عضو هيات علمي دانشگاه تهران با ابراز اين عقيده كه امروز نيازي به فعال بودن جنبش دانشجويي نيست، گفت: «فعال بودن جنبش دانشجويي در هر جامعهاي نشان از بيماري آن جامعه است.»
دكتر صادق زيباكلام، استاد دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار تاريخ سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با بيان اين مطلب اظهار داشت: «اگر جنبش دانشجويي در ايران گذشته فعال بوده، بخاطر نبود احزاب و بسته بودن فضاي سياسي كشور بوده است. لذا ميتوان گفت از بد حادثه اين جنبش در ايران همواره فعال و سياسي بوده است، اما امروز نيازي به فعال بودن اين جنبش نيست.»
وي ادامه داد: «اين تصور غلط است كه گمان كنيم اگر جنبش دانشجويي در كشوري فعال است، در آن كشور دموكراسي جريان دارد؛ چراكه جنبش دانشجويي از ملزومات جامعه مدني و دموكراسي به حساب نميآيد. حتي ميتوان گفت فعال بودن جنبش دانشجويي در كشورها نشان از وجود بيماري جوامع است و به قول "وبر"، آن جامعه دچار نوعي آنومي ميباشد.»
زيباكلام با منطقي خواندن رفتار دانشجويان امروزي، اظهار داشت: «رفتار دانشجويان امروزي و عدم فعاليت آنان در عرصههاي سياسي منطقي است، چراكه كار ويژه يك دانشجو آموزش و پژوهش است و فعاليتهاي سياسي بر عهده احزاب است. از اين جهت معتقدم رفتار دانشجويان امروز ما به قواعد و اصول دموكراسي نزديكتر است تا دانشجويان دهههاي گذشته.»
وي تأكيد كرد: «با توجه به جنبش دانشجويي در كشوري همچون تركيه، درمييابيم اين جنبش در كشور مذكور تا زماني فعال بود كه حكومت نظاميها در آنجا اجازه فعاليت به احزاب و گروههاي سياسي نميداد، اما با عوض شدن حكومت و ايجاد فضاي باز سياسي در اين كشور، احزاب و مطبوعات آزاد شكل گرفتند و نقش جنبش دانشجويي در اين كشور به تدريج كمرنگتر شد و در نهايت افول كرد. همين طور در ايران امروز با بوجود آمدن احزاب مختلفي در عرصه سياسي كشور، شاهد خاموش شدن حرارت جنبش دانشجويي هستيم. اگرچه احزاب تأسيس شده چندان قدرتمند و مورد قبول نيستند اما اين پديده نيز طبيعي است و تمام حزبها در ابتداي شكلگيري همين وضعيت را داشتند.»
زيباكلام در ادامه گفت: «با توجه به جنبشهاي دانشجويي فعال در كشورهايي همچون مصر و ايران قبل از انقلاب، درمييابيم در اين نمونهها چون احزاب اجازه فعاليت ندارند و سركوب ميشوند، در عوض جنبشهاي دانشجوي فعال ميشوند؛ اما در كشورهايي همچون انگليس، آمريكا، فرانسه و ساير كشورهاي دموكراتيك به غير از چند ماهي كه در سالهاي 1968 اين جنبش بوجود آمد و بعد از مدتي كوتاه افول كرد، ديگر جنبش دانشجويي وجود نداشت و اين طبيعي است؛ چراكه دانشجو در اين كشورها هرگونه فعاليتي را كه ميخواهد در دانشگاه انجام دهد همان را عينا ميتواند در بيرون از دانشگاه و در احزاب پيگيري كند و اساسا فعاليتهاي سياسي در اين كشورها به عهده دانشجويان و جنبش دانشجويي نيست و اين رسالت را مطبوعات، احزاب و فراكسيونهاي مجلس و دولت سايه به عهده دارند.»
اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به جنبش دانشجويي مه 1968 در فرانسه و ساير كشورهاي غربي، گفت: «معتقدم مقايسه اين جنبش با جنبش دانشجويي در ايران كار ناصوابي است، چراكه شرايط جامعه فرانسه از جامعه ايران متفاوت است. به عنوان مثال آنها در يك صد سال اخير موجودي به نام زنداني سياسي نداشتند در حالي كه در ايران در همين سالها و مقارن با 1968 يعني سالهاي 47 به بعد بخش انبوهي از زندانيان سياسي ما را دانشجويان تشكيل ميدادند و تعداد زيادي از دانشجويان به جرم افكار و انديشهها و فعاليتهاي سياسي در زندانها بودند و هستند.»
زيباكلام در ادامه به يكي ديگر از موارد اختلاف جنبش دانشجويي در فرانسه و در ايران پرداخت و افزود: «جنبش دانشجويي در فرانسه و ساير كشورهاي غربي مدت زيادي طول نكشيد و بعد از مدت كوتاهي عمر اين جنبش به پايان رسيد و تنها از آن خاطرهاي باقي ماند، در حالي كه جنبش دانشجويي در ايران از ابتداي تاسيس دانشگاه در سال 1313 و به خصوص از سال 1320 به بعد همواره فعال بوده است تا سال 1357 و پيروزي انقلاب اسلامي. تا جايي كه به خاطر دارم يكي دو هفته قبل از 16 آذر، دانشگاهها به صورت نيمه تعطيل درميآمد و اعتراضات و تحصنهايي در خوابگاهها صورت ميگرفت.»
اين استاد دانشگاه با اشاره به توقعات نابجايي كه امروزه از جنبش دانشجويي وجود دارد، گفت: «عدهاي در مقايسه دانشجويان سالهاي قبل از انقلاب و فعاليتهاي گسترده اجتماعي آنان از جمله همراهي و كمكرساني در زلزله طبس يا بوئين زهرا كه انصافا شاهكار آفريدند، توقع دارند دانشجوي امروز نيز به همان صورت در فعاليتهاي اجتماعي و كمك به توده مردم پيشگام باشد. در حالي كه اين اعتقاد غلط است چراكه آن زمان دانشجويان در مقابله با حكومت شاهنشاهي اين فعاليتها را انجام ميدادند ولي دانشجوي امروزي اين انگيزه را ندارد.»
زيباكلام در تشريح بيشتر اين مساله گفت: «اگر دانشجويان در آن ايام بطور كمسابقهاي به كمك زلزلهزدگان طبس شتافتند ميخواستند به آنها و به حكومت ثابت كنند دانشجو بيشتر دغدغه مردم را دارد و در امدادرساني از حكومت جلوتر است، چراكه جو عمومي جامعه، حكومت آن زمان را صحيح يا ناصحيح فاسد ميدانست و دانشجويان نيز در جريان همين امدادها و كمكرسانيها در پي اثبات بيكفايتي و فساد حكومت وقت بودند و ميتوان ادعا كرد همين حركت به ظاهر اجتماعي كاملا با اهداف سياسي از سوي دانشجويان صورت ميگرفت.»
اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران افزود: «امروز اين انتظار از دانشجويان نارواست كه مثلا به او بگوييم تو همان كاري را در زلزله بم انجام بده كه دانشجويان پيش از انقلاب در جريان زلزله طبس انجام دادند، چراكه ايران امروز متفاوت از ايران قبل از انقلاب است. در آخرين انتخابات برگزار شده فارغ از آنكه مردم به چه كسي رأي داده باشند نصف به اضافه يك در انتخابات حاضر شدند كه نشان از مقبوليت حاكميت نزد مردم است، لذا دانشجو نيز در جهت مبارزه با حاكميت نيست.»
وي تصريح كرد: «همانطور كه مجموعه مناسبات و احوال ايران از گذشته تا امروز دچار تغيير و تحولات بسياري است، لذا انتظارات از دانشجويان و جنبش دانشجويي نيز بايد متناسب با شرايط فعلي كشور باشد، چراكه دانشجويان نيز در اين تغيير و تحول قرار داشتهاند و از شرايط عمومي حاكم بر جامعه جدا نيستند.»
انتهاي پيام
نظرات