهید بخشید.
بله، واقعا همین طور است و من هیچ کدام از آن ها را نمیبخشم و به نظرم کسانی که این کار را کردند، نماز و روزه ندارند و اگر هم نماز بخوانند و روزه هم بگیرند برای من و حق من است، چرا که من از دوران کودکی ام 30 سال در ورزش زحمت کشیدم ولی بعد یک پا شکسته را به جام جهانی بردند و من را نبردند و حق من را به افراد دیگری دادند.
*از آخرین سفرتان همراه با تیمملی پیش از جام جهانی به تورنمنت هنگکنگ هم بگوید؛ سفری که برای شما همراه با حاشیه بود.
توطئهای که گفتم در همین تورنمنت صورت گرفت. در این تورنمنت تیم منتخب هنگکنگ، تیم ملی شیلی، نیجریه و ایران حضور داشتند که ما در نهایت تیم سوم شدیم. متاسفانه در هتلی که اسکان داشتیم مشکلی پیش آمد و بعد، از من و یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی نام بردند و توطئه ای برای من درست شد. ما خوزستانی ها به ویژه آبادانی ها اگر کوچکترین اشتباهی انجام می دادیم، سریع به چشم می آمد و دیده می شد.
*دریبل 14 بازیکن توسط شما برای خیلی ها باورنکردنی است، در مورد این حرکتتان بیشتر توضیح میدهید؟
زمانی که در تیم صنعت نفت آبادان بودم، سال 68 در لیگ آزادگان با تیم پاکدیس ارومیه بازی داشتیم که آن زمان با توجه به این که زمین چمن استادیوم آبادان مناسب نبود، ما تمام بازی های مان را در اهواز برگزار می کردیم. یادم هست داور مسابقه ما با تیم پاکدیس ارومیه، آقای رودنیل بود. من در همین مسابقه بود که سیزده، چهارده نفر را دریبل زدم و اگر کسی هم این کار من را قبول ندارد، اشکالی ندارد ولی آن هایی که نزدیک من بودند این موضوع را تایید می کنند. در این بازی گلر ما محمد گلاب زاده بود و زمانی که توپ به او رسید آن را پشت هجده قدم به من داد و من هم به کسی پاس ندادم و همه بازیکنان را دریبل زدم و حتی برخی از بازیکنان هم که دریبل خورده بودند، دوباره به سمت من آمدند و من بازهم آن ها را دریبل زدم و توانستم برای نفت آبادان گل بزنم. این بازی در نهایت هم با حساب 2 بر 2 به پایان رسید.
*چقدر از دوران ورزشیتان راضی هستید؟
من صد درصد از دوران ورزشیام راضی هستم و دوران خوبی را سپری کردم. خدا من را در فوتبال استثنایی ساخت. به نظرم بازیکنانی از جمله مارادونا و پله استثنایی بودند و منِ تهامی هم یک استثنا بودم، با این تفاوت که آن بازیکنان در کشورهایی بازی کردند که واقعا قدر بازیکنان خوب شان را می دانستند ولی من در کشوری بازی کردم که به راحتی و مانند آب خوردن حقم را خوردند و قدرم را ندانستند.
من همیشه می گویم دیگر کسی مثل من به فوتبال نمی آید و البته دوستان من هم به این موضوع معتقدند و حتی چند روز پیش که مسابقاتی بود و من در آن شرکت کردم، دوستانم پس از بازی به من گفتند، ابراهیم کسی نمی تواند جای تو را بگیرد. به هر حال حالا که کسی از من دفاع نمی کند، خودم از خودم دفاع می کنم و این ها را می گویم و اگر کسی از من دفاع می کرد هیچ وقت من از خودم تعریف نمی کردم. مسوولان ورزشی و سیاسی خوزستان از من هیچ حمایتی نکردند.
* آرزویی هم داشته اید که در دوران فوتبالیتان به آن دست پیدا نکردید؟
تمام فوتبالیست ها آرزو دارند با توجه به زحمتی که می کشند در جام جهانی بازی کنند که من هم زحمت کشیدم ولی به جام جهانی نرسیدم.
*زمانی که در تیم ملی بودید بیشتر با کدام بازیکنان رفاقت نزدیک داشتید؟
من تنها شهرستانیای بودم که سایر بازیکنان با من خون گرم بودند؛ چرا که من با آن ها خیلی شوخی می کردم و ارتباطم با تمام نفرات تیم ملی خوب بود. خود من هم خونگرم بودم و با توجه به این که فوتبالم خوب بود، بازیکنان دوست داشتند با من همصحبت شوند و بیشتر با من باشند و نظر شخصی ام این است که این بازیکنان دوست داشتند من را طرف خودشان بکشند تا من به باشگاه های آن ها بروم؛ زیرا علاقه مند بودند به واسطه حضور من، تیم های شان قوی تر شود.
* با گذشت این سال ها هنوز با همبازیهایتان در تیم ملی در ارتباط هستید؟
خیر، با بازیکنی در ارتباط نیستم، البته برخی مواقع که اتفاقی همدیگر را میبینیم به یکدیگر احترام میگذاریم.
*به عرصه مربیگری هم وارد شدید و گویا دو تجربه مربیگری هم در کارنامهتان دارید.
در استقلال اهواز در دوره ای سرمربی این تیم بودم و سال 90 91 هم در تیم مس سرچشمه دستیار آقای مهابادی بودم. من تمام دوره های مربیگری را گذرانده ام و مدارک آن را هم دارم ولی متاسفانه مسوولان استان ما سنگ تمام گذاشتند و من نتوانستم در استان خودمان کار کنم. به طور مثال ببینید، تبریزی ها به چه صورت از رسول خطیبی حمایت می کنند ولی در خوزستان من را به راحتی فراموش کرده اند.
*گویا قرار بود در نیمفصل دوم به عنوان مربی در تیم استقلال اهوار کار کنید.
بله، من در خانه بودم که از سوی مسوولان باشگاه با من تماس گرفته شد و گفتند که یزدی را کنار گذاشتهایم و حبیب خدریان را به عنوان سرمربی تیم انتخاب کرده ایم و صحبت کرده ایم که شما هم بیایید و به تیم خودتان کمک کنید و درست است خدریان در گذشته در همین تیم شاگرد شما بوده است ولی حالا بیا و به او کمک کن که من هم گفتم مشکلی ندارم، ولی اولین شرطم این است که اول باید قراردادم را امضا کنم و بعد من را به عنوان مربی معرفی کنید. آن زمان هم تیم در تعطیلات بود و قرار شد پس از تعطیلات با من تماس بگیرند تا به باشگاه بروم ولی متاسفانه بعد با من تماس گرفته شد که مشکلی پیش آمده است و در نهایت هم نشد که با این تیم همکاری کنم.
*اکنون مشغول به چه کاری هستید؟
بیکار هستم و شغلی ندارم.
*کمی هم از زندگی شخصیتان بگویید؟
سال 68 زمانی که در تیم صنعت نفت آبادان بودم، ازدواج کردم و حاصل آن هم سه دختر و یک پسر است. پسرم سیدفرید 22 ساله است و دخترم سیده ساجده دانشجو، سیده یاسمین دوم راهنمایی و سیده نرگس چهارم دبستان است.
*پسرتان هم مثل خودتان گرایشی به فوتبال دارد؟
خیر؛ پسرم فوتبالی نیست و اعتقاد هم داشتم و دارم که فرزندان فوتبالیست های خوب، خوب از آب در نمی آیند. البته خود پسر من هم فوتبال را دوست نداشت و به کارهای دیگر فکر می کرد.
*از فوتبال آبادان و عملکرد نفت در لیگ دسته یک هم بگویید.
در حال حاضر تیم نفت آبادان از نظر مدیریتی خوب کار می کند و این امید هم وجود دارد که بتواند قهرمان لیگ دسته یک شود و من هم دعا میکنم که به همین صورت شود. به نظرم این تیم می تواند قهرمان شود و وضعیتش هم خیلی خوب شده است. به نظر من اگر تیم نفت آبادان از این شهرستان گرفته شود، آبادان برای همیشه مرده است و می توانم بگویم صنعت نفت آبادان، عشق مردم آبادان است و عشق آن ها هم فوتبال است و اگر این عشق را از آن ها بگیرند، دیگر زندگی کردن در آبادان و خرمشهر معنایی ندارد. در گذشته بهترین فوتبالیست های ایران از آبادان بودند.
*و صحبت پایانیتان...
از تمام کسانی که در دوران ورزشی ام برای من زحمت کشیدند، تشکر می کنم. از همسرم نیز قدردانی می کنم و به نظرم همسران ورزشکاران بسیار سختی می کشند. ما در دوران ورزشی مان همیشه از فرزندان مان دور بوده ایم و همسران ما به سختی فرزندان را بزرگ کردند و این سختی به ویژه در دوران ما با توجه به این که پولی هم نبود، بیشتر بود.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: پریسا زنگنهمنش
انتهای پیام
نظرات