ملی پوش فوتبال بانوان که چند وقتی است به عنوان جوانترین عضو و با اکثریت آرا به شورای شهر بوشهر قدم گذاشته،امیدوار است در مسوولیت جدید خود بتواند گامی مثبت برای مردم شهرش بردارد.
او هنوز هم دغدغه های فوتبالی دارد و درباره ناکامی ایران در مسابقات مقدماتی قهرمانی آسیا میگوید: "فوتبال بانوان برخلاف فوتسال برنامه مدونی نداشت و هلنا کاستا مربی ضعیفی برای تیم ملی بود".
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حضور ورزشکاران در صحنه سیاست و از جمله بازشدن پای قهرمانان ملی به صحن شوراها موضوع چندان جدیدی نیست، همین چند وقت پیش بود که چهار ورزشکار و دو مدیر ورزشی صندلیهای شورای شهر تهران را از آن خود کردند اما شاید کمتر دیده باشیم که در چنین شورایی، یک ورزشکار زن با بیشترین رأی به ساختمان مدیریت شهری راه یابد. این بار ندا عبدللهزاده، کاپیتان دوم تیم ملی فوتبال بانوان که هنوز هم ملی پوش است، ترجیح داده به جای توپ زدن در مستطیل سبز، در چارچوب شورای شهر بوشهر موقعیت گلی را برای مردم شهرش بدست آورد.
ندا عبدالله زاده 27 ساله است و جوان ترین عضو یازده نفره شورای شهر بوشهر محسوب می شود، او با حدود 17 هزار رای در حالی که با نفر دوم شورا هفت هزار رای اختلاف داشت، به شورای شهری رسید که به جز او سه عضو زن دیگر هم داشت. عبدالله زاده که از 10 سال پیش تا کنون همیشه جزء دعوت شدگان به تیم ملی فوتبال بانوان بوده و در پست هافبک میانی بازی می کند، می گوید با تشویق های پدرش تصمیم گرفته این بار در جایی به نام شورای شهر، به مردم خدمت کند.
این ملی پوش فوتبال کاندیدای متفاوتی برای شورای شهر بوشهر بود. این که یک دختر جوان آن هم در شهری سنتی همچون بوشهر خود را برای حضور در چنین صحنه ای آماده کند خود به تنهایی دلیلی برای تفاوت نامزد موردنظر با سایر رقیبانش است اما ورزشکار بودن آن هم از نوع فوتبال تمایز دیگری را برای این کاندیدای جوان رقم می زند. حتی این تفاوت در پوستر تبلیغاتی عبدالله زاده که با رنگ پرچم طراحی شده بود هم به چشم می آمد. با تمام این تفاوت ها مردم بوشهر به کاندیدای جوان اعتماد کردند تا او با بیشترین رای بر صندلی چهارمین دوره شورای شهر بنشیند.
آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی خبرنگار ایسنا با ندا عبدالله زاده، ملی پوش فوتبال بانوان درباره زندگی ورزشیاش، چگونگی ورودش به صحنه مدیریت شهری و وضعیت تیم ملی فوتبال بانوان است:
* خانم عبداللهزاده از زمین چمن تا صحن شورای شهرفاصله زیادی است، چه شد که تصمیم گرفتید عضو شورای شهر شوید؟
راستش پدرم مشوق اصلی ام برای حضور در شورای شهر بود حتی زمانی که دانشجوی لیسانس بودم بارها از من خواسته بود که برای عضو شدن در شورای شهر اقدام کنم اما آن زمان اوج اردوهای تیم ملی فوتبال بود و به همین دلیل با این موضوع مخالفت کردم. پدرم همیشه می گفت که توانایی و پتانسیل پذیرش چنین مسوولیتی را دارم . پس از آن وقتی در اردوی روسیه بودم پدرم بار دیگر تماس گرفت و از من خواست برای کاندید شدن در انتخابات شورای شهر فکر کنم به همین دلیل وقتی از روسیه بازگشتم با همسرم و پدرو مادرم مشورت کردم که در نهایت تصمیم گرفتم کاندید شورای شهر شوم.
* فکرش را می کردید که وقتی کاندید شوید رأی بیاورید یا حتی به عنوان اولین نفر به شورای شهر بروید؟
من سابقه مدیریتی نداشتم اما حدود 5 سال در دانشگاه تدریس می کردم و از کارمندان آموزش و پروش هستم. بوشهر شهر کوچکی است و همه همدیگر را می شناسند. مردم پدرم که مربی تیم شاهین است و همسرم که کاپیتان تیم فوتبال شاهین بوده را می شناسند. میتوانم بگویم رای من تنها یک رای به یک ورزشکار نبود بلکه اعتمادی بود که اهالی شهرم به من داشتند.
* اما در نگاه اول به نظر می رسد که بوشهر یک شهر سنتی است که شاید در این بافت شهری راه یافتن یک بانوی جوان که اتفاقاً فوتبالیست هم هست، به صحن شورا آنقدرها هم معمول نباشد!؟
درست است، این شهر بافت سنتی دارد و حضور بانوان در جایگاه مدیریتی موضوع مرسومی نیست اما ما میخواهیم که نگاه مردسالاری را به شایسته سالاری تغییر دهیم. مردم بوشهر به این نتیجه رسیده اند که جایگاه خانم ها در مدیریت شهری میتواند تاثیرگذار باشد.
* پس شما این بار فضای سیاسی را به ورزش ترجیح داده اید؟
نگاهم در شورای شهر سیاسی نیست شورا یک بخش مدنی و اجتماعی است و ما با بدنه مردم در تماس هستیم. ولی متاسفانه وقتی وارد چنین فضایی میشوید خود به خود سیاست هم می آید اما من احساس کردم که باید برای مردم شهرم گامی مثبت بردارم. اکثر کاندیدها از افراد با سابقه هستند و من جوانترین عضو شورای شهر بوشهر محسوب می شوم که توانستم به لطف خدا و با حمایت های مردم در این انتخابات روسفید شوم.
* کمی به زندگی ورزشیتان برگردیم. خانواده ورزشی شما چقدر درفوتبالیست شدنتان تاثیر داشت؟
البته جز من دو خواهر و دو برادرم ورزش را به صورت حرفهای دنبال نکردند. من هم از کودکی با فوتبال آشنا بودم چون همراه پدرم سر زمین تمرین فوتبال می رفتم اما با این حال علاقه ای به این رشته نداشتم حتی حدود 6 سال در تیم منتخب بسکتبال بوشهر بودم تا این که در سال 81 فوتسال در بوشهر راه اندازی شد و با اصرار پدرم در این رشته ثبت نام کردم. بعد از چندی تیم تجارت خانه جنوب هرمزگان با من تماس گرفت تا به این تیم بروم آن زمان تیم تجارتخانه در بندرعباس بود و من برای شرکت در تمرینات این تیم به این شهر می رفتم. اواخر سال 81 بود که فدراسیون فوتبال اعلام کرد سهمیه ای به استان ها داده اند تا برای شناسایی استعدادها، هر استانی یک بازیکن را اعلام کنند که من از استان بوشهر معرفی شدم و در نهایت سه نفر به تیم "ب" فوتسال راه یافتند و از بین این بازیکنان تنها من به تیم ملی اصلی رسیدم و حتی در مسابقات کشورهای اسلامی حضور داشتم . این مسابقات در تهران برگزار می شد و ما توانستیم قهرمان هم شویم.
حدود 4 سال عضو تیم ملی فوتسال بودم تا این که سال 86 ،یک مربی ژاپنی برای فوتبال آوردند و آن زمان به تیم ملی فوتبال دعوت شدم حتی مدتی هم فوتبال و فوتسال را به صورت همزمان بازی می کردم اما زمانی که گفتند بین فوتبال و فوتسال باید یکی را انتخاب کنید، ترجیح دادم که در فوتبال بمانم.
* از انتخابی که داشتید پشیمان نیستید؟
گاهی احساس می کنم اگر در فوتسال می ماندم موفق تر بودم.
* ندا عبدالله زاده تا کنون یک فوتبالیست بود و استاد دانشگاه، حالا عضو شورای شهر هم هست و چند سالی است که متاهل شده، آیا فرصت رسیدن به تمام این مسوولیت ها را دارید یا این که می خواهید فوتبال را کنار بگذارید؟
قصد ندارم که فوتبال را کنار بگذارم و تمام تلاشم را می کنم که بتوانم به تمام این مسوولیت ها برسم . حتی امسال در لیگ فوتبال برای دلوارکشتی بوشهر بازی خواهم کرد و قول داده ام که در مسابقات داخل خانه برای این تیم بازی کنم. خوشبختانه از نظر خانوادگی مشکلی با فوتبالیست بودن و مسوولیت هایی که دارم وجود ندارد حدود سه سال است که ازدواج کرده ام و همسرم وضعیتم را درک می کند. خاطرم هست که تنها 8 روز از ازدواجم گذشته بود که به اردوی تیم ملی آمدم و چند ماهی هم در اردو بودم. باید بگویم که ویژگی اصلی من ورزشکار بودنم است و سعی می کنم این ویژگی را کنار نگذارم.
* شما یکی از پرسابقه ترین ملی پوشان فوتبال بانوان هستید و باید روزهای تلخ و شیرین زیادی را در فوتبال بانوان دیده باشید، تلخ ترین و شیرین ترین خاطره ای که از فوتبال دارید چه بوده است؟
بودنم در تیم ملی برایم خاطره خوشی است اما تلخ ترین خاطره ای که از ورزش دارم مربوط به مسابقات مقدماتی المپیک است. زمانی که تیم فوتبال بانوان ایران در گروه خود اول شد و تنها به دلیل داشتن حجاب اجازه بازی مقابل اردن را ندادند. آن زمان تلخ ترین خاطره زندگی ورزشی ام رقم خورد.
* ما امیدوار بودیم که با صعود از مرحله مقدماتی جام جهانی این خاطره تلخ برای فوتبال بانوان به فراموشی سپرده شود که البته این گونه نشد شما فکر می کنید مشکل اصلی کجاست که فوتبال بانوان نتوانست مانند فوتسال به موفقیت برسد. با این که فدراسیون مربی خارجی هم برای این تیم آورد.
من همیشه حرفم این بوده که نگاه به فوتبال بانوان اشتباه است. دلیل موفقیت تیم فوتسال این بود که تیم برای دو سال در اردو بود و یک برنامهریزی مدون در کنار مسابقات برون مرزی داشت. زمانی که ما بازی فوتسالیست های ایران را با اوکراین و روسیه می دیدیم پیشرفت بازیکنان ما قابل لمس بود.حرفم این است که زمان برای تیم ملی فوتبال در حال گذشتن است و ما نباید از واقعیت ها دور شویم. باید ضعف های خود را بپذیریم. تیمی که قرار است به مسابقات جام جهانی اعزام شود، نیاز دارد که حداقل دوسال در اردو باشد نه این که تنها چند ماه مانده به اعزام به اردو بیاید و تنها مسابقه برون مرزی ما مربوط به مسابقات غرب آسیا باشد.
من برای هلنا کاستا احترام قائلم اما او را در حد مربی نمیدیدم حتی بسیاری از مواقع به فدراسیون زنگ می زدم و می گفتم که این مربی ضعیف است. قرار نیست مربی خارجی برای تیم ملی بیاوریم تنها به این دلیل که برند خارجی دارد. مگر تیم ملی فوتسال بانوان مربی خارجی داشت که توانست موفق شود؟ هلنا برای فوتبال بانوان برنامه ریزی نداشت. ما یک مربی را از خارج می آوریم و حداقل 200 یا 300 میلیون خرجش می کنیم اصلا شما بگویید 50 میلیون خرجش می کنیم مگر این رقم برای بانوان رقم کمی است؟ مگر مربی داخلی عملکرد خوبی ندارد که چنین اقداماتی می شود؟ تنها خصوصیت مثبت هلنا ارتباط خوبی بود که با اعضای تیم ملی داشت اما از نظر فنی بسیار ضعیف بود.
* چرا زمانی که کاستا در ایران بود این موضوعات را مطرح نمی کردید؟
اگر آن زمان هم این موضوعات را میگفتیم اتفاقی نمیافتاد چون دیگر قرارداد کاستا بسته شده بود و نمی توانستند او را بازگردانند. میتوانم بگویم هلنا آنالیزور خوبی بود اما تمرین دهنده خوبی نبود ما 7 اردو با هلنا داشتیم که در تمام اردوها تمرینات مشابه هم بود. ما هفت، هشت ماه با این مربی کار کردیم اما دریغ از یک بار بدنسازی! بدن های بچه ها در این اردوها افت کرده بود. متاسفانه ما فکر می کنیم وقتی مربی خارجی می آوریم دیگر بودنش باید راهگشا باشد اما در واقعیت اینگونه نیست. حتی در بسیاری از موارد مربیان داخلی دلسوزتر از مربیان خارجی هستند به طور مثال، مریم ایراندوست بارها خودش با ماشین شخصی بازیکنان ملی پوش را از انزلی به تهران می آورد تا در اردو شرکت کنند.
* فکر میکنید فدراسیون فوتبال باید چه برنامه ای برای فوتبال بانوان داشته باشد تا در آینده نتیجه ای بهتر در انتظار فوتبالیست های ما باشد؟
فدراسیون کی برای فوتبال بانوان برنامه داشته است؟ دو هفته قبل از اعزام اردو برگزار میکنند و زمانی که میپرسیم چرا اینگونه است؟ می گویند بودجه نداریم. اگر بودجه ندارید چرا تیم را به مسابقات برون مرزی اعزام می کنید؟ موضوع این است که تنها فرستادن تیم ملی بانوان به مسابقات اهمیت دارد تا بانوان را به مسابقات فرستاده باشند. در حالی که ملی پوشان حاضرند، سه سال تمرین کنند و هیچ مسابقه ای نروند تنها اردوهای برون مرزی داشته باشند تا نتیجه بگیرند. ما 10 سال است که در اردوی تیم ملی هستیم و حتی نتوانستیم در جام ملت های آسیا حرفی برای گفتن داشته باشیم که علت آن هم نبودن برنامه ریزی مدون است.
انتهای پیام
نظرات