اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد مقالهاي است به نگارش مهندس عليرضا پيمان پاك مديرانديشگاه نفت و گاز كانون تحليلگران تكنولوژي ايران(ايتان) كه به بررسي نقصانهاي سياستگذاري و طراحي خط اتيلن غرب كشور ميپردازد.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، به دنبال بررسي موضوع خلأهاي سياستگذاري در صنعت پتروشيمي كشور، متن كامل اين مقاله را كه در اختيار دفتر مطالعات ايسنا قرار داده شده است، به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميكند.
بي ترديد رونق گفت و گوهاي كارشناسي و پيدايي يك عرصهي عمومي براي تعامل دانشگاهيان، متخصصان و مديران با تجربه اين صنعت يكي از مؤثرترين سازوكارهاي ارزيابي سياستها را پديد ميآورد. از اين رو سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، آمادگي دارد تا ديدگاههاي وزارت نفت، شركتملي صنايع پتروشيمي و همچنين دانشگاهيان، كارشناسان و مديران حوزههاي تخصصي اين صنعت را در نقد اين مقاله، منتشر كند.
مشكلات صنعت پتروشيمي در غرب كشور(خط اتيلن غرب)
مشكلات گسترش صنعت پتروشيمي در غرب صنعت پتروشيمي يكي از صنايع استراتژيك كشور است كه بهعنوان موتور توسعه صنعتي كشور ميبايست با رعايت دقيق اصول علمي، اهداف بلندمدت خود را در راستاي كسب ارزش افزوده از منابع نفت و گاز، توسعه صنعتي كشور، اشتغال زايي و كسب جايگاه در خور شأن كشور در بازارهاي بينالمللي تعيين نموده و با تدوين و اجراي استراتژي جامع، توسعه مطلوب اين صنعت را جهت دستيابي به اهداف تعيين شده عينيت بخشد.
متاسفانه آنچه در عمل مشاهده ميشود با اين مسئله در تضاد بوده و بيانگر ضعفي قابل توجه در عرصه مديريت و برنامهريزي در اين صنعت است. گرچه نميتوان تلاش سختكوشانه متخصصان و مديران اين صنعت را ناديده گرفت، اما بايد بيان نمود چنانچه اين تلاش شبانهروزي در قالب برنامهها و دستورالعملهاي صحيح توسعه صنعت پتروشيمي صورت ميپذيرفت، اين صنعت امروز از جايگاهي بسيار شامخ در عرصه جهاني برخوردار بود. مطلب حاضر به اختصار مشكلات فني يك نمونه از طرحهاي اين صنعت را تشريح مينمايد كه عليرغم تبليغات وسيعي كه از سوي پتروشيمي در خصوص آن صورت ميپذيرد، نقاط ضعف چشمگيري را در نحوه برنامهريزي و توسعه صنعت پتروشيمي نمايان ميسازد:
پايهگذاري صنعت پتروشيمي بر پايهي تبديل اتان به اتيلن در مجتمعهاي اولفين بزرگ
احداث واحدهاي پلي اتيلن در دور دست، علي رغم تذكر كارشناسان در دستور كار قرار گرفت
از حدود ده سال پيش طرحي در صنعت پتروشيمي مورد توجه قرار گرفت كه به موجب آن صنعت پتروشيمي برپايه تبديل اتان به اتيلن و ساير مشتقات پايه ريزي شده و با توجه به توسعه ميدان گازي پارس جنوبي، اتان استحصالي از اين ميدان در مجتمعهاي اولفين بزرگ به اتيلن تبديل شود.
براي انجام فرآيندهاي بعدي بر روي اتيلن حاصل، دو گزينه مد نظر بود:
الف- ايجاد واحدهاي فرآيندي (احداث واحدهاي پلي اتيلن) در كنار مجتمعهاي بزرگ توليد اتيلن
ب- انتقال اتيلن از طريق خط لوله به نقاط دور دست و احداث واحدهاي پلي اتيلن در آن نقاط (مانند خط اتيلن غرب و شرق)
در طي 5 سال گذشته، علي رغم تذكر نقاط ضعف بند (ب) توسط كارشناسان صنعت پتروشيمي، احداث خط اتيلن غرب از سوي شركت ملي صنايع پتروشيمي در دستوركار قرار گرفت.
اگر چه سابقه اجراي پروژه هايي از اين دست در دنيا به نيم قرن قبل باز ميگردد، ليكن در اين طرح، علاوه برشرايط خاص آب و هوايي و جغرافيايي كشورمان، پيچيدگي ها و مسائل ديگري مطرح است كه در ساير پروژه هاي مشابه در دنيا نظير آن وجود ندارد.
برخي از مشكلات اين طرح عبارت است از:
1- تغيير غير كارشناسي تعداد واحدهاي پتروشيمي در مسير خط لوله
با فشارهاي سياسي استانداران و نمايندگان، تعداد واحدها از 5 به 12 واحد افزايش يافت
با گذشت 4 سال از عقد قرارداد، هنوز هم تعداد واحدها به طور دقيق مشخص نيست
در طرح ابتدايي خط اتيلن غرب كه توسط شركت تكنيپ آلمان ارائه شده است، در كل 1612 كيلومتر خط لوله، 7 ايستگاه كمپرسور و 5 واحد در نظر گرفته شده بود، اما پس از اتمام طراحي، متاسفانه به دليل فشارهاي سياسي استانداران و نمايندگان استانهاي واقع شده در مسير خط لوله، تعداد واحدهاي پتروشيمي اين خط از 5 واحد به 12 واحد رسيد. در طول اين مدت، تعداد واحدها و ظرفيت آنها شاهد تغييرات زيادي بود، بطوريكه در حال حاضر پس از گذشت چهار سال از عقد قرار داد، هنوز هم تعداد واحدها به طور دقيق مشخص نشده است.
2- ناهماهنگي در احداث بخشهاي مختلف خط لوله:
وضعيت 5 پيمانكار از 14 پيمانكاردر ابهام
از زمان اجرايي شدن طرح، به دليل نبود پيمانكاري كه توانايي احداث كل خط لوله را داشته باشد، مسير خط لوله به 14 بخش تقسيم شده و قرار شد كه با برگزاري مناقصات، 14 پيمانكار براي اين منظور شناسايي شود. ولي تا كنون تنها 9 پيمانكار، كار احداث خط لوله را آغاز كردهاند و با توجه به اينكه تاريخ اتمام طرح بهمن 1388 مي باشد، وضعيت 5 بخش باقيمانده از خط لوله، هنوز نامشخص است.
3- نا هماهنگي زماني در مراحل تكميل واحدهاي پتروشيمي با پيشرفت احداث خط لوله:
عقب ماندگي برخي از واحدها از برنامه كه گاه تنها زمين آن خريداري شده است، موجب بروز مشكلاتي در افتتاح پروژه ميشود
بر طبق پيش بيني ها، طرح اتيلن غرب بايد تا سال 1388 به پايان برسد و اين در حاليست كه با بررسي وضعيت پيشرفت ساخت واحدهاي پتروشيمي مربوطه، اين امر بعيد به نظر مي رسد. به عنوان مثال واحد پتروشيمي كرمانشاه با 35 درصد پيشرفت در كنار پتروشيمي كردستان قرار دارد كه فقط زمين آن خريداري شده، يا پتروشيمي تبريز كه هنوز تصميم ساخت آن قطعي نشده، يا پتروشيمي همدان كه بايستي به دلايل فني تغيير موقعيت داده و از كيلومتر 100 به كيلومتر 70 انشعاب انتقال بيايد. مابقي واحدها هم وضعيت بهتري از وضعيت واحدهاي فوق نداشته، ضمن اينكه عقب ماندن از برنامهي زمان بندي تعيين شده براي احداث خط لوله، مشكل ديگري علاوه بر مشكلات گفته شده به دنبال خواهد داشت.
4- نبود يك مطالعه اقتصادي (BP) مناسب، متناسب با پروژه مذكور:
سرمايهگذاري نه بر اساس مطالعات اقتصادي بلكه بر اساس وعده مسوولين وقت
5- تاخير در اجراي طرح تامين خوراك واحدها
واحدهايي كه حداقل 6 ماه معطل خوراك باقي خواهند ماند
طبق گزارش كارشناسان، در حالي كه عمليات احداث خط اتيلن غرب و برخي واحدهاي پتروشيمي خط، نظير پتروشيمي كرمانشاه از حدود 35 درصد پيشرفت كار برخوردار است، احداث واحد الفين يازده (كاويان) كه تامين بخش عمدهاي از خوراك اين خط را عهدهدار است تنها 9 درصد پيشرفت داشته است. تغيير در انتخاب پيمانكار و عقد قرارداد اين واحد، حداقل 6 ماه تاخير براي صنعت پتروشيمي به ارمغان آورده است و حتي اگر واحد الفين 11 با تاخيرات اجرايي مواجه نشود، در انتهاي كار يك خط اتيلن به همراه تعدادي واحد پتروشيمي خواهيم داشت كه حداقل بمدت 6 ماه معطل خوراك خواهند بود و هزينه استهلاك و خواب سرمايه را براي كشور به همراه ميآورد.
6-احتمال بروز مشكلات فني
همانطور كه گفته شد، آنچه كه خط اتيلن غرب ايران را از ديگر خطوط اتيلن دنيا متمايز مي كند، شرايط فيزيكي و فني- اقتصادي آن مي باشد، كه در ذيل به چند مورد از آن اشاره مي شود
6-1- عدم انعطافپذيري خط در خصوص خوراك
نبود سناريوهاي مختلف تأمين و مصرف خوراك
با توجه به طولاني بودن خط لوله و وجود12 انشعاب بر سر راه خط و با توجه به نوسانات شديد دبي(ميزان خوراك)، واحدها نيازمند سناريوهاي مختلفي از نظر تامين و مصرف خوراك بوده كه در اين پروژه به اين امر توجه نشده و هيچ طراحي ديناميكي براي برداشت اتيلن موجود در خط در هنگام بروز مشكل وجود ندارد. اين امر باعث كمبود خوراك در واحدهاي پتروشيمي، يا از كار افتادن كل خط به علت بروز مشكل در قسمتي از خط، و يا افزايش فشار اتيلن تزريق شده به خط و افزايش دبي و در نهايت وارد آمدن فشار به واحدهاي انتهايي خواهد شد.
6 -2- شرايط ويژه جغرافيايي خط:
تغييرات دمايي از 60 تا 30- درجه سانتگراد و اختلاف فشار خط
اين خط داراي تغييرات دمايي بسيار شديد از 60 درجه سانتيگراد در خوزستان، تا دماي 30- درجه سانتيگراد در نقاط سرد سير زاگرس ( دامنه گرمايي 90درجه ) و تغيير ارتفاع 2300 متري از سطح دريا تا ارتفاعات رشته كوه هاي زاگرس مي باشد. اين درحالي است كه خط اتيلن كانادا ، به عنوان بزرگترين خط اتيلن دنيا ، با دامنه گرمايي حداكثر40 درجه (از 30- تا 10+) و اختلاف ارتفاع حداكثر 500 متر مواجه است. اين مسئله موجب بروز مشكلات فني بسياري از جمله اختلاف فشار قابل توجه در خط ميشود.
6-3- پديده نشت اتيلن و واكنش خود اشتعالي در خط :
نبود حساسيت لازم درانتخاب تكنولوژي براي پيشگيري ازانفجار خط
اين پديده كه منحصر به خطوط اتيلن ميباشد، زماني رخ مي دهد كه مقدار اكسيژن خط لوله (پس از راه اندازي) بيش از ppm2 بوده و يا قسمتي از لوله بنا به دلايلي( فرسودگي لوله، خوردگي، جوش بي كيفيت.و...) دچار نشتي شود، كه پس از تركيب اكسيژن با اتيلن و رسيدن به فشار و دماي خط، حالت انفجاري به خود گرفته و مانند يك بمب زير زميني عمل مي كند؛ بطوريكه اگر اين پديده رخ دهد تمام خط لوله به علت پيشروندگي شعله اتيلن و موج انفجار ايجاد شده به طور متوالي منفجر خواهد شد و تبعات انساني قابل توجهي را نيز در پي خواهد داشت.
نكته مهم ديگر اينكه، عليرغم حياتي بودن و اهميت بسيار زياد مسئله، حساسيت لازم در زمينه انتخاب تكنولوژي صورت نگرفته است .
6-5- عدم تعريف روش مناسب براي تميز كردن، خشك كردن و تخليه اكسيژن و هواي موجود در خط لوله:
براي تخليه هواي داخل خط (به خصوص اكسيژن) معمولا از گاز نيتروژن استفاده مي شود كه تامين اين مقدار گاز نيتروژن بسيار مشكل و هزينه بر خواهد بود. علاوه براين، دما و فشار نيتروژن به علت نوسانات زياد به سرعت تغيير كرده و باعث آسيب ديدن خط لوله و پوشش هاي داخلي و خارجي آن مي شود.
عدم تعريف دستورالعمل مناسب براي سيستم توپك راني و نبود اطلاعات دقيقي از ميزان تشكيل پليمر، باعث شده است كه تعيين ميزان پليمر تشكيل شده باروش سعي و خطا صورت بگيرد كه به اين ترتيب صدمات گفته شده به خط شديدتر نيز خواهد شد.
6-6-وجود نوسانات زياد ارتفاع در طول مسير خط و تحمل هزينه هاي بالاي جلوگيري از دوفازي شدن جريان (تشكيل قطرات مايع در داخل جريان گاز):
باز هم احتمال انفجار
طبق نمودارهاي فشار – دما اگر دماي اتيلن پايين تر از 9 درجه سانتيگراد برسد (كه در مناطق سرد سير احتمال آن وجود دارد) در هر فشار عملياتي، اتيلن به صورت دو فازي شده و براي ورود به كمپرسورها مشكل زا خواهد بود؛ لذا بايد دماي سيال را قبل از ورود به كمپرسور با گرمكن هاي ويژهاي بالا برد كه هزينه سوخت و يا برق اين گرمكنها بسيار زياد خواهد بود. ضمن اينكه گاز اتيلن در اين محدوده فشاري (60 تا90 بار ) تا 4 برابر افزايش چگالي خواهد داشت كه خود اين امر نيز بر مشكلات طراحي خواهد افزود و اگر مسائل ايمني لحاظ نشود تركيدگي و انفجار ناگهاني لوله در زمان كاهش ارتفاعات شديد امري بسيار محتمل خواهد بود.
6-7- تشكيل پليمر در طول خط و عدم پيش بيني هاي لازم براي مقابله با اين مشكل:
احتمال كاهش راندمان خط
از ديگر مشكلات خطوط اتيلن در دنيا، مسئله تشكيل پليمر در طول خط مي باشد. اين امر به خاطر وجود ذرات آهن موجود در خط لوله، شرايط فشاري و دمايي خط، زمان ماندگاري اتيلن (در ايران حدوداً 9 روز) و خاصيت راكتور لوله اي بودن خط مي باشد.
اين امر باعث افزايش اصطكاك خط و به تبع آن افزايش افت فشار در مسير خط لوله مي شود كه براي جبران آن بايد توان كمپروسورها را افزايش داد. البته مشكل به همين جا ختم نمي شود و به مرور زمان لايهاي پليمري در كف لوله تشكيل شده و باعث كاهش راندمان خط مي شود. اين موضوع در سال 1996 در خط اتيلن انگلستان رخ داد و باعث كاهش 50 درصدي راندمان خط شد.
7- نبود يك ناظر اصلي (Management cotractor) واحد براي كل طرح:
5 بار طراحي براي يك خط
با توجه به اينكه ساخت اين طرح توسط 14 پيمانكار انجام مي شود، وجود يك ناظر واحد و مشرف بر كل طرح بسيارضروري مي باشد؛ چرا كه هماهنگ كردن قسمت هاي مختلف چنين پروژهاي با اين حجم سرمايهگذاري، امري بسيار مشكل مي باشد و نمي توان هر قسمت را جداگانه به يك پيمانكار سپرد و نظارت بر آن هم توسط ناظرهاي مختلف انجام پذيرد.
بر طبق اطلاعات موجود، پيش بيني شده است كه شركتي انگليسي به نام Jpkenyn كار طراحي مجدد اين خط را با هزينه اي معادل 12 ميليارد تومان انجام دهد. اينكه چقدر اين شركت بر روي طراحي خطوط اتيلن تجربه دارد و يا 5 بار طراحي براي يك خط (يك بار تكنيپ، 3 بار انرژي پايدار و يك بار Jpkeny ) چه نتايجي جز تزلزل در تصميم گيري، نبود اطمينان كافي به طرف ايراني (انرژي پايدار) و از دست دادن زمان و هزينه در پي دارد، سوالي است كه بايد مسئولان به آن پاسخ دهند.
8- مسأله مهم بازار:
تنها دو بازار تركيه و عراق براي صادرات محصولات
محصولات توليدي اين خط شامل حداقل 2 ميليون تن پليمرهاي پلياتيلن و PVC و حداقل 500 هزار تن ساير مواد شيميايي است. طبق مطالعات آيندهپژوهي در حوزه بازار محصولات پليمري، تا هنگام راهاندازي اين طرحها (حدود سه سال آينده) با توجه به ساير طرحهاي موجود در عسلويه و ماهشهر و آهنگ كند رشد صنايع پاييندستي، بازار داخل اشباع شده و بازار صادراتي پيشرو نيز تنها بازار دو كشور عراق و تركيه خواهد بود. بازار تركيه بدليل نوع صنايع مكمل و پاييندستي، بسيار پيچيده بوده و نيازمند گريدهاي ويژهاي از پليمرهاي مذكور ميباشد. بازار عراق نيز با توجه به مسائل سياسي، بازار چندان روشن و شفافي نخواهد بود. لذا ايجاد اين خط نيازمند مطالعه و تدوين استراتژي بازار است تا محصولات توليدي بدليل تحميل هزينههاي اضافي جهت بازاريابي (هزينه انتقال، تبديل و غيره) همچنان صرفه اقتصادي داشته باشد.
9- طراحي غير بومي
عدم تناسب كاتاليست با خوراك انتقالي از مبادي عسلويه و گچساران
كاهش راندمان، افزايش مصرف كاتاليست، افزايش قيمت و.....
از موارد چالش بر انگيز كه در خط اتيلن غرب بايد به آن اشاره نمود، طراحي محصول خروجي و انتخاب كاتاليست بر مبناي نوع خوراك انتخابي شركت Basell بوده است. در صورتيكه در قرار داد ذكر اين نكته از موارد واجب و اساسي بوده است كه طراحي محصول و انتخاب كاتاليست بر اساس كيفيت خوراك انتقالي از مبادي عسلويه و گچساران به هر يك از پتروشيمي هاي مسير بايستي انتخاب گردد. اين مشكل در آينده، پتروشيمي را با مسائلي همچون كاهش راندمان كاتاليست و در نتيجه افزايش مصرف كاتاليست، عدم تطابق محصول خروجي با گارانتي هاي مورد نظر ليسانسور، افزايش قيمت تمام شده محصول، عدم دسترسي به بازارهاي كشورهاي اروپايي جهت صادرات، هزينه هاي بسيار گزاف در خريد دستگاههاي جداسازي و غيره، دست به گريبان خواهد كرد.
10- نگراني سرمايه گذاران:
طبق اخبار موجود در ماههاي اخير، بدليل انتقادات كارشناسي وارده بر خط، برخي سرمايهگذاران پتروشيمي باختر (مسئول احداث پتروشيميهاي خط اتيلن) دچار نگرانيشده و نسبت به فروش سهام و بازپسگيري سرمايه خود اقدام نمودهاند. به تازگي اخباري در اين خصوص در رسانههاي كشور منعكس شده و احتمال كاهش مجدد تعداد واحدهاي خط را به دليل مخاطرات سرمايهگذاران مطرح ساخته است. اين مسئله چنانچه وارد مراحل جديتري شود، مشكلات فراواني را پيشروي دولت خواهد گذاشت كه سرمايه عظيمي را بهعنوان سوبسيد خط لوله اختصاص داده و در مرحله بعد ميبايست اعتبارات جديدي را بهعنوان جايگزين سرمايه سرمايهگذاران واحدهاي پتروشيمي مورد نظر اختصاص دهد.
حال با اين همه تغييرات و مشخص نبودن ابتدايي ترين مسائل طراخي و همچنين سهم بالاي سرمايهگذاري بخش خصوصي در اين طرح و نبود بازارهاي تضمين شده، چگونه ميتوان به سودده بودن اين طرح اميدوار بود؟
پيشنهاداتي براي بهينهسازي سرمايهگذاري صورت گرفته در خط
مطمئنا تعطيل كردن پروژه اتيلن غرب چيزي جز از بين بردن وقت و هزينه و ساعت ها تلاشي كه براي آن انجام شده است، براي كشور به همراه نخواهد داشت و اكنون كه بخشي از كار احداث هم انجام شده است، بهترين كار، بهينه كردن آن مي باشد. در همين راستا، در پيشنهادهاي زير سعي شده است تا با كمترين هزينه، طرح را از حالت موجود به يك طرح پويا و اقتصادي كه منافع ملي كشور را هم پوشش ميدهد و موجب توسعه صنايع پايين دستي نيز ميشود، تبديل كرد.
1- ايجاد صنايع مكمل (SMEs):
بدون ايجاد صنايع مكمل واحدهاي در نظر گرفته شده در خط اتيلن غرب به خودي خود تأثير چنداني بر اقتصاد و اشتغال نخواهند داشت
همان طور كه بارها گفته شده است خط اتيلن غرب و واحدهاي در نظر گرفته شده آن به خودي خود تاثير چنداني بر اقتصاد و اشتغال كشور نخواهند داشت. آنچه كه ميتواند اين خط و واحد هاي آن را به موتور محرك توسعه صنعتي مناطق غرب كشور مبدل سازد، توجه به توسعه صنايع پايين دستي آن در استان هاي مربوطه است.
به عنوان مثال خط لوله اتيلن Muchsmunster - Gendorf در آلمان به طول 120 كيلومتر، اتيلن را از واحد هاي توليد كننده آن در Muchsmunster گرفته و به پارك صنعتي Gendorf در منطقهBavaria ميبرد. در اين پارك، 14 واحد بزرگ صنعتي و 1500 نوع محصول توليد مي شود.
پتروشيمي هاي منشعب شده از خط اتيلن غرب كه از خوزستان، لرستان، كرمانشاه، آذربايجان غربي، همدان و كردستان ميگذرد، در صورت انتخاب هوشمندانه، فرصتي تاريخي را در جهت تحقق سياستهاي ارزشمند كارآفريني فراهم خواهد كرد. لذا با توجه به همكاري Basell در ارائه دانش فني و طراحي واحدها، ميتوان طرح گسترش صنايع پايين دستي پتروشيمي در درون استانهاي فوق الذكر را در امتداد خط اتيلن غرب، با مشاركت شركت Basell و يا ديگر طرفهاي خارجي توانمند در اين حوزه، تعريف و اجرايي نمود. اين طرح علاوه بر ايجاد اشتغال پايدار، موجب ايجاد ارزش افزوده بر پايه توليد محصولات پتروشيمي خواهد شد. در روزهاي اخير مذاكراتي نيز از سوي شركت پژوهش و فناوري پتروشيمي با شركت مذكور صورت پذيرفته كه براي اجرايي شدن، نيازمند عزم جدي مديران ارشد اين صنعت ميباشد. الگوريتم ذيل، راه كار اجرايي براي رسيدن به اين مقصود است كه از سوي كارشناسان اين شركت ارائه شده است:
الف- انجام مطالعات استاني بهعنوان مسئوليت طرف ايراني، شامل بررسي، اخذ اطلاعات دقيق و تحليل پارامترهاي ميداني هر استان، شامل منابع انساني (نيروهاي فعال، آموزش ديده و غير فعال)منابع سختافزاري( شهركهاي صنعتي، حمل و نقل، آب، برق، سوخت و غيره ) شهركهاي صنايع پاييندستي پتروشيمي موجود و ثبت شده، مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي، حساسيتهاي اجتماعي و مقررات زيستمحيطي، بازارهاي محلي و منطقهاي بر مبناي فرهنگ مشتريان و مزاياي جغرافيايي و طبيعي، قوانين و زيرساختهاي هر استان.
اين مطالعات با همت متخصصان جوان و متعهد صنعت پتروشيمي بهصورت نمونه بر روي استانهاي مازندران و لرستان صورت پذيرفته اما پس از تغييرمديريت شركت ملي صنايع پتروشيمي مورد كم توجهي واقع شده و بلااستفاده مانده است.
ب - همكاري در مطالعات و ارائه خدمات از سوي طرف خارجي در خصوص پتانسيل بازارهاي جهاني، مشخص نمودن بازارهاي هدف، تعريف سبد محصولات، كاربردها، نيازها و ظرفيت حال و آينده، ارائه خدمات بازاريابي، فروش و خدمات پس از فروش، همكاري در استقرار دانش فني لازم براي بنگاههاي كوچك و متوسط هر استان و كمك به بوميسازي دانش فني.
2- تدوين طرح تجاري طرح ها:
همكاري مشترك طرف ايراني و خارجي به منظور ارزيابي فني، اقتصادي و مالي طرحها و تدوين طرح تجاري، تلاش براي جذب سرمايهگذاران داخلي و خارجي، آموزش، ارائه خدمات فني و مهندسي و تلاش براي توسعه محصول واحدها و توسعه بازارهاي داخلي و خارجي
3- جدا شدن انشعاب گچساران از خط اصلي :
باتوجه به ويژگي هاي جغرافيايي اين مسير و احتلاف ارتفاع شديد و و صعب العبور بودن مسير، پيشنهاد مي شود كه يا انشعاب كچساران از خط حذف شود ويا اين واحد تنها خوراك سه واحد دهدشت، ممسني و بروجن را تامين نمايد، تا هم از بار خط اصلي كاسته شود و هم مشكلات احتمالي دو خط بر روي هم تاثير نگذارد.
4- انتخاب ناظر اصلي (MC) مناسب براي طرح:
با توجه به تجربه 4 ساله شركت مهندسي و توسعه انرژي پايدار و آگاهي طراحان اين شركت با مشكلات اين پروژه، پيشنهاد مي شود تا به جاي سپردن و چك كردن طرح توسط يك شركت خارجي ديگر كه مستلزم صرف وقت وهزينه زياد مي باشد، از يك شركت خارجي با تجربه در زمينه MC خطوط اتيلن در دنيا (كه تعدادشان هم در دنيا كم نيست) به عنوان مشاور در كنار شركت ايراني استفاده شود تا هم از تجربيات اين شركت خارجي استفاده شده و هم انتقال تجربه به شركت ايراني براي انجام اين پروژه و پروژه هاي آتي چه در ايران و چه در ساير نقاط دنيا امكانپذير شود.
انتهاي پيام
نظرات