پس از انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان رییسجمهور دولت یازدهم کمیته مشورتی برای انتخاب وزیر ورزش و جوانان با حضور 12 صاحبنظر ورزشی تشکیل شد.
پس از نشستهای مکرر 40 نفر از میان ورزشکاران، مدیران و دانشگاهیان برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان انتخاب شدند که دوباره از میان این لیست 40 نفری هر یک از اعضا سه نفر را به طور محرمانه به عنوان وزیر آینده انتخاب کردند که به گفته هاشمی طبا، رییس کمیته مشورتی، نتیجه آرا به سود مسعود سلطانیفر بوده است.
با این همه فائقی میگوید که از معرفی نشدنش به عنوان وزیر پیشنهادی نه گلایهای دارد و نه ناراحت است. او میگوید که هیچ مطالبهای از مملکت ندارد و تاکید میکند سلطانی فر انتخاب کار گروه مشورتی است. با این وجود در شرایط فعلی همه باید منتظر بمانند تا نظر مجلس شورای اسلامی درباره ایشان اعلام شود.
وی همچنین درباره حضورش در ورزش بر این باور است که درجا زدن خلاف تکامل انسان است و میگوید 50 درصد قضیه مربوط به اوست و 50 درصد دیگر دست وزیر ورزش و جوانان است.
خبرنگاران خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به بهانه حضور سعید فائقی در کمیته مشورتی انتخاب وزیر ورزش و جوانان و همچنین معرفی مسعود سلطانی فر به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان به گفتوگو با او نشستند که مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
* آقای سلطانیفر به عنوان گزینه پیشنهادی وزیر ورزش و جوانان معرفی شد، نظرتان درباره انتخاب ایشان چیست؟
- یک کار گروهی برای انتخاب وزیر تشکیل شد، رایی گیری به طور محرمانه انجام شد و قرار بود سه نفر را انتخاب کنند. علاوه بر این کار گروه، کار گروه تلفیق دو حوزه ورزش و جوانان نیز در جریان همه امور بود. سه نفر پیشنهادی اعضای کار گروه برای انتخاب به رییس جمهور معرفی شدند. سلطانی فر منتخب کار گروه است. در نهایت هم رییس جمهور ایشان را به عنوان گزینه پیشنهادی معرفی کردند. انتخاب سلطانیفر نتیجه یک کار جمعی بود. من فکر میکنم علاوه بر کارگروه برخی از خبرگان و نخبگان ورزش هم نظر دادند.
* شما سالهاست که از مدیریت ورزشی دور هستید، در صورت انتخاب سلطانی فر به عنوان وزیر ورزش و جوانان آیا حاضرید به ورزش برگردید و کمک کنید؟
- آینده نشان میدهد که من به ورزش میآیم یا نه. 50 درصد قضیه سهم من است. باید دید که وزیر ورزش و جوانان میخواهد که من به ورزش برگردم یا نه. باید صبر کرد و دید که ایشان از من دعوت میکنند یا نه و چه اتفاقی خواهد افتاد. به هر حال آنچه که مسلم است درجا زدن چیز خوبی نیست. باید این را بپذیریم. درجا زدن خلاف تکامل است، چرا که بشر رو به کامل شدن میرود.
* شایعه شده که پست قائم مقامی وزارت ورزش و جوانان به شما پیشنهاد شده است، آیا صحت دارد و در صورتی که این پیشنهاد به شما بشود آن را میپذیرید؟
- نه، تاکنون به من پیشنهادی نشده است و من سمتی را رد نکردهام. هیچ بحثی مطرح نشده. کسی با من صحبتی نکرده و این مساله صحت ندارد. این اظهارات در حد گمانه زنی است که زودتر از انتخاب وزیر ورزش و جوانان شکل گرفته است. این که برخی هنوز مجلس شورای اسلامی رای اعتماد نداده این حرفها را بزنند دور از خرد و تدبیر است. تدبیر این است که ابتدا مجلس شورای اسلامی نظر بدهد و وزیر انتخاب شود و بعد سایر پستها گمانه زنی شود. گمانهزنیهایی از اکنون شروع شده که مثلا رییس و دبیر کل کمیته ملی المپیک چه کسانی هستند؟ این مسائل طرح میشود که هیچ تدبیری در آن نیست. گویا قرار است در امور کمیته ملی المپیک و فدراسیونها دخالت شود. این رویکرد نشان میدهد که دوباره روال گذشته قرار است تکرار شود. این مسائل باعث تضعیف ورزش میشود. باید تدبیر به خرج داد. به نظر من فعلا باید منتظر نظر مجلس شورای اسلامی بود.
* شما یکی از گزینهها برای وزارت ورزش و جوانان بودید. میگویند که شما از این که معرفی نشدهاید ناراحت هستید؟
- نه. چرا باید ناراحت شوم. وظیفه ما خدمت است. دلیلی برای ناراحتی نیست. مگر من مطالبه ای از کسی داشتم؟ از روز اول هم گفتهام. جبران خلیل جبران جملهای دارد که شعار کندی هم بود: "نخواهید رییس جمهور کاری برایتان بکند، شما برای رییس جمهور چه میکنید؟" با همین شعار هم بالاترین رای را آورد. ما توقعی از مملکت نداریم. خواستهای نداریم. من با کلمه "مطالبه" مشکل دارم. برای این که دولت اصلاحات تضعیف شود این مسائل مطرح شد. هیچ ناراحتی ندارم و فقط موظف به خدمت هستم.
پس از انتخاب آقای روحانی به عنوان رییسجمهور کمیته مشورتی برای انتخاب وزیر ورزش و جوانان تشکیل شد. در این کمیته چه گذشت؟
رییس کمیته مشورتی هاشمیطبا و دبیرش هم سلطانیفر بود. در این کمیته به لحاظ برنامهای درباره چالشهای مهم و صد روز آینده ورزش صحبت شد. عملکرد قانونی برنامه چهارم و پنجم توسعه و در نهایت بحث درباره یک برنامه کوتاه مدت ضربتی مطرح شد. همچنین درباره مطالبات رییسجمهور از وزیر ورزش بحث و بررسی شد تا فردا روز در کار کمیته المپیک دخالت نکند و از این مباحثی که امروز در ورزش شاهد هستیم، پیش نیاید. 28 آیتم مدیریتی از سوی رییسجمهور و مشاورانش برای انتخاب وزیر ورزش تهیه شد و در اختیار کمیته مشورتی قرار گرفت. این موارد صلاحیت عمومی، تخصصی و همچنین مقبولیت و مشروعیت دارند. برای اولین بار است که در طول این سالها ملاکهایی برای مقایسه افراد و انتخاب وزیر مطرح میشد. لیستی 40 نفره شامل این افراد تهیه شد و در نهایت قرار شد 12 نفر عضو کمیته هر کدام به سه نفر به عنوان وزیر آینده رای بدهند. این انتخابها محرمانه بود. کمیته مشورتی این 40 نفر را انتخاب کرد و در نهایت هر یک از اعضا به سه نفر رای اعتماد دادند. دو هفته پیش بود که نظراتمان را ارائه کردیم اما مباحث برنامهای تا اواخر هفته گذشته ادامه داشت. آقای روحانی در یکی از سخنرانیهایش قبل از برگزاری انتخابات گفت که به ورزش نگاهی استراتژیک دارد و حتی ورزش را در انسجام و امنیت جامعه دخیل میداند. یک بار هم درباره طرح جامع صحبت کرد که طرح خوبی بوده اما حیف که تعلیق شده است. اکنون باید بازنگری و به روز شود. از طرفی نگاه کلی به تدبیر و عقلانیت نشان میدهد که بحث عمیق و استراتژیک در دیدگاههای روحانی وجود دارد که بسیار زیباست.
طرح جامع اولین طرح برنامهمحور برای ورزش بود که متاسفانه با وجود هزینههای بسیار زیاد برای نوشتنش و اشکالاتی که دارد، سالهاست که خاک میخورد و مورد استفاده قرار نمیگیرد. آیا فکر میکنید در دولت آقای روحانی ورزش برنامهمحور شود؟
طرح جامع سند راهبردی ورزش را بررسی کرد. یک جاهایی باید انصاف را رعایت کرد. خود سند در برخی موارد به دولت بعدی گراهایی میدهد که استفاده از آن را تعلیق کند! وقتی میگوییم سند یعنی باید خیلی مدرک محکمی باشد. در صورتی که در فصل ششم استلزامات حقوقی پیشبینی شده که باید اختیارات رییس جمهور برای اجرای این سند اخذ شود. وقتی دولت عوض شود، رییس جمهور بعدی به مدیران قبلی اختیار نمیدهد. پیشنویس اختیارات در قوه مقننه آمده است. سند راهبردی خیلی سریع تصویب شد و به یک باره به دست دولتمردان جدید افتاد. آنها هم به استناد همین اختیارات، استفاده از سند را تعلیق کردند. این سند کامل نیست. وزیر جدید باید آن را بازنگری کند و اختیارات مورد نیاز را از دولت و مجلس بگیرد. در این صورت جنبه قانونی پیدا میکند و اجرا میشود. میتوان دو، سه ماهه این بازنگری را انجام داد و همان را به روز کرد، از طرفی مصوبات لازم را گرفت. طرح جامع ورزش در برنامه سوم توسعه نوشته شد. برنامه سوم چهار، پنج نکته کلیدی مهم از جمله طرح جامع، استراتژی تربیت نسل جوان از طریق ورزش، توسعه ورزش بانوان با نگاه ویژه به فدراسیون ورزشهای اسلامی، آزادسازی برای خصوصی سازی و توسعه نهادهای مردمی در ورزش داشت.
درباره این طرح بیشتر بگویید.
مسئول کارگروه تدوین برنامه سوم توسعه بودم. در برنامه سوم، طرح جامع در دستور کار بود. قصد این بود که به طور کیفی به آن نگاه شود نه کمی، چون دنبال نگاه استراتژیک بودیم. دولت باید میپذیرفت که ورزش یک مقوله استراتژیک است. این طرح در ذهن ما نقش بسته بودم. آکادمی، پایگاههای قهرمانی، استقلال فدراسیون و ... مانند دانههای یک تسبیح بودند که قرار بود آنها را دور هم جمع کنیم. ما شروع به نوشتن طرح جامع کردیم و در شرایطی که 60 درصد طرح تکمیل شده بود، سازمان وقت تربیت بدنی دستخوش تغییرات جدید شد. در حکم مهرعلیزاده نوشتن برنامه سوم توسعه مورد تاکید قرار گرفت. قرار بود در سال اول برنامه سوم به اجرا دربیاید. ما در پایان برنامه نبودیم اما اطلاعات کتابخانهای و جمعآوری اولیه در دوران من صورت گرفت. ما با کمک ورزشیها 60 درصد کار را پیش بردیم اما مهرعلیزاده مشاور گرفت. در مجموع هم کار را که کرد، آن که تمام کرد. من مسئول تدوین برنامه سوم توسعه بودم. حتی انشای طرح جامع هم مال من بود. مواردی که در بالا به آنها اشاره کردم، به خواست دوستان همگی درون طرح جامع گنجانده شد و مستقل به آن نپرداختند. طرح جامع قرار بود در سال اول برنامه سوم اجرایی شود. طرح در تاریخ 9 شهریور سال 82 تصویب شد و تا آماده اجرا گردد، برنامه چهارم از راه رسید. در این برنامه یک بند آمده که طبق ماده 117 دولت موظف است پشتیبانیهای لازم را از ورزش بر اساس سند راهبردی انجام دهد اما چون اسم سند راهبردی در این برنامه آمده، دوستان فکر کردند که سند قانونی است؛ در حالی که تا این طرح در برنامه سالانه قرار نگیرد، اجرایی نخواهد شد. همه هموغم دوستان این بود که قانون برنامه چهارم در سال 83 تصویب شود و آن هم تعلیق شد و اجرا نشد. دولت گذشته نشان داد که کار برنامهای را دوست نداشته و آن را متوقف کرد. چشمانداز 1404 هم مورد نقد دولت بود. یک جاهایی میگفتند که بیسوادها این چشمانداز را نوشتند!
تجربه نشان داده که ورزش جایی برای فعالیت مدیران جامانده از سمتهای دیگر شده است و در واقع کسانی که در نهادهای دیگر فرصتی برای همکاری با دولت ندارند، مسئولیت ورزش را در اختیار میگیرند اما گویا این بار این اتفاق نیفتاد.
یکی از دلایل مجلس برای ایجاد وزارتخانه همین بود. وقتی وزارت تاسیس شد، ورزش برای شخص رییسجمهور اولویت پیدا کرد تا از حضور سرریزها در آن جلوگیری شود. امروز این حالت پیش آمده و روحانی ابتدا باید وزیرش را معرفی کند که چنانچه گزینه مورد نظر رای نیاورد، مدیر را برای معاونتها و سازمانها به کار میگیرد. حداقل این خوشبختی برای ورزش است که از روز اول کسی سکاندار میشود که شرایط حضور در عرصه ورزش و جوانان را دارد و دیگر کنار گذاشته شدهها در ورزش مدیریت نمیکنند. آن طور که دیدم و بررسی کردم قطعا تنها به کار کارگروه بسنده نشد. نظر نخبگان هم گرفته شد.
کارشناسان نظرات متفاوتی در زمینه انتخاب وزیر ورزش دارند. برخی میگویند وزیر باید مدیر باشد. برخی اعتقاد دارند که باید متخصص باشد. عدهای تصور میکنند که باید قدرت اجرایی داشته باشد، نظر شما چیست؟
مدیریت امروز در دنیا حرفه است. ما با مقوله مدیر حرفهای روبهرو هستیم. در این زمینه مثالی میآورم. صفایی فراهانی که در حوزه ساختمان و عمران تخصص دارد، روزی مدیرعامل شرکت مانا بود و ساختمان مجلس جدید یا وزارت نیرو را در زمان مدیریتش به یادگار گذاشت. وقتی به صنایع سنگین آمد، همه پلها و تولیدات نظامی جنگ را مدیریت و تولید کرد. او به وزارت نیرو رفت و ظرف چهار سال ظرفیت برق کشور را 2 و نیم برابر افزایش داد و شرکتهایی مانند مپنا و فراق را پایه گذاشت که قویترین شرکتهای خاورمیانه هستند. او به درخواست ما به فوتبال آمد و بالاترین اثر را گذاشت. بعد هم معاون اول اقتصاد و دارایی شد. همه میگویند بهترین دوره مدیریتش آن زمان بود. صفاییفراهانی یعنی یک مدیر حرفهای. ما هم در ورزش به این مدیران نیاز داریم. ورزش حرفهای دارد شکل میگیرد. مدیر حرفهای که بتواند کار کند، نیاز است. مدیریت رشتههایی مانند کشتی و وزنهبرداری تخصص میخواهد اما مقوله ورزش احتیاج به یک مدیر حرفهای دارد. مشکل این است که حرفهای نگاه نمیکنیم و به دنبال سیاسیکاری هستیم. یک مدیر حرفهای کار سیاسی نمیکند.
اما ورزش ما مدیر حرفهای پرورش نداده است...
ما از فرصتها استفاده نکردیم. یکی از بحثهای اساسی در برنامه سوم توسعه تربیت نیروی انسانی بود. ما مسئول آکادمی المپیک و پارالمپیک را در حد قائممقام دیده بودیم اما متاسفانه از این طرح و برنامه استفادهای نشد.
برخی منتقدان پس از طرح نام شما و هاشمیطبا به عنوان کاندیداهای وزارت و ریاست کمیته المپیک گفتند که شرایط حاکم بر ورزش نسبت به دوره فعالیت شما تغییر کرده و در این شرایط باید از مدیران جوان استفاده کرد. نظر شما در این باره چیست؟
نظر منتقدان میتواند وجاهت داشته باشد. باید دید آنها جوان را چگونه تعریف میکنند؟ آیا منظورشان کم سن بودن است؟ کسی که به وزارت ورزش میآید مسئولیت حوزه جوانان را دارد. اگر خودش نخواهد از نیروهای جوان استفاده کند، چطور میخواهد کارش را پیش ببرد. وقتی میگوییم در امور فدراسیونها نباید دخالت شود، باید بپذیریم که به انتخابها احترام بگذاریم، نظر مجمع را بپذیریم. باید از اندیشهها دفاع کنیم اما وقتی مجمع کمیته شخصی را انتخاب میکند، نباید در آن انتخاب دخالت شود. باید طوری پیش برویم که از جوانان استفاده شود. انصافا در بحث جوانان، نگاه ما اصلاح شده نیست. جامعه، جوانان را قبول ندارد. شما میبینید که در تمام آگهیهای استخدام به دنبال افراد باتجربه هستند و جوانان را نمیپذیرند. باید در این زمینه اقدامات لازم برای تنظیم مقررات صورت بگیرد. مطمئنا این اتفاق میافتد. باید چهارچوب قانونی آماده کنیم. من انسان بسیار خوشبینی هستم و اعتقاد دارم اگر نگاه مثبت باشد، انرژی مثبت آزاد میشود.
نزدیک به دو سال پیش بحث ادغام سازمانهای ملی جوانان و تربیت بدنی از سوی مجلس به تصویب رسید. شما با این ادغام موافقید یا مخالف؟
بیشترین هدف مجلس از ادغام این سازمانها بحث افزایش نظارت بر ورزش بود. در تمام 8 سال گذشته شورای عالی سازمانهای تربیت بدنی و جوانان تشکیل نشد و به حالت تعلیق درآمد. در برنامه چهارم توسعه مجلس مواردی را مطرح کرده بود که تحقق نیافت. ادغام این سازمانها تحت عنوان لایحه نبود که به درخواست دولت صورت بگیرد که برای نظارت بیشتر مجلس در قالب طرح مطرح شد. مجلسیها هم به خوبی آن را پیگیری کرده و به تصویب رساندند. نهادسازی همیشه کار مدرن و پیشرفتهای است. دولت ابتدا بیمهری کرد و حتی اولین گزینه پیشنهادیاش را هم باگلایه معرفی کرد. بعد از تشکیل وزارت نمایندگان منتظر بودند که دولت قانون جدید را ارائه کند؛ در صورتی که هیچ قانونی به مجلس فرستاده نشد. این مسئله تا جایی پیش رفت که مجلسیها ناچار شدند طرح یک فوریت را با عنوان سازماندهی باشگاهها تصویب کنند. آنها دیدند که برای ساماندهی باشگاهها باید خودشان وارد عمل شوند. وزارتخانه تاسیس شده و دیگر نمیتوان با آن موافقت یا مخالفتی داشت. برای ارزیابی عملکرد هم فعلا زود است، چون هنوز قانون را کامل نکردهایم. هر کس بخواهد در دولت تدبیر مسئولیتی بگیرد، اولین کارش این است که باید قانون وزارت را برای تصویب مجلس ارائه دهد و به مبحث حرفهای و باشگاهی خوب نگاه کند. احساس جامعه این است که در حق جوانان اجحاف شده، این بخش از وزارت مظلوم واقع شده و به حقانیتش نرسیده است. قانون باید طوری ارائه شود که تعادل حفظ شده و چیزی تحت تاثیر حاشیههای اجرایی قرار نگیرد.
به تازگی بحث ارائه طرح یک فوریتی برای جدایی جوانان از ورزش از سوی مجلس مطرح شده است. این طرح تا چه حد صحیح و منطقی است؟
از اظهارات روحانی درباره جوانان و کتاب برنامههایش این طور میشود دریافت که نگاه او به مقوله جوانان، عمیق، وسیع و استراتژیک است؛ همان طور که در ورزش این دید را دارد. به نظر میآید رییس جمهور نه در کوتاهمدت اما در بلندمدت برای بخش جوانان برنامه وسیعی دارد که در قالب وزارت یا فراتر از آن قرار میگیرد. اگر وزارت ورزش و جوانان جنبه تخصصی داشته باشد، باید به فکر وزارتی حداقلی باشیم و در واقع نقش وزارتخانه سیاستگذاری خواهد بود. در این حالت مباحث اجرایی به نهادهای بیرونی انتقال داده خواهد شد. اجرا باید در فدراسیونها و باشگاهها صورت بگیرد و خارج از وزارت باشد. اگر این گونه نگاه کنیم، مشکلات حل میشود. البته قانون شوراهای عالی ورزش و جوانان را پیشبینی کرده است؛ چرا که تنها یک وزارتخانه نمیتواند مشکلات این دو بخش را حل کند. باید در مجلس قوانینی وضع شود که از راه شوراهای عالی، ارتباطات خوبی با نهادهای دیگر برقرار شود. در این صورت وزارتخانه "تخصصمحور" است و دیگر عریض و طویل نیست. امور جوانان هم به صورت حقیقی و مجازی با توجه به امکانات موجود پیگیری میشود.
با توجه به جوان بودن وزارت ورزش باید یکی، دو سال صبر کرده و ببینیم که در یک برنامه چهار ساله میتوان این مباحث را پیش برد تا هم جوانان و هم ورزش به حقشان برسند ولی اگر دیدیم نمیتوانیم، آن وقت بیاییم، بررسی کنیم که این دو سازمان از هم جدا شوند. فعلا اتفاقی نیفتاده. تا آن زمان هم اگر رییسجمهور نظری داشته باشد، حتما کارشناسان بررسی و ویرایش میکنند. فعلا تصمیمگیری درباره تفکیک سازمانهای ملی جوانان و تربیت بدنی زود است.
پس از ادغام سازمانهای ملی جوانان و تربیت بدنی انتقادهای زیادی از این تصمیم مجلس شد. آیا اساسا ادغام این سازمانها کار درستی بود؟
داریم بحث نظری میکنیم. آمار نداریم که ببینیم ایجاد وزارت جواب داده است یا نه. مجلس برای این که بتواند بر امور ورزش نظارت کند، وزارتخانه را تاسیس کرد. عقل جمع از فرد بیشتر است. مرکز پژوهشهای مجلس دراینباره تحقیق میدانی کرده و با بررسی الگوهای خارجی رای به تاسیس وزارتخانه داده است. در آلمان وزارت ورزش، جوانان و خانواده دارند. اجرای این ادغام با بیمهری مواجه شد. مانند این است که طفلی را به وجود آوریم و اجازه ندهند که به آن شیر بدهیم. در حالی که نیاز به شیر دارد. برای وزارت تازه تاسیس باید قانون میگذاشتند. وقتی قانونی نیست، چطور باید ارزیابی کرد؟ برای آسیبشناسی در مرکز پژوهشهای مجلس هزینه سنگینی شده. نتیجه این بررسی در اختیار وزارت ورزش قرار گرفته، بنابراین مجلس چارهای نداشته است. از طرفی قانون هم با تاخیر اجرا شد. وقتی قانون تصویب شده، دیگر جای گلایه نیست. دیکته نانوشته غلط ندارد. در اجرای قانون ممکن است مشکلاتی پیش بیاید اما برای ارزیابی تاسیس وزارت ورزش فعلا زود است. انشاءالله کسانی که مسئولیت میگیرند، ابتدا قوانین را وضع کنند؛ چرا که به اندازه کافی زمان را از دست داده و اگر بخواهیم تغییرات جدیدی داشته باشیم، جامجهانی، بازیهای آسیایی و المپیک را از دست میدهیم. در یکی، دو سال آینده باید برنامههای ورزشی و جوانان راکد نشوند و از طرفی قوانین به تصویب برسد.
بارها از زبان کارشناسان شنیدهایم که مسئولیت حوزه قهرمانی باید به کمیته ملی المپیک واگذار شود. در این صورت دیگر شاهد چالشهایی از جمله تعلیقهای اخیر در ورزش نخواهیم بود. گویا شما هم با این نظریه موافق هستید.
در بحث قهرمانی ابتدا باید باشگاهها ساماندهی شوند. نیاز به قانون داریم که در قالب طرح یک فوریتی تصویب شده است. نمایندگان عزم جدی دارند اما اگر دولت ائتلاف کند، سینرژی ایجاد میشود و مشکل برطرف خواهد شد. باشگاهها پایگاه قهرمانی هستند. با توسعه ورزش همگانی میشود باشگاهها را فعال کرد و قهرمان ساخت. در گذشته قانون فدراسیونها وقتی از مجلس گذشت، به عنوان موسسات عمومی و غیردولتی مطرح شدند. در اساسنامه اول که به تصویب دولت رسید، این موضوع رعایت شد و رییس سازمان حق دخالت نداشت اما زمانی که رویکرد اقتدارگرایی در دستور کار قرار گرفت، دخل و تصرف ایجاد کرد. آن اساسنامه و این دخل و تصرف غیرقانونی است، چون پیشبینی شده که هر تغییر در اساسنامه به تصویب مجمع برسد. این که بدون تصویب مجمع، به تایید دولت برسد، کار خلاف قانونی است. باید مقابل خلافکاری بایستیم. خلاف همیشه خلاف است. کار اصلی این است که بپذیریم کار خلاف اتفاق افتاده و باید سعی کنیم که اساسنامه فدراسیونها به روال گذشته برگردد و در اولین مجمع فدراسیونها به تصویب برسد. از بند ب موجود در اساسنامه فدراسیونها استفاده ابزاری شد. نباید اجازه میدادند. برای اینکه دیگر تکرار نشود، در قوانین جدید برای ورزش باید این نقاط ضعف را ببینیم.
گفتوگو از خبرنگاران ایسنا: فاطمه توکلی و محمد علیجانیبائی
انتهای پیام
نظرات