• دوشنبه / ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ / ۱۰:۴۰
  • دسته‌بندی: سایر ورزش‌ها
  • کد خبر: 93052713795
  • خبرنگار : 71418

پس از آزادی از دست گروگان گیرها

حامد صداقتی: این 108 روز کابوس بود/ 7 دانه لوبیا می‌خوردیم

حامد صداقتی: این 108 روز کابوس بود/ 7 دانه لوبیا می‌خوردیم

حامد صداقتی بعد از 108 روز گروگان بودن درباره آن روزها حرف زد و تمامی این ساعت‌هایی که گذرانده بود را یک کابوس توصیف کرد.

حامد صداقتی بعد از 108 روز گروگان بودن درباره آن روزها حرف زد و تمامی این ساعت‌هایی که گذرانده بود را یک کابوس توصیف کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حامد صداقتی بامداد امروز دوشنبه وارد تهران شد و بعد از 108 روز گروگان‌گیری بالاخره خانواده‌اش را از نزدیک دید. صداقتی که در میان دوستان، ورزشکاران و اعضای خانواده‌اش وارد تهران شد و از استقبالی که دیده‌بود شوکه شد در دقایق پایانی به گفت و گو پرداخت و از آن روزها گفت.

ملی‌پوش شمشیربازی ایران در پاسخ به این سوال که اگر بخواهد خلاصه‌ای از این روزها بگوید چه خواهد گفت؟ تصریح کرد: کابوس. یک کابوس که نمی‌دانستم چه زمانی تمام می‌شود. کابوسی که خیلی بد شروع شد و خدا را شکر که خوب تمام شد.

او درباره شب حادثه بیان کرد: در آن شب افرادی که صورت‌های خود را بسته بودند به ماشین ما حمله کردند. به ما تیراندازی کردند و ما سعی کردیم که فرار کنیم. معلوم بود که آنها اشرار هستند و سعی کردیم فرار کنیم. یک تیر به پای دوست خوبم که در صندلی عقب بود برخورد کرد. ماشین را به گلوله بسته بودند. زمانی که ما را از ماشین خارج کردند آن دوستم زنده بود. زمانی که ما را بردند تا دو روز قبل که آزاد شدیم نمی‌دانستم آن دوستمان شهید شده‌ است. روز گذشته یکی از معتمدین محلی از زبانش خارج شد که آن دوستمان رفته‌است. آن زمان اولین بار بود که فهمیدم دوستم شهید شده‌ است. در آن روزها به ما گفتند تیر به پایش خورده و بومیان او را به بیمارستان برده‌اند و مفت در رفته است. ما خوشحال بودیم که او در رفته است اما حالا فهمیده‌ایم که مرده است.

آزادی شمشیریاز ربوده شده

صداقتی درباره اینکه چگونه آنها را از جاده خارج کردند؟ گفت: ما را بر روی زمین انداختند و دست و پایمان را بستند. سوار ماشین خودشان کردند و بردند. یک ماشین سواری بود که ما چشممان بسته بود و به ارتفاعات بردند. دنبال پول بودند. هدف گرفتن پول بود و به دنبال همین بودند.

ملی‌پوش شمشیربازی ایران در پاسخ به این سوال ایسنا مبنی بر اینکه آیا او و همراهش را مورد ضرب و شتم قرار دادند یا نه؟ بیان کرد: ضرب و شتم نه به آن اندازه که بتوان نامش را گذاشت. سخت بود اما ضرب و شتم آنقدر فیزیکی نبود. زهر چشم و درگیری وجود داشت.

او در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر اینکه فکر می‌کرد که آزاد شود؟ بیان کرد: نه. اینجوری نه. اینکه بدون هیچ خراشی آزاد شوم.

صداقتی در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر اینکه آیا چهره این افراد را می‌دیدند یا نه؟ گفت: نه. حرفه‌ای بودند. چهره‌ها بسته بود و اصلا نمی‌توانستیم آنها را ببینیم.

او درباره مواد غذایی که در اختیارشان بود به ایسنا گفت: چیزی به ما می‌دادند تا زنده بمانیم. مثل هفت دانه لوبیا و دو قاشق آب همان لوبیا.

آزادی شمشیریاز ربوده شده

شمشیرباز ایرانی درباره روزی که آزاد شد نیز بیان کرد: دو روز بود آب نخورده بودیم. ریش سفیدان منطقه ما را از کوه پایین آوردند. زنجیرها هنوز به پایم بود. خودم با سنگ زدم و شکستم که توانستم قدم بردارم. نیروهای امنیتی در انتظارمان بودند و آزاد شدیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۳-۰۵-۲۷ ۱۴:۰۰

خداراشکرکه نجات يافتند.اما آنها براي چه به آن منطقه در زماني که ناآرامي و...وجود داشت رفتند؟

avatar
۱۳۹۳-۰۵-۲۷ ۱۸:۴۲

اين کوه ها رو با تمام حيوون هاي بزدل و مزدوري که توش قايم شدن بايد ترکوند. چه زهر چشمي ميگيريم از اينا؟؟؟؟ چه رابطه اي بين اين اشرار و معتمدين و ريش‌سفيدان وجود داره؟ چرا راستش رو به ملت نميگيد؟

avatar
۱۳۹۳-۰۵-۲۸ ۰۱:۰۵

حالا در تهران مواظب خودت باش زورگيرها نزنند متلاشي بشي. رحم زورگيرها کمتر از گروگانگيرهاست.