شبکه ایران نوشت در حالی که به تازگی بیانیهای از سوی انصار حزبالله و در اعتراض به اکران فیلم «من مادر هستم» منتشر شده، فریدون جیرانی کارگردان این فیلم در این باره به این شبکه گفته است: «من هم بیانیه را خواندهام اما در این باره فعلا حرف نمیزنم.»
به گزارش سرویس رسانههای دیگر ایسنا این کارگردان در پاسخ به این سوال که اگر این بیانیه به توقیف فیلمتان منجر شود هم حرفی نمیزنید اظهار کرده است:« در اولین گام برای چگونگی پاسخگویی به این بیانیه جلسهای را با حضور تهیهکننده و پخش کننده فیلم تشکیل دادهایم تا بعد از آن اقدامات مقتضی را انجام دهیم.»
جیرانی درباره نتیجه حاصله از این جلسه هم گفته است:«هنوز جلسه به اتمام نرسیده که درباره نتیجهاش به شما بگویم. معلوم هم نیست که نتیجه جلسه ارائه بیانیه باشد یا تصمیمی دیگر.»
فریدون جیرانی درباره چرایی صدور چنین بیانیهای هم معتقد است:«باور کنید من هم نمیدانم چرا الان این بیانیه صادر شده در صورتی که از هفته قبل مقرر شده بود این فیلم به همراه سه فیلم دیگر از چهارشنبه این هفته روی پرده برود. اینکه الان و در فاصله یک روز مانده به اکران بیانیه میدهند هم به شدت عجیب است. درباره چرایی بیانیه هم نمیدانم چرا فیلم من به این سرنوشت دچار شده.»
جیرانی در ادامه در پاسخ به این که آیا این بیانیه ربطی به تسویهحسابهای سیاسی دارد یا نه هم میافزاید:«مرا قاطی این بحثها نکنید. بگذارید جلسهمان با عوامل فیلم به نتیجه برسد بعدش اظهارنظر میکنم.»
به گزارش ایسنا «ایران» همچنین نوشت: درحالی که ساعاتی قبل تازهترین بیانیه انصار حزبالله در اعتراض به اکران «من مادر هستم» از طریق تعدادی رسانه نزدیک به این ارگان منتشر شد، به نظر میرسد اصلیترین عامل این گونه بیانیههای تهدیدآمیز، هرج و مرجی است که به واسطه عدم تمکین حوزه هنری به قوانین وزارت ارشاد گریبان سینما را گرفته است! از همان نوروز که حوزه هنری بیخود و بیجهت نمایش دو فیلم «خصوصی» و «گشت ارشاد» را با داشتن مجوز قانونی در سینماهای تحت امر خودش ممنوع کرد میشد حدس زد که دیری نمیگذرد که این بیقانونی دستاویزی میشود برای ارگانها و نهادهای دیگر که کوچکترین اعتراض و نقد نسبت به یک فیلم خاص را مجالی کنند برای تسویهحسابهای سیاسی خویش. با این حال در آن هنگام هرچقدر که کارشناسان سینمایی بر ایراد بدعت حوزه هنری تاکید کردند گوش شنوایی وجود نداشت تا اینکه به شرایط فعلی رسیدیم که ارگانی مانند انصار حزبالله با ارائه یک بیانیه مستقیما وزیر ارشاد را تهدید میکند که اگر اسباب توقیف یک فیلم مجوزدار را فراهم نکند، در برابر وزارت ارشاد تحصن خواهد کرد.
اما واقعا مشکل انصار حزبالله چیست؟ فیلمی مانند «من مادر هستم»، کارگردانی به نام فریدون جیرانی یا مساله اصلی مشکل با شخص وزیر ارشاد است که حالا به واسطه یک فیلم میتوان عملکرد او را به چالش کشید!
آیا مشکل فریدون جیرانی است؟
فریدون جیرانی پیش از این هم در سینما و هم در مطبوعات فعالیت میکرد. ضمن اینکه مدت دو سال یک برنامه سینمایی به نام «هفت» را هم روی آنتن میبرد! پس حتی اگر بپذیریم که جیرانی به خاطر سبک خاص فیلمسازیاش که علاقهمند به درامهایی با محوریت موضوعات اجتماعی است در حلقه فیلمسازان نزدیک به انصار نباشد نمیتواند مانند کسانی مانند داریوش مهرجویی در موضع اپوزیسیون هم قرار گیرد و حداقلش این است که او را باید در زمره فیلمسازان میانه قرار داد.
آیا محتوای فیلم مشکلساز شده؟
آیا مشکل انصار با محتوای «من مادر هستم» است؟ بعید است چنین مسالهای هم در میان باشد؛ برای روشن شدن قضیه مروری میکنیم بر خط داستانی این فیلم که به لحاظ لحن روایی یکی از بهترین آثار سالهای اخیر سینمای ایران است. «من مادر هستم» داستان دختر جوانی (با بازی باران کوثری) را روایت میکند که در آستانه ازدواج با پسر جوانی(با بازی امیرحسین آرمان) قرار دارد که اتفاقا هر دوی اینها یعنی هم پسر و هم دختر به هم علاقه دارند اما گره اصلی درام جایی رقم میخورد که این دختر جوان شبی از شبهای بحرانی زندگیاش به نزدیکترین دوست خانوادگیشان که مردی است میانسال (با بازی حبیب رضایی) پناه میبرد و عشق قدیمی این مرد جوان، علیه دخترکی که این مرد را مانند پدرش میدیده مجالی را فراهم میکند برای تجاوز به دخترک و از اینجا به بعد است که داستان مسیری پرپیچ و خم را میپیماید؛ چرا که دخترک در دفاع از خود برآمده و این دوست خانوادگی را به قتل میرساند اما مادر این دخترک (با بازی هنگامه قاضیانی) به خاطر اینکه دختر را از مجازات اعدام رها کند خود قتل را به گردن میگیرد و از آن سو پدر این دخترک (با بازی فرهاد اصلانی) هم در معادلهای چندمجهولی گرفتار میشود و به جستجوی اشتباهات زندگی خویش میپردازد. در این بین همسر آن دوست خانوادگی (با بازی پانتهآ بهرام) هم تحت هیچ شرایطی از خون همسرش نمیگذرد و شرایطی را فراهم میکند که عامل واقعی قتل پای چوبه دار برود.
داستان «من مادر هستم» تلخ و تکاندهنده است اما فارغ از تکاندهندگی آن قدر عبرتآموز است که بتواند حداقل نیمی از مخاطبانی که فیلم را میبینند به اصلاح روابط رفتاری خود با فرزندان و رفقای صمیمیشان وادارد؛ ضمن اینکه آن طور که انصار حزبالله در بیانیهاش آورده هیچ جای فیلم نه حرفی از زنا زده میشود و نه به عادیسازی فحشا پرداخته میشود! ضمن اینکه در فیلم تنها تصویری ارائه میشود از مراودات دو خانوادهای که به واسطه گره داستان به هم ربط پیدا میکنند؛ پس باز هم آن طور که دوستان انصار گفتهاند فیلم بخش عمدهای از جامعه را گرفتار فحشا تصویر نکرده!!!
تئوریسینهای انصار حزبالله حتما آرشیوی کامل از روزنامههای کشور را در اختیار دارند. پس برای آن که درک کنند داستان فیلم نه برآمده از سوء نیت که بیشتر در راستای رونمایی از بخشی از اتفاقات دردناکی است که در جامعه ما روی میدهد کافیست نگاهی بیندازند به صفحه حوادث یکی از همین روزنامهها! مطمئنا بیان حقیقت همواره تلخ است اما اینکه بخواهیم با ندیدن و نگفتن حقیقت، خط بطلانی بکشیم بر حضور آن، کاری عبث کردهایم که فقط و فقط به افزایش تلخی میانجامد.
تسویه حساب با وزیر ارشاد
با این حال آنچه هویداست اینکه مشکل نه فریدون جیرانی است و نه خط داستانی «من مادر هستم»؛ مساله تسویه حساب با وزیری است که احتمالا به لحاظ خط فکری همراه هسته اصلی انصار حزبالله نیست و البته یک ضرب شست نشان دادن به مدیر سینمایی این وزیر. کیست که نداد شمقدری از همان ابتدای روی کار آمدنش سعی داشت با ایحاد رابطهای حسنه با فیلمسازان مطرح کشور شرایطی آرام برای امتداد فعالیت آنها فراهم آورد؛ اولین نتیجه این تلاش هم رفع توقیف فیلمهایی بود مانند «به رنگ ارغوان»، «تسویه حساب» و «آتشکار» و امتداد آن هم به جایی رسید که شمقدری شخصا اعلام کرد که برای ساخت «اشغال» بیضایی هر کمکی از دستش برآید انجام خواهد داد اما متاسفانه مخالف خوانهای سیاسی که سازوکار بالاترین مقام سینمایی دولت را عاملی میدانستند برای دوستی دولتمردان با سینما و در نهایت خط بطلان کشیده شدن بر تصورات غلطی که آنها از دیدگاه سینمایی دولت ارائه کرده بودند تا توانستند در مسیر برنامههای شمقدری سنگ انداختند. این سنگ اندازیها بعد از تعطیلی خانه سینما به اوج خود رسید و کار به جایی رسید که گروهی از حلقه اقتصادی خانه سینما با سنگر گرفتن پشت حوزه هنری خود را به عنوان متولی فرهنگ کشور جا زدند.
شکی وجود ندارد که بیانیه اخیر انصار حزبالله هم در امتداد تخریب وجهه فرهنگی دولت است وگرنه انتقاد وارد کردن به یک اثر هنری میتواند با دیدگاهی کاملا تعاملیتر از این هم صورت گیرد؛ مثلا سران انصار که متاسفانه هیچ کجای بیانیههای خود نامشان را ذکر نمیکنند میتوانستند وقت ملاقاتی از وزیر ارشاد یا رییس سازمان سینمایی گرفته و در این باره با وی صحبت کنند اما از آنجا که هدف بیشتر تخریب یک خط سیاسی است و دعوا ربطی به مقولهای به نام سینما ندارد به سرعت یک بیانیه که حتی به لحاظ ادبی ویرایش نشده تنظیم شده و روانه خبرگزاریهای نزدیک به تفکر مقابل دولت میشود تا شرایطی جدید برای هجمه علیه دولت فراهم شود.
دوستان انصار کافی بود به طور عمیقتر به پاراگراف دوم بیانیه خویش بنگرند تا رفتاری معقولتر از این نشان دهند. منظور آنجایی است که با مدد گرفتن از کلام امام حسین(ع)، امر به معروف و نهی از منکر را نخستین فریضه قرار میدهند! بله، دوستان انصار آنچه شما از آن نام بردید نخستین فریضه است اما مساله اینجاست که شما با دیدگاهی یکجانبه دور امر به معروف را خط کشیده و فقط و فقط نهی از منکر را در دستور کار قرار دادهاید.
اینها را که کنار بگذاریم هیچ گاه نفهمیدهایم چرا انصار حزبالله در هر بیانیهای که صادر میکند به جای اینکه به طور صریح دیدگاههای خویش را به عنوان دیدگاه یک تشکل با تعداد افرادی خاص مطرح نماید از مردم متدین مایه میگذارد و نظر خود را نظر مردم متدین میداند. به خدا قسم ما هم دین داریم و اگر خدا قبول کند، سعی میکنیم متدین باشیم و اتفاقا با این افراطیگری ها هیچ میانهای نداریم.
راستی این دوستان انصار اگر واقعا در عرصه سینما صاحبنظر هستند چرا از امکانات و ابزاری که در اختیارشان قرار گرفته برای ساخت تعدادی اثر درجه یک استفاده نمیکنند؟ آثاری که الگوهایی باشند برای سایر فیلمسازان تا از روی دست انصار، مشق کنند؟
انتهای پیام
نظرات