عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت: علوم شناختی با کمک به درک منشأ و علل ایجاد بیماریهای مغزی به افزایش سطح سلامت فردی و رفاه اجتماعی کمک خواهد کرد.
به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، دکتر فاطمه باکویی، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به مسیر رو به پیشرفت حوزه شناختی در کشور گفت: با بهرهگیری از حوزه علوم و فناوریهای شناختی، از راه تعریف و مدلسازی مغز به عنوان یک سیستم پیچیده، میتوان علل و منشأ بسیاری از بیماریهای مهم مغزی را دریافت. تحقق این امر به افزایش سطح سلامت فردی کمک میکند و بالا رفتن سطح رفاه اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به فعالیت تحقیقاتی و پژوهشی در گروه مدلسازی پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی و بررسی مغز به عنوان یک سیستم پیچیده افزود: این پژوهش که در مقطع دکتری انجام شده، بر روی موضوع مدلسازی فرضیهای درباره هوشیاری است.
دکتر باکویی در رابطه به فعالیت خود در پژوهشکده توضیح داد: دیدگاهمان به مغز سیستم پیچیدهای است که در اثر تعامل المانهای مختلف، میتواند همواره سطح بالاتری مثل شناخت به وجود بیاورد.
وی با اشاره به این که در پژوهشکده علوم شناختی دانشگاه شهید بهشتی روی بیماریهای عصبی تحولی (بیماریهایی نظیر اوتیسم، اختلالات توجه و بیش فعالی)مطالعه میکنیم، افزود: در واقع با همان رویکرد مدلسازی شبکههای پیچیده در رساله دکتری به مغز نگریسته و عوامل و منشأ این بیماریها بررسی میشود.
باکویی درباره این پروژه و ظرفیتهای تولید فناوری آن توضیح داد: در پژوهشکده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی، روی بیماریهای مهمی مثل خود درماندگی(اوتیزم)، بیش فعالی مطالعه و تحقیق میکنیم. به طور کلی میتوان گفت نتایج این نوع پروژهها میتواند در درک بهتر این بیماریها که شیوع بسیاری یافتهاند راهگشا باشد. همچنین میتوان علت دچار شدن فرد به این بیماری مغزی را بررسی و علل آن را کشف کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه ادامه داد: علوم شناختی با کمک به درک منشأ و علل ایجاد بیماریهای مغزی به افزایش سطح سلامت فردی و رفاه اجتماعی کمک خواهد کرد.
استادیار پژوهشکده علوم شناختی دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به این که با مدلسازی و تعریف مغز بر اساس نظریه سیستم پیچیده، میتوان به بسیاری از ابعاد و ویژگیهای مغز پی برد، توضیح داد: رویکرد شبکههای پیچیده رویکرد نویی بوده که به تازگی رونق بسیار زیادی یافته و در حال رواج روزافزون است. در این دیدگاه مغز به عنوان یک سیستم پیچیده مطالعه میشود. در واقع سیستمی را پیچیده میگویند که تشکیل تعداد بسیار زیادی اِلِمان یکی از ویژگیهای آن سیستم باشد. این المانها همواره در حال تغییر ماهیت پویا و در تعامل با یکدیگر هستند. از دل این تعاملها، یک سری پدیدههای جدید خلق می شود که آن المان ها به تنهایی نمیتوانند آن پدیدهها را خلق کنند.
باکویی با بیان این که معتقدیم در این پژوهش با بررسی عملکرد مغز از طریق رویکرد نظریه سیستم پیچیده، میتوان دریافت که مغز نیز کاری کم و بیش مشابه یک سیستم پیچیده انجام میدهد، گفت: تعداد بسیار زیادی نورون عصبی در مغز داریم که با هم فعالیت میکنند. مغز علاوه بر فعالیت معمول، یک سری اعمال سطح بالاتر مانند تفکر، تصمیمگیری و... را انجام میدهد. پس اگر مغز را به مثابه شبکهای پیچیده در نظر بگیریم، میتوان آن را مثل دیگر شبکههای پیچیدهای که روی آنها مطالعه شده (شبکههای اجتماعی، کلونیهای مورچهای و..) مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
عضو هیأت علمی دانشگاه با بیان این که در رساله دکترای خود از فرضیه هسته دینامیک بهره بردهام، افزود: این فرضیه معتقد است هستهای در مغز وجود دارد که موجب هوشیاری میشود. ویژگیها و ماهیت این هسته به صورت دینامیک در حال تغییر است. در واقع اعضای سازنده مغز بسته به تجربه هوشیارانه ما مدام در حال تغییر هستند. برای این فرضیه ویژگی هایی برشمردیم. سعی کردیم با دیدگاه سیستم پیچیده، این ویژگیها را در شبکههای مغز به صورت محاسباتی بیان کنیم. از این طریق می توان حدس زد احتمالا کدام قسمت های مغز می توانند کاندید بهتری برای ایجاد هوشیاری باشند.
وی با اشاره به زمینههای گسترده کاربرد حوزه شناختی گفت: علوم شناختی مجموعه وسیعی از رشتهها و زمینههای متعدد علوم را در بر میگیرد و به عنوان حوزهای میانرشتهای، زمینه همکاری و اشتراک زمینههای مختلف و متنوعی از علوم را ایجاد کرده و موفق شده است متخصصان و کارشناسان را با هم پیوند دهد.
انتهای پیام
نظرات