زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده، به دلیل دخالتهای بیجای خواهر شوهرش درخواست طلاق کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این زن جوان در مقابل دادگاه در تعریف سرنوشت خود گفت: 4 سال قبل که 20 سال داشتم با پسرخالهام ازدواج کردم، همسرم همسن خودم بود. به او علاقهای نداشتم و میخواستم با فرد دیگری ازدواج کنم، اما پدر و مادرم به درخواستهای من توجه نکرده و گفتند که باید با فامیل ازدواج کنم. قبل از ازدواج میان خانواده خالهام و خانواده پسری که به او علاقهمند بودم رقابت شدیدی در مورد من وجود داشت. هر چقدر خانواده پسر مورد علاقهام میزان مهریه را بالا میبردند، خانواده خالهام مهر را بیشتر از آن میگفتند. در نهایت من با اکراه به عقد پسرخالهام درآمدم که یک دیپلمه بیکار بود و حتی به خدمت سربازی هم نرفته بود.
این زن جوان ادامه داد: پس از ازدواج، زندگی بدی نداشتم و مثل هر خانواده دیگری که ممکن است بحث مختصری با هم داشته باشند، ما نیز با یکدیگر بگو مگو داشتیم، اما مسالهای که باعث سردی روابط من و همسرم شد، رفت و آمد شوهرم با مادر و خواهرش بود. هر وقت شوهرم به خانه خالهام میرفت در زندگی ما طوفان به پا میشد. دخترخالهام با اینکه ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد، اما دخالتهای بیجایش، زندگی ما را به ته خط رساند. با اینکه خودشان با اصرار مرا عروس خود کردند، ولی چشم دیدن زندگی ما را نداشتند.
وی پس از مکثی کوتاه، ادامه داد: قبل از اینکه همسرم تحت تاثیر خانوادهاش با من بدرفتاری کند، همیشه در جمع دوست و آشنا از من تعریف و تمجید میکرد و حتی مرا به عنوان همسر نمونه معرفی میکرد، اما مادر شوهر و به خصوص خواهر شوهرم نگذاشتند که ما زندگی کنیم و آب خوش از گلویمان پایین برود؛ زیرا رفت و آمد شوهرم با خانوادهاش رفتار او را زیر و رو میکرد.
زن جوان گفت: شوهرم همچنان بیکار است و در طی این سالها پدرم هزینههای زندگی ما را میداد، چون وضع مالی خوبی دارد، حالا شوهرم به خیابانگردی مشغول شده و یک لات بی سر و پا است.
زن جوان آهی کشید و گفت: مهریهام را که 14 سکه طلا و 30 میلیون پول نقد است، به اجرا گذاشتم. از سال گذشته به دادگاه میآیم و میروم و همین امروز و فرداست که کارمان تمام شود.
وی در مورد واکنش پدر و مادرش به درخواست طلاق، گفت: مادر و پدرم احساس ندامت میکنند که مرا به زور شوهر دادند؛ اما چه سود، چون اگر با پسر دلخواه خودم ازدواج کرده بودم شاید در زندگیام به بنبست نمیرسیدم. مادر شوهرم هم همین نظر را دارد و راضی به ادامه این زندگی نیست، انگار یادش رفته که زمانی هر روز پاشنه در را از جا میکند که من عروسشان شوم.
زن جوان ادامه داد: اگر دخترخالهام سایهاش را از زندگیام کم کند، حاضرم با شوهرم زندگی کنم. حتی حاضرم با خالهام در یک خانه با هم زندگی کنیم، اما پای دخترخالهام از زندگیام قطع شود.
به گزارش (ایسنا) منطقه آذربایجان غربی، مهدی فتاحی استاد دانشگاه در مورد مهمترین علل طلاق، گفت: تاکنون تحقیقات متعددی در مورد علل طلاق صورت گرفته و هر کدام از زاویهای خاص به موضوع نگریستهاند. دخالت اطرافیان، مشکلات روحی و روانی، گرایش به غیر (خیانت)، تفاوت عقاید، مشکلات جنسی، اعتیاد، اختلافات مذهبی، مشکلات مالی، شکاک بودن طرفین، سن پایین در ازدواج، نبود شناخت کافی قبل از ازدواج و تفاوت سطح تحصیلات به ترتیب مهمترین عوامل طلاق در شهر ارومیه هستند.
وی افزود: اسلام به عنوان کاملترین دین در مورد پیوند زناشویی و استحکام آن به طور صریح ارشادات زیادی داشته است. بر کسی پوشیده نیست که اکنون جامعه ما نیازمند برگزاری کارگاههای آموزشی ارتباط بین زوجین در سطح عمومی و در همه محافل از جمله مساجد، مدارس، خانههای بهداشت و ... توسط روان شناسان است.
انتهای پیام
نظرات