"در حالی که غرب تصمیم دارد تا در مورد استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه کاری انجام دهد، مداخله نظامی به عنوان آخرین راهحل پدیدار شده است."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، استفان وولف، استاد امنیت بینالملل دانشگاه بیرمنگام انگلیس در اظهار نظری در سایت پالتیکس مینویسد: « در بازتاب خشم و غیظ رهبران سیاسی و نظریهپردازان در لندن، واشنگتن و پاریس در مورد این که تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته، تاکید برای قدرتنمایی نظامی غرب، به نظر در حال تبدیل شدن به امری اجتنابناپذیر است. اما دستاورد چنین اقدامی به واقع چیست؟
برخی بر این عقیدهاند که حملات هدفمند و با دقت علیه تجهیزات نظامی دولت سوریه - دفاع هوایی، مراکز کنترل و فرماندهی و پایگاههای گارد ریاست جمهوری بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه - میتواند به صورت کامل باعث تضعیف دولت اسد در پرداختن به مذاکرات معنادار با هدف سازش سیاسی شود. در حالی که این منطق ممکن است به صورت بالقوه برای دولت اسد اجرایی شود، مشکل این است که مخالفان دولت دمشق دچار تزلزل هستند و اغلب به نظر میرسد در آستانه جنگی داخلی با خودشان باشند، حتی اگر اسد تمایل داشت تا با حسن نیت در این مذاکرات شرکت کند هیچ شریک واقعی برای مذاکرات وجود ندارد و این البته یک اگر بزرگ است- بزرگتر از آنچه که آیا تمام مخالفان تمایل دارند تا به مقاصد اسد اعتماد کنند یا خیر.
خطر دیگر چنین رویکردی درباره استفاده از حملات نظامی به منظور ارتقا و پیشبرد یک راهحل سیاسی این است که سخت میتوان میان تهدید تداوم و افزایش اقدام نظامی علیه دولت اسد تعادل درست ایجاد کرد و تغییر تعادل و توازن قدرت برای ایجاد انگیزه در دو طرف مذاکره کافی است. به عبارت دیگر؛ در کجا باید میان ظرفیتهای خفیفشده دولت اسد برای اجبار وی در تسلیم شدن در مقابل خواستههای بینالمللی به منظور شرکت در مذاکرات و تضعیف شدید وی، مرزی ایجاد کرد تا مخالفان احساس کنند یک پیروزی نظامی برایشان در حال حاضر امکان دارد؟ حتی اگر این تعادل و توازن درست باشد، سوال دیگری مطرح میشود؛ چرا غرب باید اقداماتی انجام دهد که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به تقویت شبهنظامیان دچار تفرقه بپردازد که به شدت رادیکالی شدهاند و در میان اینها، گروههای جهادی تندرو و شبهنظامیان متاثر از القاعده به عنوان بازیگران غالب و برجسته ظاهر هستند؟
اینها دقیقا همان گروههایی هستند که انگلیس، آمریکا و متحدان مختلف محلی و بینالمللی در هر جای دنیا از جمله خاورمیانه و شمال آفریقا، منطقه "ساحل" (شمال مالی)، افغانستان و پاکستان با آنها در حال مقابله هستند. در حالی که پیشینه مداخله نظامی تحت رهبری غرب در جنگهای داخلی ممکن است آنچنان که برخی از منتقدان گهگاه میگویند، بد نباشد - به طور مثال، بالکان امروزه از آنچه که 20 سال قبل بود، بسیار فاصله دارد - تجربیات اخیر به وضوح نشان دهنده مداخله محدود نظامی برای دستیابی به نتایج قابلقبول است.
عراق در حال حاضر خشونت در سطوح مشابهی را در منتها درجه جنگ داخلی فرقهای در پنج سال گذشته تجربه میکند، افغانستان همچنان با خشونت دست و پنجه نرم میکند و لیبی اگرچه به هیچ یک شبیه نیست اما کشوری با ثبات، ایمن و کارآمد در نظر گرفته نمیشود.
خط سیر هرگونه مداخله در سوریه بدون هیچ بحثی به مراتب تند و شدیدتر خواهد بود. دولت اسد و جامعه علویان سوریه که اوضاع کنونی ریشه در آنها دارد، شرایط کنونی را چالشی برای بقا میبینند.
هر چه دولت بر اثر مداخله نظامی ناامیدتر شود، پاسخ و واکنشش بی رحمانهتر خواهد بود.
جدا از این خطر مشخص مبنی بر استفاده حقیقی و گسترده از سلاح شیمیایی، بیثباتی بعدی در منطقه برای لبنان، عراق و اردن محتمل خواهد بود و احتمالا اسرائیل بیشتر در باتلاق منطقهای فرو میرود که رهایی از آن راحت نخواهد بود و پس راندن یا جلوگیری کردن از آن سخت خواهد بود.
فراتر از این منطقه، یک بحث ممکن این است که روابط با روسیه (و چین) پیشتر به قدر کافی مشکل آفرین و سخت شده و دیگر تحمل یک دور جدید از درگیریها بر سر سوریه را ندارد. به هر حال این حالت نیز ممکن است به وجود آید اما در صورت عدم دستیابی به نتایج مثبت و محسوس از مداخله نظامی، به نظر میرسد بیفایده است که تنشها را بیشتر کنیم.
علاوه بر این، ایران یکی از حامیان اصلی و خارجی اسد، به راحتی مداخله نظامی تحت رهبری غرب را نمیپذیرد. در زمانی که نشانههایی وجود دارد که دولت جدید ایران در حال برداشتن گامهایی محتاطانه به سمت کاهش تنشهای موجود بر سر برنامه هستهای خود است، هزینه مداخله نظامی به نظر از هرگونه منفعت احتمالی بیشتر است.
پس چه کار باید کرد؟ شاید بهترین راه تفکر در مورد اقدام نظامی غرب که هماکنون محتمل است، بررسی حملات نظامی دقیق و محدود است. این امر یک اظهار نظر واضح و معین به عنوان مجازاتی برای دولت اسد به خاطر استفاده از سلاح شیمیایی است.
این امر نشانگر برخورد غرب در مقابل استفاده از تسلیحات کشتار جمعی و عمل به عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل استفاده آتی از آنهاست.
اینچنین رویکردی اگر چه نیازمند داشتن درجهای از صداقت با خودمان است، پذیرش این مساله را نیز میخواهد که این امر فراتر از توانایی ما برای مدیریت بحرانهایی است که در سوریه در غیاب یک جامعه متحد بینالملل اتفاق افتاده است.
بدون شک، منافع غرب در سوریه و به صورت گستردهتر در منطقه در معرص خطر است اما ما نمیخواهیم به واسطه اقدام یک جانبه نظامی از آن حفاظت کنیم. نه تنها اینچنین اقدامی نقض قوانین بینالمللی است بلکه نمیتواند نتایج قابل قبولی داشته باشد.
اقدام نظامی بازدارنده، محدود و قابل قبول، متاسفانه همچنان بهترین گزینه در سوریه در حال حاضر است.»
آخرین تحولات و اخبار سوریه را از اینجا دنبال کنید.
انتهای پیام
نظرات