"ملک عبدالله حاکم مطلق یکی از محافظهکارترین جوامع دنیا بود و باید روی مرز باریک میان حفظ روابط با غرب و آرام نگاه داشتن افکار عمومی در کشورش قدم برمیداشت.
او مطابق اندیشههای دینی سنتی تربیت شده بود، اما یک اصلاحطلب بهحساب میآمد و از طرفداران جدی برقراری صلح در خاورمیانه بود."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) شبکه خبری بی.بی.سی در گزارشی درباره مرگ پادشاه عربستان سعودی نوشته است: «عبدالله بن عبدالعزیر آل سعود در ماه اوت ۱۹۲۴ (مرداد ۱۳۰۳) در ریاض بهدنیا آمد. البته اختلافاتی در مورد محل واقعی تولد او وجود دارد. او در میان ۳۷ پسر ملک عبدالعزیر آل سعود، سیزدهمین آنها بود. ملک عبدالعزیز موسس کشور نوین عربستان سعودی است و نام خانوادگی خود را بر کشور جدیدالتأسیس گذاشت.
رویارویی با غرب
مادر ملک عبدالله که فهده بن العاصی الشریم نام داشت، هشتمین زن در میان شانزده همسر ملک عبدالعزیز بود. خانواده او از بادیهنشینان بود و عبدالله در کودکی زمان زیادی را در بیابان و مطابق آداب و رسوم سنتی زندگی کرد.
خانواده او بسیار سختگیر بود و شاهزاده جوان مطابق اعتقادات پدرش تربیت شد. او مذهب، ادبیات و علوم را از علمای اسلامی دربار آموخت. برادر ناتنی او، فیصل، در سال ۱۹۵۸ به نخست وزیری رسید، و برادر دیگرش، سعود، که در سال ۱۹۵۳ بر تخت سلطنت نشسته بود، پذیرفت که کنترل دولت را به او واگذار کند.
آرمان اتحاد اعراب
در سال ۱۹۶۲ فیصل برادرش عبدالله را به فرماندهی گارد ملی سعودی منصوب کرد. این نهاد از جمله وظیفه داشت که امنیت خاندان سلطنتی کشور را تأمین کند و رسم این بود که فرماندهاش یکی از اعضای خاندان آل سعود باشد. در دوران فرماندهی عبدالله شمار نیروهای گارد بزرگتر شد و جدیدترین تجهیزات موجود در اختیار آن قرار گرفت. ملک فیصل در مارس ۱۹۷۵ (فروردین ۱۳۵۴) بهقتل رسید، و برادرش، خالد، جانشین او شد. ملک خالد بعد از رسیدن به سلطنت، عبدالله را در ریاست گارد ملی نگاه داشت و همچنین او را بهسمت معاون دوم نخست وزیر منصوب کرد.
در دهه ۱۹۷۰ جایگاه او در خارج از کشور برجستهتر شد و او به یکی از منتقدان صریح سیاست آمریکا در خاورمیانه و طرفدار اتحاد میان اعراب تبدیل شد. عبدالله معتقد بود که تنها همبستگی میان اعراب میتواند نفت و پول آنها را به سلاحی قوی در مقابل قدرت غرب تبدیل کند. او در سال ۱۹۸۰ در جلوگیری از بروز جنگ میان اردن و سوریه پیشگام شد و توانست موقعیت خود را در داخل عربستان سعودی و همچنین در حلقههای دیپلماتیک خارج از کشور تقویت کند.
حمایت از فلسطین
بعد از مرگ ملک خالد در سال ۱۹۸۲، ملک فهد، پادشاه جدید، عبدالله را به ولیعهدی خود و سمت معاون اولی نخست وزیر منصوب کرد.
گفته میشود که انتصاب او به ولیعهدی با مخالفت هفت برادر تنی ملک فهد روبرو شد، اما عبدالله با موفقیت از میدان مین روابط پیچیده خاندان سعود گذشت و جایگاهش را تثبیت کرد.
عبدالله در مخالفت با خشونتهای خاورمیانه موضع گرفت و گفت: "ما اقدامات تروریستی را که با هدف آسیب رساندن به ثبات منطقه خلیج فارس انجام میشود، مردود میدانیم."
در سال ۱۹۹۱ بعد از تهاجم عراق به کویت، عبدالله چندان تمایلی به حمایت از استقرار نیروهای آمریکایی در عربستان سعودی نداشت و معتقد بود که بهتر است بجای جنگ از طریق مذاکره راه حلی برای مسأله پیدا شود. البته نهایتا ملک فهد تصمیم دیگری گرفت، اما به سربازان سعودی گفت که امیدوار است در آینده آنها را در کنار سربازان عراقی و در میدان مبارزه برای اعاده حقوق فلسطینیان ببیند.
او در مقام ولیعهد عربستان همواره از فلسطینیها حمایت میکرد، هرچند که روابطش با یاسر عرفات، رهبر فلسطینیها، پرتنش بود. او در انتقاد از رهبران فلسطینی تردید بخود راه نمیداد. او در سال ۱۹۹۴ بعد از یک سلسله درگیری میان فلسطینیان و اسرائیل در نوار غزه، طرفین را به خویشتنداری دعوت کرد.
طرفداری از غرب
در نوامبر ۱۹۹۵ (آبان ۱۳۷۴) ملک فهد دچار سکته مغزی شد و عبدالله عملا قدرت را بدست گرفت. البته انتقال قدرت به او تا ژانویه ۱۹۹۶ (دی ۱۳۷۴) مخفی نگاه داشته شد. عبدالله به آمریکاییها اطمینان داد که روابط نزدیک دو کشور ادامه خواهد داشت، اما او مصمم بود که خودش سمت و سوی ائتلافهای بعدی کشورش را مشخص کند.
او در سال ۱۹۹۷ به یک روزنامه لبنانی گفت که دوستی عربستان و آمریکا ادامه خواهد داشت، اما "ما نمیتوانیم منافع آنها را بر منافع خودمان ارجحیت بدهیم. منافع ما همان منافع اعراب و مسلمانان است."
بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عبدالله به احترام آمریکاییها جشنهای ملی سالانه به مناسبت تأسیس عربستان سعودی را در مقیاسی محدود برگزار کرد، اما بعدا بهخاطر "ارائه تصویر منفی" از کشورش بعد از حملات ۱۱ سپتامبر علنا از رسانهها انتقاد کرد. پیش از حمله آمریکا و متحدانش به عراق، عربستان اعلام کرد مادامی که سازمان ملل طی قطعنامهای مجوز شروع جنگ را صادر نکند، به هواپیماهای آمریکایی اجازه نخواهد داد از پایگاه هوایی شاهزاده سلطان واقع در این کشور برای انجام حملات هوایی استفاده کنند.
اصلاحات آرام
در سال ۲۰۰۲ اتحادیه عرب پیشنهاد عبدالله برای پایان دادن به منازعه فلسطین را به تصویب رساند. در این پیشنهاد تأسیس یک کشور فلسطینی پیشبینی شده بود، و از اسرائیل خواسته میشد به مرزهای سال ۱۹۶۷ عقبنشینی کند.
جورج بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا، حاضر به تأیید این طرح نشد، و در پی آن، عبدالله گفت که احساس میکند رهبر آمریکا بهدرستی در مورد جزئیات محتوای طرح توجیه نشده است. بعد از یک سری حملات تروریستی در عربستان سعودی در سال ۲۰۰۳، عبدالله به سرکوب و اجرای یک برنامه امنیتی گسترده روی آورد.
گمان میرفت که عاملان این حملات گروههایی باشند که از مواضع طرفدار غرب حکومت خشمگین هستند. عبدالله قول داد تروریسم را در عربستان ریشهکن کند. او پس از مرگ ملک فهد در اوت ۲۰۰۵ (مرداد ۱۳۸۴) رسما جانشین او شد. در داخل عربستان به او بهچشم یک اصلاحطلب – هرچند از نوع آهسته و پیوسته آن - نگاه میشد. او به مطبوعات اجازه میداد انتقادهای ملایمی به دولت بکنند، و بنظر میرسید با اشتغال زنان موافق است.
وقتی که در مصاحبهای در مورد برخورد با زنان در عربستان سعودی مورد سوال قرار گرفت، در جواب گفت که "من قویا به حقوق زنان اعتقاد دارم. مادر من هم یک زن است. خواهر، دختر و همسر من هم زن هستند."
در فوریه ۲۰۰۷ (بهمن ۱۳۸۵) اعلام شد که ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان لغو خواهد شد. البته این فرآیند احتمالا بسیار طولانی خواهد بود و تشریفات اداری زیادی خواهد داشت. ملک عبدالله که در فضایی محافظهکار تربیت شده بود، بهعنوان حاکمی اصلاحطلب در یادها خواهد ماند؛ حاکمی که مجبور بود با روابط پیچیده و تودرتوی خاندان سعود و فشارهای علمای مذهبی عربستان دست و پنجه نرم کند. او موفق شد روابط خوب کشورش با غرب را ادامه دهد، و در عین حال، با تأکید بر ضرورت اتحاد و برقراری صلح در خاورمیانه، حمایت دیگر ملتهای عرب را هم برای خود حفظ کرد.
انتهای پیام
نظرات