یکی از بازیکنان آینده دار این فوتبال است. آنطور که خودش می گوید برای فوتبال خود برنامه دارد. به پرسپولیس آمده که به اروپا ترانسفر شود و در چلسی بازی کند.
رضا حقیقی، بازیکن جدید تیم فوتبال پرسپولیس با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از هر دری صحبت کرد. از خاطرات دوران نوجوانی تا رویای بازی در پرسپولیس.
به عقب برگردیم. فوتبالت را از کجا و چگونه شروع کردی؟
یادم میآید در مقطع راهنمایی که بودم، وقتی میخواستند تیم مدرسه را تشکیل دهند من را هم انتخاب کردند. یک بازی با تیم جوانان پیام مشهد داشتیم. واقعا آن زمان دیمی بازی میکردیم. ما تیم شاندیز بودیم و کسی نبود که به ما بگوید چه کاری بکنیم و چطور بازی کنیم. سبک بازیمان کاملا "خیابانی" بود اما آن روز در اولین بازی رسمیام خیلی خوب بازی کردم و مسوولان پیام فقط من را انتخاب کردند و سریع گفتند که بیا قرارداد ببند و من هم خیلی خوشحال بودم و قرارداد 5 سالهای با این تیم بستم. از آن به بعد در ردههای نوجوانان، جوانان امید و بزرگسالان برای پیام بازی کردم. زمانی که پیام در لیگ یک بود من 16 سالم بود و سرمربی ما هاشم رهباردار بود و سال بعد هادی برگیزر سرمربی بود که به لیگ برتر صعود کردیم. بعد از اینکه پیام به دسته یک سقوط کرد من برای گذراندن دوره سربازی به فجرسپاسی رفتم.
فکر میکنی تاثیرگذارترین مربی برایت چه کسی بوده؟
محمود یاوری تاثیرگذارترین مربیام بوده است. من با وجود قد بلندی که دارم به دلیل بازیهای سالنی در دوران نوجوانی تکنیک خوبی دارم. تا زمانی که زیر نظر یاوری کار نکرده بودم برخی مسائل را یا نمیدانستم یا نمیخواستم عملی کنم اما او به من گفت که در این پست چه کاری باید بکنم و همین باعث شد که فوتبال من رشد کند. یاوری با دیسیپلین خاص خودش من را مجبور کرد که این کارها را انجام دهم. البته من در تیمهای پایه مهاجم بودم. قدم بلند نبود و یک دفعه رشد کرد. من آن موقع تکنیک خوبی داشتم. حتی زمانی که تمرین نمیکردم روز بازی 4 گل برای تیمم میزدم، آن وقت مربی تیممان میگفت این بازیکن بدون تمرین اینقدر گل میزند چطور او را کنار بگذارم؟! وقتی قدم بلند شد و سرعتم کمتر شد یکی از مربیان خوبم به نام جواد نمازی که مربی نیما نکیسا و بهزاد داداشزاده هم بوده گفت بهتر است هافبک وسط بازی کنی.
خانوادهات به ادامه حضورت در فوتبال راضی بودند؟
پدرم دبیر ریاضی است. مادرم میگفت بهتر است درست را بخوانی اما پدرم گفت ما درس خواندیم به کجا رسیدیم! بگذار به فوتبال برود. یک خاطره خوب از دوران حضورم در جوانان پیام دارم که هیچوقت آن را فراموش نمیکنم. در یک بازی در دقیقه 20 بود که مهاجم حریف با دروازهبان حریف تک به تک شد. داور دروازهبان ما را به دلیل خطا روی آن بازیکن اخراج کرد. اسم دروازهبان دوم تیم را هم در لیست رد نکرده بودند. ناگهان مربی گفت که رضا حقیقی باید در دروازه بایستد. طول دروازه هم استاندارد بود. من تعجب کرده بودم اما لباس دروازهبانی را پوشیدم و مقابل ضربه پنالتی قرار گرفتم. یک طرف را نشان دادم و به طرف دیگر پریدم و پنالتی را گرفتم. بعد از آن بازی پیش رفت تا اینکه دوباره دقیقه 70 تیم حریف صاحب پنالتی شد. دیگر واقعا کسی توقع نداشت که آن پنالتی را هم بگیرم اما بازهم به شیوه پنالتی قبلی توپ را گرفتم و بازیکن حریف از شدت ناراحتی گریه کرد! بعد از بازی هم مربی ما 10 هزار تومان به من پاداش داد که آن زمان مبلغ کمی نبود. پس از آن موضوع خیلیها به من گفتند دروازهبانی کن اما از آنجایی که تحرک زیادی ندارد این پست را دوست نداشتم. دوست داشتم جایی باشم که توپ به من زیاد برسد.
پس از پیام چه شد که به فجر رفتی؟ از شرایط این باشگاه بیشتر بگو. چه می شود که تیمی مثل فجر با حداقل امکانات نتایج خوبی در لیگ می گیرد؟
چرا دروغ بگویم. فقط و فقط به خاطر سربازی به فجر رفتم. البته آن زمان از ملوان هم پیشنهاد داشتم ولی استخاره کردم و به فجر رفتم. احساس میکنم باشگاه فجر شهید سپاسی واقعا درخور نامش که نام یک شهید است عمل میکند. یک سری اعتقادات خاص خودشان را دارند. مثلا شب قبل از هر بازی دعای نادعلی خوانده میشود که در زمان حضور غلامحسین پیروانی در فجر خودش دعا میخواند. هفتهای یک بار هم بر سر مزار شهدا میرفتند. برنامههای مذهبی و فرهنگی زیادی داشتیم که اکثر بچهها هم راضی بودند و با آن کنار میآمدند. کمتر تیمی در ایران چنین برنامههایی اجرا میکند. فجرسپاسی در سال 91 در کل سه میلیارد برای تیم خود خرج کرده است. بازیکنی که میخواهد در فجر بازی کند دیگر نباید انگیزه مالی داشته باشد. پولی که در این تیم میگیری یک چهارم تیمهای دیگر است. به نظر من یکی از دلایلی که فجر پیشرفت کرده این بود که مدیریت بحران و حاشیه به خوبی در این تیم اجرا شده است. فضا طوری است که هر کسی حدود و وظایف خود را می داند. از بازیکن گرفته تا مربی و سرپرست و مدیرعامل. فکر میکنم جعفری تنها مدیرعاملی باشد که هر جلسه در تمرین تیم حاضر میشود. این باعث میشد که بازیکن حد خودش را بداند. حتی خوابگاهی برای بازیکنان تدارک دیده بودند تا ورود و خروج آنها منظم باشد. شاید شما بعضی اوقات نیاز داشته باشید که اجباری بالای سرتان باشد که این اجبار به سود خودتان است. خیلی از مصدومیتها به خاطر بیخوابیها و کارهای دیگری است که از سوی برخی بازیکنان سر میزند اما در فجر سپاسی خبری از این کارها نیست. در 4 سالی که در فجر بودم فقط یک بار مشکل اخلاقی پیش آمد که آن هم زود رفع شد.
شاید آمدن به پرسپولیس از فجر سپاسی با این شرایطی که خودت گفتی سخت باشد.
مسلما در پرسپولیس شرایط با فجر متفاوت است. اینجا حتی راه رفتن در خیابان هم به نظرم سختتر است. پیش از آنکه به پرسپولیس بیایم برنامه خاصی در ذهنم داشتم. با خودم گفتم آنقدر خوب کار میکنم که چند سال بعد هم اسمم در یادها بماند نه اینکه مثل بازیکنی باشم که 5 سال بعد کسی یادش نباشد من در پرسپولیس بودم یا نبودم. در بحثی که درباره پیشنهاد خارجی با رویانیان داشتیم هم خود سردار گفت که ما خیلی خوشحال میشویم که از طریق پرسپولیس به تیمهای خارجی بروی. من هم آمده ام که تلاش کنم. در این مدت خیلیها اینطور صحبت کردند که رضا حقیقی آمده که خط هافبک پرسپولیس را متحول کند اما واقعا اینطور نیست. به نظر من الان هم پرسپولیس هیچ مشکلی ندارد و فقط از نظر روحی روانی کمی در اوایل فصل اذیت شدند. حاشیههای زیادی برای این تیم به وجود آوردند و به آن لقب کهکشانی دادند. الان هم شکرخدا وضعیت خیلی خوبی دارند. من سعی میکنم با خوب بازی کردن در پرسپولیس به خودم کمک کنم.
بحثی که همیشه برای دو تیم استقلال و پرسپولیس وجود داشته این بوده که بازیکنانی که از تیم های کوچکتر به این تیم ها می آیند اسیر جو موجود می شوند و خودشان را گم می کنند.
من فکر میکنم این برمیگردد به تفکرات و ویژگیهای شخصی فرد. وقتی یک نفر اهل چیزی نباشد اگر میان 100 معتاد هم باشد بازهم کاری نخواهد کرد. دو سال پیش که مطمئن شدم شغلم فوتبال است و باید این راه را تا آخر بروم آنجا تصمیم گرفتم که ازدواج کنم. هرچند که با مخالفت خانوادهام روبرو شدم اما من تصمیمم را گرفته بودم و با خودم گفتم که اگر میخواهم در فوتبال به جایی برسم باید فکرم راحت باشد و یک زندگی سالم داشته باشم. من دو سال است که متاهلم. حالا همسرم به شوخی به من میگوید که پاقدم من برایت خوب بود. وقتی ازدواج کردیم فجر آمد لیگ برتر، بعد به تیم ملی رفتی و حالا هم که پرسپولیس بعد از آن هم حتما به اروپا میروی. هر دو کنار هم بهترین زندگی را داریم و فکر میکنم بهترین تصمیم را گرفتم. من هیچ مشکلی در زندگیام ندارم که دچار مشکلات اخلاقی شوم.
سقف آرزوهای رضا حقیقی بعد از آمدن به پرسپولیس چیست؟
کسی که بخواهد پیشرفت کند باید یک برنامه ریزی برای خودش داشته باشد. مثلا یک نفر در رویای خودش میگوید من میخواهم به پرسپولیس بروم. الان دیگر این اتفاق برای من رویا نیست و به واقعیت تبدیل شده. حالا یکی با من صحبت کرد و گفت در اروپا دوست داری به کدام تیم بروی من هم گفتم چلسی را خیلی دوست دارم. از من پرسید بیشتر شبیه به رویا نیست؟ که من گفتم با این اتفاقاتی که در زندگی من میافتد و شناختی که از خودم دارم، میتوانم به این هدفم هم برسم. اصلا آسان نیست اما دیگر رویا نیست. بعد از آن شاید رویا این باشد که در بارسلونا بازی کنم یا بهترین بازیکن دنیا شوم.
فکر میکنی فجر سپاسی در ادامه فصل چه روندی خواهد داشت؟
فجر امسال واقعا تیم خوبی دارد. تا بازی با تراکتورسازی در شیراز که من مصدوم شدم، فقط به سپاهان و ملوان باختیم که در همین دو بازی هم حقمان باخت نبود. آنطور که خود یاوری میگفت برای تیم خیلی موثر بودم. خودشان میگفتند که اگر در بازی با آلومینیوم تو بودی میتوانستی بازی را مدیریت کنی تا زمانی که سه بر دو جلو بودیم از تیم ده نفره حریف گل مساوی را نخوریم. مصدومیت دو، سه بازیکن تیم در نتایج هفتههای اخیر فجر تاثیر داشت اما در کل به نظر من عملکرد خوبی داشتهاند.
دل کندن از شیراز آسان بود؟
جدا شدن از شیراز بعد از 4 سال واقعا سخت بود. تازه جایگاه خود را تثبیت کرده بودم و کاپیتان تیم شده بودم. واقعا در شیراز زندگی راحتی داشتم و حتی بعضی مواقع که به مشهد میرفتم بعد از مدتی دلم برای شیراز تنگ میشد. دل کندن از شیراز و مردمش و فجر که برای من تیم پربرکتی بود خیلی سخت بود. اما تصمیمی بود که باید بالاخره گرفته میشد. چه نیمفصل چه آخر فصل و خیلی خوشحالم که با جدا شدن من کمکی هم به فجر شد. در پایان فصل قراردادم با فجر تمام میشد و بازیکن آزاد میشدم. مطمئن بودم که یاوری و جعفری من را به هیچ عنوان از دست نمیدادند. زمانی که جعفری در هتل المپیک به من زنگ زد و گفت هنوز برای رفتنت به پرسپولیس راضی نشدهایم، فکر میکردم دارد شوخی میکند. اما به من گفت که "از لحاظ مالی شدیدا در مضیقهایم اما میدانیم که با رفتن تو خودکشی میکنیم. خودمان را ضعیف میکنیم و بقیه را قوی. اما چارهای نیست. 25 نفر راحت میشوند و دیگر حاشیهای به سراغ تیم نمیآید." در این 4 سال روی هم 300 میلیون از فجر گرفتم. التبه اگر هم آمدنم به پرسپولیس طولانی شد اصلا ارتباطی به مسائل مالی نداشت. من استخاره گرفته بودم و بد آمده بود. خود رویانیان هم گفت برای باشگاه پرسپولیس نزد آیتالله گرامی یک استخاره گرفته است که این بازیکن را بگیریم یا نه، که انگار خیلی خوب آمده ولی مشکلات کوچکی وجود دارد. رویانیان گفت این استخاره که انجام شد من مصاحبه کردم و گفتم از جذب حقیقی ناامید نمیشوم.
بدون شک فضای پرسپولیس با فجرسپاسی تفاوت زیادی دارد. فکر می کنی در این جو جدید تا چه اندازه همان رضا حقیقی سابق می مانی؟
اولین بحث، هواداران زیاد پرسپولیس است که به قول خودشان 30-40 میلیون هوادار دارند. در فجر شرایط به گونه ای بود که اگر یک بازی را می باختیم می شد این توجیه را برای مردم بیاوریم که تیم با سه میلیارد بسته شده اما در پرسپولیس دیگر جای توجیه و بهانه وجود ندارد. در این مدتی که در حال مذاکره با پرسپولیس بودم آنقدر پیامک از سوی هواداران به گوشی ام ارسال شد و مردم در خیابان از من درخواست کردند که به پرسپولیس بیایم، که با شرایط این تیم آشنا شدم. کم کم متوجه می شوم که وارد دنیای جدیدی در فوتبال شده ام و با روحیاتی که از خودم سراغ دارم، فکر می کنم می توانم با این شرایط کنار بیایم و اتفاقا انگیزه ای برای من است که بتوانم بهتر کار کنم. چرا که می دانم همه هواداران پرسپولیس بازی من را دنبال می کنند.
در این چند سال اخیر تقریبا هر بازیکنی که به سرخابی های پایتخت آمده گفته من از بچگی عاشق این تیم بودم. تو هم واقعا پرسپولیس را دوست داشتی؟
من قبل از اینکه بحث آمدنم به پرسپولیس مطرح شود گفتم که پرسپولیسیام. حتی یک نفر پرسید نمی ترسی از استقلال پیشنهاد داشته باشی، من هم گفتم حرف دلم را گفتم. این موضوع برمی گردد به زمان کودکی من. خانواده من هم کاملا پرسپولیسی اند. یادم می آید که وقتی بچه بودم برای باختهای پرسپولیس گریه می کردم. اولین بار بعد از بازی ایران و اردن این بحث پیش آمد که من استقلالی ام یا پرسپولیسی، که گفتم من از کودکی طرفدار پرسپولیس بودم. از این نظر فکر می کنم با بقیه فرق داشته باشم چرا که بقیه صبر می کنند ببینند از کدام تیم پیشنهاد دارند بعد میگویند به چه تیمی علاقه دارند. اینجا هم می گویم که اگر از استقلال پیشنهاد داشتم میگفتم پرسپولیسی هستم و بعد به خاطر شرایط حرفه ای با جان و دل برای استقلال بازی می کردم.
یک سوالی که حتما درباره انتقالت به پرسپولیس وجود دارد این است که رضا حقیقی هم از پرسپولیس بنز و پورشه گرفت؟ چون این شایعه در اطراف بیشتر بازیکنان جدید پرسپولیس وجود داشته.
من قبل از اینکه به پرسپولیس بیایم ماشین خوب داشتم. هیچ بنز و پورشهای هم از پرسپولیس نگرفتم!
شرایط پرسپولیس را در جدول چطور می بینی؟
نباید خودمان را گول بزنیم. بهترینهای ایران در پرسپولیس هستند. اوایل فصل وضعیتی به وجود آمد که نتوانستند نتیجه بگیرند. اما الان خدا را شکر تیم روند خوبی داشته و از 6 بازی قبلی خود 13 امتیاز گرفته اند که از میانگین دو امتیاز برای هر بازی هم بیشتر است. تیمی مثل پرسپولیس فقط باید از لحاظ روحی روانی در شرایط خوبی باشد چراکه نه از نظر مربی و نه از نظر بازیکن هیج مشکلی ندارد. مطمئن باشید پرسپولیس امسال یکی از مدعیان قهرمانی است، نه اینکه با آمدن رضا حقیقی اینطور باشد. بدون من هم مدعی هستند.
از زمانی که بحث آمدنت به پرسپولیس بود همه گفتند با آمدن حقیقی مشکلات خط هافبک این تیم برطرف می شود. با این شرایط وظیفه ات کمی سنگین نشده؟
من نیامدم که بخواهم مشکلی از پرسپولیس حل کنم. من بازیکنی بودم که مسوولان باشگاه بازیهای من را آنالیز کردند و من را جذب کردند. من هم سعی می کنم بازیهایی که در فجر می کردم و حتی بهتر از آن را در پرسپولیس به نمایش بگذارم و ان شاالله آنطور که هواداران می خواهند بازی کنیم. بحث دیگر اینکه من 6-7 ماهی است که با رویانیان مراوده دارم. فکر نمی کنم زحمتی که او در فوتبال ما می کشد را کسی بکشد. من نمی دانم شما در جریان هستید یا نه. رویانیان قصد دارد یک دانشگاه هم برای بازیکنان لیگ برتر تاسیس کند تا همه بتوانند در آن ادامه تحصیل دهند. این یک کار بنیادی است و کمتر کسی در فوتبال ایران حاصر میشود از این کارها بکند. شاید مدیر دیگر به فکر گرفتن نتیجه باشد و توجهی به این کارها نداشته باشد. وقتی رویانیان اینطور زحمت می کشد من بازیکن را مدیون خود میکند که هر چه در توان دارم در زمین بگذارم تا شرمنده هواداران و او نشوم. یک جا از من پرسیدند چرا کاپیتانی فجر را رها کردی و من هم گفتم رویانیان واقعا پای من ایستاد. خود من هم فکر نمیکردم او بتواند نظر جعفری را برای صدور رضایت نامه من جلب کند اما آنقدر پافشاری کرد تا بالاخره مسوولان فجر هم راضی شدند.
به نظر می رسد از حضور آپیا در تمرین پرسپولیس هم ناراحت شده بودی و گفته بودی اگر او بیاید در فجر می مانم.
من همه جا گفتم که رویایم آمدن به پرسپولیس بوده است. اما در عالم حرفه ای نباید توقع داشت که به محض اینکه پرسپولیس پیشنهاد می دهد با سر به این تیم بیایم. باید شرایط خودم را بسنجم. شاید طوری می شد که من در پرسپولیس هم نصف زمان حضورم در فجر راهم بازی نمیکردم. بدون شک آپیا گزینهای بود که بیشتر روی دستشان خرج می گذاشت. من نگفته بودم اگر آپیا را بیاورید من نمیآیم، اما احساسم این بود که اگر آپیا را بگیرند نیازی به من ندارند. ضمن اینکه آپیا هم بازیکنی نیست که به پرسپولیس بیاید و روی نیمکت بنشیند. اما رویانیان به من گفت اولویت ما تو بودی.
بنابراین میتوان اینطور برداشت کرد که پس از اطمینان از داشتن جایگاه ثابت در ترکیب با پرسپولیس قرارداد بستی؟
نه اصلا اینطور نیست. من شرطی برای فیکس شدن نگذاشتهام. میثم نقیزاده از دسته یک به پرسپولیس آمد و الان عملکرد خوبی هم دارد. مهدی مهدوی کیا هم با وجود اینکه در پست تخصصیاش نیست اما خیلی به تیم کمک کرده و آقازمانی هم در این پست خوب بازی میکند. دوست دارم آنقدر خوب کار کنم که هر بازی مربی مجبور شود من را در ترکیب قرار دهد.
شب قبل از بازی پرسپولیس با ذوب آهن در اردوی پرسپولیس حاضر شدی و با ژوزه صحبت کردی.
میخواستم مطمئن شوم که خود ژوزه من را خواسته یا نه به همین خاطر با او صحبت کردم. فرق ما ایرانیها و خارجیها این است که آنها تعارف ندارند. خود ژوزه به من گفت زمانی که آپیا به ایران آمد از او پرسیده "تو برای چه به ایران آمده ای؟ اگر شرایطت خوب بوده چرا دوست داری در فوتبال ایران به کارت ادامه دهی؟!" به نظرم ژوزه حرف خوبی زده است. به من گفت که به رویانیان گفتم فقط شماره 9 فجر را برای من بگیر. حتی فکر می کرد سن من بیشتر است و زمانی که فهمید 23 سالم است گفت تو هنوز خیلی برای پیشرفت جا داری.
در ایران و جهان بازی کدام بازیکنان را دوست داری؟
من واقعا کریمی و کاویانپور را خیلی دوست دارم. یحیی توره را در فوتبال اروپا خیلی دوست دارم و یک زمان هم بازی بالاک را میپسندیدم.
بپردازیم به حضورت در تیم ملی. اولین بار برای بازی با اردن از سوی کیروش دعوت شدی.
اولین دوره بود که به تیم ملی دعوت میشدم. در اولین تمرین واقعا استرس داشتم اما در بقیه تمرینها عالی کار کردم. صبح بازی با اردن کیروش من را کنار کشید تا با من صحبت کند. من هم فکر کردم می خواهد بگوید اگر در بازی امشب بازی نکردی ناراحت نشو. اما دیدم اسم من را به عنوان بازیکن فیکس اعلام کرد. خیلی جا خوردم. همان لحظه ترسیدم. خود کیروش هم ترس را در چهره من دیده بود. یک ساعت قبل از بازی من را صدا زد و آنجا بود که فرق یک مربی حرفهای را با مربیان داخلی خودمان فهمیدم. شاید اگر یک مربی داخلی بود، میگفت مراقب باش در زمین آبروی من را نبری! اما کیروش به من گفت "ببین، این بازیکنان 8 ماه است که هنور نصف شرایط تاکتیکی که من می خواهم را در زمین پیاده نمی کنند. من از تو که چند روز است به تیم آمدهای توقعی ندارم. بازی خودت را انجام بده و من پشت توام." این را که گفت بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد و به راحتی بازی کردم که فکر میکنم یکی از بهترین بازیهایم را انجام دادم. متاسفانه بعد از آن بد شانسی آوردم و در بازی ایران و لبنان به دلیل مشکل ویزا و در بازی با کره جنوبی هم به خاطر مصدومیت نتواستم تیم ملی را همراهی کنم.
با وجود بازیکنانی مثل تیموریان و نکونام فکر میکنی چه زمانی بتوانی به ترکیب ثابت تیم ملی برسی؟
اگر هدفم این باشد که فقط به تیم ملی دعوت شوم فکر می کنم بازیکن کوچکی باشم. اگر دقت کنید در همه مقاطع زمانی یکی از نقاطی که همیشه در آن ترافیک بازیکن داشته ایم خط هافبک بوده است. اما خیلی هم دست بسته نیستم. بحث احترام جدا است، جواد نکونام به اندازه ای که من بازی باشگاهی کردهام بازی ملی دارد و آرزو داشتم که یک روز کنار او بازی کنم. الان هم باید کنار این بازیکنان باتجربه چیزهای زیادی باد بگیرم. من آدمی نیستم که بگویم مرا بازی دهید. تمرین خودم را انجام میدهم و این مربی است که تصمیم می گیرد.
حالا شرایط تیم ملی را برای صعود به جام جهانی چطور میبینی؟
وقتی کره را بردیم با خودم گفتم 100 درصد ازبکستان را هم میبریم. در بازی ازبکستان هم بازیکنان در نیمه اول خوب کار کردند و یک گل درست هم زدیم. در کل اتفاقی که از آن میترسیدم برایمان رخ داد. به نظر من همه چیز هنوز دست خود ماست. ما میتوانیم قطر را در خانهاش ببریم. همانطور که در سالهای قبل این کار را کردیم. خیلی دوست دارم چه من باشم یا نباشم به جام جهانی برویم. امیدوارم خودم بتوانم به همراه تیم ملی در جام جهانی باشم.
رضا حقیقی در تیم ملی امید هم حضور داشت. به چیزی که میخواستی رسیدی؟
یکی از ضربههایی که در فوتبالم خوردم و هیچوقت آن را فراموش نمیکنم خط خوردن اسمم از فهرست تیم ملی امید بود که واقعا من در آن موضوع قربانی شدم. در اردوی آفریقای جنوبی با وجود اینکه حسین کاظمی سهمیه بزرگسالان تیم بود من فیکس بازی میکردم، در اردوی اوکراین هم فیکس بودم و در بازی با این تیم بهترین بازیکن زمین شدم. متاسفانه اختلافی که بین کادر فنی تیم ملی امید و مسوولان فجرسپاسی به وجود آمد باعث شد پیروانی ناراحت شود و دیگر من را دعوت نکند. متاسفانه به بازیهای آسیایی هم نتوانستم بروم و بعد از آن منصوریان شناختی از من نداشت و دعوت نشدم.
فکر میکنی دلیل ناکامیهای اخیر فوتبال ایران چیست؟ خیلیها مدیریت را ضعیف میدانند.
من فکر میکنم به این خاطر که از هر مربی فقط نتیجه میخواهیم نمیتوانیم در ردههای سنی آنچنان موفق باشیم. امسال تیم بسیار خوبی در جوانان داشتیم. من اصلا معتقد نیستم که مدیریت مشکل دارد. تیم ملی بزرگسالان الان بهترین مربی را دارد، بهترین پاداش را میگیرد، بهترین اردوها را میرود. مگر زمان برانکو که رفتیم جام جهانی شرایط چگونه بود؟
با این شرایطی که داری اگر از امارات یا قطر پیشنهاد داشته باشی قبول میکنی؟
نه دوست دارم اگر خارج از ایران میروم به اروپا بروم. مخصوصا لیگ آلمان چرا که فکر میکنم سبک بازیام به این لیگ میخورد. هرچند تیم چلسی را خیلی دوست دارم.
حرفی باقی مانده؟
می خواهم از مردم خوب شیراز تشکر کنم که در مدت حضورم در فجر همیشه به من لطف داشتند. همچنین از مسوولان باشگاه فجر که حمایتم کردند. دوست دارم مردم شیراز این را بدانند که اگر از فجر جدا شدم به این دلیل بود که بتوانم کمکی هم به این تیم کرده باشم. شاید اگر آخر فصل جدا میشدم کسی به من خرده نمی گرفت اما در آن صورت نمی توانستم نفعی به فجر برسانم. از یاوری هم ممنونم، به هر حال از زمان حضور او تغییری در فوتبالم به وجود آمد.
گفتوگو از علیرضا اشرف، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات