اشاره:
آن چه كه در پي ميآيد اولين بخش از پژوهشي است كه توسط مهندس ابراهيم آزاد در كميتهي مولفههاي اصلي آموزش و پرورش طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش انجام گرفته است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع تحول و نوسازي نظام آموزشي کشور، جهت تسهيل دسترسي خبرنگاران و سياستپژوهان حوزهي آموزش و پرورش خلاصه اين پژوهش را منتشر ميكند.
*********
بررسي وضع مطلوب و موجود عملكرد يادگيري
در نظام آموزش فني و حرفهاي و تربيت حرفهاي - اقتصادي
مقدمه:
آموزشهاي فنيوحرفهاي در دستهبنديهاي رسمي، غيررسمي و سازمان نايافته صرف نظر از حوزهي شمول آنها همواره در تعامل با محيط بيروني خويش هستند، درجهي اين تعامل بستگي به روش اجراي آموزشهاي فني وحرفهاي در هر كشور دارد. هراندازه آموزشهاي فني وحرفهاي در انحصار دولتها باشد و يا به عبارت بهتر اجراي آن در مدرسه و با هزينهي دولت انجام گيرد، به همان نسبت درجهي تعامل با محيط آنها كم و يا زياد ميشود. اين تعامل با محيط بيروني براي آموزشهاي فني و حرفهاي به منزلهي روحي است كه در كالبد آن دميده ميشود. بنابراين حركت در فضاي بدون تعامل با محيط بيروني براي اين نوع از آموزشها به معني تمايل به سمت برنامهريزي غيرتعاملي و واكنشي است. بسياري از نظامهاي آموزش فني و حرفهاي براي پاسخدهي به دنياي كار به شكل دولتي، غيردولتي، خويش فرمايي ناگزير شدهاند از اين جهتگيري دوري نمايند و درجهي تعامل خويش را با محيط افزايش دهند. بديهي است اين افزايش مستلزم بررسي شرايط محيط بيروني، از ديدگاه فرصتها و تهديدها و برقراري توازن با تغيير شرايط دروني يعني شناخت نقاط قوت و ضعف سيستم خواهد بود كه پيچيدگي را نيز باعث ميشود. در دنياي كنوني كه سرعت تغييرات و آهنگ آن گاهي چنان شتاب دارد كه برنامهريزي را غيرممكن ميسازد، تصور پايداري در شرايط ثابت ( = استاتيك )، تصوري گمراه كننده و باطل است.
هر سازمان و نظامي چنانچه تمايل به پايداري دائم داشته باشد، بديهي است كه بايد به تغيير بينديشد و حركت خويش را بر مبناي " فقط تغيير پايدار است " همآهنگ نمايد.
شايد اين وضعيت در نگاه اول بديهي به نظر برسد، اما بسياري از سازمانهاي امروزي به ويژه در جهان سوم و حتي كشورهاي در حال توسعه در دو دههي اخير با تصور استاتيك بودن شرايط ، دچار چالشهاي جدي شدهاند. بحران اقتصادي شرق آسيا در سالهاي انتهايي قرن بيستم و تحولات بعد از آن يكي از صدها موردي است كه ميشناسيم. فضاي امروز ديناميكي است كه همآهنگي با اين فضا مستلزم انديشهي غيراستاتيك در حوزهي نظر و عمل ميباشد. برنامهريزان آموزشي استراتژيك ( = راهبردي) با درك شرايط براي اصلاح نظامهاي آموزشي به منظور استقرار يك نظام كارآمد در همهي دورههاي تحصيلي تحليل محيط بيروني و دروني را به عنوان نقطهي عزيمت و شروع برنامهريزي مورد توجه قرار دادهاند و برنامهريزي تعاملي حاصل اين انديشه است.
آموزشهاي فني و حرفهاي در ايران با قدمت حدود 85 سال، از زمان تأسيس اولين هنرستان در سال 1305 هجري شمسي در تهران تاكنون با فراز و فرودهاي فراواني روبهرو بوده است. برخي از اين فراز و فرودها ناشي از تغييرات محيطي شامل فناوري و پيچيدگي در محل كار بوده است و برخي ديگر ناشي از تغييرات سياسي و تصميمات متأثر از همكاريهاي بينالمللي كه در هر قرارداد توسعهي صنعتي براي تأمين نيروي انساني نظام آموزش فني و حرفهاي متناسب آن وارد كشور شده است. همهي اين حركات انجام شده نامتناسب نبوده است؛ بلكه بايد اذعان كرد كه بسياري از اين همكاريها بسترساز حركتهاي بعدي، چه قبل از انقلاب اسلامي و چه بعد از آن گرديد. در اين راستا آنچه كه بايد مورد توجه برنامهريزان قرارگيرد، تعيين مسير همراه با ارتقاء است كه متأسفانه به آن توجه نشده است؛ از جملهي آنها تعيين ظرفيت آموزشهاي فني و حرفهاي بدون نگاه به ظرفيتهاي جذب و توسعهي كشور بوده است. شايد بهترين دليل آن عرضه محوري آموزشهاي مذكور به جاي تقاضا محوري و يا حركتهاي شتاب زده در توسعهي كمي بوده است. دستكم مقايسهي سهم آموزشهاي فني و حرفهاي در سالهاي 1358 ، 1371 و اكنون ( 1385، تاريخ انجام اين پژوهش) اين موضوع را روشنتر ميكند.
در سال 1358 سهم آموزشهاي فني و حرفهاي از كل آموزش متوسطه با احتساب نوبت دوم 2/21 درصد بوده است كه با حذف نوبت دوم هنرستانها اين نسبت به 16 درصد كاهش پيدا كرد.
تا سال 1371 اين نسبت كاهش داشت كه ميانگين كشوري آن به 3/12 درصد رسيد. بعد از سال 1371 در يك مسير شتابدار و شايد بيبرنامه و يا استبداد عددي اين سهم به 37 درصد رسيده است. نگاه اول به اين روند نزولي و صعودي ممكن است غرورآميز و قابل دفاع باشد، اما تنوع و تعدد رشتههاي تحصيلي، كاهش تدريجي سرانههاي دانشآموزان فني و حرفهاي در مقايسه با تعداد كلان دانش آموزان، نرخ تورم بسيار بالا و گراني بيش از 1000 درصدي تجهيزات، ماشينآلات نشاندهندهي افول كيفيت اين آموزشها است. بازديدهاي انجام شده از 25 استان كشور طي سالهاي 1383 تا 1385 به منظور اعتباربخشي كتابهاي درسي و مقايسهي استانداردهاي برنامههاي درسي با وضعيت موجود حاكي از آن بود كه اكثر برنامههاي درسي در اجرا با تنگنا به لحاظ تجهيزات، فضاي كالبدي، نيروي انساني و تسهيلات روبهرو بودند. اين تنگنا در رشتههاي مختلف و زمينههاي خدمات، كشاورزي و صنعت متفاوت بود و در بسياري از رشتهها در نقطهاي بحراني قرار داشت.
بنابراين نگاه به وضعيت موجود ضرورت توسعهي اين آموزشها را بر محور كيفيت منتفي نميكند. اما ترديد در اين حركت را نيز همچنان همراه دارد. شاخصهاي مقايسه وضع موجود با مطلوب ،چه مطلوبي كه تصوير آن را داريم و چه مطلوبي كه بايد آن را ترسيم كنيم، يك ضرورت اجتناب ناپذير است كه اين مطالعهي اسنادي به دنبال تدوين آن شاخصها و به عبارت بهتر ارائهي تصويري مطلوب و مقايسه آن با وضع موجود و تعيين فاصله است.
هدف تحقيق:
مشخص كردن نقاط قوت و ضعف در تربيت حرفهاي- اقتصادي و نظام آموزش فني و حرفهاي و تبيين آنها با توجه به مؤلفههاي اصلي
سؤالات تحقيق:
1- وضعيت مطلوب تربيت حرفهاي – اقتصادي دانشآموزان چگونه است؟
2- وضعيت موجود تربيت حرفهاي - اقتصادي دانشآموزان چگونه است؟
3- وضعيت مطلوب نظام آموزش فني و حرفهاي چگونه است؟
4- وضعيت موجود نظام آموزش فني و حرفهاي چگونه است؟
5- نقاط قوت و ضعف تربيت حرفهاي - اقتصادي چيست؟
6- نقاط قوت و ضعف نظام آموزش فني و حرفهاي چيست؟
7- نقاط قوت و ضعف تربيت حرفهاي – اقتصادي به كداميك از مؤلفههاي اصلي مرتبط است؟
8- نقاط قوت و ضعف نظام آموزش فني و حرفهاي به كداميك از مؤلفههاي اصلي مرتبط است؟
9- چالشهاي مقدماتي تربيت حرفهاي – اقتصادي و نظام آموزش فني وحرفهاي و راهكارهاي آنها كدام است؟
روششناسي تحقيق:
- مباني جستوجوي نظري:
با توجه به اين نكته كه آموزشهاي فني و حرفهاي در ايران از فقر پژوهشي بهويژه در حوزهي پژوهشهاي بنيادي و كاربردي به معناي كاربرد نظريهها در حوزهي عمل در تنگنا قرار دارد، لذا بديهي است كه اين تنگنا مانع از ترسيم نيمرخ آموزش فني و حرفهاي در كشور شده است؛ تا جايي كه نميتوان در مورد آن تحليلي نزديك به نقطهي هدف ارائه داد. اين محدوديت و تأكيد مطالعه بر مرور پژوهشها و اسناد موجود، نگارنده را بر آن داشت كه تمام منابع مرتبط با تربيت حرفهاي ـ اقتصادي و آموزشهاي فني و حرفهاي را كه به صورت پژوهش، مرور ادبيات، مقاله، كتاب، توصيهنامههاي بينالمللي، تجارب آموزش فني و حرفهاي ساير كشورها (نگاه تاريخي) و تجارب موجود كارشناسي خويش را مطالعهي نقادي ـ تحليلي كرده و نتايج آن را ارائه دهد.
برخي از مهمترين منابع و اسناد عبارتند از:
ـ دانشنامهي اقتصاد آموزش و پرورش؛ جلد 3 و 4
ـ آموزش و پرورش ايران 1400 مجموعه دوّم، سوّم، پنجم و هشتم
ـ آموزش فني و حرفهاي در قرن 21 ـ 1382
ـ توصيه نامهي يونسكو سازمان بين المللي كار ـ 2002
ـ مديريت نظامهاي آموزش و تربيت حرفهاي ـ 1384
ـ جهتدهي آموزشهاي فني و حرفهاي براي توسعهي پايدار ـ 2004
ـ سيرتكويني آموزشهاي فني و حرفهاي در ايران ـ 1373
ـ طرح اصلاحات كيفي در نظام تعليمات حرفهاي ـ فني كشور ـ 1351
ـ آموزش تكنيسين ـ 1371
ـ چكيده تحقيقات آموزشهاي فني و حرفهاي؛ جلد 1 ، 2 ، 3 و 4
ـ يادگيري خود اتكاء در آموزشهاي فني و حرفهاي ـ 2003
ـ برنامهريزي استراتژيك در نظام آموزشي
پراكندگي موضوعات در منابع فوقالذكر امكان تحليل حول مؤلفههاي واحد را غيرممكن ساخت. بنابراين پژوهشگر با توجه به تجارب، تصميم گرفت هر يك از منابع را از ديدگاهي انحصاري مطالعه و نتايج مطالعه را با ديدگاه فرصتها و تهديدها و مباني نظري تحليل و ارزيابي نمايد.
جدول منابع فوقالذكر به همراه ديدگاههاي تعيين شده توسط پژوهشگر در تصوير پيوست به انتهاي پيام موجود است.
بر اين اساس براي تلفيق نتايج و جهتدهي آنها به سمت فرصتها و تهديدها، شهود مبتني بر تجربهي پژوهشگر در آموزشهاي فني و حرفهاي به عنوان شاخص مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر آن هر يك از نتايج با جهتگيري سند چشم انداز بيست سالهي كشور مصوب مجمع تشخيص مصلحت نظام كه توسط مقام معظم رهبري ابلاغ شده است، مقايسه و در صورت عدم تزاحم و تقويت حركت بر آن تأكيد شد. اگرچه نگارنده معتقد است كه فرصتها و تهديدها ميتواند در حوزهي دروني نيز به صورت لايهاي، از يك جايگاه به جايگاه بعدي نيز تحليل شود؛ اما چون بنابر اين اصل صرفاً اين موارد بايد به صورت بيروني تحليل گردد، لذا از وجه دروني آن صرف نظر شده است.
براي مشاهده جداول فهرست نقاط ضعف و قوت، و فرصتها و تهديدهاي نظام آموزش فني و حرفهاي به تصاوير پيوست به انتهاي پيام مراجعه شود.
ادمه دارد...
نظرات