چه ساده از كنار هم عبور ميكنيم
و خاطرات رفته را مرور ميكنيم
چه ساده دست ناگزير مرگ روي شانههاي ما كشيده ميشود...*
به گزارش خبرنگار بخش فرهنگ و هنر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، امسال زمستان سرد و كشداري داشت، اينرا همهي آنها كه با خبر و هنرمندان در ارتباط بودند اذعان دارند. گويا روزها بهسختي ميگذشتند تا به آخر نرسند. هر خبر و پيام كوتاهي كه حوالي طلوع صبحگاه ميرسد، موجي از دلهره را باخود همراه ميكرد تا بخوانيم يكي ديگر از نامهايي كه با نام ايران ميشناختيمش هم رفت؛ شاعر مجسمههاي آهني، قدرت كوههاي ايران، فيگورساز طبيعت ايران، نقاش خاكهاي ايران، آبروي تئاتر، معمار و پروفسور نامدار، بخشي بزرگ دوتار نواز، پير دفنوازي كردستان، پايهگذار پژوهش دانشگاهي هنرهاي سنتي و... .
سال 78 آنقدر از بزرگان علم و ادب و هنر را به سفير مرگ تحويل داد كه باور نبودشان و اميد به جايگزيني براي ايشان، محال و به كابوسي ميماند و بس.
با اين همه، اين پرونده هم بهرسم تقدير زمين، باز ماند تا سالي ديگر رقم بخورد.
امسال همه چيز با خبر مرگ امير آشنا يا همان محمدعلي معصومان، كه در آخرين روزهاي تعطيلات نوروز و بهخاطر اثر سكته قلبي درگذشته بود، آغاز شد
آشنا بازيگر و مدير توليد سينما و تلويزيون بود كه در سن 65 سالگي در اثر سكته قلبي در گذشت. اين هنرمند ساعت يك بعد از ظهر دهم فروردين ماه در سر صحنه سريال "سفر بخير" ساخته مسعود رشيدي دچار ناراحتي قلبي شد و بعد از انتقال به بيمارستان مدرس در ساعتي بعد فوت كرد.
علياكبر سرخوش - سازنده چيرهدست سنتور- پايان بهار بهدليل عوارض ناشي از كهولت سن، بيماري كليه و عفونت ريه در سن 84 سالگي دار فاني را وداع گفت و در تهران بهخاك سپرده شد.
سرخوش در كنار ساخت ساز، سنتور نيز مينواخت و با نواختن ويولون، تار و سهتار نيز آشنايي داشت.
استاد خليل درودچي، عضو گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان هنر و عضو گروه فرش پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري دعوت حق را لبيك گفت.
اين عضو گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان هنر و از پايهگذاران كارشناسي فرش و پژوهش و مطالعات دانشگاهي و علمي در زمينه هنرهاي سنتي و صنايع دستي ايران پس از سالها تلاش بيوقفه و تربيت شاگرداني بيشمار بود.
خليل دروچي متولد 1329 شيراز و فوقليسانس اقتصاد بوده كه سالها بهعنوان معاون پژوهشي طرح و برنامه و عضو هيات رييس سازمان صنايع دستي در اين عرصه فعاليت داشته است.
وي از جمله نخستين كساني بود كه پايه تحقيقات و مطالعات دانشگاهي آموزش آكادميك رشته فرش، هنرهاي سنتي و صنايع دستي را در ايران و پايهگذار نخستين دوره كارشناسي فرش در دانشگاه كاشان از جمله خدمات اين استاد فرهيخته بود.
او عضو گروه هنرهاي سنتي فرهنگستان هنر و نيز عضو گروه فرش پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري هم بود.
تابستان اما با خبر خاموشي ماركو گريگوريان - هنرمند پيشرو در عرصه نقاشي ايران - به پايان رسيد. او در حالي كه داشت با خواهرزادهاش تلفني صحبت ميكرد، به ايست قلبي دچار شد و در سن 82 سالگي در ارمنستان درگذشت.
كتاب آثار او را جواد مجابي آمادهي انتشار كرده اما سرنوشت آثارش كه به آمريكا و ارمنستان منتقل شدهاند روشن نيست.
فواد نور - تهيه كننده سينما - به دليل سكته مغزي دارفاني را وداع گفت.
نور در سال 1326 در تهران متولد و فعاليت خود را در زمينه تهيهكنندگي ادامه داد و به عنوان عضو هيات مركزي و هيأت مديره انجمن سينما داران و همچنين بهعنوان سخنگوي انجمن انتخاب شد.
او كه مديريت سينما فرخ تهران را بر عهده داشت، فيلمهاي ياسهاي وحشي، سجده بر آب، شبح كژدم، ويزا و لنگرگاه را تهيهكنندگي كرد و رفت.
حميد دلشكيب - بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون - بهعلت سكته مغزي در بيمارستان شركت نفت تهران درگذشت.
دلشكيب اصل در سال 1305 در تبريز متولد شد. او يكي از پنج نفر مؤسس شركت ملي گاز ايران در سال 1342 بود و از سال 1326 تا سال 1356 با 33 سال سابقه خدمت از شركت نفت بازنشسته شد و توانست به كار هنري بپردازد.
از فيلمهاي او ميتوان به دادستان، دو فيلم با يك بليت، تصوير آخر، تنوره ديو، تيغ و ابريشم، تاراج ، گلهاي داوودي، پرونده و جايزه اشاره كرد.
او همچنين در كتابي با عنوان "گنجينه خاطرات" به نقل خاطرات هنري خود پرداخته است.
محمدرضا كلاهدوزان هم يكي از هنرمندان قديمي تئاتر كه در سال 1347 به گروه هنر ملي پيوسته بود، اواسط آذر سال جاري در سوئد درگذشت.
او متولد سال 1329 در شاهرود بود و فعاليت هنري خود را از سال 1344 با بازيگري در گروه آناهيتا به سرپرستي مصطفي اسكويي آغاز كرد.
عليرضا رجبي، نويسنده، كارگردان و بازيگر همداني نيز در سن 31 سالگي درگذشت.
اين هنرمند كه عضو هيأت امناي انجمن نمايش شهر و استان همدان بود و در نمايشهاي رستم و سهراب، سفيد سياه خاكستري، قاب شيشهيي، ترميم، واقعه در واقعه، شعبده و طلسم، پدر دوست داشتني، حباب به رنگ پاييز و... را در كارنامه بازيگري خود داشت بهخاطر بيماري سرطان درگذشت.
اسد صادقي - هنرمند تئاتر آذربايجان شرقي، عباس نفري از هنرمندان پيشكسوت تئاتر همدان، علي ارحام صدر" بنيانگذار تئاتر اصفهان و حميد لطفي هنرمند تئاتر بوشهر نيز امسال از ميان ما رفتند.
پري اقبالپور - بازيگر قديمي سينما - نيز به دليل ابتلا به بيماري سرطان در گذشت. او كه در بيمارستان لقمان تهران بستري بود، در 70 سالگي دارفاني را وداع گفت.
اقبالپور با نام اصلي پريدخت اقبالپور در تئاتر، تلويزيون و سينما فعاليت داشته و از سال 1350 بازيگري را با فيلم "پسر، پدر و مادر" آغاز كرده است.
رسول احدي - مدير فيلمبرداري سينماي ايران - و آخرين همراه رسول سينماي ايران نيز به علت سانحه تصادف اتوموبيل در جاده وردآورد جان به جانآفرين تسليم كرد.
احدي اواخر سال گذشته در سفري كه به درگذشت مرحوم "رسول ملاقليپور" منجر شد، همراه او براي يافتن لوكيشن در شمال كشور به سر ميبرد و قرار بود در پروژه "عصر روز دهم" با او همكاري كند.
او فعاليت سينمايي خود را با عكاسي فيلم "قصه زندگي" به كارگرداني خسرو شجاعي آغاز كرد.
گرشا رئوفي - هنرمند سينما و تلويزين - نيز كه فعاليت بازيگري را از سال 1337 و با حضور در فيلم "طوفان در شهر ما" به كارگرداني ساموئل خاچكيان آغاز كرده بود، امسال به جمع درگذشتگان هنر ايران پيوست.
او از سال 59 نيز در تئاتر "پارس" فعاليت داشت.
عبدالصمد بنان هنرمند 78 ساله شيرازي كه بيش از 60 سال در رشته قلمزني روي فلزات فعاليت داشت، دار فاني را وداع گفت.
او در سال 1308 در شيراز متولد شد و از سال 1321 بنا به توصيه پدرش كه خود از زرگرهاي به نام بود،هنر قلمزني را نزد آقا محمداسماعيل زرمهر شيرازي فرا گرفت و طي شصت سال خلق آثار بديع بر روي فلزات طلا، نقره، فولاد، مس و برنج با استفاده از نقوش و طرحهاي تخت جمشيدي، اسليمي و ختايي، گل و مرغ و انواخ خط نستعليق، كوفي و ... به سبك شيراز به شيوه بسيار ظريف و شيرين پرداخت كه هماكنون زينت بخش موزههاي شخصي و عمومي در اقصي نقاط جهان است.
ازجمله برجستهترين آثار او ميتوان به قلمزني ضريح مقدس حضرت سيدميرمحمد برادر حضرت احمد بن موسي كاظم (ع) شاهچراغ در شيراز، قلمزني روي فولاد بر روي علامت هيات سيدالشهداء بوشهر، ترسيم وقايع عاشورا و برخي قصص قرآن مانند حضرت سليمان و ملكه صبا اشاره كرد.
وي همچنين تابلوهاي قلمزني با اقتباس از داستانهاي شاهنامه نظير خسرو و شيرين، فرهاد و شيرين، شيخ صنعان و دختر ترسا خلق كرده است.
پاييز كه شد دكتر باقر آيتاللهزاده شيرازي - استاد پيشكسوت مرمت و معماري - هم بهدليل عوارض ناشي از حملهي قلبي در بيمارستان دي تهران درگذشت.
آيتاللهزاده شيرازي در دقايق پاياني مراسم بزرگداشتاش كه در مركز هنرپژوهي نقش جهان با حضور سيدمحمد بهشتي، سيدمهدي حجت، شهريار عدل، محمدحسن محبعلي، اسكندر مختاري و ... برگزار شده بود، دچار حملهي قلبي و توسط اورژانس به بيمارستان منتقل شد.
پيش از آغاز فعاليت دكتر شيرازي، معمولا مرمتكنندگان همان سازندگان بودند، تا اينكه با رسيدن موج انقلاب صنعتي به ايران، دو گروه معماران سنتي و جديد شكل گرفتند كه از اين دو گروه، عدهاي مرمت و بازسازي بناهاي تاريخي را در دستور كار خود قرار دادند.
زمستان شد و خبرهاي ناگوار از پي هم...
قدرتالله كسراييان - هنرمند عكاس طبيعت - شهريور 1336 در خرمآباد متولد شده بود، براي ابد خاموش شد.
روز پنجشنبه يازدهم بهمن او را از شمال به بيمارستان ايران مهر منتقل كردند و جمعه دوازدهم بهدليل مشكل حاد تنفسي - چنان كه براي اين دست از بيماران پيشبيني شده - جمع دوستان و خويشانش را ترك گفت.
برادرش نصرتالله كسراييان ميگفت: قدرت در زندگي خصوصياش آنقدرها بخت يار نبود. بيآن كه بخواهد...؛ ماههاي آخر بسيار رنج برد. با مرگ جانانه مبارزه كرد و براي ديگران استقامت و اميد را معنا كرد. تا دم مرگ از آموزش دادن باز نايستاد. در طول بيماري دوستانمان تنهايمان نگذاشتند و هركس هرچه توانست كرد. وجودش موهبتي بود. نيكيهايش بس بر بديهايش ميچربيد. خوشحالم كه چنين برادري داشتهام. دلم ميخواست هر آنچه را كه در توانم بود برايش انجام دهم. نه بهخاطر اينكه برادرم بود بلكه به اين دليل كه بيش از خودش به فكر ديگران بود. آخرين خواستهاش كه به دليل پزشكي عملي نشد اهداي اعضاي سالماش بود. تا به آخر چنين ميانديشيد. هميشه به طنز در ستايش تواناييهاي من ميگفت: "من آنم كه قدرت بود پهلوان". اكنون پهلوان مرده است.
يك هفته بعد: نيكول يا همان صادق فريدني
در حالي كه هنوز عكسهاي تولد 73 سالگياش بر ديوارهاي گالري نشسته بودند، پيكرش را در نگارخانهاي همنام اسم كوچكش تشييع كردند. نيكول فريدني ساعت 9:40 دقيقهي از خواب بيدار نشد؛ صبح هفدهمين روز بهمنماه 86 را نديد و خبر اين چنين مخابره شد:
"نيكول فريدني، عكاس فيگورساز طبيعت، در نخستين روزهاي 73 سالگي، صبح امروز در منزلش درگذشت."
اين هنرمند عكاس كه سالها بهخاطر بيماري پاركينسون وليچرنشين شده بود در كارنامهي حرفهيياش كتابهاي كرمان، ماهان، گيلان، اصفهان، مجموعههاي ايران و... را ثبت كرد و براي چاپ صد كتاب ديگر هم عكس بهجا گذاشت.
بيشك، بايد او را بهترين فيگورساز طبيعت دانست؛ گويا طبيعت براي او ژست ميگرفت؛ تا او در سكوت جزء به جزء اين استوديوي 1/648/000 كيلومتر مربعي - ايران - را با همهي زيباييهاي جاودانهاش و با دوربين هاسل پلات و لنزهاي 350 و سوپروايد ثبت كند.
فرداي آن روز
ژازه طباطبايي، همان شاعر مجسمههاي آهني، در 77 سالگي، بهدليل عوارض ناشي از عفونت ريه، مشكلات قلب، كليه و دستگاه تنفسي در بيمارستان آتيهي تهران دارفاني را وداع گفت.
ژازه طباطبايي را كه خود با تاكيد امضا ميكرد "تباتبايي" در كنار نيكول طبيعت ناب ايران، بهخاكي سرد سپرند.
شاعر آوانگارد قلمروهاي آهني كه از نيمهي آذرماه بهدليل آسيبديدگي از ناحيهي لگن در بيمارستان بستري و مورد عمل جراحي قرار گرفت، پس از پايان دورهي نقاهت دو ماه پيش به آسايشگاه سالمندان فرزانگان منتقل شد، اما در پي مشكلات ناشي از بلعيدن غذا به خونريزي معده دچار و از اوايل بهمن به بيمارستان عيوضزاده و در پي آن، به بيمارستان آتيه انتقال داده شده بود و همان جا دعوت حق را لبيك گفت.
با زمستان "خليفه ميرزا آقاغوثي" پدر دف نوازي كردستان نيز چندي پيش به هنگام حج عمره دچار عارضه قلبي شده بود در سن 80 سالگي در سنندج كردستان دار فاني را وداع گفت.
آقاغوثي متولد سنندج كردستان از سن جواني در تكاياي كسنزانيها با آواز و دف رحماني خود مردم را به وجد ميآورد.چندي نگذشت كه آوازه او در كليه مناطق كردنشين پيچيد و بعدها او به اغلب نقاط جهان از جمله قاره آمريكا، آسيا،اروپا و آفريقا سفر كرد و سبك سازي و آوازي خود را معرفي نمود.
پدر دف نوازي كردستان به سه زبان فارسي - كردي و عربي و گاه زبان تركي آواز ميخواند كه اين خود نوعي مرصع خواني است.اين نوع آواز در متون قديم توسط برخي موسيقيدانان مانند "عبدالقادر مراغهيي" شرح داده شده است. علاوه بر اين آواز او با تحريرهاي مشخص و درشت و دلنشين بود.
سيد امين مهاجراني هم شايد جوانترين هنرمند وآهنگسازي بود كه امسال به دليل ايست قلبي در 27 سالگي دارفاني را وداع گفت.
از كارهاي اين آهنگساز سينما ميتوان به فيلم سينمايي "ابراهيم خليلالله" ساخته محمدرضا ورزي اشاره كرد.
وي همچنين براي آخرين كار پرويز شيخ طادي با نام "سومين روز پس از مرگ" موسيقي ساخته بود.
از ديگر كارهاي وي ميتوان به فيلمها و مجموعههاي سقوط، صدراعظم، كاخ تنهايي و پدرخوانده اشاره كرد.
مهاجراني از شاگردان "مجيد انتظامي" آهنگساز صاحب سبك سينماي ايران و لوريكخوبيان بود.
رفتن حاج قربان سليماني، نوازندهي نامي موسيقى سنتى ايران نيز غم بزرگي بود كه امسال براي خانواده موسيقي سروده شد.
او يكى از آخرين اساتيد بخشى برجسته در موسيقى تركى است و بسيارى حاج قربان سليمانى را يكى از مهمترين و برجستهترين هنرمندان معاصر ايران شمردهاند. سليماني در روستاى ترك نشين علىآباد در شمال قوچان - خراسان - بهدنيا آمده بود و از هشت سالگي دوتار بهدست گرفت و نزد پدرش که از نوازندگان صاحب نام دوتار شمال خراسان بهشمار ميرفت، به شاگردي پرداخت و بعد از درگذشت او نزد غلامحسين بخشي جعفرآبادي، حاج محمد بخشي قيطاني و عوض بخشي به آموختن دوتار روي آورد. حاج قربان در سن 85 سالگي، بهدليل عوارض ناشي از کهولت سن، در شهرستان قوچان دارفاني را وداع گفت.
احمد عاشورپور - پيشکسوت موسيقي فولکلوريك هم با ماه بهمن، پس از دو ماه بستري شدن در بيمارستان جم تهران، رفت.
عاشورپور متولد بهمنماه 1296 در غازيان بندر انزلي بود. اين خواننده، آهنگساز و ترانهسراي گيلاني، تحصيلات دانشگاهي خود را در رشتهي مهندسي کشاورزي به اتمام رساند. سال 1322 در راديو به ابوالحسن صبا معرفي شده و بعد از آن شروع به خواندن کرده، که اين همکاري تا اواسط سال 1325 ادامه پيدا کرد.
ارکستر وي متشکل از نوازندگاني چون مرتضي محجوبي و حسين تهراني بود. بعد از آن، با تأسيس انجمن ملي موسيقي بهدعوت روحالله خالقي، همکارياش را با اين انجمن ادامه داد.
با آخرين ماه سال يكي از معدود عكاسهاي كه رخدادهاي مهمي از تاريخ ايران را ثبت كرده بود، در سن حدود 70 سالگي بهديار باقي رفت و در قطعهي هنرمندان ايران آرام گرفت.
اميرقلي نخعي، عكاس 70 ساله و بازنشستهي خبرگزاري ايرنا، صاحب همان عكسهايي است كه روايت ميكردند كه در كودتاي 28 مرداد سال 1332 شعبان جعفري و همراهانش چگونه با پتك و... در شهر راه ميافتادند و عربدهكشي ميكردند.
اسفندماه كه داشت نفسهاي آخرش را ميكشيد، خبر درگذشت پروفسور نادر خليلي جامعهي معماران ايراني را در بهت و اندوه فرو برد.
پروفسور نادرخليلي كه تحصيلات اصلي خود را در تركيه به انجام رسانده بود، 35 سال پيش سفر را با ياماها 125 خود در بيايانهاي مركز ايران آغاز کرد و در صحراهاي كاليفرنيا بهپايان برد.
ميگويند خليلي سرشار از ابتکار براي خانهسازي در كره ماه نقشه كشيد، كتاب "تنها دويدن" را نوشت و روش گلتافتن و ابرخشت را ابداع کرد و جوايز بسياري چون جايزه آقاخان را از آن خود کرد ونيمهي اسفند سرآغاز سفر ابديش بود.
دوران حضور خليلي در ايران را ميتوان دوران تجربه اندوزي او و آموختن از آموزههاي معماري بومي ايران دانست؛ آنچه كه موجبات تعهد هميشگياش به عناصر اربعه - آب، باد، خاك، آتش - بهعنوان اصول تغييرناپذير معماري مخصوص او بوده، و به دنياي معماري ارايه شده است.
طبع لطيف خليلي - به شهادت ترجمه و تفسيرهايش از اشعار حضرت مولانا - در تلفيق با نوع نگاه او به معماري، او را مبدع سنتي نو در "معماري خاك" كرده است كه هر چند به ظاهر با تجليات فنآورانه عصر حاضر سنخيت ندارد، ولي در معنا، ترجمان روزآمد جستاري است كه او بهعنوان راهحلي فرهنگي - ساختاري براي عرصههايي خاص از ساخت و ساز ارايه مي دهد.
خليلي از سال 1982، مدير برنامه پژوهشي معماري درSCI-Arc كاليفرنيا بوده و از سال 1986 مدير و بنيان گذار بنيادGeltaftan و انستيتوي هنر و معماري خاك كاليفرنيا(Cal-Earth) بود.
چند سالي بود که در طرحهاي معماري هاي حرم مطهر امام رضا (ع) نيز از نظرات وي استفاده ميشد.
اين قصه سر دراز دارد...
امسال در عرصه هنر جهاني چراغ زندگي آنتيوني، برگمان، پاواروتي، مارسو و... هم خاموش شد.
چه ساده دست ناگريز مرگ روي شانههاي ما كشيده ميشود...
________________
پينوشت:
*: برگرفته از كتاب شعر "تا آخر دنيا برايت مينويسم" بهقلم عليرضا بهرامي
انتهاي پيام
نظرات