معاون راهبردی دبیر شورای عالی امنیت ملی با مهم دانستن زمان توافق جامع، تحقیق و توسعه،فردو و نظارتهای آژانس با تاکید بر زمان توافق گفت: اگر زمان اجرای توافق جامع از یک آستانه مشخص بیشتر باشد خطرآفرین است.
به گزارش خبرنگار انرژی هستهای خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) حسینی تاش در سخنرانی در همایش ملی واکاوی روند پیشبرد سیاست هستهای در دولت روحانی افزود: پذیرش زمانی بیش از 10 سال قول سرخرمن و خود گول زدن است.
وی با اشاره به شیوههای مدیریت منازعه هستهای بر شیوه رقابت و مصالحه تاکید کرد:در این دو روش طرفین حساسیتهای یکدیگر را باید تا حدودی به رسمیت بشناسند و به نوعی شدت مواضعشان را مدیریت کنند.
معاون راهبردی دبیر شورای عالی امنیت ملی با تاکید بر سیاست مدیریت منازعه هستهای که باید از آن به جای عنوانهایی مثل سیاست هستهای یا سیاست مذاکراتی استفاده شود، گفت: این سیاست بستر و زمینهای دارد که هم سیاست هستهای ایران یکی از ارکان آن است و هم سیاست خارجی آن و این سیاست وضعیت و جایگاه ایران در فضای بینالمللی و منطقهای را نشان میدهد.
وی گفت: موضوعاتی که سیاست مدیریت منازعه هستهای بر آن بنا شده است نسبتا ثابت هستند و این موضوعات از یک هسته ثابت برخوردارند که همواره در بحث هستهای مورد اجماع و اتفاق نظر و تفاهم ملی بوده است و این هستهی ثابت ماهیتا یک امر هویتی است.
معاون راهبردی دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به تلاش غرب برای تهدید جلوه دادن ایران، گفت: ما هیچ وقت در سیاست جمهوری اسلامی این مساله را نداشتهایم که ایران میخواهد با دنیا و جامعه جهانی بجنگد و یا آن را به چالش بطلبد.
حسینی تاش تاکید کرد: منازعه هستهای منازعهای متعلق به قرن 21 است و در آن درباره ایران دو افسانه وجود دارد؛ در یکی از این افسانهها ایران به دنبال سلاح هستهای و محور شرارت است و ماهیتا تهدیدکننده میباشد که جامعه جهانی را به مبارزه میطلبد و داشتن منازعه و جنگ با جامعه بینالملل هویت ایران است.
وی گفت: افسانه دیگر این است که ایران نسبت به حریم و حرمتش حساس است و از آن دفاع میکند و میخواهد سیاست خارجی مستقل داشته باشد و دنبال ارائه یک نمونه عملی موفق از گفتمان خودش است. در این افسانه ایران، رژیم صهیونیستی را مشروع نمیداند و با حضور قدرتهای بیگانه در منطقه مخالف است و گفتمان پاسداری حق از سوی جامعه بینالملل را نامشروع میداند و به دنبال انسجام اسلامی و یا بسیج جهان اسلام است.
معاون راهبردی دبیر شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: همانطور که میبینید در این دو منازعه دو ماهیت از مساله هستهای تعریف میشود. در منازعه اول مساله هستهای مهمترین عنصر شرارت است و باید آن را برجسته کرد. در منازعه دوم مساله هستهای باز هم راهبردی است و مرتبط با قدرتها و نماد پیشرفت مستقل و پابرجایی ایران است.
حسینی تاش در ادامه با بیان اینکه مساله هستهای میتواند نماد ظرفیت مصالحه با آمریکا باشد، گفت: این نکته خیلی مهمی است و راهبرد ما در مذاکرات را میتواند تشکیل دهد یعنی نماد قدرت نمادین ما شود از این طریق که آمریکا در مذاکرات و در نتیجه آن حقانیت ایران در بحث هستهای را مورد اذعان و شناسایی قرار دهد.
وی ادامه داد: اگر بتوانیم در روند مذاکرات هزینهسازی غیرضرور نکنیم و اقدامات و رفتارهایمان مبتنی بر عصبیت نباشد و بین سیاست داخلی و خارجی همخوانی و هماهنگی ایجاد کنیم میتوانیم به موفقیت و برد از سوی ایران در این مذاکرات امیدوار باشیم. اگر یک گام موثر و مثبت در داخل برداریم که منجر به ایجاد اجماع در داخل شود آن گام در مذاکرات و سیاست خارجیمان هم اثر مثبت خواهد داشت و به همین نسبت موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تاثیرگذار هستند.
معاون راهبردی دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره وضعیت مذاکراتی، گفت: باید دید راهبرد مذاکرات ما چیست و از چه شیوهای برای اجرای سیاست مدیریت منازعه استفاده میکنیم. باید ببینیم به دنبال رقابت، اجتناب، مصالحه، همکاری یا سازش هستیم؟ به نظر میرسد ما دنبال اجتناب از اصل منازعه نیستیم و موضوع برایمان کماهمیت نیست و همچنین آنقدر موضوع را نامتقارن نمیبینیم و نمیخواهیم با معیار طرف مقابل موضوع را ببینیم که در نتیجه دنبال سازش باشیم. همچنین مبتنی بر همکاری هم نیست.
وی در توضیح مبتنی نبودن مذاکرات هستهای بر همکاری، اظهار کرد: سیاست برد برد یعنی سنتز جدیدی از دیالکتیک مواضع گذشته ایجاد کنیم. باید به مدل و تعریف جدیدی برسیم که در آن مواضع در مقابل هم تعریف نمیشوند بلکه در کنار هم تعریف میشوند که به نظر من این انتظار بسیار بزرگی است که بخواهیم مواضع ایران و یا آمریکا در کنار هم قرار گیرند. معتقدم اگر از مذاکرات راهبرد غیرواقعبینانه بخواهیم این روند را با شکست مواجه خواهد کرد. معتقدم باید از مدل رقابت که در آن برای رسیدن به منافع هزینه میدهیم انتقال پیدا کنیم به مدل مصالحه که در آن منافع و مواضع را اصلی و فرعی کنیم و طرفین حساسیتهای یکدیگر را تا حدودی به رسمیت بشناسند و به نوعی شدت مواضع را مدیریت کنیم.
وی ادامه داد: مذاکره نمی تواند مبنی بر افسانه اول که همان تهدید جلوه دادن ایران است، باشد. مذاکره در چنین فضایی امکانپذیر نیست، مگر اینکه قرار باشد ما تغییر وضعیت دهیم. معتقدم فضای مذاکره باید نسبتی بین افسانه اول و دوم باشد و به نوعی بین این دو داستان مصالحه ایجاد شود.
وی گفت: نباید توقع داشته باشیم که دو طرف (ایران و آمریکا) با ورود به مذاکرات چرخشی هویتی پیدا کنند نه ایران و نه آمریکا قرار نیست در مذاکره تغییر هویتی دهند.
وی با اشاره به موضوع نرمش قهرمانانه گفت: نرمش لازمه ورود به مذاکره است و نمی توان بدون این فرض وارد مذاکره شد. یک وجه نرمش « لیز خوردن» است مثل مسابقه کشتی که وقتی با شرایطی مواجه میشوی که ممکن است شش امتیاز دهی حرکتی را انجام می دهی و یا در خاک حریف می نشینی که به جای شش امتیاز یک امتیاز دهی
وجه دیگر نرمش « حداقلی بودن» است به این معنا که چالش های متقابل را تشدید نکنیم که این امر باید متقابل باشد. متأسفانه مشاهده کردیم که آمریکا چنین نرمشی از خود بروز نداده است. مذاکرات قبلی به ویژه مذاکرات وین 6 و خواسته هایی که در آن طرح شده است نشان دهنده آن است که آمریکا تعهداتی را برای خود از قبل مذاکره تبیین میکند که در همان چارچوب افسانه اول است. آمریکا معتقد است باید دندان هستهای ایران را کشید. چون این دندان، دندان درندگی است. همچنین گزارش های خانم شرمن و دیگر اعضای دولت آمریکا ن شاندهنده این امر است. از این رو اگر این ارزیابی درست باشد مذاکرات حداقلش بی نتیجه خواهد بود.
وی در بیان اینکه یک توافق خوب چیست؟ گفت: توافق خوب توافقی است که در تلاشی دیپلماتیک افسانه اول را ضایع کنیم. اگر بتوانیم فعالیتهای هستهای مان را حفظ کنیم و آنها را نیز مورد شناسایی و احترام و پذیرش قرار دهیم یک توافق خوب است. برخی معتقدند گوشه هستهای آن سائیده نشود و یا مسئله هستهای مسئله حیثتی و آبرویی است که به نظر من میشود نگاهی دیگر داشت.
حسینی تاش با بیان اینکه مذاکرات می تواند شکست بخورد، گفت: اگر از طرف ما نسبت به مخاطرات مذاکرات و نتایج آن مراقبت نشود و روند به شکلی پیش رود که دانشمندان هستهای مان دلزده شوند و بی انگیزگی ایجاد کند هزینه بزرگی است که بر مذاکرات وارد میشود. برخی خطرات که مذاکرات را تهدید میکند ناشی از انحراف است یعنی به سمت مدلی از مذاکره برویم که افسانه اول را مشروعیت دهد و ما هستهای مان را به نحوی از دست دهیم که شکل تسلیم در مقابل حریف را داشته باشد.
وی همچنین بر مسئله زمان در مذاکرات و نیز توافق جامع تأکید کرد و گفت: دوره توافق بسیار مهم است که همان دوره قرنطینه محسوب میشود که اساساً به لحاظ معنوی در چارچوب افسانه اول است یعنی ایران باید در قرنطینه باشد که معلوم شود عبورش از این مرحله خطراتی را ایجاد نمیکند. اینکه دوره قرنطینه موقتی است همین این خطر را تعدیل میکند اگر از یک آستانه مشخصی بیشتر شود بی فایده است و چنانچه این زمان بیش از ده سال باشد هر گونه تعهد وقول وعده سرخرمن است و نوعی خود گول زدن است. اگر از زمان چشم انداز واقعی داشته باشیم توافق نهایی مطمئنتر خواهد بود.
انتهای پیام
نظرات