یک کارشناس روانشناسی ضمن برشمردن دلایلی که سبب گرایش افراد به اسیدپاشی میشود، خواهان محاکمه ملی عاملان اسیدپاشی شد و گفت: برخورد قاطع با اسیدپاشان باید همزمان با حمایتهای دولت از قربانیان اسیدپاشی باشد.
دکترحمید مهدیزاده در گفتوگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به پرونده «شیرین» از قربانیان اسیدپاشی، اظهارکرد: برای حوادث این چنینی باید در ابتدا بررسی شود که آیا تنها مسائل عشقی سبب چنین اتفاقاتی میشود یا خیر؟
وی اضافهکرد: در پاسخ به این سئوال معتقدم اگر تنها مباحث عشقی را در این زمینه موثر بمانیم، به بیراهه رفتهایم چرا که اسیدپاشی معلول یکسری اتفاقات است که مسائل عشقی بخشی از آن را شامل میشود.
این کارشناس روانشناس یکی از علل گرایش افراد به استفاده از اسید را ناکام ماندن دانست و گفت: اسیدپاشی بروز یک پرخاشگری است که در قالب رفتاری پرخاشگرانه رخ میدهد، اما اینکه چرا تنها عدهای معدود دست به این کار میزنند، باید آن را ریشهیابی کرد که معتقدم افرادی که دارای عشقهای وابسته و وسواسی بوده و در ظاهر آرام به نظر رسیده، اما اضطراب زیادی دارند، مستعد چنین اقداماتی هستند.
وی درباره مواردی که افراد مدعی میشوند علاقهمند به قربانی بوده و به همین دلیل جلوی وی اسید نیز ریختهاند، گفت: حسادت یکی از مهمترین دلایل اقدام افراد به اسیدپاشی است، چرا که معتقدند فرد مورد علاقهشان به هیچ عنوان نباید متعلق به فرد دیگری باشد، تا جایی که آرزو میکنند طرف مقابل بمیرد یا زیبایی خود را از دست بدهد. اما دست فرد دیگری به وی نرسد.
این کارشناس روانشناس با بیان اینکه خودخواهی در چنین افرادی به اوج خود رسیده است، گفت: متاسفانه همزمان با رشد بیرویه خودخواهی در روحیات این افراد، عزت نفس و اعتماد به نفس کمی در آنها وجود دارد؛ به طوری که با کوچکترین تلنگری شکسته میشوند و حتی توانایی نه شنیدن را هم ندارند.
وی اصلاح سبکهای فرزندپروری را از مهمترین راه پیشگیری از حوادث اسیدپاشی در آینده اعلام کرد و افزود: در بررسی روحیات روانی عاملان اسیدپاشی موضوعی که به چشم میخورد این است که خانواده این افراد سبک مناسبی را برای تربیت و آموزش فرزندشان انتخاب نکردهاند.
مهدیزاده سبک فرزندپروری مقتدرانه را بهترین نوع تربیت فرزند دانست و گفت: دیده شده فرزندانی که در خانوادههای سهلگیر یا سختگیر پرورش یافتهاند، بیشتر دارای زمینههای انجام چنین اقداماتی هستند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال افرادی که در خانوادههای سهلگیر رشد کردهاند، در هنگام کودکی در مقابل هر درخواستشان، با پاسخ مثبت مواجه شدهاند. بنابراین در بزرگسالی توانایی نه شنیدن را نداشته و کوچکترین پاسخ منفیای آنان را به اوج عصبانیت و پرخاشگری میرساند که یک نمونه آن، اقدام به اسیدپاشی است.
این روانشناس با اشاره به افرادی که در خانوادههای سختگیر پرورش یافتهاند نیز گفت: در این افراد نیز وضعیت به نوعی برعکس است، چرا که در دوران کودکی در مقابل هر درخواست و نیاز فرد، پاسخی منفی و سرکوبگرانه به وی داده شد. بنابراین این افراد نیز به نوعی حتی به شکل ناخواسته به دنبال انتقامگیری از جامعه هستند و همین سبب میشود که در روابط خارج از خانواده به ویژه روابط عشقی، خود را مالک فرد دانسته و آنچه که در دوران کودکی و در کانون خانواده به وی گذشته است را ولو به شکل ناخواسته به طرف مقابل تحمیل کند.
وی سبک عشقهای یکطرفه را نیز در این گروه تعریف کرد و گفت: در عشقهای یک طرفه نیز معمولا فرد بدون هیچ منطقی خواستار پاسخ مثبت از طرف مقابل است و حتی ممکن است این افراد جرات ابراز علاقه نیز نداشته باشند، اما در خیال خود، خود را مالک فرد مقابل بدانند که در پروندههایی که قربانی از عامل اسیدپاشی خبر ندارد نیز میتوان ردی از این مسائل را یافت.
مهدیزاده، سبک فرزندپروری مقتدرانه را بهترین سبک دانست و افزود: در این سبک خانوادهها به نیازهای فرزندانشان پاسخهای معقول و منطقی میدهند و فرد در چنین خانوادهای مهارت نه گفتن و نه شنیدن را میآموزد و توجیه میشود که برای چه امکان بهرهمندی یا استفاده از خواستهاش را یافته است.
وی سه مولفه صمیمیت، تعهد و شهوت را از اجزای عشق دانست و گفت: در روابط عشقی سالم باید هر سه مولفه وجود داشته باشد که اگر توازن میان این سه مولفه تنظیم نشده یا کم و زیاد شود، این امر سبب بروز عشقهایی میشود که عمدتا ظاهری است یا به عبارتی بهتر عشقهای منفی به آن گفته میشود.
مهدیزاده عشقهای وابسته و وسواسی را از مواردی دانست که بر اساس وابستگی فرد به طرف مقابل که بعضا ممکن است یک سویه نیز باشد، شکل میگیرد و در عین حال فرد وسواس و حساسیت زیادی نسبت به طرف مقابلش دارد.
عشق برای اسیدپاشی بهانه است
این جامعهشناس با اشاره به دلایلی که پیرامون گرایش افراد به آسیبپاشی ارائه میشود، افزود: میتوان از این موارد نتیجه گرفت که عشق تنها بهانهای برای دست زدن به اسیدپاشی است و عامل پشت پرده، حسادت شدید و عزت نفس پایین افراد است.
این کارشناس روانشناسی با اشاره به نقش آموزش و پرورش در تکمیل سبکهای فرزندپروری در جامعه، افزود: متاسفانه مدارس ما نتوانستهاند در اجتماعیسازی فرزندانمان خوب عمل کرده و به عنوان یک بازوی کمکی در سبک فرزندپروری فعال باشد؛ به طوری که گاه مدارس همراه با خانوادهها در تکمیل سبکهای فرزندپروری سهلگیر و سختگیر همراه بودهاند.
اسیدپاشان به لحاظ هیجانی بیثباتاند
مهدیزاده اسیدپاشان را افرادی دانست که به لحاظ هیجانی دارای شخصیت بیثبات هستند و افزود: به طور جزئیتر نمیتوان گفت که چرا یک فرد به اسیدپاشی دست میزند، چرا که رفتارهای انسان، رفتارهای تک بعدی نیست.
وی اضافهکرد: در پدیدههای انسانی نمیتوان به دنبال فرمول و علت خاصی گشت، چرا که رفتارها از چندین علت در مکانها و موقعیتهای مختلف ایجاد میشود.
این روانشناس درباره وضعیت قوانین موجود پیرامون مقابله با اسیدپاشی نیز گفت: متاسفانه گاهی قوانین طوری است که بازدارندگی لازم را ندارد.
مهدیزاده افزود: گاهی دیده شده به هنگام قانونگذاری، تیم خبرهای در میان افراد موثر وجود ندارد و گاه کمیسیون حقوقی، قوانینی را وضع میکند که کارشناسی شده نیست.
در حوزه پژوهش پیرامون اسیدپاشی نقص داریم
وی با بیان اینکه در حوزه انجام پژوهش پیرامون علت اسیدپاشی نقصهایی داریم، افزود: قربانیان اسیدپاشی و رفتارهای آنها باید تحلیل شود.
اسیدپاشان باید محاکمه ملی شوند
این کارشناس روانشناس با تاکید بر اینکه عاملان اسیدپاشی باید به نوعی محاکمه ملی شوند، به ایسنا گفت: بحثهای حقوقی و قانونی به جای خود، اما باید شرایطی پیش بیاید که فرد به لحاظ عرفی و اجتماعی نیز اجازه اسیدپاشی را به خود ندهد. یعنی جامعه مجازاتهای درونی خود را تا حدی بالا ببرد که هزینههای ارتکاب چنین جرایمی زیاد شود.
وی اعدام در ملاء عام را اعلام موضع رسمی دستگاه قضایی پیرامون یک جرم دانست و گفت: درباره اسیدپاشی نیز میتوان به چنین سبکهایی از محاکمه دست زد و با عاملان آن برخوردی قاطع شود تا افراد بدانند موضع دستگاه قضایی و حاکمیت نسبت به چنین جرایمی چیست.
به گفته مهدیزاده، امروزه متاسفانه در بحث جرایم اجازه میدهیم این جرایم فراگیر شده و سپس به سراغ آن رفته و مشغول قانونگذاری میشویم، در حالی که بهتر است از همین حالا به دنبال وضع قوانینی باشیم که اسیدپاشی بیش از آنچه که امروزه وجود دارد، در جامعه گسترش نیابد.
اجرانشدن حکم اسیدپاشان سبب ایجاد حاشیه امن برای اسیدپاش میشود
این کارشناس روانشناس اجرایی نشدن حکم عاملان اسیدپاشی را سبب ایجاد یک حاشیه امن برای این افراد دانست.
وی درباره وضعیت روحی و روانی خود قربانیان نیز خاطرنشان کرد: به طور کلی برخی از قربانیان احساس میکنند که دستشان به جایی بند نیست، چرا که به لحاظ قانونی مواردی وجود دارد که به عنوان مثال وقتی فردی اقدام به تهدید شهروندی کند، این فرد نمیتواند با 110 تماس گرفته و این موضوع را اطلاع دهد، چرا که 110 سامانهای است که برای پس از وقوع جرم راهاندازی شده است.
مهدیزاده با بیان اینکه این خلاء قانونی در جامعه دیده میشود، ادامهداد: باید شرایطی وجود داشته باشد که افراد بتوانند تهدیدهای وارد شده به آنان را نیز گزارش کرده و از آنان پیشگیری کنند.
وی با بیان اینکه قربانیان اسیدپاشی عمدتا دچار اختلال استرسی پس از حادثه میشوند، افزود: این قربانیان نیز همچون افرادی که در دوران جنگ موجی شدهاند، شرایطی را پیدا میکنند که مثلا با دیدن یک صحنه به یاد لحظات اسیدپاشی خود افتاده و حالشان بد میشود.
مهدیزاده عوارض روحی وارد بر قربانیان اسیدپاشی را طولانیمدت دانست و گفت: این افراد باید به شکل موردی بررسی شوند و به نزد روانشناس و روانپزشک بروند تا اثرات بیماریشان کاهش یابد.
این کارشناس روانشناسی با بیان اینکه این افراد باید تحت حمایتهای مالی نیز قرار بگیرند، اظهارکرد: با توجه به اینکه آنان به هیچ عنوان در قربانیشدن خود موثر نبودهاند، باید همانطور که از بیماران خاص حمایت میشود، دولت از این افراد نیز حمایت کرده و در مقابل با عاملان اسیدپاشی نیز با شدت برخورد کند.
به گفته وی، اقدام یکسویه کارساز نبوده و باید حمایت از قربانیان در کنار برخورد قاطع با عاملان اسیدپاشی انجام شود.
مهدیزاده همچنین گفت: در بحث پزشکی نیز دولت باید هزینه کند و حتی در صورتی که امکان ارائه خدمات درمانی داخل کشور به این افراد وجود نداشته باشد، با هزینه خود قربانیان اسیدپاشی را به خارج از کشور اعزام کند.
وی رسانهها و وسایل ارتباط جمعی را ابزاری مهم در پیشگیری از پرخاشگری دانست و گفت: باید رسانهها نیز به نقش خود عمل کنند.
مهدیزاده بر ضرورت دینداری و تعهد افراد به مسائل شرعی تاکید کرد و گفت: دینداری نقش مهمی در بروز آرامش در افراد و همچنین پیشگیری از حوادث این چنینی دارد.
انتهای پیام
نظرات