• چهارشنبه / ۲ بهمن ۱۳۸۷ / ۰۹:۵۶
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8711-16998
  • خبرنگار : 71271

تحول نظام آموزشي- SWOT درنظام آموزش‌وپرورش/ بررسي وضع موجود تربيت بدني دانش آموزان و ارزيابي آن بر اساس مؤلفه‌هاي اصلي آموزش و پرورش

تحول نظام آموزشي- SWOT درنظام آموزش‌وپرورش/
بررسي وضع موجود تربيت بدني دانش آموزان 
و ارزيابي آن بر اساس مؤلفه‌هاي اصلي آموزش و پرورش

اشاره:
آن چه كه در پي مي‌آيد حاصل پژوهشي است كه توسط دكتر قوام‌الدين جليلي در كميته‌ي مولفه‌هاي اصلي آموزش و پرورش طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش انجام گرفته است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع تحول و نوسازي نظام آموزشي کشور، جهت تسهيل دسترسي خبرنگاران و سياست‌پژوهان حوزه‌ي آموزش و  پرورش خلاصه ‌اين پژوهش را منتشر مي‌كند.

*********

بررسي وضع موجود تربيت بدني دانش آموزان
و ارزيابي آن بر اساس مؤلّفه‌هاي اصلي آموزش و پرورش

مقدمه:
حضور تاريخي تربيت بدني در برنامه‌هاي درسي مدارس و ساير نهادهاي رسمي و غيررسمي اجتماعي گوياي اين حقيقت است که تربيت بدني آزمون زمان را پشت سر گذارده و به‌عنوان يک فعالّيت آموزشي و پرورشي پذيرفته شده است. به راستي شواهد علمي بسياري وجود دارد که بر نياز اساسي کودکان، نوجوانان و جوانان به آموزش تربيت بدني و نقش يک زندگي فعّال و سهم تربيت بدني در آن و همچنين لزوم تشويق کودکان به شرکت در ورزش‌ها تأکيد دارد.
در نيمه دوم قرن بيستم شواهد بسيار قوي پزشکي و ساير شواهد علمي در تأييد وجود درس تربيت بدني به‌عنوان يک درس اساسي در برنامه درسي مدارس ارائه شد که اين شواهد مباني علمي سنگ زيربناي "فرد فرهيخته در تربيت بدني" و شرکت منظّم و مادام العمر در فعاليت‌هاي بدني را تشکيل مي‌دهد. تربيت بدني آن‌قدر مهّم است که تشکيلات آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل (يونسکو) در منشور خود به سال 1978 جايگاه آن را به‌عنوان يکي از "حقوق اساسي بشر" به رسميت شناخت و خواستار فراهم آوردن فرصت‌هاي آموزشي براي آن در سيستم‌هاي آموزشي کشورها گرديد (ماده 1) و از کشورها خواسته شد تا با اختصاص جايگاه شايسته و مهم در نظام آموزشي، تربيت بدني و ورزش را ارتقاء بخشند (ماده 2). همچنين مادّه‌هاي 4 و 5 منشور يونسکو بر تأمين نيروي انساني کافي و متخصّص براي درس تربيت بدني، برنامه‌ريزي درسي جامع‌الاطراف و فراهم آوردن امکانات و ابزارهاي لازم براي درس تربيت بدني و ورزش تأکيد دارند. علاوه بر اين‌ها، حمايت پژوهشي، اطلاع رساني کافي و حمايت وسائل ارتباط جمعي، مقامات دولتي و نهادهاي تخصّصي غيردولتي نيز به صورت يک کوشش هماهنگ در جهت ارتقاي درس تربيت بدني خواسته شده است (مواد 6 و 8). امّا علي‌رغم حضور تاريخي و شواهد فراوان علمي و پذيرش ماهيّت تربيت بدني به‌عنوان نياز دانش‌آموزان و يک فعاليت آموزشي، تربيت بدني براي سياست‌گزاران در مدارس بسياري از کشورها اولويت به شمار نمي‌آيد و به نظر مي‌رسد كه اين درس در مدارس اين‌گونه کشورها در خطر قرار دارد. درس تربيت بدني در ايران نيز در طول تاريخ 80 ساله خود دستخوش فراز و نشيب‌هاي فراواني شده است.
اين درس که در بدو قانوني شدن آن به سال 1306 شمسي توسط مجلس شواري ملي سابق روزي 1 ساعت در برنامه درسي همه پايه‌هاي تحصيلي دبستاني و دبيرستاني قرار گرفت، همواره با کمبود معلمان متخصّص و امکانات فيزيکي و ابزار و وسايل ورزشي و از همه مهّم‌تر کاهش زمان از 1 ساعت در روز به 2 ساعت در هفته در مدارس روبه‌رو بوده و علي‌رغم تلاش‌هايي که براي تربيت معلم صورت پذيرفته است، کمبود معلم متخصص هنوز به چشم مي‌خورد. همچنين امکانات فيزيکي و ابزار و وسائل لازم نيز هيچ‌گاه در حد قابل قبول نبوده است. اگر چه عواملي مانند ناپايداري بخش مديّريت تربيت بدني در سطح وزارت آموزش و پرورش از جمله تحولات نگران‌کننده‌اي است که هر چند سال يکبار اتفاق مي‌افتد، اما نشانه‌هاي مثبتي نيز از توجه به اهميت تربيت بدني مشاهده مي‌شود از جمله مصوبه هيات دولت در مورد افزايش ساعت درس تربيت بدني که پس از گذشت 7 سال هنوز روي کاغذ قرار دارد و به مرحله عمل در نيامده است.
نشانه‌هاي نگراني در مورد سرنوشت درس تربيت بدني در ساير کشورها نيز در نشريات آن‌ها و همچنين همايش‌هائي که در اين مورد تشکيل شده است، به‌عنوان مثال در جي لانگ استراليا به سال 1991 تحت عنوان بحران در تربيت بدني و در اورلاندو در ايالات متحده آمريکا به سال 1992 که بيانگر مشکلات تربيت بدني در مدارس آمريکا بود، به خوبي مشاهده مي‌شود.
در اين پژوهش کوشش شده است تا با توجه به مدارک و شواهد موجود، عملکرد يادگيري در حيطه تربيت بدني در وضعيت مطلوب با عملکرد يادگيري در اين حيطه در وضعيت موجود بررسي و مقايسه شود و با مشخص شدن تفاوت‌هاي موجود بين اين دو وضعيت، نقاط قوت و ضعف مشخّص گردد. همچنين با بررسي نقش مؤلّفه‌هاي پنج‌گانه در فرآيند آموزش تربيت بدني سعي شده است تا پيشنهادها و راه‌کارهاي برون رفت از وضعيت کنوني و نزديک شدن به وضع مطلوب ارائه شود.

هدف تحقيق:
تحليل و ارزيابي وضع مطلوب و موجود تربيت بدني به منظور تعيين نقاط قوّت و ضعف و تبيين آن‌ها با توجه به محيط يادگيري.

سؤالات تحقيق:
1ـ وضع مطلوب تربيت بدني با توجّه به عملکرد يادگيري کدام است؟
2ـ وضع موجود تربيت بدني با توّجه به عملکرد يادگيري کدام است؟
3ـ نقاط قوّت و ضعف تربيت بدني چيست؟
4- نقاط قوّت و ضعف تربيت بدني به كداميك از مؤلفه‌هاي پنج‌گانه مرتبط است؟
5- چالش‌هاي مقدماتي تربيت بدني و راه‌كارهاي احتمالي آن‌ها كدام است؟

روش‌شناسي تحقيق:
تحقيق حاضر با استفاده از مدارك و اسناد موجود در حيطه تربيت بدني در كشور، برخي از پژوهش‌هاي انجام شده در سطح بين‌المللي و داخلي و نيز مباني نظري مرتبط با اين ساحت، بررسي و تحليل شده است. رويكرد مورد استفاده در اين مطالعه از نوع «سيستمي» است و در آن، «عملكرد يادگيري» در دو وضع مطلوب و موجود، مورد بررسي و مقايسه قرار مي‌گيرد. پس از مشخص شدن نقاط قوت و ضعف، آن‌گاه،‌ نوبت به تبيين اين نقاط قوت و ضعف مي‌رسد و در انجام اين كار، از «محيط يادگيري» (عوامل درون‌دادي و فرايندي) استفاده شده و در نهايت، هريك از اين نقاط قوت و ضعف به يكي از مؤلفه‌هاي اصلي آموزش و پرورش نسبت داده مي‌شود.

نقاط قوّت و ضعف در نظام تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش

الف ـ نقاط قوّت:
1ـ وجود ساختار مديريّت مجزا در وزارت آموزش و پرورش، که تنها مختص درس تربيت بدني است و مي‌تواند بر تمام جنبه‌هاي اين درس در وزارتخانه تأثيرگذار باشد و آن را حمايت کند.
2ـ دارا بودن برنامه درسي مکتوب که مورد تصويب شوراي عالي آموزش وپرورش نيز قرار گرفته است.
3ـ وجود اعتبارات مستقّل از ساير بخش‌هاي آموزش و پرورش، که اين هم تنها مختص درس تربيت بدني است.
4ـ جايگاه مشخص در برنامه درسي مدارس به‌عنوان يک درس رسمي، که زمان مختص به خود را دارا مي‌باشد.
5ـ تربيت بدني تنها درسي است که به پرورش بعد فيزيکي و حرکتي دانش‌آموزان مي‌پردازد و در فضائي که تأکيد همواره بر بي‌حرکتي و فعاليت ذهني است، امکان فعاليت بدني و يادگيري حرکتي را براي آنان فراهم مي‌آورد و اين ويژگي آن را از ساير دروس متمايز مي‌سازد.
6ـ وجه تمايز يا به عبارتي نقطه قوت ديگر در درس تربيت بدني آن است که کلاس تربيت بدني، جلوه گاه بروز عواطف و احساسات و رفتارهاي اجتماعي است و در عين حال مکاني براي يادگيري اين‌گونه رفتارها به شمار مي‌آيد، در حالي که همان‌گونه که عنوان شد، در ساير کلاس‌ها تأکيد بر فعاليت ذهني است و بروز عواطف جايگاه چنداني ندارد.
7ـ تأمين بخشي از نياز فيزيولوژيکي دانش‌آموزان به حرکت براي حفظ سلامت آنان

ب ـ نقاط ضعف:
1ـ پايبند نبودن مديران تربيت بدني آموزش و پرورش به اهداف، رويکردها و راهبردهاي علمي تربيت بدني در جهت ارتقاي سطح دانش، مهارت، نگرش و آمادگي جسماني همه دانش‌آموزان و پرداختن به برنامه‌هاي جنبي و فوق برنامه، مانند مسابقات، جشنواره‌ها و اعزام تيم‌هاي ورزشي به خارج از کشور که بيشتر جنبه تبليغاتي دارند و معدودي از دانش‌آموزان را تحت پوشش قرار مي‌دهند.
2ـ عدم ثبات در ساختار مديريت تربيت بدني در آموزش و پرورش به ويژه پس از پيروزي انقلاب که دوباره به صورت معاونت تربيت بدني و در زمان طولاني‌تر در حد اداره کل تربيت بدني و زير مجموعه معاونت پژوهشي سابق و کنوني اداره شده است.
3ـ مديريت جزيره‌اي در وزارت آموزش و پرورش، به اين معني که تصميم‌گيري‌ها در معاونت‌هاي مختلف بعضاً مانع فعاليت ساير معاونت‌ها مي‌شود و چون براي بخش‌هاي مهمّي از مقرّرات تربيت بدني مانند اعتبارات، برنامه‌ريزي درسي و تأمين نيروي انساني در ساير معاونت‌ها تصميم‌گيري مي‌شود، ناهماهنگي بين اين بخش‌ها، گاهي باعث عقيم ماندن يا ناکارآمدي برنامه مي‌شود.
4ـ همسوئي خواسته‌هاي مديران تربيت بدني، داوران، مربيان تيم‌هاي ورزشي، رسانه‌ها و خبرنگاران در دامن زدن هر چه بيشتر به تنور مسابقات (که يک فعاليت فوق برنامه است) و ايجاد اين نگرش نابه‌جا که کار تربيت بدني آموزش و پرورش تنها اجراي مسابقات است، که اين همسوئي به ارائه چرخه معيوب مسابقات، المپيادهاي ورزشي، جشنواره‌ها و صرف اعتبارات ساير بخش‌هاي تربيت بدني در اين‌گونه فعاليت‌ها منجر مي‌شود.
5- نگاه ضعيف به تربيت بدني از سوي مسئولان رده بالا در وزارت آموزش وپرورش (به جز برخي برهه‌هاي زماني). به‌عنوان مثال، در اهداف آموزش و پرورش، که از سوي شوراي عالي آموزش وپرورش منتشر شده است، تنها چند هدف خرد آن هم در محدوده زيستي در مورد تربيت بدني عنوان شده است، حال آن‌که تربيت بدني علاوه بر بعد جسماني، اهداف گسترده اي را در حيطه‌هاي اجتماعي، عاطفي و شناختي دارا مي‌باشد.
6- تبين شاخص‌هاي نامناسب مانند تعداد مدال‌هاي کسب شده از مسابقات جهاني دانش‌آموزان و غيره در برنامه‌هاي پنج ساله وزارتخانه که به هيچ عنوان نشانه رشد واقعي تربيت بدني نمي‌باشند.
7ـ اجاره اماکن ورزشي مختّص دانش‌آموزان (سالن‌ها، استخرها و زمين‌هاي ورزشي) به گروه‌هاي بزرگسال غيردانش‌آموز به منظور کسب درآمد از سوي مناطق آموزش و پرورش.
8ـ نامتناسب بودن فضاهاي بسياري از مدارس براي برگزاري کلاس درس تربيت بدني.
9ـ کمبود ابزارها و وسائل ورزشي لازم براي برگزاري کلاس درس تربيت بدني.
10 ـ متخصّص نبودن برخي از معلمان تربيت بدني (افراد با تحصيلات نامرتبط)
11ـ کم توجهي برخي از مديران و مسئولان مدارس به اهمّيت درس تربيت بدني که با رفتارهائي از قبيل اختصاص ساعات نامناسب به اين درس يا برگزاري درس تربيت بدني چند کلاس، به طور همزمان و يا اختصاص ساعت درس تربيت بدني به ساير دروس به ويژه در هنگام فصل امتحانات نمود پيدا مي‌کند.
12ـ ناکافي بودن زمان درس تربيت بدني در هفته براي حفظ و توسعه آمادگي جسماني دانش‌آموزان و کسب مهارت‌هاي ورزشي با توجه به نتايج پژوهش‌هاي انجام شده در کشور و خارج از کشور.
13ـ جابه‌جائي اعتبارات تربيت بدني و صرف آن در امور ديگر توسط مديران ارشد وزارتخانه.

نقاط قوّت و ضعف تربيت بدني و ارتباط آن با مؤلفّه‌هاي پنجگانه

الف- مديريت:
مديريّت مستقل در سطح وزارتخانه براي تربيت بدني همانند تيغ دو لبه است که اگر به درستي مورد استفاده قرار گيرد، بسيار سودمند و اگر درجاي خود استفاده نشود، مخرّب و ويرانگر خواهد شد.
نخست ذکر اين نکته لازم است که مديريت تربيت بدني، جزئي از مديريّت کلان آموزش و پرورش است؛ بنابراين بخشي از اقدامات آن (مفيد يا زيانبار) از سطوح بالاتر نشاْت مي‌گيرد. اولين آفت در اين زمينه، تغييرات متعدد در ساختار مديريتي است که هر بار تا مدتي طولاني فعاليت‌هاي اين بخش را به حالت رکود در مي‌آورد و احتمالاً برخي برنامه‌ها را دچار تغييراتي مي‌نمايد.
دوم آن‌که اگر مديريت تربيت بدني از برنامه مدوني که با توجه به اهداف و استانداردهاي تربيت بدني تدوين شده باشد، تبعيت ننمايد، تصميم‌گيري‌هاي خود سرانه در همه فعاليت‌هاي تربيت بدني پيش مي‌آيد. مؤلفه مديريت با توجّه به اختيارات آن نسبت به ساير مؤلفه‌ها، اولويت قطعي دارد. چرا که مدير مي‌تواند ساير مؤلفه ها مانند نيروي انساني ، منابع مالي و تحقيق و توسعه را دستکاري کند.
به‌عنوان مثال، در مديريت‌هاي گذشته در بسياري از موارد، افراد بسيار کم تجربه در بخش ستادي در پست‌هايي به کار گمارده شده‌اند که نياز به بيش از بيست سال تجربه در آموزش و پرورش دارد. در چنين مواردي، معمولاً پس از اين‌که مدير دوره مديريتش تمام مي‌شود، افرادي که همراه با وي‌ آمده‌اند در اداره رسوب مي‌کنند و تا سال‌ها باقي مي‌مانند، که اين خلاف اصول مديريت است.
همچنين مدير مي‌تواند منابع مالي را در غير جاي خود و در جهت فعاليت‌هاي فوق برنامه، نمايشي و تبليغي به کار گيرد، که زيان‌هاي آن قابل جبران نيست. در بخش تحقيق و توسعه نيز ديده شده است که مديران و حتي معاونان وزير اغلب در رأس شوراهاي پژوهشي قرار مي‌گيرند و با اعمال نظريات شخصي طرح‌هاي پژوهشي را به سوي فعاليت‌هاي مورد نظر سوق مي‌دهند. پژوهشگران نيز در ازاي اين لطف نام معاون يا مدير کّل مربوط را به‌عنوان ناظر تحقيق و يا حتّي محقق روي جلد تحقيق خود مي‌آورند. به اين ترتيب و با ادامه اين چرخه معيوب نام يک مدير کل که با کار تحقيق آشنائي ندارد، پس از 4 سال روي 20 جلد تحقيق آورده مي‌شود. در چنين شرايطي آخرين موضوعي که مورد توجه قرار دارد، لزوم تحقيق و فايده آن براي آموزش و پرورش است.
آن‌چه عنوان شد برخي از عواقب سيستم مدير سالاري است که در بخش ستادي اتفاق مي‌افتد. امّا پس لرزه‌هاي چنين مديريتي، تربيت بدني آموزش و پرورش را در سطح کشور متأثر مي‌سازد و عواقب ناخوشايندي به دنبال دارد. بنابراين به اعتقاد اين پژوهشگر، مؤلفه مديريت در شرايط کنوني از ساير مؤلفه‌ها تاثيرگذارتر است و با ساير مولفه‌ها قابل مقايسه نيست. تنها در شرايطي که مدير سالاري جاي خود را به برنامه سالاري بدهد، اين روند تا حدودي تعديل خواهد شد.

ب- برنامه درسي:
اين مؤلفه‌اي است که به اعتقاد صاحب‌نظران بايد بر همه فعاليت‌هاي تربيت بدني حاکم باشد و منابع مالي، منابع انساني، توسعه و تحقيق و در نهايت مديريت در جهت تحقق آن به‌کار گرفته شوند. چنان‌چه برنامه درسي، محور همه فعاليت‌ها قرار گيرد، از اتلاف منابع در برنامه‌هاي جنبي جلوگيري مي‌شود، آموزش نيروي انساني جهت صحيح خود را پيدا مي‌کند، عناوين پژوهشي مرتبط مشخّص مي‌شود و سرانجام، مديران جهت مديريت خود را بهتر خواهند شناخت.
همان‌گونه که عنوان شد برنامه مدوّن و مصوب درسي تربيت بدني در ايران هنوز در آغاز کار است و نياز به زمان بيشتر و انجام اصلاحات لازم دارد تا نقش مهم خود را در آينده درس تربيت بدني بهتر ايفا کند.

ج- نيروي انساني:
نيروي انساني، يکي از تعيين‌کننده‌ترين مؤلفّه‌هاي تأثيرگذار بر فرآيند تربيت بدني است. وجود نيروي انساني متخصّص به اعتقاد صاحب‌نظران مي‌تواند کاستي‌هاي موجود در سيستم تربيت بدني را تا حدودي پوشش دهد و بدون وجود نيروي انساني کارآمد، فرآيند تربيت بدني وجود خارجي نخواهد داشت. در سال‌هاي 1314 و 1315 هجري شمسي، دوره‌هاي کوتاه مدت تربيت معلم تربيت بدني زير نظر يکي از مستشاران آمريکائي بنام گيبسون تشکيل گرديد، که حاصل کار آن تربيت 100 معلم تربيت بدني بود. در سال 1317 دانشسراي مقدماتي تربيت بدني تأسيس شد و نهايتاً در سال 1335 دانشسراي عالي براي نخستين بار دانشجوي دوره کارشناسي تربيت بدني پذيرفت. از آن زمان تاکنون، دانشگاه‌هاي مختلف به تربيت معلم تربيت بدني پرداخته‌اند، اما به دلايل مختلف، از جمله محدوديت رديف‌هاي حقوقي براي استخدام معلم تربيت بدني، کمبود نيروي انساني متخصّص همواره وجود داشته است. به‌عنوان مثال در سال 1383 معاونت تربيت بدني و تندرستي اعلان نمود که نه هزار و هشتصد و هشتادو سه نفر (9883) کمبود در زمينه معلم متخصّص تربيت بدني وجود دارد. به‌نظر مي‌رسد كه رفع کمبود در اين زمينه هرگز به‌عنوان يک اولويت براي مسئولان ارشد آموزش و پرورش مطرح نبوده است. مشکل ديگر در زمينه نيروي انساني، آموزش ضمن خدمت معلمان است. از سال 1370 تا سال 1385 مجموعا چهارصد و چهل‌وهشت هزار و سيصدو شصت‌وسه (448363) نفر در دوره‌ها و کلاس‌هاي آموزش ضمن خدمت تربيت بدني شرکت داشته‌اند. اين رقم نشان‌دهنده آن است که هر يک از معلمان تربيت بدني بارها و بارها در کلاس‌ها و دوره‌هاي ضمن خدمت شرکت داشته اند. بخش آموزش تربيت بدني کاملاً فعال بوده است و از لحاظ کمّي کار قابل توجهي انجام داده است؛  اما از آن‌جا که مبناي برگزاري بعضي از کلاس‌ها (عمدتاً کلاس‌هاي داوري و مربيگري) برنامه درس تربيت بدني و نياز دانش آموزان نيست، اين‌گونه دوره‌ها بيشتر در خدمت سازمان تربيت بدني بوده است.
تجربه نشان داده است که معلمان تربيت بدني هر چه در کار داوري و مربيگري، کلاس‌هاي بيشتري ديده و مدارک جديدي گرفته‌اند، بيشتر و بيشتر از کلاس درس تربيت بدني روگردان شده و در خدمت ورزش حرفه‌اي قرار گرفته اند. بنابراين مبناي تشکيل دوره‌هاي آموزش ضمن خدمت معلمان تربيت بدني بايد در درجه اوّل، برنامه درسي مدون و مصوب و نيازهاي دانش‌آموزان باشد.

د-منابع مالي:
اهميت منابع مالي در پيشبرد هر برنامه بر کسي پوشيده نيست و تربيت بدني نيز از اين قاعده مستثني نمي‌باشد. منابع مالي تربيت بدني نيز مانند نيروي انساني متخصّص هرگز در حّد مطلوب نبوده است. در سال 1380  اعتبارات تصويبي براي ورزش دانش‌آموزي، رقمي نزديک به 7/10 ميليارد بود. در سال 1381 با ارتقاي تشکيلات تربيت بدني در حّد معاونت وزير، رشد 34 درصدي و در سال 1382 رشد 66 درصدي و در سال 1383 رشد 147 درصدي نسبت به سال 80 مشاهده شد. علاوه بر اين، با تلاش‌هائي که صورت گرفت، سرانه ورزشي دانش‌آموزي از 3000 ريال به 5000 ريال افزايش يافت. اين ميزان سرانه، جداي از اعتبارات ياد شده بوده و به طور مستقيم به مدرسه ابلاغ گرديد. اين مهّم طي دستورالعمل شماره 6892/1406 مورخ 24/1/1382 سازمان مديريت و برنامه‌ريزي کشور به استان‌ها ابلاغ و طّي دستورالعمل شماره 3215/760 مورخ 18 /6/1382معاونت پشتيباني نحوه هزينه‌کرد آن مشخص گرديد.
از جمله آفت‌هاي اعتبارات تربيت بدني، جابه‌جائي اعتبارات تخصيص يافته توسط مقامات ارشد وزارتخانه و هزينه نمودن آن در امور غير تربيت بدني است. اين جابه‌جائي‌ها تنها در سطح وزارتخانه اتفاق نمي‌افتد و در استان‌ها نيز اين روند ادامه دارد و حتي در مناطق و نواحي مختلف نيز رؤساي ادارات به تشخيص خود يا معاونان مالي خود اعتبارات تربيت بدني را در ساير امور هزينه مي‌کنند و از اين رهگذر رشد تربيت بدني و فعاليت‌هاي آن با کندي صورت مي‌گيرد.

د ـ پژوهش:
از سال 1357 تا نيمه دوم سال 1380 که تربيت بدني به‌عنوان زيرمجموعه معاونت پرورشي سابق تعيين شده بود، سهم تربيت بدني از اعتبارات پژوهشي بسيار ناچيز بود، چرا که تربيت بدني به‌عنوان يکي از 7 يا 8 بخش زيرمجموعه و در بسياري موارد، آخرين بخش مورد توجّه قرار مي‌گرفت و به همين علت تعداد پژوهش‌هاي مرتبط با تربيت بدني در اين سال‌ها انگشت شمار مي‌باشد. به‌عنوان مثال در سال 80-79 تنها يک طرح پژوهشي به مرحله عمل در آمد و در سال 81-80 اين رقم به صفر رسيد. پس از ارتقاي تشکيلات در سال 82-81 13، سيزده طرح پژوهشي و در سال 83-82 نيز 38 طرح پژوهشي اجرا شد. در سال 84-83 تعداد پروژه‌هاي انجام شده به رقم 85 طرح رسيد. اکنون پس از نزول تشکيلات تربيت بدني مجدداً امر پژوهش دچار رکود کامل گرديده است. امروز لزوم پژوهش در پيشبرد تعليم و تربيت و از جمله تربيت بدني بر کسي پوشيده نيست. تعطيل امر پژوهش در هر زمينه از تعليم و تربيت به معني رکود و انجام امور بر اساس آزمايش و خطا و نظرات شخصي است. با توجه به اهميت تربيت بدني و ورزش در سلامت جامعه به ويژه دانش‌آموزان و نقش اين پديده مهم در رويدادهاي ملي و بين‌المللي، انتظار مي رود که آموزش و پرورش بيش از پيش به اين امر مهم توجه نمايد.
از جمله آفاتي که امر پژوهش را در آموزش و پرورش و از جمله تربيت بدني تهديد مي‌کند، مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:
1ـ اعمال نظر مسئولان در واگذاري طرح‌هاي تحقيقاتي به افرادي خاص که وابسته مي‌باشند. 
2ـ انجام پژوهش‌هاي فرمايشي و جهت‌دار، که نتيجه آن‌ها از ابتدا معلوم است و به منظور متمسک قرار گرفتن براي اقداماتي در آينده اجرا مي‌شوند.
3ـ هجوم شرکت‌هاي پژوهشي که با اطلاع يافتن از وجود هر نوع اعتبار پژوهش، افراد حرفه‌اي خود را براي ارائه طرح گسيل مي‌دارند.
بديهي است در واگذاري و انجام پژوهش‌ها در حيطه تربيت بدني بايد به صلاحيت و توانائي پژوهشگر، مرتبط بودن موضوع و به صرفه بودن آن براي تربيت بدني از لحاظ مالي توجّه نمود. به عبارت ديگر، پژوهش بايد مشکل تربيت بدني را حل کند نه مشکل پژوهشگر را.

فرصت‌ها و چالش‌ها

الف- فرصت‌ها:
1ـ موجود بودن منابع و پشتوانه گسترده تئوريک در حيطه تربيت بدني در جهان و ايران و همچنين وجود نيروي انساني متخصّص در سطوح کارشناسي ارشد و دکتري که توان استفاده از اين منابع و سامان‌دهي درس تربيت بدني را دارا مي‌باشند.
2ـ گسترش روزافزون ورزش‌ها در سطح جامعه و مطرح شدن ورزش به‌عنوان يک پديده تأثيرگذار فرهنگي در تقويت انسجام ملّي و نقش آن به‌عنوان يک پل ارتباطي براي برقراري ارتباط و تعامل بين ملل و جوامع بشري.
3ـ افزايش روز افزون شواهد علمي و پژوهشي در زمينه فوايد شرکت در فعاليت‌هاي منظّم ورزشي براي سلامت جسمي و رواني انسان و انتشار اين‌گونه اخبار در رسانه‌هاي جمعي که موجب اقبال هر چه بيشتر مردم به شرکت در برنامه‌هاي ورزشي مي‌شود و در دراز مدت آگاهي آنان را در مورد اهميت درس تربيت بدني ارتقا مي بخشد.

ب- چالش‌ها:
1ـ ضعف آگاهي جامعه از اهميّت درس تربيت بدني در تأمين سلامت دانش‌آموزان، که اين ضعف آگاهي، مانع از داشتن انتظارات منطقي در اين زمينه از تربيت بدني آموزش وپرورش، مدارس و معلمان تربيت بدني مي‌شوند و دست آنان را براي پرداختن به فوق برنامه به جاي برنامه باز مي‌گذارد.
2ـ تأثيرات منفي رويکرد سازمان تربيت بدني، که در جهت قهرمان‌ پروري صرف تقريباً به هر قيمتي است بر تربيت بدني آموزش و پرورش و انتقال پديده‌هاي مخربي همچون دوپينگ و تقلب در مسابقات که اين هر دو و پديده‌هايي از اين قبيل سلامت جسماني و رواني دانش‌آموزان را به خطر مي‌اندازد و مغاير اصول علمي و روح ورزش و جوانمردي مي‌باشند.
3ـ دخالت ارگان‌هاي خارج از آموزش وپرورش مانند مجلس شوراي اسلامي در تعيين ساختار تربيت بدني آموزش وپرورش که اين امر در سال‌هاي اخير اتفاق افتاده است.
4ـ تلاش برخي فدراسيون‌هاي ورزشي و گروه‌هاي ذي‌نفع براي جاي دادن رشته ورزشي مورد نظر خود در زمره ورزش‌هاي مجاز آموزشگاهي در حالي که بعضي از اين رشته‌هاي ورزشي براي سلامت دانش‌آموزان مخاطره‌آميز است.
5ـ سرزنش و مقصر جلوه دادن تربيت بدني آموزش وپرورش از سوي مسئولان تربيت بدني کشور در هنگام شکست تيم‌هاي ملي در مسابقات جهاني و المپيک در حالي که پرورش نخبگان ورزش، کار آموزش و پرورش نيست و بايد در باشگاه‌ها و ساير ارگان‌هاي مربوط انجام گيرد.
6ـ دشوار بودن برگزاري قابل قبول درس تربيت بدني در سراسر کشور و عدم سود مادي آن براي برگزارکنندگان و نداشتن جنبه تبليغي از سويي و زرق و برق مسابقات، سود مادي آن براي برگزارکنندگان و جنبه تبليغي مسابقات، همه مديران را وادار مي‌کند تا دومي را بر اولي ترجيح دهند و اعتبارات را به سوي مسابقات سوق دهند.
7ـ از آن‌جا که تربيت بدني به‌عنوان يک درس در کنکور دانشگاه‌ها جايگاهي ندارد، عامّه مردم به‌عنوان يک درس ضروري به آن نگاه نمي‌کنند و اين نگرش جايگاه آن را در مدارس ضعيف مي‌کند.

پيشنهادات:

1ـ تعيين رويکردها، اهداف و راهبردهاي علمي در زمينه درس تربيت بدني و تعيين اولويت‌هاي اين درس، که مديران ارشد تربيت بدني آموزش و پرورش و مديران سطوح پائين‌تر تا مدارس بايد به آن پايبند باشند.
2ـ اجرائي نمودن برنامه درسي مکتوب و مصوب تربيت بدني، که علي‌رغم تدوين هنوز در مدارس کشور اجرا نشده است و نظارت تربيت بدني و سازمان‌هاي آموزش و پرورش در استان‌ها بر چگونگي اجراي آن.
3ـ ايجاد هماهنگي لازم بين معاونت‌هاي وزارت آموزش و پرورش، که در تصميم‌گيري‌هاي مرتبط با تربيت بدني دخيل مي‌باشند.
4ـ تعيين شاخص‌هاي مناسب در برنامه پنج ساله توسعه براي تربيت بدني آموزش و پرورش، که اين شاخص‌ها بايد در زمينه يادگيري همه دانش‌آموزان باشد تا تعداد مدال‌هاي کسب شده و امثال آن.
5ـ جلوگيري از گسترش بي رويه رشته‌هاي ورزشي آموزشگاهي به ويژه رشته‌هايي که در مدارس قابل اجرا نيستند يا براي سلامت دانش‌آموزان خطرناک مي‌باشند و نيز مسابقات آن‌ها نيز در خارج از مدارس قابل اجرا است و اعتبارات قابل توجهي را به خود اختصاص مي‌دهد.
6ـ تدوين کتاب‌هاي درسي تربيت بدني براي دانش‌آموزان، حاوي اطلاعات اساسي و لازم براي حفظ سلامت و آمادگي جسماني از طريق انجام فعاليت‌هاي ورزشي (تدوين اين کتب به معني کاستن از فعاليت‌هاي عملي درس تربيت بدني نيست و فقط به‌عنوان پشتوانه تئوريک اين درس ضرورت دارد).
7ـ افزايش ساعات درس تربيت بدني، که سال‌ها است مورد تصويب هيات دولت قرار گرفته است، اما اجراي آن ميسر نشده است.
8ـ لزوم داشتن برنامه و طرح درس بر اساس اهداف و برنامه‌هاي مصوب درس تربيت بدني و با توجه به امکانات هر مدرسه از سوي معلمان تربيت بدني، که دانش آموزان، والدين و مدير مدرسه نيز از اين برنامه‌ها و اهداف آن آگاه باشند.
9ـ جلوگيري از گسترش بي‌ رويه مسابقات و جشنواره‌هاي ورزشي و پرهيز از هزينه نمودن اعتبارات ساير بخش‌ها در اين‌گونه موارد.
10ـ ايجاد ثبات در ساختار مديريت تربيت بدني در سطح وزارتخانه، چرا که طوفان تغيير ساختار هر چند سال يک‌بار فعاليت‌هاي تربيت بدني را دچار رکود طولاني مي کند.
11ـ جلوگيري از دخالت ارگان‌هاي سياسي در تعيين ساختار و مديريت تربيت بدني، که از فعاليت لابي‌هاي مختلف سرچشمه مي‌گيرد.
12ـ خارج ساختن مديريت تربيت بدني از زيرمجموعه معاونت پرورشي، چرا که اين ساختار در مدت بيست و چند سال، ناکارآمدي خود را به اثبات رسانده است. در اين مورد لازم است حتي اگر مديريت تربيت بدني در حد يک اداره کل باشد، مستقّل و مدير تصميم‌گيرنده براي آن پس از وزير، يکي از تحصيلکردگان رشته تربيت بدني (ترجيحاً دارندگان دکتراي تربيت بدني) باشد.
13ـ تدوين و به تصويب رساندن استانداردهاي درس تربيت بدني در ارتباط با برنامه درسي، دانش‌آموزان و تربيت معلم تربيت بدني و آموزش ضمن خدمت آنان.
انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha