• سه‌شنبه / ۱۰ آبان ۱۳۸۴ / ۱۵:۴۳
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8408-04639

عضو سابق دفتر تحكيم وحدت: ـ جنبش دانشجويي در 13 آبان معلول تحولات انقلابي بود ـ تاثيرگذاري دانشجويان در خرداد 76 بيش از 13 آبان بود

عضو سابق دفتر تحكيم وحدت:
ـ جنبش دانشجويي در 13 آبان معلول تحولات انقلابي بود
ـ تاثيرگذاري دانشجويان در خرداد 76 بيش از 13 آبان بود
يك عضو سابق دفتر تحكيم وحدت، علل كاهش تاثيرگذاري جنبش دانشجويي را در تحولات سياسي كشور متوجه عامل دروني، بيروني و بين‌المللي دانست. «مجيد حاجي‌بابايي» در گفت‌وگو با خبرنگار سياسي ايسنا افزود: از عوامل داخلي مي‌توان به ضعف تشكيلات، عدم توجه به زيرساخت‌هاي كار تشكيلاتي و سازماني و بيشتر پرداختن به امورات سياسي اشاره كرد و به‌ويژه اين‌كه پس از دوم خرداد شرايطي پيش آمد كه جنبش دانشجويي وارد معادلات قدرت شد، به گونه‌اي كه براي انتخابات شوراي شهر و يا مجلس شوراي اسلامي، كانديدا ارايه دادند و ساير موارد سياسي و تقريبا شرايطي به وجود آمد كه جنبش دانشجويي شكل حزبي به خود گرفت كه اين كاركرد، كاردكرد ويژه‌ي جنبش دانشجويي نبود و با توجه به اين‌كه هر جرياني براي تاثيرگذاري بايد كاركرد ويژه‌ي خود را داشته باشد و از مزيت نسبي خود استفاده كنند. وي در ادامه با بيان اين‌كه «مزيت نسبي جريان دانشجويي نيز حركت در جامعه‌ي مدني و فاصله گرفتن از قدرت و بازگشت به دانشگاه و بدنه‌ي دانشجويي است»، تصريح كرد: اگر جنبش دانشجويي اين موارد را دارا باشد مي‌تواند در عرصه‌ي جامعه تاثيربگذارد، اما زماني كه از اين موارد غفلت كرده و وارد ساختار سياسي و حزبي شد، طبيعي است كه با مشكل مواجه شود و متاسفانه اين مساله در بعد داخلي براي جنبش دانشجويي به وجود آمد و در طي اين سال‌ها فعالان جنبش دانشجويي كمتر به مسايل تشكيلاتي پرداختند. به‌علاوه وقتي به مناسبات قدرت وارد شدند، اين مناسبات باعث شد كه جبهه‌بندي‌ها از حالت اصيل دانشجويي خارج شده و معطوف به مناسبات قدرت بيروني شد و منجر به رو در روي هم قرار گرفتن جريان‌هاي مختلف دانشجويي شد كه به جاي آنكه با فضاي بسته مبارزه كنند يا كاركرد ويژه‌ي خود را داشته باشند، روي آوردند به سمت خنثي كردن يكديگر. اين عضو سابق دفتر تحكيم وحدت با تاكيد بر اين‌كه «در پنج سال اخير عمده‌ترين اهداف فعاليت‌هاي جنبش دانشجويي منجر به تضعيف فعاليت‌هاي يكديگر شد»، افزود: عوامل بيروني نيز زماني به وجود آمد كه مشاهده كردند جنبش دانشجويي تا اين حد تاثيرگذار است و مي‌تواند تحولي مانند دوم خرداد را به وجود بياورد، نسبت به تضعيف و يا در اختيار گرفتن آن طمع كردند. هم‌چنين فضاي بين‌المللي نيز يكي ديگر از عوامل موثر بود، اين فضا در واقع دو تاثير دارد؛ يكي از لحاظ ارزش‌هايي در ارتباطات بين‌المللي و درك دنياي بيرون و هم‌چنين پارادايم بين‌المللي كه همواره بر جنبش دانشويي تاثير داشته ديگر فضاي مبارزه‌ي انقلابي نيست. يعني در دهه‌ي 60 ميلادي يا دهه‌ي 40 و 50 شمسي، فضا معطوف به زندگي و دنبال كردن زندگي بهتر بود كه باعث مي‌شود كمتر به دنبال تغييرات ساختاري سياسي باشند. حاجي‌بابايي فضاي جنبش دانشجويي را در سال‌هاي ابتدايي انقلاب، به دو فضا تقسيم كرد و گفت: دو فضا را مي‌توان در آن سال‌ها براي جنبش دانشجويي تصور كرد؛ پيش از انقلاب فرهنگي و پس از آن. پيش از انقلاب فرهنگي فضاي سياسي دانشگاهي متكثرتر بود و گرايش مختلفي در آن فعاليت مي‌كردند اما پس از آن با پديده‌اي مواجه شديم كه بنا بر شرايط خاصي كه در كشور وجود داشت و هژموني كه از سوي انديشه‌اي به وجود آمد، آن تفكر تفكر غالب شد و قدرت را در اختيار خود گرفت، طبيعتا مايل بود كه در دانشگاه انديشه‌هاي خود را ساري و جاري كند و اين وضعيت تا سال‌هاي پاياني دهه‌ي 60 ادامه پيدا كرد كه پس از آن عوامل مختلفي باعث شد كه جنبش دانشجويي مسير و راه خود را عوض كند. وي ادامه داد: دو مساله در اين‌جا قابل تأمل است؛ از جمله اين‌كه جنبش دانشجويي، همواره در ديالكتيك با محيط پيرامون خود فعاليت مي‌كند. يعني در خلاء و در انتزاع نيست بلكه همواره از تحولات پيرامون خود تاثير مي‌پذيرد و تاثير مي‌گذارد كه در واقع مي‌توان آن را نوعي كشش دوجانبه دانست. طبيعي است كه پس از فوت امام خميني(ره) و تحولاتي كه در حاكميت به وجود آمد و آن جنبش دانشجويي كه با آن ويژگي‌هاي خاص در قالب تحكيم وحدت بوده، پس از تغيير در معادلات سياسي و شيفتي كه در حاكميت از نيروهاي چپ به نيروهاي راست پديد آمد، باعث شد رويكرد اين جريان داراي نوعي وجهه‌ي اعتراضي شود. حاجي‌بابايي با تاكيد بر اين‌كه «رويكرد جنبش دانشجويي صرفا يك تغيير رويكرد نقدپذير تئوريك و انديشمندانه نبود»، گفت: بلكه اين رويكرد، كاملا در تعامل با نيروهاي سياسي قرار داشت و اين نكته‌ي مهمي است كه برخي از آن غفلت كرده و گمان مي‌كنند كه جنبش دانشجويي به صورت تئوريك و معرفتي از وضعيت بسته و هژموني يكجانبه به سمت تفكرات تكثرگرا گذر كرد اما مساله اين است كه اين گذر، صرفا معرفتي نبود بلكه كاملا پراگماتيسمي بعضا روانشناختي بود، به اين معنا كه در برابر برخي تخريب‌ها و سركوب‌ها واكنش نشان مي‌داد. البته مساله‌ي تغيير نسل را نيز نبايد فراموش كرد، نسل تغيير كرده و نيروهاي جديد آمادگي براي پذيرش انديشه‌هاي جديد را داشتند. اين عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه)، هم‌چنين بيگانه‌ستيزي و استقلال‌خواهي را جزئي از ذات جنبش دانشجويي خواند و افزود: كساني كه بيگانه‌پرستي كرده به استقلال كشور اصالت نمي‌دهند و عقيده دارند كه آزادي مقدم بر هر چيزي حتي بر استقلال و تماميت ارضي كشور است، درصد بسيار كمي بوده و جايگاه آن‌چناني نه در جهان دارند و نه در هيچ نقطه‌اي از ايران در جنبش دانشجويي؛ چرا كه ايرانيان با پشتوانه‌ي غني فرهنگي، ريشه در تاريخ دارند. وي هم‌چنين در ادامه درباره‌ي فراگيري و تاثيرگذاري جنبش دانشجويي گفت: 13 آبان يك جريان نادر بود كه كمتر تكرار مي‌شود. به هر حال جريان دانشجويي مناسب با آن فضاي انقلابي، واكنشي نشان مي‌دهد كه مورد پذيرش قرار مي‌گيرد. يعني به عبارت بهتر جنبش دانشجويي معلول تحولات انقلابي بوده است نه علت و خود به بخشي از تحولات عمل كرده و با آن حركت كرده است و در واقع به نظر من اين پذيرفته نيست كه بگوييم جنبش دانشجويي در آن مقطع تاثيرگذار بوده؛ چرا كه تاثيرگذاري زماني است كه جنبش دانشجويي فاعل باشد. حاجي‌بابايي ادامه داد: اتفاقا به نظر من تاثيرگذاري جنبش دانشجويي در 2 خرداد 76 به مراتب بيشتر از 13 آبان 58 بود؛ چرا كه در 2 خرداد 76 نقش علتي داشت و مي‌توانست به عنوان عامل پديدآورنده‌ي فضا قلمداد شود، هرچند تنها عامل نبود. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha