بگذارید بروم سر اصل مطلب و زیاد به حاشیه نپردازم. ابتدا تسلیتی میگوییم به خانواده، بستگان، دوستان و آشنایان و صد البته هواداران واقعی مرحوم مرتضی پاشایی که این روزها داغدارند.
به گزارش ایسنا، صولت فروتن با این مقدمه در «جامجم» نوشت: بیشک از دست دادن یک هنرمند جوان که امید میرود روزهای پربار بهتری داشته باشد، همچون از دست دادن هنرمندی پیر و کارکشته که جای بهرهمندی از تجربهاش با رفتنش خالی میشود، اندوهناک و غمگنانه است.
این روزها شاهد مرگ نابهنگام مرتضی پاشایی بودیم. مرگش که کنشها و واکنشهایی را بهویژه در جامعه مجازی برانگیخت و عدهای که گویی واله و شیدای هنر و هنرمندان این سرزمین هستند از انواع آه و حسرت و دریغا کم نگذاشتند.
با مشاهده انبوهی از این کنشها و واکنشها به این فکر میکنم که ما چقدر مردم هنردوست و هنرمندپروری هستیم. همچنان که در مواجهه با واکنشهای مجازی به برخی آسیبهای اجتماعی از جمله اسیدپاشیها یا رفتارهای خشن دیگر چنین فکری به ذهن متبادر میشود که چه مردم نوعدوست و دردشناسی داریم که هوای همدیگر را دارند و نمیگذارند خدای ناکرده کوچکترین رخداد تلخی در مقابل چشم آنان در جامعه واقعی و نه مجازی، شکل بگیرد.
اما با کمی فاصلهگیری از این موضعگیریهای راحتطلبانه پشتمیز نشینی و مجازی، آنگاه که سری به دنیای واقعی خود میزنیم میبینیم که چگونه برخی آسیبهای اجتماعی دقیقا در مقابل چشمان ما رخ میدهند و ما تنها واکنشمان فیلم گرفتن با موبایلهایمان است.
میبینیم که ما این روزها کمتر حتی برای پیرمردی یا پیرزنی خسته و رنجور در اتوبوس و مترو برمیخیزیم و جایمان را به او میدهیم. میبینیم که سرانه سینما رفتن و توجهمان به محصولات فرهنگی اسفبار است و بیشتر آهنگها و نواهایی که گوش میدهیم از مرتضی پاشایی و سایر هنرمندان دانلودی مفت و مجانی است. با این حال همچنان در فضای مجازی برای مرگ هنرمندانمان ناله سر میدهیم.
انتهای پیام
نظرات