داستان حاضر از سری تجربیات دوران جنگ سرد است که ارتباط سرویس جاسوسی شوروی سابق با سوریه و اقدام به فعالیت جاسوسی آن سرویس در ترکیه را بیان میکند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) به نقل از سایت وزارت اطلاعات ،اگرچه ماجرای داستان به سالهای دهه 70 بازمیگردد لیکن باید در نظر داشت که با فروپاشی نظامهای مختلف، لزوما سرویسها نیز دچار فروپاشی نمیشوند بلکه بسیاری از آنها معمولاً به جای خود باقی میمانند و حتی بسیاری از کیسها و اقدامات اطلاعاتی ادامه مییابد و هیچگاه نباید تصور کرد که مثلاً با تغییرات در یک نظام یا کشور اولویتهای اطلاعاتی و نیز فعالیتهای جاسوسی از دیگر کشورها چه حریف و چه همسایگان تغییرات اساسی خواهند کرد. به هر حال انگیزهها و شیوههای بکارگیری افراد از مواردی است که میتوان
از این نوع داستانها و تجربیات دیگر سرویسها بهره برد و در مواردی به کار گرفت.
شرفالدین ایوب معروف به اشرف ابازه دانشجوی اهل سوریه در دانشکده کاپامِدیکال (دانشکده پزشکی کاپا) در 11 ماه اوت 1971 به اتهام فعالیتهای اطلاعاتی علیه ترکیه و به نفع سرویسهای اطلاعاتی شوروی و سوریه بازداشت و محاکمه شد. در زیر اطلاعاتی در خصوص هویت و چگونگی فعالیتهای وی درج میگردد.
هویت و بیوگرافی سوژه:
نام و نام خانوادگی: شرفالدین ایوب
نام پدر: حمدی
نام مادر: کوسمان
ملیت: سوریهای
نژاد: چرکس
مذهب: مسلمان
شغل: دانشجو
تاریخ و محل تولد 1940 : کوینتره (سوریه)
آدرس او در وطنش آپارتمان مهاجرین مرابط اسمعیل دمشق سوریه
آشنا به زبانهای: عربی. ترکی. چرکس و کمی هم فرانسه
شرفالدین ایوب تحصیلات دبستانی و دبیرستانی را در «کوینترا» تمام کرده و هنگامی که در مدرسه عالی دمشق تحصیل میکرده به علت فرار و ترک خدمت برادرش «ممدوح ابازه» که افسر در ارتش سوریه اعزامی به اردن بوده از شرفالدینایوب پس از انقلاب 1961 سوریه افسر ذخیره ارتش سوریه بوده است. در سال 1963 به واسطه داشتن تمایلات ناصریستی با درجه ستوانی که داشته از ارتش اخراج شده است.
وی در سال 1963 تقاضایی به سفارت شوروی در دمشق ارسال که برای او وسایل تحصیل در دانشگاه پاتریس لومومبا را فراهم سازند ولیکن این تقاضا مورد موافقت سفارت شوروی قرار نگرفت به این علت که وی در حزب کمونیست نامنویسی نکرده است. مشارالیه در سال 1964 به عمان رفت تا نزد خویشاوندان خود زندگی کند. ضمنا در این هنگام زمان کوتاهی در سفارت عربستان سعودی به عنوان سکرتر به کار اشتغال داشت. سپس به سوریه برگشت تا به تحصیلات خود ادامه دهد ولی چون امکان آن را پیدا ننمود؛ لذا برای ادامه تحصیل در سپتامبر 1964 به ترکیه رفت.
درگیری شرفالدین ایوب در فعالیتهای اطلاعاتی
با توجه به یافتههای قبلی مبنی بر اینکه بعضی از دانشجویان خارجی که برای تحصیل به ترکیه میآیند، دارای فعالیتهای اطلاعاتی علیه ترکیه هستند؛ لذا اینگونه دانشجویان تحت کنترل دقیق سرویس ترکیه قرار میگیرند. در مورد شرفالدین ایوب نیز ضمن مراقبتهای معموله مشخص شد که وی پول فراوانی خرج میکند، که تناسبی با وضع دانشجوییاش ندارد. بدین جهت توجه سرویس، نسبت به حرکات وی جلب گردید و رفتار و کردار وی تحت کنترل قرار گرفت.
طی مراقبت از شرفالدین ایوب مشخص شد که وی با دیپلماتهای شوروی و سوری که از عناصر اطلاعاتی بودند،تماسهایی دارد. همزمان با این وقایع نامهای که به امضای «فاطمه» از استانبول به آدرس ایوب فرستاده شد، از طرف مأمورین امنیتی ترکیه توقیف شد که مفاد نامه به زبان ترکی به شرح زیر بود:
«مدتی است که ملاقات نکردهام . من دو هفته بیمار بودم و به علت همین بیماری نتوانستم حتی به دانشگاه بیایم امیدوارم به زودی شما را ملاقات کنم» در آزمایش هایی که از نامه به عمل آمد مشخص شد که نامه مذکور به شیوه خط «اسلاو»نوشته شده و شخصی به نام فاطمه بین آشنایان ایوب وجود خارجی نداشته است. این مساله به سرویس ترکیه خاطرنشان ساخت که نامه مزبور ممکن است از جانب یک افسر اطلاعاتی شوروی به الفاظ رمز نوشته شده باشد. زیرا مانند آن در چند مورد مشابه نیز قبلاً اتفاق افتاده بود. بدین جهت سوءظن سرویس نسبت به وی افزوده شد و مراقبت نسبت به اعمال و فعالیتهای شرفالدین شدت یافت. از طرف دیگر اطلاع حاصل شد که شرفالدین ایوب مظنون به ارسال نامههایی حاوی مسائل اطلاعاتی در سوریه به آدرس: «صندوق پستی 3030 دمشق» با امضای «یوسف کومور» میباشد. که نتیجهگیری از این موضوع برای سرویس مشخص نمود که ایوب برای سرویس اطلاعاتی سوریه هم کار میکند.
فعالیتهای شرفالدین ایوب به نفع سرویس اطلاعاتی شوروی
شرفالدین ایوب در سال 1965 به همراهی یک دانشجوی اردنی به نام «سمیع منسوه» به سرکنسولگری شوروی در استانبول رفته و سوال نموده بود که آیا آنها میتوانند برای گذرانیدن تحصیلات عالیه خودشان به شوروی بروند؟ بدین نحوه شرفالدین ایوب تماس با اعضای کنسولگری شوروی را شروع کرد و بعدا با «بوریس چرزوف» که معاون کنسولگری شوروی و عنصر شناخته شده (جی.آر. یو) بود، ملاقات نمود. بوریس چرزوف این دو دانشجو را به ناهاری در عمارت ییلاقی کنسولگری شوروی دعوت نمود. بوریس در این میهمانی ناهار که به اتفاق همسرش ترتیب داده بود، اطلاعاتی در خصوص انجمن کمک قفقاز شمالی از شرفالدین ایوب که عضو این انجمن در استانبول بود کسب نمود. مدت کمی بعد از این ملاقات سمیع منسوه رفیق ایوب ترکیه را به قصد رفتن به آلمان غربی ترک کرد.
بوریس چرزوف مجددا شرفالدین ایوب را به همان محل دعوت کرد ولی در این بار به تنهایی از وی سؤالاتی در خصوص اوصاف و شخصیت او و سازمانهای دانشجویان مطرح کرد که شرفالدین ایوب به تمام سؤالات او پاسخ داد.
بوریس چرزوف عنصر شناخته شده سرویس اطلاعاتی شوروی (جی.آر. یو) از ایوب خواست تا اطلاعاتی درباره فعالیتها و انجمن کمک شمال قفقاز علیه شوروی و نیز تماس و ارتباط با انجمن تولستوی در آلمان جمعآوری نموده و به وی بدهد. بوریس اضافه نمود که ایوب بایستی به آلمان رفته و پس از ملاقات با رئیس انجمن تولستوی اطلاعاتی درباره انجمن تهیه نماید. بوریس خاطرنشان کرد که رئیس انجمن تولستوی رهبر تمام مجامع ضدکمونیستی در خاورمیانه است. و تمام عملیات علیه شوروی را اداره میکند. پس از اینکه شرفالدین ایوب این مأموریت را پذیرفت بوریس چرزوف آموزشها و دستوراتی به منظور رعایت حفاظت و امنیت و تماسهای آینده و همچنین استفاده از راههای ارتباطی و وسایل آن به شرفالدین داد.
1 * تاریخ و محل هر تماسی در ملاقات قبلی تعیین میشود. چنانچه یکی از آنها نتوانست سر ملاقاتی حاضر شود در این صورت بوریس چرزوف کارت پستالی به عنوان شرفالدین ایوب توسط صندوق پستی او در استانبول با امضای «فاطمه» خواهد فرستاد. مندرجات این کارت هیچگونه معنی و مفهومی نخواهد داشت. فقط باید از تاریخ آن استنباط کرد که دو هفته پس از تاریخ وصول کارتپستال آنها با یکدیگر ملاقات خواهند کرد.
2 * به وی آموزش داده شد که نبایستی در نهضت سوسیالیستی و جلسات آنها حاضر شود. مشروب زیاد ننوشد راجع به ترکیه و استانبول معلومات بیشتری کسب کند. مردم و اهالی را زیر نظر و دقت داشته باشد و شماره پلاک اتومبیلهایی را که صبحها هنگامی که از خانهاش خارج میشود و میبیند یادداشت نماید و رادیو را در مذاکرات و گفتوگوهای داخلی باز نگاه دارد و نزد افسران ارتش مانند افراد ثروتمند زندگی و همچنین در قبال مردم عادی خود را ثروتمند جلوه دهد و وانمود کند که به خارج از ترکیه زیاد مسافرت مینماید.
در پایان دومین ملاقات، چرزوف مبلغ 600 لیره ترک به شرفالدین ایوب پرداخت نمود.
شرفالدین پس از این ملاقات چند بار دیگر با بوریس چرزوف تماس گرفته و اطلاعاتی را که از او خواسته بود تهیه کند، به چرزوف داد. تماسهای آنها اغلب در ساختمان نمایندگی شوروی کافهها و رستورانها یا در خارج از شهر به عمل میآمد.
در ماه اوت 1967 بوریس چرزوف برای بار سوم شرفالدین ایوب را به خانه ییلاقی سفارت شوروی برده و سه روز او را تحت تعلیمات وظایفی که بایستی در آینده انجام دهد قرار داد که به شرح زیر میباشد:
1 * با مردم بیشتر معاشرت نموده دوستانی از بین افسران ارتش و اشخاص معروف و برجسته پیدا نماید.
2 * کوشش جهت پیدا نمودن دختری از نزدیکان یک افسر ارشد ترکیه به منظور ازدواج با وی تا بتواند در ترکیه مقیم شود.
3 * پیدا کردن دوست دختر در تأسیسات امریکهاییها در استانبول
4 * اطلاعاتی درباره حزب کارگر ترکیه و سازمانهای دانشجویی ترک و رهبرانشان
5 * اطلاعاتی درباره افسرانی که قبلاً ملاقات نموده (مشخصات و شغل) بدست آورد.
6 * اطلاعاتی در مورد پایگاههای امریکا در ترکیه
7 * فرا گرفتن شمارههای روسی از عدد 1 تا 10 شرفالدین ایوب در بازپرسیهایی که از او به عمل آمد گفت که معنی این دستور و تقاضای چرزوف را نتوانست بفهمد و فقط به او گفته شده بود که این موضوع در آینده لازم و مفید خواهد بود. از این دستور اینطور استنباط شد که سرویسهای اطلاعاتی شوروی پیامهای خود را به عوامل خود به وسیله علامات رادیویی و اعداد رمز میفرستند.
8 * اسامی و آدرس و شغل افسران ضدامریکایی و غیرنظامیان و هویت و خصائل آنان را تهیه نماید.
9 * ترتیب معرفی سه دانشجوی انقلابی به بوریس چرزوف.
10* راجع به یحیی کاران که برای سرویس اطلاعاتی سوریه کار میکند اطلاعات کسب کند.
شرفالدین ایوب عملیات خودش را مطابق دستوراتی که آن مقام شوروی به او داده بود، ادامه داد ولیکن کوششهای او درباره دخترانی که در تأسیسات نظامی آمریکا هستند و افسران ترکیه که در استانبول خدمت میکنند نتیجه و ثمری ندارد.
شرفالدین ایوب موضوعاتی اطلاعاتی را از منابع آشکار و دوستان و مردم ضمن مذاکرات و گفتگو با آنها جمعآوری و تهیه مینمود. وی تمام این اطلاعات و اخبار را با اضافاتی از خودش به بوریس چرزوف تحویل میداد. وی از بوریس چرزوف در مدتی که برای شورویها خدمت کرده بود، مبلغ
000 /4 لیره ترک دریافت داشت.
فعالیتهای شرفالدین ایوب به نفع سرویس اطلاعاتی سوریه
شرفالدین ایوب در سال 1967 (زمان جنگ اعراب و اسرائیل) از استانبول به سوریه رفت. در موقع مراجعت به ترکیه مقامات سوریه به او گفتند افرادی که خدمت نظامی خود را انجام دادهاند نمیتوانند از سوریه بروند. مگر اجازه مخصوص سرویس اطلاعات سوریه را در دست داشته باشند. بدین لحاظ شرفالدین به ملاقات دوستش «یوسف کمور» عضو اداره اطلاعات دمشق که وی را از زمان انجام خدمت سربازیش میشناخت رفت و از مشارالیه در این باره کمک خواست.
یوسف کمور اطلاعاتی از ایوب درباره ترکیه خواست و سپس به او گفت فقط هنگامی میتواند به ترکیه بازگردد که قبول نماید به کشورش خدمت میکند. سپس از شرفالدین ایوب خواسته شد که اطلاعاتی در زمینههای زیر تهیه نماید.
الف) فعالیتهای دانشجویان عرب (طرفدار ناصر و طرفداران بعث)
ب) وضع و موقعیت سیاسی و نظامی ترکیه
پ) فعالیتهای آمریکا و اسرائیل در ترکیه
ت) وضع و موقعیت ترکیه نسبت به جنگ اعراب و اسرائیل
آموزشهای سرویس سوریه به شرفالدین ایوب
1 * یوسف کمور از شرفالدین خواست کلیه اطلاعاتی را که تهیه میکند به آدرس وی صندوق پستی شماره 3030 با نام رمز «یوسف کمور» به دمشق بفرستد.
2 * پس از مدتی که شرفالدین ایوب برای مقالات با یوسف کمور به سوریه بازگشت. یوسف کمور کاغذی را به چهار قسمت مساوی تقسیم کرده و سه قسمت آن را به شرفالدین داده و یک قطعه آن را خودش برداشت سپس به ایوب گفت منبعد در ترکیه گزارشات خود را به کسی بده که قطعه چهارم این کاغذ را نزد شما در استانبول بیاورد.
***توضیح
شرفالدین ایوب در بازپرسیهای بعدی اظهار کرد: چنین شخصی هرگز به ترکیه نیامد و وی لاجرم گزارشات خود را به همان آدرس یعنی صندوق پستی 3030 دمشق ارسال مینموده است.
3 *شرفالدین ایوب یک بار دیگر در سال 1970 به سوریه رفت و با یوسف کمور تماس گرفت. یوسف کمور در این ملاقات به او گفت که فعالیتها و اقدامات خودش را در ترکیه افزایش داده و وقتی به استانبول برمیگردد به سفارت سوریه در آنکارا برای ملاقات محمد میمید (عضو سفارت) به وسیله عبدالقادر فائد برود. همچنین به شرفالدین ایوب گفته شد که عملیات خود را طبق دستور محمد میمید انجام دهد. که شرفالدین ایوب پس از بازگشت به ترکیه به آنکارا رفته و محمد میمید را در سفارت سوریه ملاقات نمود.
محمد میمید از شرفالدین خواست فهرستی از اسامی دانشجویان عرب با ذکر دانشکدههایی که در آنها تحصیل مینمایند به اضافه فعالیتهای یهودیان در ترکیه جمعآوری کرده و به وی بدهد.
4 * در سال 1970 «کبیر کمور» برادر یوسف کمور که او هم عضو سرویس اطلاعاتی سوریه بود، به اتفاق عبدالقادر فائد وابسته سفارت سوریه برای دیدن شرفالدین ایوب به استانبول رفت در این ملاقات کبیر کمور به شرفالدین گفت که دیگر گزارشات خود را به سوریه نفرستد بلکه آنها را به عبدالقادر فائد که بعدا به شرفالدین معرفی شد تحویل دهد.
5 * شرفالدین ایوب مدت کمی بعد از این ملاقات توسط عبدالقادر فائد به محمد زریک وابسته فرهنگی کنسولگری سوریه در استانبول معرفی گشت و از این زمان به بعد تحت کنترل محمد زریک قرار گفته و به فعالیتهای خودش طبق دستورات محمد زریک ادامه میداده است.
6 * به شرفالدین ایوب در مقابل خدماتش جمعا /6000 لیره ترک از طرف سرویس اطلاعات سوریه پرداخت شد.
به علاوه در اوقات مختلف وی هدایایی نظیر ویسکی و سیگار و غیره از عوامل اطلاعاتی سوریه دریافت مینموده است.
7 * بوریس چرزوف عامل شوروی و محمد میمید و محمد زریک عوامل سوریه که شرفالدین ایوب را راهنمایی و کنترل میکردند، پس از پایان مدت مأموریت خویش، کشور ترکیه را ترک نمودند.
پایان
نظرات