در ادامه دوازدهمين دادگاه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، مهآفريد اميرخسروي در جايگاه حاضر شد و در آخرين دفاعيات خود گفت: در مورد اتهامهايم تنها پرداختها را قبول دارم و ساير موارد را قبول ندارم.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، وي ادامه داد: گروه آريا پول در خزانه متمركز داشته است و هر پولي كه از خزانه متمركز رفته، تنزيل نبوده است. پولي كه در مجموعه به دست آمده، مجموع پولهاي فروش ملي و بازرگاني بوده است. بدين معني كه اين پول تركيبي از همه پولهايي است كه من قبلا در مورد آن صحبت كردهام و در جاهاي مختلف مصرف شده و در سررسيد بانكها پرداخت ميشد.
اميرخسروي افزود: اگر در سررسيد بانكها بدهي داشتيم، نميتوانستيم حد بانكي خود را برقرار كنيم و اين حد بانكي به محض داشتن بدهي قطع ميشد. همچنين ما حد اعتباري داشتيم و سقف اعتباري نداشتيم.
وي اظهار كرد: حد اعتباري بود كه خارج از سقف بانكي قرار بود با ستاد ويژه تحريمها و وارد كردن اقلامي مانند گوشت و روغن خارج از سقف اعتباري ما پرداخت شود كه هيچوقت پرداخت نشد.
اميرخسروي در رابطه با بانك مركزي نيز گفت: يك باندي در بانك مركزي وجود داشت كه پول از ما دريافت ميكردند و تا پولي نميگرفتند، رفع سوء اثر نميشد. ما چك برگشتي را براي رفع سوء اثر ميفرستاديم بانك مركزي ولي اين آقايان رفع سوء اثر نميكردند. من تاجر هستم و داشتن چك برگشتي براي من مساله است.
مهآفريد افزود: تا سال 87 يك ريال هم به سيستم بانكي پرداخت نكرده بودم اما براي رفع سوء اثر مجبور شدم مبلغي را پرداخت كنم زيرا اگر مبلغي را پرداخت نميكرديم رفع سوء اثري صورت نميگرفت. در اينجا تقصير من چيست؟ آنقدر ما را ميبردند و ميآوردند تا از ما پول بگيرند و من اين موضوع را هيچگاه انكار نكردهام.
اين متهم در رابطه با بحث ماشينآلات نيز اظهار كرد: تمام پولها در اختيار شركت ماشينآلات است. زماني كه تحريمها شديد نشده بود، مقداري از پولها از اينجا از طريق برخي از صرافيها و برخي ديگر از بانكهاي دوبي پرداخت ميشد.
وي ادامه داد: براي استخدام نيروهاي زبده از دانشگاه صنعتي شريف افرادي را داشتيم. آيا من اين كارها را براي كلاهبرداري انجام دادهام؟ آيا راه ديگري براي كلاهبرداري وجود نداشت؟ آيا من نميتوانستم همراه برادرم فرار كنم؟ زندگي من همين الان نيز در حد يك دلال معمولي است.
مهآفريد افزود: بيان شده است كه من به سفرهاي خارجي متعددي ميرفتم. من جواب نماينده دادستان را ميدهم. تنها يك بار با همسرم به تركيه، يك بار ديگر به هنگكنگ و به فرانسه و سوئيس رفتيم. دوبار نيز به دوبي رفتيم. بعد از 44 سال عمر، هر كارمندي به سفرهاي خارج از كشور ميرود. من براي همسرانم طلا و جواهر خريدهام. اين موضوع را انكار نميكنم و علاقه داشتم در آن زمان براي آنها طلا و جواهر خريداري كنم.
وي ادامه داد: چرا از منزل شخصي من فيلمبرداري نميكنيد؟ خانم من يك اتومبيل لوكس داشته است. آيا اين جرم است؟ من فردي بودم كه به سر خيابان ميرفتم و تاكسي ميگرفتم تا اينكه دو سال پيش به اصرار دوستان راننده اختيار كردم.
مهآفريد اميرخسروي خاطرنشان كرد: همه شركتهاي ما سود داشته و مالياتها نيز به صورت كامل پرداخت شده است. چرا پروندههاي بانكي من را مطالعه نميكنيد؟ فرض كنيد كه من را اعدام كرديد. آيا مملكت اصلاح ميشود؟ كساني كه پشت نظام پنهان شدهاند چه ميشوند؟ اين آقايان در اين پرونده همكاري داشتهاند؟
اين متهم افزود: من فردي مادي نبودم اگر ميخواستم كلاهبرداري كنم، به راحتي ميتوانستم از كشور خارج شوم. مثل آقاي خاوري. مگر شما ميتوانيد خاوري را دستگير كنيد؟ اگر شما توانستيد تا 10 سال ديگر خاوري را دستگير كنيد. همانهايي كه وي را فراري دادند، اجازه نميدهند كه برگردد.
مهآفريد گفت: اين عرف است كه خريدار يا فروشنده يك كد اقتصادي معرفي كند. اين موضوع به من چه ربطي دارد؟ در تمامي روزنامهها اين كدها بيان شده و آنها را خريد و فروش ميكنند.
وي در رابطه با بانك آريا نيز گفت: من متقاضي بانك آريا بودم. مگر بانك آريا فعاليت خود را شروع كرده؟ مگر مجوزي صادر شده است؟ شوراي پول و اعتبار مجوزي را صادر كرد و تا پذيرهنويسي رفته است. براي روشن شدن افكار عمومي تقاضا دارم افراد به عنوان شاهد به دادگاه بيايند. نماينده دادستان مدعي است كه من با هر كسي كه دست ميدادم، پول هم ميدادم. در حالي كه آنها با من دست ميدادند تا پول بگيرند.
قاضي سراج گفت: شما مطمئن باشيد هركسي كه در اين پرونده مشكلي داشته باشد، به دادگاه احضار ميشود.
متهم پاسخ داد: دادستاني در جهت منافع يكسري افراد كه در نظام هستند و پايههاي خود را محكم كردهاند، قدم برميدارد.
قاضي سراج گفت: براي حرف خود مثال بزنيد.
متهم پاسخ داد: مانند آقاي «م» يا آقاي «د.الف». مگر شركت نوين خليج فارس جزو شركتهايي نبوده است كه با من مراوده داشته؟ چرا نامي از اين شركت برده نشده است؟ خودم پاسخ ميدهم. زيرا آقاي «د.الف» به مقامات وصل است. جناب قاضي! نميشود با يك جلسه دادگاه را تمام كرد.
وي ادامه داد: چرا آقاي «م» را بازداشت نكردهايد؟ او در حال حاضر به راحتي در خيابانها ميچرخد و دستگير نشده است. من در اين 10 ماه به خيلي از مسائل فكر كردهام. دادستاني صداقت لازم را ندارد. شما ميتوانيد جلسه غير علني برگزار كنيد و من در آن جلسه به طور كامل صحبت خواهم كرد.
سراج به وي پاسخ داد: من با شما صحبت ميكنم.
به گزارش ايسنا، جعفري دولتآبادي ـ دادستان تهران ـ در پاسخ به اظهارات مهآفريد اميرخسروي گفت: نميشود در محكمه گفت كه دادستاني متهم است. وكيل و متهم بايد در چارچوبهاي موجود از خود دفاع كند.
وي ادامه داد: اگر ايرادي به نحوه كار دادستاني است، بايد آن را با دليل بيان كنيد. آقاي رياحي ميتوانند لايحهاي را به من ابلاغ كنند. من با آقاي مهآفريد ملاقات ميكنم.
دادستان تهران خاطرنشان كرد: در جلسهاي كه كيفرخواست مشخص دارد نميشود دادستاني را زير سوال برد.
ادامه دارد...
نظرات