نتایج یک پژوهش حاکیست: عوامل کالبدی محیط موجب افزایش یا کاهش نشانههای اختلال رفتاری کودکان شود.
به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، اختلالهای رفتاری، مشکلات فردی و اجتماعی فراوانی را به وجود میآورد و کودکان مبتلا به این اختلالها، خانواده، آموزشگاه و اجتماع را با مسائل و دشواریهای گوناگونی مواجه میکنند و آنها را در برابر آشفتگیهای روانی اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی، آسیب پذیر میسازند.
30 درصد کودکان و نوجوانان یک اختلال روانی را در زندگی تجربه میکنند
پژوهشهای مختلف نشان میدهد حدود 30 درصد از کودکان و نوجوانان در طول زندگی خود یک اختلال روانپزشکی قابل تشخیص را تجربه خواهند کرد، ولی 70 تا 80 درصد از آن ها مداخله مناسب را برای حل اختلال دریافت نمیکنند. این اختلالها، به نقص عملکرد در زمینههای مختلف از جمله زمینههای تحصیلی و خانوادگی منجر شده و در نهایت افت تحصیلی و یا رفتارهای بزهکارانهای را موجب میشود.
شیوع اختلالهای رفتاری در کودکان، بیش از حد انتظار
در ایران نیز پیش بینی میشود که شیوع اختلالهای رفتاری در کودکان بیش از حد انتظار باشد که این امر آینده آنها و به تبع آن اجتماع را با خطر مواجه میسازد.
تحقیقات نشان دادهاند بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری در جوامع شهری مانند خشونت، پرخاشگری، تجاوز به حقوق دیگران و رعایت نکردن قانون، ضمن داشتن ریشههای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی در کیفیت فضاهای سکونتی، آموزشی و کاری افراد نهفته است که این مطلب دلیلی بر اهمیت کیفیت فضایی است.
محیط کالبدی با عناصر تشکیل دهنده خود مانند رنگ، بافت، سایه روشن ، نور، صدا، فرم و غیره بر جسم و روان انسان تاثیرگذار است. طراحی فضاهای ویژه کودکان مانند مهدکودکها از آن جهت اهمیت دارد که در طول این سالها، کودک از محیط تاثیر بیشتری میگیرد، حال آنکه اغلب فضاهای مذکور در ایران، مناسب کودکان طراحی نشده است.
همچنین اعتقاد بر این است که کاوش و جستوجو در محیط برای درک آن، از ارزشهای حیاتی برای شکلگیری شخصیت کودک و درک و فهم دنیای پیرامون او برخوردار است. ریشههای ادراک محیط از کودکی در انسان دیده میشود و بر اساس یافتههای تجربی روانشناسی محیط، به دورههای دیگر رشد انسان بسط داده میشود.
به گفته محققان، انسان توسط دو نوع توجه خودآگاهی و ناخودآگاه نسبت به محیط خود واکنش نشان میدهد و نشان داده شده است که پردازش در توجه خودآگاه ممکن است باعث خستگی بیشتری نسبت به توجه ناخودآگاه شود. نظریه «بازگشت تمرکز» بر آن است که محیطهای طبیعی، خستگی حاصل از توجه را کاهش میدهند؛ چراکه توجه ناخودآگاه را به خود جلب میکنند این نظریه بیان میکند نیاز فعالیتهای پر زحمت به توجه خودآگاه ممکن است توانایی فرد را در تمرکز فرسوده کند، در حالی که فعالیتهای بیزحمتی که توجه ناخودآگاه ذاتی برای مثال تجربه کردن به طبیعت پرورش میدهند ممکن است سطح تمرکز فرد را بازسازی کرده و بهبود بخشد. توجه به این نظریه و بهکارگیری آن در طراحی فضاهای مخصوص کودکان، میتواند قابل توجه و تامل باشد.
توجه به ضرورت وجود محیطهای طبیعی و سبز در طراحی فضاهای مورد استفاده کودکان مسألهای است که باید به آن توجه شده و در نظر گرفته شود. کودکان دوره کودکستان، کنجکاو، پرتحرک، علاقهمند به بازی و همکاری با دیگران نبوده و در برابر موقعیتهای تنشزا، رفتارهای دفاعی نشان میدهند و با افزایش سن، تمایل به کارهای گروهی در آنها بیشتر میشود.
کودکان کدام محیطهای شهری را ترجیح میدهند؟
برخی از تحقیقات روان شناختی پیرامون ترجیحات محیطی افراد، نشان میدهد کودکان، به طور کلی محیطهای طبیعی و سبز شهری را به محیط های مصنوعی شهری ترجیح میدهند. وجود درختان و نگهداری مناطق چمنکاری شده میتواند احساس امنیت و آسایش را در کودکان افزایش دهد. همچنین سطح بازی و خلاقیت کودکان نیز در اماکن دارای درخت و زمین چمنکاری شده دو برابر میشود و این امر نشانه سازگاری فیزیکی و روانی کودکان با محیطهای طبیعی است. از آنجا که کودکان در این دوره قبل از هفت سالگی بیش از حد فعال هستند، تحمیل فعالیتهای مبتنی بر نشستن بر آنها سبب بروز عادات عصبی چون جویدن مداد، مکیدن انگشت، پیچ دادن مو و بی قراری عصبی صرف خواهد شد؛ بنابراین میتوان از روشهای آموزشی مبتنی بر بازی که امکان مشارکت در فعالیتهای گروهی را فراهم میآورد استفاده کرد تا بدین ترتیب، نیاز به تحرک و فعالیت جسمی در کودکان برآورده شود.
مهد کودکها ، خانههای خالی از فضای سبز تغییر کاربری داده!
در تایید این مطلب، پژوهشها نشان دادهاند بازی درمانی رویکردی بر ساختار و مبتنی بر نظریه درمان است که فرایندهای یادگیری و ارتباط طبیعی و به هنجار کودکان را پایه ریزی میکند. نکته قابل توجه این است که در فضاهای مخصوص کودکان باید امکان انجام چنین بازیهایی فراهم باشد؛ در صورتی که امروزه اکثر مهدکودکها و پیش دبستانها خانههای مسکونی هستند که تغییر کاربری یافته و همخوان با نیازهای کودکان طراحی نشدهاند. شاید در ظاهر ایرادی در این مسأله نباشد اما در طول زمان پرورش کودکان در فضاهای نامناسب مشکلاتی را در پی خواهد داشت.
کودکان با قرار گرفتن در محیطهای باز جهت آموزش، تجربه هیجانانگیزی را کسب میکنند؛ اهمیت این مطلب در حدی است که برای مثال، نظام آموزش عمومی ایالات متحده آمریکا توسعه و پیادهسازی برنامهریزیهای منسجمی را به منظور به انجام رساندن یک رویکرد منسجم میان یادگیری در محیطهای داخل و خارج از منزل در پیش گرفته است.
مهمترین راهکار ارتقای وضعیت روحی و جسمی کودک
مهمترین راه حل برای ارتقای وضعیت روحی و جسمی کودک استفاده از نور خورشید و هوای تازه است. حیاط مدرسه میتواند به عنوان یک قرارگاه آموزشی برای مطالعه ارتباط اکولوژیکی میان جریان گردش آب و گیاهان و دیگر ارگانیزمها باشد در صورتی که در اکثر موارد، حیاطهای مدارس، تنها فضایی است که برای گذراندن اوقات تفریح بین کلاسها استفاده میشود؛ طراحی فضاهایی با مقیاس انسانی، مکانهای سبز و لطیف که امکان لذت بردن از کیفیتهای مختلف نور خورشید را ایجاد کند امکان رویت فضاهای عمومی از طریق پنجره و ورود نور روز به داخل فضاها از نکات حائز اهمیت است که باید به آنها توجه شود. همچنین استفاده از رنگهای هماهنگ و ایجاد فضایی روشن، متناسب با ابعاد و تناسبات فیزیکی کودک، استفاده از مصالح مناسب، استفاده از آثار خود کودکان در تزیین فضا، در روند رشد خلاقیت کودک تاثیری مثبت دارد.
انتظاراتی که از یک محل زندگی کودکان میرود
بهطور کلی از یک ساختمان برای کودکان انتظاراتی وجود دارد فضای مورد استفاده کودکان باید از نظر فضایی حالتی خودمانی، متنوع، فعال ، ساکت و در ارتباط با طبیعت باشد. از نظر روانی آرامبخش، ایمن، لذت بخش، بازی ساز و با نشاط بوده و احساس اجتماعی را تقویت کند. از نظر فیزکی در برابر شرایط گرما، سرما، نور، رطوبت و مانند آن قابل کنترل باشد و از نظر رفتاری نیز امکان مطالعه فردی، کارگروهی، فعالیت بدنی ، نوشتن، خواندن، کار با رایانه، موسیقی، تئاتر،آموزش و بازی را فراهم کند و به تمامی نیازهای او پاسخ دهد. بدین طریق ایجاد امکان ارتباط کودک با محیط مناسب، روند صحیح شکل گیری شخصیت و رشد او را تقویت است.
پژوهشها حاکی از آن است که ارتباط با طبیعیت و فضای سبز میتواند در بهبود خلق و خو و کارکردهای اجتماعی کودکان موثر باشد. همچنین طبیعت بر کودکان دارای اختلال بیش فعلی و اختلال نقص توجه به وسیله کاهش علائم و بهبود توانایی آنها برای تمرکز، تاثیر مثبتی میگذارد. درگیر شدن در یک فعالیت در یک محیط طبیعی و سبز قبل از انجام کار خواستار توجه، می تواند باعث افزایش توجه در کودکان شود.
تاثیر بازیدرمانی بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان
همچنین تحقیقات بسیاری، تاثیر بسزای بازی درمانی بر کاهش اختلالهای رفتاری و هیجانی کودکان را نشان دادهاند در اکثر مهدکودکها، پیش دبستانیهاو دبستانها حضور کودکان در فضای باز تنها در زمان تفریح بین کلاسها یا ساعات ورزش تعریف شده و در این ساعات نیز غالبا کودکان به حال خود رها شده و بیهدف به بازی با یکدیگر میپردازند، حال آن که با برنامه ریزی صحیح، میتوان زمان ارتباط کودکان با فضای باز را بهگونهای هدفمند طراحی کرد؛ به طوری که در این اوقات کودکان به بازیهای هدفمندی بپردازند که در عین کسب لذت و شادی، آموزنده باشد و به طور ناخودآگاه بر آنها تاثیرات مثبت داشته باشد.
همچنین حیاط فضاهای مرتبط با کودکان باید به دقت طراحی شده و حضور آب، نور مطلوب و انواع گیاهان در آن ملموس بوده و امکان ارتباط کودکان با طبعیت فراهم شود.
با توجه به اهمیت موضوعات یاد شده در بالا، پژوهشی توسط اسماعیل ضرغامی و همکاران بر روی 30 کودک در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه انجام و برای هر کدام، یک فضای آموزشی مشخص شد. کلاسی که در اختیار گروه گواه قرار گرفت، کلاسی بود که پیش از این نیز به عنوان فضای آموزشی استفاده شده و چون شرایط جدیدی بر گروه گواه تحمیل نشده بود، از لحاظ اخلاقی مشکلی ایجاد نمیکرد. این کلاس ابعاد بزرگتری نسبت به کلاس در اختیار گروه آزمایش داشته و از طریق پنجرهای واقع در سمت شرقی، نورگیری را امکانپذیر میساخت. کلاسی که در اختیار گروه آزمایش قرار داده شد، دارای دو پنجره بود که نورگیری را از سمت جنوب و شرق تامین کرده و همچنین ارتباط بصری و شنیداری کودکان با حیاط مجموعه را نیز ممکن میساخت. گرچه مجموع سطح با پنجره در اختیار هر دو کلاس تقریبا یکسان بود، ولی تفاوت آنها در این بود که کلاس گروه گواه در یک جهت و کلاس گروه آزمایش در دو جهت امکان نورگیری داشت.
در این تحقیق، از مربیان خواسته شد تا گروه آزمایش را به مدت یک ماه تنها به صورتی تعریف شده که با مشورت مشاوران کودک انتخاب شده بود تعلیم داده و هدایت کنند. بدین ترتیب که در مدت زمان انجام آزمون، کودکان گروه آزمایش هر روز حداقل به مدت یک ساعت در فضای باز توسط مربی تعلیم داده شده و قسمتی از برنامه آموزشی در قالب بازیهای گروهی در فضای باز حیاط مجموعه آموزش داده شد. همچنین در طول ساعات آموزش در کلاس به کودکان اجازه داده شد تا در زمان انجام فعالیتهای آزاد، کلاس و یا حیاط را با توجه به میل خود انتخاب کنند. پرده پنجرههای کلاس مذکور، کنار زده شده تا فضا از نور کافی و طبیعی بهره گیرد و کودکان دارای ارتباط بصری و دیداری با محیط خارج از مهد قرار گیرند. زمان استراحت و بازی کودکان به صورتی هدفمند طراحی شد تا کودکان در حیاط مجموعه در ارتباط با گیاهان، آب و نور طبیعی روز قرار گرفته و با یکدیگر و محیط به تعامل بپردازند.
روند آزمایشی مذکور به مدت یک ماه انجام شد؛ در حالی که گروه گواه طبق روال قبلی مهدکودک تعلیم میدیدند. این روال بدین صورت بود که کودکان در زمان بازی تنها می توانستند در فضای بازی در نظر گرفته شده در داخل ساختمان به فعالیت بپردازند که متاسفانه فاقد پنجره و روشنایی طبیعی بود و تنها در روزهایی که هوای بیرون مناسب بود اجازه حضور در حیاط را داشتند و آن هم برای زمان کوتاهی، چرا که به دلیل انجام تحقیق در فضای سرما اکثرا مربیان آنها را ترغیب به حضور در فضای بسته میکردند؛ در صورتی که 15 کودک قرار گرفته در گروه آزمایش، مطابق هماهنگیهای انجام شده با والدین آنها، لباسهای مناسب به همراه داشته و در طول روز از فضای حیاط استفاده میکردند.
نتایج این تحقیق در نهایت نشان داد: عوامل کالبدی محیط منجر به کاهش نشانگان اختلال رفتاری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
در نتیجه این پژوهش تاکید میکند: انسانها بیش از آنکه بر فضا تاثیر گذار باشند، از آن تاثیر میپذیرند. محیطهای یادگیری از عناصری تشکیل میشوند که در کنار هم معنا مییابند و ویژگیها و کیفیتهای هر کدام از این عناصر در شکل گیری رفتارهای مختلف موثر است.
این پژوهش به نظریه پیاژه هم اشاره میکند که بر توانایی کودک در درک جهان بهطور فعال تاکید بسیار داشته و معتقد است کودکان به طور انفعالی اطلاعات را جذب نمیکنند بلکه آنچه را که در دنیای پیرامون خود میبینند، میشنوند و احساس و انتخاب و تفسیر میکنند. از این رو کیفیت محیط و میزان اطلاعات موجود در محیط برای ارائه به کودک از نکات قابل اهمیتی است که باید در طراحی فضاهای آموزشی کودکان به آن توجه شود.
این پژوهش تصریح میکند که عوامل کیفی محیط چون نورگیری طبیعی و مناسب فضاها، وجود پنجرههایی با امکان داشتن دید به فضاهای باز و ارتباط نزدیک و ملموس با طبیعت در رشد و تعالی تعادل روانی و آرامش کودکان لازم و مثبت است و تاثیر بسزایی بر تصحیح رفتارهای کودکان و کاهش رفتارهای تهاجمی در آنها دارد.
تحقیقات دیگر هم نشان داده که وجود گیاهان در فضای داخلی بر خلقیات کودکان تاثیر میگذارد که این نتایج با نتایج تحقیق حاضر همراستاست.
بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، نورگیری طبیعی و مناسب فضا، ایجاد ارتباط دیداری و شنیداری با فضای سبز و باز و نیز ایجاد بازی هدفمند و فعالیتهای گروهی در فضای باز، بر کاهش نشانگان اختلالات رفتاری در کودکان تاثیر دارد. تاثیر مثبت این عوامل نه تنها در فضای آموزشی گزارش شده است بلکه والدین نمونههای گروه آزمایش، تغییر مثبت رفتار کودکانشان و کاهش پرخاشگری آنها در منزل را اطلاع دادند.
یافتههای پژوهش نشان داد: وجود اختلاف در شکل ظاهری عناصر طبیعی (آب، نور گیاه و مانند آن ) و امکان بهکارگیری آنها به شیوههای گوناگون می تواند برای ذهن جستوجوگر کودک ایجاد سوال و زمینه کنجکاوی او را فراهم کند؛ گیاهان با شکل، رنگ و اندازه گل و برگ گوناگون در فصول مختلف به تنوع فضا کمک میکنند. وجود رنگهای گوناگون طیف نور با بهره گیری از شیشههای رنگی و نیز ایجاد حوض، فواره، آبشار و آکواریوم، در تنوع فضایی موثر است و میتوان در طراحی فضای مهدکودک و سایر فضاهای ویژه کودکان، از تفاوتها و تنوعهایی که عناصر طبیعی پدید میآوردهاند استفاده کرد. امکان بازی با آب، کاشت گیاه توسط خود کودک، بازی با نور و سایه، بازی با شن و مانند آن علاوه بر آن که در ارتقا انگیزش و آزادسازی هیجانات کودک موثر است، بستر مناسبی برای مشارکت کودک در فعالیتهای گروهی به شمار میآید. برای مثال میتوان در طراحی مهد کودکها با ایجاد فضای امن و مناسب جهت بازی با مواد طبیعی مانند شن، خاک و آب یا فضایی برای کاشت گیاهان توسط کودک، زمینه بازی و مشارکت او را در بازیهای گروهی فراهم کرد.
این تحقیق پیشنهاد کرده است که برای بهرهبرداری بهتر از دستاوردهای تحقیق، برنامههای ویژهای برای آموزش مربیان مهد کودک و پیش دبستانیها در نظر گرفته شود تا آنها بتوانند از قابلیتها و پتانسیلهای موجود در فضا برای کاهش نشانگان اختلالات رفتاری کودکان بهره گیرند.
انتهای پیام
نظرات