پیش از این یک دوره پنج سال و نیمه سکان هدایت سازمان انتقال خون را به دست گرفته بود و حالا پس از 20 سال تدریس در حوزه طب انتقال خون، میگوید دوست داشته است در محیط دانشگاهی بماند، اما با توصیه دکتر هاشمی وارد میدان شده و اعتقاد دارد نیمه دوم چرخه انتقال خون دچار ضعف اساسی است.
علی اکبر پورفتحاله که در سال 1339 در مشهد متولد شده و همشهری وزیر بهداشت است، حرفهای تازهای هم برای گفتن دارد و وقتی از تدوین سند راهبردی انتقال خون و برنامههایش برای این سازمان سخن میگوید، میشود برق امید و نشاط را در چشمانش دید.
وی در اولین گفتوگوی رسانهای خود با خبرنگار «سلامت» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خودش را اینگونه معرفی میکند: انتقال خون رشته تخصصیام است. رشته هماتولوژی و بانک خون را برای دوره کارشناسی ارشد انتخاب کردم و مدرک دکترایم نیز گرایش به انتقال خون داشته است.
حدود 15 سال مدیر گروه هماتولوژی و بانک خون دانشگاه تربیت مدرس بودم و دوره دکترای هماتولوژی و بانک خون را در کشور راهاندازی کردم و سالها عضو بورد تخصصی هماتولوژی و بانک خون بودم.
تقریبا تدریس یا هدایت پایاننامه تمام دانشجویان کارشناسی ارشد یا دکترای هماتولوژی و بانک خون را بر عهده داشتم و از کسانی هستم که میتوانم بگویم دست کم بیست سالیست که سالی دو تا سه مرتبه هماتولوژی و بانک خون را تدریس میکنم. علاقه و تعهدم نسبت به این حیطه به قدریست که دعوت هیچ دانشگاهی را برای تدریس دروس نمیپذیرم، مگر طب انتقال خون.
حدود پنج سالونیم تجربه مدیریت انتقال خون را داشتهام و علیرغم اینکه دوست داشتم در محیط دانشگاهی بمانم و مشاوره بدهم اما به هر حال با توصیههای دکتر هاشمی که اتفاقا خود ایشان هم تمایلی برای سمت وزارت نداشت، مسئولیت اداره سازمان انتقال خون را بر عهده گرفتم و تمام تلاشم را برای ایجاد تحول در این حوزه به کار میبندم.
حسرت برنامههای روی زمین مانده را می خورم
از پورفتحاله درباره مدیریتش بر انتقال خون طی سالهای 79 تا 84 که با دولت دوم محمد خاتمی مقارن بود، سوال میکنیم و اینکه چه برنامههایی را دوست داشته انجام بدهد، اما محقق نشده است وتاکنون کدام یک از اهداف و آرزوهایش برای انتقال خون جامه عمل پوشیده است؟
در آن دوره پایه بسیاری از مسائل مرتبط با طب انتقال خون در سازمان گذاشته شده بود. در همه این سالها بیشتر حسرت میخوردم که چرا این برنامهها تداوم پیدا نمیکند و یا چرا برخی دیگر با شتاب بیشتری جلو نمیرود.
خاطرم هست در همان سال 79 درجلسه تودیع و معارفهام اعلام کردم که شعار "اهدای خون، اهدای زندگی" سازمان را به شعار" اهدای خون سالم، اهدای زندگی " تبدیل میکنم. برای تحقق این شعار، مشارکت مردم در تامین خون سالم بسیار مهم بود که خوشبختانه بسترسازی خوبی در این خصوص صورت پذیرفت و برای نخستین بار ادبیات اهدای خون مستمر در سازمان شکل گرفت. آمار خوبی هم در این زمینه به ثبت رسیده است و امروز حدود 50 درصد اهداکنندگان خون ما اهداکننده مستمر هستند.
روی رفتار سازمانی هم بسیار تاکید داشتم. در واقع جهتگیری سازمان انتقال خون به عنوان یک سازمان علمی به خوبی شکل گرفت و تصور میکنم در این زمینه به پیشرفتهای خوبی هم رسیدیم.
بحث فناوری اطلاعات در سازمان انتقال خون هم مورد توجه قرار گرفت و میتوانم به جرئت بگویم که امروز سازمان انتقال خون یکی از قویترین تشکیلات دولتی در زمینه فناوری اطلاعات است.
از او که از صبح روز چهارشنبه بیستم شهریورماه در دفتر کارش در طبقه هشتم سازمان انتقال خون مستقر شده است، میخواهیم از دغدغههایش برای انتقال خون که به اذعان خودش یک سازمان علمی است، سخن بگوید.
آن چیزی که سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان بهداشت جهانی مطرح میکنند این است که چرخه انتقال خون از رگ اهدا کننده تا رگ گیرنده را در بر میگیرد. اما متاسفانه در کشور ما فقط 50 درصد این چرخه بسیار خوب کار میکند. شاخصهای بسیار غرورآفرینی هم درخصوص دریافت و تضمین سلامت خون داریم اما در نیمه دوم طب انتقال خون دچار ضعف و خلا هستیم، زیرا زمانی که خون از سازمان انتقال خون خارج میشود دیگر متولی در سیستم ندارد.
مصرف خون در ایران اصلا منطقی نیست
نظارت بیمارستانی در امر استفاده از خون هم بسیار ضعیف است و متاسفانه مصرف خون در کشور به هیچ وجه منطقی نیست و ما دستورالعملهای ملی مصرف خون نداریم.
رییس جدید سازمان انتقال خون، چرخه نظارت و استفاده از خون در بیمارستانها را وابسته به حیطه مدیریتی معاونت درمان وزارت بهداشت میداند. با این حال میگوید برای ساماندهی این وضعیت حتما در آینده نزدیک وارد تعامل با مسئولان مربوطه خواهد شد. او از شکل گرفتن اصطلاح "بانک خون بیمارستانی" در کشور هم گلایه میکند و معتقد است چون این بانکها در دنیا منسوخ شدهاند، باید برای جایگزینی و استقرار سرویسهای انتقال خون در بیمارستانها گامهای بلندی برداشت. از او خواستیم تا کمی بیشتر درباره وضعیت خون در مراکز درمانی توضیح بدهد.
چرخه دوم انتقال خون مرتبط با حوزه درمان است، ولی متاسفانه در سالهای گذشته توجهی به آن نشده است. در انتقال خون در گذشته بحثهایی صورت گرفت و کمیتههای انتقال خون بیمارستانی با همین نیت ساماندهی شدند ولی عملا نتوانستند جایگاه شایسته خودشان را پیدا کنند.
اکنون نیز سازمان بحث استقرار «هموویژیلانس» را با همین نگاه پیگیری میکند، اما نیازمند حمایت ویژه در این خصوص است.
بانکهای خون بیمارستانی در دنیا منسوخ شدهاند
مدتی است مراکز بانک خون بیمارستانی در ایران شکل گرفته که بکارگیری چنین اصطلاحی با علم روز دنیا مطابقت ندارد و زمان زیادی ست که منسوخ شده است.
گفته میشود اصطلاح بانک خون بیمارستانی را به کار نبرید، زیرا وقتی صحبت از بانک به میان میآید، مفاهیم اقتصادی و بده و بستانهای مالی هم مطرح میشود، در صورتی که اهدای خون یک عمل داوطلبانه است.
سرویسهای انتقال خون روی کار بیایند
امیدواریم این ادبیات اصلاح شود و ما حداقل " سرویسهای انتقال خون" را در بیمارستانها داشته باشیم که باید سرویسهای فعالی باشند و چهرههای علمی در آن مستقر شوند.
متاسفانه بسیار به گوشم رسیده است که سرویس انتقال خون یا بانک خون بیمارستانی در حد یک آزمایشگاه هستند و تقریبا هم تبعیدگاه آن بیمارستان به حساب میآیند و هرکس را که نمیخواهند، به آنجا می فرستند. این در حالی است که اساس کار سرویسهای انتقال خون بیمارستانی مشورت دادن به پزشک و ساماندهی "انتقال خون خودی" است.
انتقال خون خودی، سیستمی که در ایران تجربه نشده است
تاکید رییس جدید سازمان انتقال خون بر راهاندازی «انتقال خون خودی» نشان دهنده اهمیتی است که برای مصرف خون قائل است. او خون را دارای ارزش و قیمت بالایی میداند و درباره فلسفه سیستم انتقال خون خودی توضیحاتی دارد.
امروز سازمان بهداشت جهانی انتقال خون خودی را به عنوان یکی از شاخصهای توسعه مطرح میکند. برخی از کشورها موفق شدهاند 10 درصد مصرف خون خود را بر اساس انتقال خون خودی ساماندهی کنند که بر مبنای آن خود فرد بیاید و خونش را برای مواقع لازم چون اعمال جراحی اهدا کند.
در واقع برای بسیاری از جراحیهای الکتیو چون اعمال ارتوپدی نیازی به استفاده از خون دیگران نیست. میتوان برنامهریزی لازم را از چند ماه قبل انجام داده و خون خود بیمار را دریافت کرده و برایش استفاده کنیم.
ما باید شاخص انتقال خون خودی را گسترش دهیم. حجم مراجعه به پزشکان ما به گونهایست که معمولا فرصت نمیکنند وارد مسئله انتقال خون شوند و برای آن برنامه ریزی کنند. تحقق این امر نیازمند یک سرویس انتقال خون قوی است که در آن متخصص طب انتقال خون حضور داشته باشد و به پزشک معالج مشورت بدهد.
چرا بیمارستانی که یکهزار تختخواب دارد نباید یک سرویس انتقال خون داشته باشد؟ لازم است نظامی برای چرخه خون بیمارستانی تعریف کنیم و برای آن یک جایگاه مشورتی در نظر بگیریم.
پورفتحاله معتقد است در زمینه آموزش مباحث انتقال خون به جامعه پزشکی نیز دچار ضعف هستیم. او اقدام برخی پزشکان در تزریق خون به بیمار تنها برای افزایش کارایی و بهبود عملکردش را محل نقد جدی میداند. خود او در این باره حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
آموزش جامعه پزشکی در زمینه خون و فرآوردههای خونی دچار مشکل است. حدود دو، سه دهه قبل این تصور میان پزشکان حاکم بود که برای بهبود عملکرد و کارایی بیمارشان، خون تزریق کنند. هنوز هم چنین پزشکانی را در کشور داریم که وقتی میخواهد بیمارشان را مرخص کنند، برای آنکه بگویند عمل جراحی خوبی انجام دادهاند یک کیسه خون به او میزنند تا سطح هموگلوبین خونش بالا برود.
این در حالی است که در همه جای دنیا تاکید میشود خون باید در مواقع ضروری و لازم مصرف شود و تا زمانی که بحث مخاطره جانی مطرح نیست، نباید خون مصرف کنیم. باید دستورالعملهای ملی خون را تدوین و براساس آن مصرف خون را سامان دهیم.
سند راهبردی انتقال خون، تا دو ماه آینده روی میز
وی تدوین برنامه راهبردی سازمان انتقال خون را به عنوان اولین اقدامش پس از تکیه زدن بر صندلی ریاست این سازمان اعلام میکند و وعده میدهد تدوین آن را حداکثر تا دوماه آینده به پایان برساند. پورفتحاله در این باره میگوید: تلاش میکنم این برنامه راهبردی از دل سازمان بیرون بیاید تا تبدیل به یک رفتار سازمانی شود و الگویی باشد که تا سالها مورد استفاده قرار بگیرد چه من باشم و چه نباشم.
گفتوگو: فاطمه اسماعیلی
انتهای پیام
نظرات