همايش علمي تحليل «جامعهشناسي انتخابات رياست جمهوري نهم» روز گذشته با حضور تعدادي از فعالان و كارشناسان سياسي در دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد.
عباس عبدي:
افزايش درآمد نفتي تير خلاص به اصلاحات است
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عبدي در اين همايش تصريح كرد: در صد سال اخير اتكاي دولتهاي ايران به منابع نفتي مهمترين عامل بقاي چنين ساختاري در ايران بوده است. هر زمان وابستگي حكومت ايران به نفت بيشتر شده استبداد هم حالت افزونتري پيدا كرده است كه عمدهترين شكافي كه اين سيستم در ايران ايجاد ميكند شكاف دولت – ملت است. حكومتي كه به اين شكل قوام و استقرار دارد يك حكومت كوتاهمدت و ناپايدار و شكننده است. در چنين رژيمي رفتار در برابر حكومت به گونهاي است كه گويي با يك بيگانه تعامل دارند، ممكن است حكومت در مقاطعي عادلانه رفتار كند اما در نهايت اين هم ناشي از اراده و خواست حاكم است كه هر لحظه ميتواند تغيير پيدا كند و ربطي به ساختارهاي اجتماعي ندارد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، عبدي با بيان اينكه افزايش درآمد نفتي تير خلاص به اصلاحات است،گفت: اگر فكري براي آن نكنيم اين مساله رفتار صاحبان قدرت را تغيير ميدهد، در چهار سال اول اصلاحات كه اين قضيه وجود ندارد تمام شاخصهايي كه براي ويژگيهاي دولت بسته برشمردم سير نزولي دارد. اما با شروع افزايش چشمگير درآمدهاي نفتي چون كساني كه در دولت و مجلس بودند توجه تئوريك به اين موضوع نميكردند كه اين پول چيزي نيست كه گير مردم بيايد. از سال 79 به بعد است كه شاخص حاكميت قانون به شدت متزلزل ميشود و امروز به نحوي رسيده است كه كمتر از شاخص حاكميت قانون در سال 76 است. وقتي كه نيروهاي اصلاحطلب فكري هم براي افزايش درآمد نفتي نكردند كه البته راههايي براي آن وجود داشت آثارش به صورت بستن مطبوعات، و بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي است.
وي بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي را ويژگي ساختارهاي سياسي ايران دانست و افزود: معنا ندارد كه دولتها شعار مبارزه با مفاسد اقتصادي را بدهند، ملتها بايد آن را مطرح كنند. چرا كه دولتها بايد قانون را اجرا كنند، اگر قانون اجرا نميشود كه نميشود، بايد به دنبال مبارزه با كساني باشند كه قانون را اجرا نميكنند، ولي چون براي مردم آن بحث جذاب نيست و تودهيي و پوپوليستي نيست آن را مطرح نميكنند. اگر حاكميت قانون باشد هيچ وقت مسوول شعار مبارزه با مفاسد اقتصادي را نميدهد چرا كه حاكميت قانون اجازه نميدهد مفاسد اقتصادي وجود داشته باشد، امروز تنها شعاري كه داده نميشود حاكميت قانون است.
وي در تحليل وضعيت نهادهاي مياني و مدني گروههاي فعال سياسي، گفت: هر گروه و نهاد سياسي براي خودشان يك رسالتي قائلند، آنها در جامعه يك شكافي را ميبينند و از نظر آنها اين شكاف مهم است و هدفشان را پر كردن آن شكاف تعريف ميكنند. امروز هم كه در روزنامهها خيلي بحث ائتلاف و اتحاد اصلاحطلبان ميشود بايد توجه كرد كه ائتلافها حول شكافهاي مشترك شكل ميگيرد. گروههايي كه شكافهاي متفاوتي را در نظر دارند نميتوانند با هم ائتلاف كنند چرا كه اهداف و اولويتهايشان متفاوت است. شكاف دولت – ملت را تنها شكافي است كه ميتواند همهي شكافهاي ديگر را پوشش دهد.
وي گفت: در دوم خرداد همه حول شكاف دولت – ملت متحد شدند. اين شكاف تا وقتي كه اين شرايط است در ايران اصليترين شكاف است. تجميع نيروها فقط حول اين شكاف امكانپذير است، حول هيچ شكاف ديگري امكانپذير نيست. نهادهاي سياسي در 27 خرداد نتوانستند اين شكاف را عمده كنند. بلكه هر كدام حول يكي از شكافهايي كه مطرح است رفتند.
عبدي خاطر نشان كرد: فراموش شدن شكاف به معناي از بين رفتن آن نيست. علاوه بر تنوع، عمق شكاف هم مطرح است، فعال بودن شكاف هم اهميت دارد. شكاف دولت – ملت طي چهار سال گذشته عميقتر شد و زمينه براي محوريت آن در فعاليتهاي سياسي بود، اما در عين حال كه عميق شد كاملا غير فعال شد چرا كه كسي كه در درون ساختار است نميتواند اين شعار را بدهد. اين شعار مربوط به كسي است كه بيرون از ساختار ميماند، البته همهي هدف اصلاحات و ما بايد معطوف به اين باشد كه اين شكاف ناچيز شود، اما تا وقتي كه اين شكاف وجود دارد هر نوع كوششي براي فعال كردن شكافهاي ديگر به وسيلهي ساختار سياسي مصادره خواهد شد. تنها شكافي را كه حاضر نيستند با آن كنار بيايند شكاف دولت – ملت است و اين پاشنهي آشيل افراد است.
وي با بيان اينكه حضور اصلاحطلبان در ساختار قدرت مهمترين علت عدم امكانپذير ساختن ائتلاف حول شعار دولت – ملت است گفت: در سوم تير نخبگان يك نفر را معرف ساختار حكومت و قدرت ميدانستند و حتي از موضع مخالفت ميخواستند به او راي ندهند در حالي كه تودهي مردم عكس اين برداشت را داشتند.
عبدي در ادامه در پاسخ به سوال يكي از دانشجويان كه پرسيد دولت آينده چه برخوردي با جامعه خواهد داشت، گفت: اين مساله خيلي قابل پيشبيني نيست چرا كه تاثير عوامل خارجي در ايران زياد شده است. ديگر مثل 8 – 7 سال قبل نيست كه عوامل داخلي تعيين كنندهي اصلي باشد، عوامل خارجي تاثير زيادي دارند و تعيين كننده هستند و ما چون شناخت و كنترلي بر اين عوامل نداريم نميتوانيم پيشبيني كنيم چه اتفاقي ميافتد.
وي با اشاره به ترور رفيق حريري در لبنان و ايجاد كميسيون بينالمللي، افزود: متغيرهاي داخلي هم متغيرهاي شفافي نيستند، نميشود استنباط دقيق و روشني از رفتار مردم كرد. نميتوانيد در طول تاريخ ايران يك نفر را پيدا كنيد كه گفته باشد من نفت را سر سفره مردم ميآورم، شعارها همه اين بود كه وابستگيمان را به نفت قطع كنيم و اين خيلي شعار دقيق و درستي است. درآمد نفت شمشير دودمي است كه اگر در جهت سياستهاي پوپوليستي رود بنيان برانداز ميشود.
جلاييپور:
اصلاحطلبان خوشخيال بودند و مردم عاصي از فقر و فساد
«حميدرضا جلاييپور» گفت: معتقدم اگر در روند اصلاحطلبي، سستي حاصل شود نشان ميدهد به لحاظ نظري مشكل داشتهاند. اما من فكر ميكنم بنيانهاي اصلاحطلبي تقويت ميشود و چالشهاي آينده دوباره بين اصلاحطلبان و محافظهكاران خواهد بود.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، وي كه در همايش «تحليل جامعهشناسي انتخابات نهم رياستجمهوري» در دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران با موضوع «ويژگي جامعه و دولت در انتخابات رياست جمهوري نهم» سخن ميگفت، اظهار داشت: در تبيين پيروزي غير منتظره آقاي احمدينژاد درانتخابات نهمين دورهي رياست جمهوري گفته شد جامعهي ايران تودهييتر و طبقاتيتر شده است بدين معنا كه اصلاحطلبان برخلاف اصولگرايان خوش خيالانه آرزو كردند با شعار دموكراسي و حقوق بشر پيروز ميدان انتخابات شوند در صورتي كه مردم عاصي از فقر و خسته از فساد و نااميد از روند اصلاحات به شعارهاي جذاب مبارزه با فقر و فساد احمدينژاد روي خوش نشان دادند و او را به پيروزي رساندند.
وي افزود: جامعهي ايران در سال 84 تودهييتر از سال 76 نبود چرا كه اگر جامعهي ايران از تودهها و افراد نااميد و سرگردان تشكيل شده بود انتخابات رياست جمهوري نميبايست به مرحلهي دوم ميكشيد، در همان مرحلهي اول انتخابات شعارهاي ضد فساد دولتي احمدينژاد ميبايست ميليونها افراد سرخورده را به خود جذب كند و كانديداي فقيردوستان را به پيروزي برساند، كه نرساند. در مرحلهي دوم با اينكه رقيب اصلي احمدينژاد نماد بعد منفي وضع موجود معرفي شده بود. نتايج آراي انتخابات هم در مرحلهي اول و هم در مرحلهي دوم نشان ميدهد كه نه فقط جامعهي ايران تودهييتر نشده بلكه متكثرتر شده است.
عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت ايران اسلامي، با بيان اينكه «جامعهي ايران با انواع و اقسام معضلات اجتماعي از جمله فقر روبروست»، گفت: اما جامعهي ايران در هشت سال دوران خاتمي فقيرتر نشده است تا به موجب آن ميليونها فقير دل به شعارهاي كانديداي فقير دوست بسپارند. البته در دوران اصلاحات همچنان ميل و تقاضاي برابري در ميان مردم بيشتر رشد يافته بود و با گسترش ارتباطات جمعيت بيشتري از مردم انتظار داشتند و دارند كه سطح و كيفيت زندگيشان ارتقا يابد.
جلاييپور گفت: پيروزي احمدينژاد را ميبايست در سه عامل جستوجو كرد؛ علت اول دخالت مستقيم و فراگير برخي سازمانها كه از بودجهي عمومي تغذيه ميكردند. علت دوم عدم ائتلاف تشكلهاي اصلاحطلب بر روي يك كانديداي «اجماعي» بود. پيروزي خاتمي در دو انتخابات گذشته به خاطر اين بود كه او كانديداي مورد اتفاق و اجماع همهي تشكلهاي اصلاحطلب بود. در مرحلهي اول انتخابات بيش از شانزده ميليون آراي اصلاحطلبان در ميان چند كانديدا توزيع شد و كانديداي فقيردوست اصولگرايان توانست با شش ميليون راي به مرحلهي دوم راه پيدا كند. علت سوم تحريم انتخابات توسط تشكلها و شخصيتهاي تحريمي (يا تحريميان) بود.
جلاييپور گفت: اگر تحريميان تحريم نميكردند حداقل آنها ميتوانستند روي دو ميليون نفر تاثير بگذارند و در چنين حالتي چه بسا كانديداي اصلاحطلبان وارد مرحلهي دوم انتخابات ميشد و در مرحلهي دوم هر كانديدايي در برابر هاشمي قرار ميگرفت، شانس پيروزي بيشتري داشت. در انتخابات قبلي انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاهها نقش واسط ميان اصلاحطلبان و مردم را (از طريق حضور و فعاليت دانشجويان در خانوادههاي خود) ايفا ميكردند، سياستهاي تحريمي انسجام انجمنهاي اسلامي را در جريان انتخابات بهم ريخت و ارتباط اصلاحطلبان با مردم ضعيف شد.
وي ابراز عقيده كرد: تخلفات انتخاباتي توسط افراد خودسر و گروههاي فشار انجام نگرفته است بلكه توسط دولت پنهان انجام شده است. منظور از دولت پنهان شبكهاي از افراد، روابط و امكانات است كه بدون اينكه پاسخگوي كسي باشد اهداف خاصي را پيگيري ميكند. دولت پنهان همان شبكهاي است كه به 800 خوابگاه دانشجويان تعرض ميكند و در نهايت يك دزد ريشتراش مقصر ميشود همان شبكهاي است كه براي دولت خاتمي هر 9 روز يك بحران درست ميكند و به جاي اينكه مجريان دولت پنهان محاكمه شوند دانشجويان، روزنامهنگاران و فعالان سياسي اصلاحطلب دستگير و محاكمه ميشوند.
جلاييپور گفت: چشمانداز آينده را در دو حالت كلي ميتوان گمانهزني كرد و حدس زد وضعيت خوبي براي دولت پنهان و اصولگرايان فقيردوست قابل تصور نيست. حالت اول اينكه اصولگرايان فقيردوست بتوانند به شعارهاي ريشهكني فقر و فساد جامه عمل بپوشانند و اين به نفع اهداف اصلاحي و دموكراسي است. حالت دوم اين است كه عليرغم دوپينگ دولت پنهان در به پيروزي رساندن فقيردوستان، در دولت جديد نتوانند شعارهاي خود را جامعه عمل بپوشاند.احتمال وقوع حالت دوم بيش از حالت اول است. دليل اول دليلي اخلاقي است، دولت جديد شعار «عدالت» داده است و «عدالت» هدفي است كه بايد «ايجاد» شود و هماكنون «موجود» نيست. براي رسيدن به اهداف «موعود» مثل عدالت نميتوان به هر وسيلهاي متوسل شد و به عدالت رسيد. به عبارت ديگر با تخلف دولت پنهان نميتوان عدالت را در جامعه پياده كرد.دليل دوم اين است كه دولت جديد در برابر دانشجويان، روزنامهنگاران، فعالان سياسي منتقد و مخالفان كارشكن قرار ندارد، بلكه در برابر انتظارات فزايندهي مردم ايران قرار دارد.
عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت افزود: ده ميليون از هفده ميليون رايي كه به احمدينژاد داده شد الان مدتي است سفرههاي خود را پهن كردهاند و منتظر رنگين شدن آن هستند. به آنها گفته شده كه پولهاي نفت را فاسدين دولتي تا امروز ميخوردند و حالا آنها انتظار دريافت آن را دارند، اما هماكنون به جاي رنگين شدن سفرهها آنها شاهد گراني قيمتها هستند.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: دليل ديگر اين است كه بخش زيادي از افراد متخصص و كيفي جامعه كه ادارهي فني جامعه را به عهده دارند اساسا به كانديداي پيروز راي ندادند و حالت «بيمحلي» نسبت به دولت جديد از خود نشان ميدهند. دولت معتقد است كه بايد مديران پخته و جا افتادهي گذشته را چون رفتار مديريتي آنها نهادينه و دروني شده بايد عوض كرد زيرا اين مديران مستعد ايجاد تحول نيستند و بايد به جاي آنها از مديران بيسابقه استفاده كرد، اين مديران بهتر ميتوانند حاملان اين انقلاب مديريتي و استقرار عدالت باشند! متاسفانه آثار سوء اين انقلاب مديريتي را ميتوان در روند بياعتماد سرمايهگذاران ايراني و تزلزل بازار بورس و ضعف دولت در پيگيري مدبرانهي اهداف سياست خارجي ايران در عرصهي بينالمللي از هماكنون مشاهده كرد.
جلاييپورگفت: دليل چهارم اين است كه دولت پنهان كه حامي فقيردوستان بود در گذشته هر روز يك بحران درست ميكرد اما در برابر افكار عمومي جايش محكم بود زيرا اين دولت خاتمي و اصلاحطلبان بود كه بايد پاسخگوي مردم ميبودند اما هماكنون از نعمت «سپر بلاي اصلاحطلبان» محروماند و مستقيما در برابر افكار عمومي قرار گرفتهاند و بيپناه شدهاند. از اينرو به نظر نميرسد فقيردوستان شادي روزهاي نخست پيروزي در انتخابات را بتواند همچنان تداوم بخشند.
جلاييپور در ادامه در پاسخ به پرسشي ابراز عقيده كرد: دولت پنهان در انتخابات بعدي هم نقش خواهد داشت، اين بستگي به نيروهاي سياسي دارد، اگر آنها بتوانند روي شعار انتخابات منصفانه و آزاد تاكيد كنند دست دولت پنهان بسته ميشود. در انتخابات قبلي نيز يكي از اهداف اصلاحطلبان كم كردن نقش آنها در عرصهي سياسي بود اما با موفقيت روبرو نشد. دولت پنهان در اجماع نقش موثري داشت، اصلاحطلبان نميدانستند بايد چه كسي را انتخاب كنند تا رد صلاحيت نشود. دولت پنهان در اين انتخابات شكل نگرفته است بلكه در دل تمام حكومتها نهفته است اما در حكومتهاي شفاف و دموكراتيك دستشان رو ميشود.
وي در ادامه قرار نگرفتن اصلاحطلبان در كنار تحريميون را اينطور تشريح كرد: اصلاحطلبان معتقدند براي تغيير در ساختار سياسي راهي جز شيوههاي گام به گام نداريم. معتقدم اگر در روند اصلاحطلبي، سستي حاصل شود نشان ميدهد به لحاظ نظري مشكل داشتهاند. اما من فكر ميكنم بنيانهاي اصلاحطلبي تقويت ميشود و چالشهاي آينده دوباره بين اصلاحطلبان و محافظهكاران خواهد بود.
عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت ايران اسلامي، با بيان اينكه «جهان آينده پرخطرتر و نامتعينتر شده است»، افزود: از منظر سياسي موافقم كه وارد شرايط بعد از جنگ سرد شدهايم چه بسا گرايشات توتاليتر و نه فقط دموكراتيك در اين فضا ظهور پيدا ميكند.
وي در ادامه در پاسخ به پرسشي دربارهي تفاوت اصلاحات با ابتذال سياسي، گفت: در هر جامعهاي معضلات مختلفي وجود دارد، در اين وضعيت سه راهحل اصلي داريد، يكي اينكه اين معضلات را با مردم در ميان بگذاريد و پس از آن وارد ساختار سياسي شويد و به تدريج جهت رفع آنها اقدام كنيد. راه ديگر اين است كه از طريق بسيج مردم انقلاب شود تا دولت جديد اين مشكلات را حل كند. اين انقلاب يا شكست ميخورد يا پيروز ميشود. اما نتايج آن از منظر دموكراسي بسيار قابل بحث است. راه ديگر ما اين است كه زياد نگران نباشيم و اجازه دهيم تا اين مساله به خودي خود حل شود. محافظهكاري دقيقا همين است اما اصلاحطلبان معتقد به تغيير و رفع ابعاد نامطلوب به صورت آرام هستند.
جلاييپور با بيان اينكه اصلاحطلبي هنوز هم استراتژي صحيحي است، همچنين گفت: حركتهاي ائتلافي در آينده بين اصلاحطلبان خيلي بيشتر ميشود.
آزاد ارمكي:
انتخابات اخير، نماد و شكلي از حيات اجتماعي جامعه
دكتر «آزاد ارمكي» با بيان اينكه «انتخابات رياست جمهوري نهم را بايد يك نماد و شكلي از حيات اجتماعي جامعهي ايراني دانست»، گفت: اين انتخابات چيزي بيرون از زندگي و حيات اجتماعي ما نيست، توطئه هم نبوده و نيست. اساسا ساز و كارهاي اجتماعي جامعهي ايراني اينگونه طراحي شده است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اين استاد دانشگاه در همايش بررسي انتخابات رياست جمهوري نهم با عنوان «بررسي كلاسيكهاي جامعهشناسي انتخابات نهم» گفت: اين انتخابات چيز غريبي نيست. همانطور كه قبلا هم نبايد دچار شوك ميشديم امروز هم نبايد شوكه شويم، اينكه ما ديروز به حادثهاي خوش خنديم به اين حادثه نبايد بگريم. آنجا خندهمان خندهاي نابهجا بود اينجا هم گريهمان گريهي نابهجايي است. آنهايي امروز ميخندند كه ديروز گريستند، گريستن ديروزشان نابهجا بود، خندهي امروزشان هم نابهجاست، فردا هم خواهند گريست و آن هم نابهجاست. ولي واي به حال اين جامعهي ايراني كه در اين غم و شاديهايي كه گروههاي اجتماعي دچارش ميشدند چيز زيادي به دست نميآورد.
اين استاد دانشگاه تهران با بيان اينكه «ما آنقدر مهم نيستيم كه بخواهند برعليه ما توطئه كنند»، اظهار داشت: براي جامعهي ايراني ميتوان مدرنيتهاي به شكل معلق و تحريكپذير قائل بود.
اين جامعهشناس گفت: در حوزهي سياسي اساسا جامعهي ايراني همواره بحثش نقد حاكميت و ضديت با قدرت و دولت بوده است. اساسا ساختار جامعهي ايراني به لحاظ سياسي، ساختار متناقضگونه و دوگانه است و به اين دليل روشنفكران ايراني خارج از حوزهي سياسي نتوانستهاند هيچ كاري بكنند. دعواهاي آنها هم دعواهاي درون حكومتي بوده است و در بهبود وضعيت مدرنيتهي ايراني هم آنها بهتر توانستهاند كمك كنند تا كساني كه خارج از حكومت بودهاند. فشارها و تضادهاي درون اين حوزه بسيار زياد و براي خودش هم خطرناك است.
وي دورهي اول و دوم مجلس بعد از انقلاب مشروطه را از بهترين دورههاي تاريخ ايران دانست و گفت: در دورهي مشروطه هم اجازه ندادهاند سنت روشنفكري، اشرافيت و رجلپروري در عرصهي حكومت و دولت رشد كند و همانها اتفاقا ريشهي خودشان را زدند.
آزادارمكي در ادامه افزود: آنچه كه ساختار حيات اجتماعي ايران را ميسازد و نهايتا تبلورش وقايعي مثل انتخابات 27 خرداد ميشود محصول سه وضعيت تعارضگونه در خانه، دين و حوزهي سياسي است. اتفاقي كه در ارتباط با انتخابات افتاد اين بود كه يك تشكيلات خيلي قدرتمند با صورت ديني اما در محتوي متزلزل و افراطي بروز كرد.
امين بزرگيان:
اطمينان به راي قاطع مردم باعث غافلگيري ميشود
«امين بزرگيان» - روزنامهنگار - گفت: اطمينان به راي قاطع مردم در دوم خرداد 76 و اطمينان به راي قاطع مردم به اصلاحطلبان و دموكراسيخواهان در زمان انتخابات شوراي دوم، رياست جمهوري 84 عدم توجه به تفاوتها و تمايزهاست و منجر به غافلگيري سياسي ميشود.
به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، بزرگيان در همايش تحليل جامعهشناسي انتخابات نهم رياست جمهوري در دانشكدهي علوم اجتماي دانشگاه تهران گفت: در قرائت ذاتگرايي، رخداد دوم خرداد سال 76 با رخداد سوم تير 84 در كنار هم قرار ميگيرند و اجزاي آن فارغ از فضاي اجتماعي مورد مقايسه قرار ميگيرد و تفاوتهاي ظاهري آن به جاي تفاوتهاي واقعي ارائه ميشود، مثلا ميگويد در خرداد 76 مردم به دموكراسي راي دادند و در سه تير به بنيادگرايي. اين نوع نگرش ذاتگرا براي كنشگران سياسي اعم از افراد و گروهها يك ذات و جوهر تصوير ميكند و آن را معيار سنجش خود قرار ميدهد.
بزرگيان در ادامه اظهار داشت: كنشها چه بسا عليرغم وحدت و همشكلي صوري كاركرد دوگانه دارند، در دو انتخابات خرداد 76 و تير 84 يك شكل داشتند اما اين همشكلي كاركرد دوگانه دارد. كنشگران و گروههاي اجتماعي براي اينكه فهميده شوند در دو اصل متمايز قرار ميگيرند يكي سرمايهي اقتصادي و ديگري فرهنگي. در جوامع مدرن اين دو اصل متمايز است كه باعث ميشود گروههاي اجتماعي را بفهميم و آنها را درك كنيم. آنهايي كه در اين دستگاه دو بعدي به هم نزديكتر باشند كنشگراني با مشتركات بيشتر هستند و موقعي كه از هم دور شوند كنشگراني با تمايزات و تفاوتهاي بيشتر ميشوند. در اين تحليل صاحبان سرمايههاي كلي در مقابل كساني قرار ميگيرند كه در ضعيفترين بعد اين دو سرمايه قرار ميگيرند.
وي گفت: كنشگراني ايراني در انتخابات رياست جمهوري با انتخابشان چه چيزي را ميخواستند نشان دهند؟ شايد يكي براي تمايز از روحانيت به احمدينژاد راي داد، يكسري راي دادند براي تمايز از بيحجابي، يكسري براي تمايز از سرمايهداري، عدهاي براي تمايز از حكومت، گروهي براي تمايز با مخالفان حكومت، راي يك راي بوده اما چنين معاني متضادي ايجاد كرد.
بزرگيان گفت: اساسا كشورهايي كه بسيار يكدست و حتي دموكراتيزه تصور ميشوند تفاوت در همه جاي آنها به چشم ميخورند و اين تفاوتها يك دفعه در شرايطي خودش را نشان ميدهد و تعجب همگان را برميانگيزد و تحليلهاي جامعهشناسانهي قبل و بعد از انتخابات را كاملا متفاوت ميكند و باعث شكست يك حزب ميشود و در جايي كه انتظار يكدستي است تفاوتها ظهور پيدا ميكند.
به گزارش ايسنا، همچنين «رحيم رحيمزاده اسكويي» مدير مسؤول مجلهي «نقد نو» در اين همايش گفت: در دههي 50 رژيم شاه به اين نتيجه رسيد كه ديگر نميتوان با ارتش و ساواك بر مردم حكومت كرد، نياز به تكنوكراسي و بوروكراسي وجود دارد ولي براي تداوم تكنوكراسي نياز به دموكراسي است. درست آن دو نيروي اجتماعي كه بايد پايههاي قدرت رژيم شاه ميشد به دليل اينكه رژيم شاه نميتوانست دموكراسي لازم براي ادامهي حيات و شكوفايي ايجاد كند در نتيجه بر عليه آن انقلاب كردند.
اين پژوهشگر گفت: عدهاي ميگويند ما احتياج به يك رضا شاه حزباللهي داريم، انگار اعتقاد به دموكراسي و انتخابات ندارند. آنها به ديكتاتوري رضاشاهي معتقدند و فكر ميكنند ميتوانند از طريق آن برنامههاي توسعهيي كه نميتوانند اجرا كنند محقق ميشود.
رحيمزاده اسكويي با اشاره به افزايش جمعيت كارمندان دولت و گسترش طيف تكنوكرات و بوروكرات گفت: درخواست اكثريت اين نيروي اجتماعي دموكراسي است در مقابل يك نيروي اجتماعياي كه متمايل به بازار و روستا است كه با دموكراسي در ايران مخالفت ميكند.
اسكويي گفت: نيروهايي در جامعهي ما توليد شدند كه قبلا روي زمين كار ميكردند. آنها جايگاه و پايگاه اجتماعي داشتند اما در شهر حاشيهنشين شدند، اين دولت كه با شعار عدالت اجتماعي آمده است به خاطر رويكردي كه به موضوع دارد و نيروهاي اجتماعي كه پايههايش يك جاي ديگر است هيچگاه نخواهد توانست مسألهي عدالت اجتماعي را حل كند.
وي افزود: حاكميت به اين نتيجه رسيده است كه جامعهي ايران مشكل عدالت دارد اما عدالت با اين دولت حل نميشود، آتش با بنزين خاموش نميشود، تحقق عدالت در جامعه امكانپذير است اما كساني نظير خود مصدق ميخواهد، امروز كساني كه اين شعار را سر ميدهند شباهتي با مصدق ندارند.
اسكويي گفت: در تمام جهان مرسوم است كه مديران كارها را طرحي ميكنند و پيش ميبرند اما در كشور ما مديران صنعتي خود از صنعت و برنامهريزي براي آن عقبتر هستند. چراكه هم اين است كه مديران از دانشگاه مستقيما پشت ميز كارشناسي ميروند و هنوز تجربهي كافي براي انجام كارها ندارند. مگر كشور ما چقدر توان و ظرفيت دارد كه دائما هزينهي يادگيري مديران را بدهد؟
سعيد مدني:
محافظهكاران تحليل درستي از شرايط داشتند
«سعيد مدني» گفت: در طول هشت سال گذشته اصلاحطلبان نتوانستند نقش خود را به عنوان مجري و فيلسوف از هم تفكيك كنند، جاهايي در موضع مجري قرار داشتند اما به عنوان فيلسوف نظريهپردازي ميكردند.
به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، وي در همايش «جامعهشناسي انتخابات رياست جمهوري نهم» در دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران اظهار داشت: زواياي پنهان اين انتخابات بسيار زياد است. انتخابات اخير بايد به نوعي برآيند يك دورهي هشت - نه ساله قلمداد شود و نه چند ماهي كه فعاليتهاي انتخاباتي شروع شد.
وي كه با موضوع «عينيت و ذهنيت در انتخاب نهم» سخن ميگفت، دربارهي پيشفرضهاي تحليل انتخابات نهم، گفت: انتخابات اخير محصول تمام شرايط عيني و ذهني جامعه بود. به اين معني كه شرايط مشهودي در ايران وجود نداشت، هشت سال عملكرد اصلاحطلبان و دولت اصلاحات و رفتار انتخاباتي گروههاي مؤثر در انتخابات بيتأثير نبود. دربارهي عملكرد هشت سال دولت خاتمي بحث تكنيكي هنوز بسيار كم شده است اما به طور قطع تحليل اين دوره ميتواند در چرايي نتايج انتخابات اخير كمك كند.
وي افزود: اين كه بعضي از اصلاحطلبان سعي كردند سهم خود را از خاتمي جدا كنند كار غيراخلاقي است. اگر دولت و مشاوران و اعضاي فعال در دولت خاتمي را بررسي كنيد ميبينيد كه تلفيقي است از اعضاي مؤثر در احزاب مختلف اصلاحطلب.
اين مدرس دانشگاه دربارهي ضعف نگاه تئوريك به توسعهي سياسي، گفت: مبناي نظريهي توسعهي سياسي بر اين است كه به نوعي اصلاح در ساختار قدرت و حوزههاي اقتصادي، اجتماعي انجام شود. از اين ميتوان دو نتيجه گرفت. يكي اينكه بايد براي تغيير در ساختار سياسي تلاش كرد و ديگر اينكه ضمن توجه به اين بايد برنامهي همهجانبهاي براي فراهم كردن زمينههاي تغيير در ساختارها ايجاد كرد. نگاه اصلاحطلبان نوع اول بود و بيتوجهي به مسائل اجتماعي و اقتصادي هم در دورهي هشت ساله و هم هنگام انتخابات موجب شكست آنان شد. اصلاحطلبان بدون اينكه توانايي قدرت مسلط داشته باشند اين نقش را بازي ميكردند. به تفاهم نرسيدن و عدم انسجام اصلاحطلبان يكي ديگر از ويژگيهاي رفتاري انتخاباتي اصلاحطلبان بود.
سعيد مدني دربارهي رفتار جناح مقابل اصلاحطلبان نيز اظهار داشت: آنها رويكردي پراگماتيسمي داشته و بر خلاف اصلاحطلبان تحليل درستي از شرايط داخلي و بينالمللي داشتند. در شرايط داخلي ارزيابي صحيحي از گروه مقابل و صفبندي نيروهاي سياسي در جامعهي ايران داشتند و در سطح بينالمللي ميدانستند كه تحليل شرايط بينالملل و رفتار آمريكا ميتواند به آنها كمك كند. محافظهكاران در اين انتخابات منسجم بودند و تقريبا وحدت عمل داشتند، آنها از قدرت مادي و معنوي خوبي برخوردار بودند، با اين وجود از ديد محكوم و نه حاكم برخورد ميكردند.
وي دربارهي تركيب آرا و علت شكلگيري در مرحلهي اول انتخابات، گفت: سه گروه در شكلگيري آرا مؤثر بودند، يك دسته عواملي كه مطالبات اقتصادي مردم بود و به نوعي زمينهي ذهني و عيني را فراهم كرد كه مجموعهي اصلاحطلبان توانايي چنداني در اين امر ندارند.
وي با اشاره به چند پژوهش متعدد در دورهي خاتمي، گفت: در سال 1376 اولويت مردم براي رفع مشكلات جوانان، اقتصاد و مسكن بود. در سال 1380 مشكلات اقتصادي و فرهنگي، اجتماعي و سياسي در اولويت بودند و در پژوهش ديگري در سال 1380 اولويت مردم حفظ نظم و امنيت، مشاركت، مقابله با تورم و آزادي بيان بود. همچنين در سال 1381 امنيت اجتماعي، عدالت و رفاه اقتصادي خواستهي اول مردم بود. شرايط ذهني جامعهي ايران نسبت به مسائل و مشكلات، اولويتها و ضرورتها در پژوهشها مشخص شده بود و بايد رفتار دولت اصلاحات اين گونه شكل ميگرفت. بين گروههاي سياسي، محافظهكاران به اين شرايط توجه كردند، البته شرايط عيني هم در اين انتخابات در حوزهي اقتصادي اثرگذار بود. بدين معني كه جامعهي ما بر طبق شرايط عيني انتخاب خود را انجام داد و اين شرايط وضعيت مطلوبي نداشت.
وي گفت: علاوه بر مسائل اقتصادي، عوامل قومي نيز در اين انتخابات تأثير زيادي داشت. در اين انتخابات به جز دكتر معين، تمامي كانديداها در استان خود از بالاترين رأي برخوردار بودند كه شاهدي بر تأثير عوامل قومي منطقهيي است. سلسلهي عوامل ديگري كه بر نتايج انتخابات مرحلهي اول تأثير داشت عوامل سياسي بود. اشتباهي كه بعضا صورت ميگيرد اين بود كه قطببندي انتخابات اخير به اصلاحطلبان و محافظهكاران محدود ميشد اما قطببنديهاي ديگري از جمله حاميان وضع موجود، حاميان تغيير وضع موجود، حاميان دولت وقت، حاميان دولت بعد، حاميان گزينهي تغيير در چارچوب و حاميان تغيير خارج از چارچوب و حاميان تغييرات راديكال و حاميان تغييرات محدود وجود داشت. اشتباه اصلاحطلبان در اين بود كه قطببندي خود را بر اساس اصلاحطلب – محافظهكار بستند، اين در حالي است كه در مرحلهي دوم قطببندي ديگري فعال شد. در مرحلهي دوم عامل قوميت كاهش پيدا كرد و عوامل اقتصادي – سياسي تأثيرگذارتر شد، از نظر سياسي قطببندي حاميان وضع موجود و حاميان تغيير وضع موجود شكل گرفت.
وي در ادامه با تاكيد بر اينكه «امروز دوران ارزيابي و نقد است»، گفت: بيشك بدون جمعبندي و تجديدنظر اساسي آغاز هر پروژهي سياسي جديد اشتباه محض است. اين تلقي كه چرخهي بازي قدرت طي سالهاي اخير چرخهي چپ – راست ادامه پيدا كند بايد در آن تجديدنظر كرد.
مدني با بيان اينكه «دستاوردهاي شكست گاهي بيش از دستاوردهاي پيروزي است»، گفت: مجموعهي نتايج انتخابات اخير ميتواند به دستاوردهاي بسيار مهم و قابل توجهي براي ملت ايران تبديل شود، اگرچه روانشناسي شكست سلطهي خود را بر روابط موجود همچنان حفظ ميكند.
مجتبي بيات:
انتخابات نهم واقعيت شكلگرفته در ايران بود
به گزارش خبرنگار ايسنا، در ابتداي اين همايش «مجتبي بيات» يكي از فعالان دانشجويي اظهار داشت: معتقديم انتخابات رياست جمهوري نهم واقعيت شكلگرفته در ايران بود كه ويژگيها و پيامدهاي آن را از ساير انتخاباتهاي گذشته جدا كرده است. اين انتخابات در موقعيت بعد از شكست اصلاحطلبان حكومتي در رسيدن به اهداف اتفاق افتاد. در آستانهي اين انتخابات صفبنديهاي جديدي در نيروهاي فعال اتفاق افتاد. رويكرد تحريم بيش از انتخابات گذشته خود را نشان داد كه بيانيهي شوراي عمومي دفتر تحكيم وحدت[طيف علامه] سند اين است.
بيات افزود: در اين انتخابات بعضا اقتدارگراها هم شعارهايي ميدادند كه اصلاحطلب هستند و به دنبال تغيير ساختار سياسي. نتيجهي اين انتخابات كاملا غيرمشخص بود، با توجه به محتواي تبليغات فرد منتخب رأي به او رأي به تغيير قلمداد ميشد، او بخشي از گذشتهي جمهوري اسلامي را نقد ميكرد، براي اولين بار تبليغات كانديداها متوجه گروه هدف بود، احمدينژاد طبقهي ضعيف و هاشمي رفسنجاني طبقهي متوسط رو به بالا را مورد توجه قرار داده بودند.
وي با بيان اينكه «براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي ايران حاكميت يكپارچه شد» گفت: اميدواريم به شناخت عميق مسائل و رويدادهاي جامعهي ايران و تبيين آنها با هدف برداشتن باري از دوش جامعه كمك كنيم.
«مجتبي بيات» در ادامهي اين همايش كه با عنوان «انجمن اسلامي دانشجويان دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران» برگزار شده بود، اظهار داشت: دكتر «اميد» - معاون دانشجويي دانشگاه تهران - طي نامهاي به معاونت دانشجويي دانشكدهي علوم اجتماعي اعلام كرده است كه انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشكده ديگر حق برگزاري هيچگونه مراسمي را در دانشكدهي علوم اجتماعي ندارد.
وي در واكنش به اين نامه گفت: انجمن اسلامي دانشجويان دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران يكي از آزادترين انتخابات را در تاريخ خود تجربه كرده است و مشروعيت خود را از راي دانشجويان گرفته است و هيچ فردي جز دانشجويان نميتواند به آن مشروعيت دهد. كساني كه ميخواهند انجمنهاي اسلامي دانشجويان به دوران دههي 60 بازگردند بدانند كه آن دوران به پايان رسيده است و انجمنهاي اسلامي دوران جديدي را آغاز كردهاند.
به گزارش ايسنا، در اين همايش اعضاي جديد شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه)، نيز حضور داشتند.
انتهاي پيام
نظرات