خبرنگار ايسنا: بعد از دوم خرداد، هميشه اصلاحطلبان ميگفتند بخش زيادي از كساني كه مخالف برندگان آن انتخابات بودند بر سر راه دولت مانعتراشي كردهاند و اگر كمكي هم از دستشان برميآمد و حتي اگر به نفع منافع ملي بود آن كمك را دريغ ميكردند. حالا به نظر شما الان كساني كه برندهي انتخابات نشدند - چه كساني كه شركت كردند و چه نكردند - چه كار ميتوانند يا ميخواهند بكنند؟ در بيانيهي پس از انتخابات دفتر تحكيم(طيف علامه) گفته شده قرار است نقادي منصفانه بكنيد، آري؟
«علي افشاري»: ما فكر ميكنيم بزگترين خدمت و كمك ما، نقدي منصفانه است، شايد بهترين دوست، ناقد منصف است كه ايرادهاي كار را روشن ميكند، اما اين به نوع فعاليتهاي مسوولان در آينده بستگي دارد. ميزاني داريم كه با آن ميسنجيم، دعوا در سطح افراد نيست، در سطح منافع ملي است، ما از هر حركتي كه هر كس ميخواهد مستقل از فاعلش در راستاي منافع ملي و كمك كننده به دموكراسي و حقوق بشر باشد دفاع و حمايت ميكنيم.
از طرف ديگر اگر حركتي هم بر خلاف اينها باشد در سطح توان مجموعهي دانشجويي خود موضع گيري ميكنيم و هزينهي انجام فعاليتهاي مغاير با حقوق بشر، دموكراسي و منافع ملي را سعي ميكنيم بالا ببريم، اما به هيچ عنوان رويكردي كه بخشهاي افراطي ضد اصلاحات انجام دادند و در كشور بحران سازي كردند، كه پتانسيل سازندهي جريان برنده را از بين ببرد انجام نميدهيم.
ايسنا، از چه زماني ميخواهد شروع كنيد؟ فكر ميكنيد اين كار را در وجه مثبت ميتواند بكنيد؟
افشاري: در امر دولت مشاركت نميكنيم ولي در اين زمينه ايدهپردازي ميكنيم و معضلات كشور را تبيين خواهيم كرد و مثل هميشه مطالبات را مطرح ميكنيم.
ايسنا: معتقديد كه بهتر است از طريق تقويت جامعهي مدني تاثير خود را بگذاريد، فكر ميكنيد با توجه به شرايط، چه ابزارهايي براي اين كار وجود دارد؟
افشاري: برخي ابزارها مدرن هستند، مثل مجاري ارتباط الكترونيك كه در جامعه رو به گسترش است، مطبوعات و خبرگزاريها هستند و از آن مهمتر ارتباطهاي مستقيم است و استقبال از سازمان يافتگي در جامعه در هر سطحي؛ حتي مخالفان ما بايد سازمان يافته باشند.اين براي كليت جامعه خوب است و كمك ميكند جامعه ارگانيك شود. وقتي جامعهي ارگانيك شد ديگر برقراري ارتباط راحتتر ميشود، مانند شكلگيري احزاب. نهايتا تقويت و رشدي كه در جامعهي مدني به وجود ميآيد، آثار خود را در ساختار سياسي ميگذارد.
ايسنا: شما هميشه ميگوييد اجازهي ابراز عقيدهي مخالف به منتقدان داده نميشود، با توجه به اينكه شما و دوستانتان بحث رفراندوم را طرح كرديد و به هر حال اكنون فعاليت ميكنيد، در حال حاضر ظرفيت پذيرش نقد را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ اصلا مرز سياسي خود شما كجاست؟
افشاري : مرزبندي تحكيم وحدت چند محور است، يكي بحث منافع ملي و تماميت ارضي ايران و ديگري خشونت كه به عنوان مسلك، مشي مسالمت آميزي دارد، با كساني كه خشونت دارند همراهي ندارد. ديگري، ايدهي جمهوري خواهي است و مرزبندي هم با ديدگاههايي داريم. البته ما نسبت به حقوق انساني همهي فعالان سياسي با هر ديدگاهي بيتفاوت نيستيم و براي آنها حق اعمال مشاركت در تعيين سرنوشت قايل هستيم.
ايسنا: لطفا مصداقيتر توضيح دهيد.
افشاري: مثلا ما با سلطنتطلبان مرزبندي داريم، با گرايشهاي تجزيهطلبانهي قومي مرزبندي داريم، با كساني كه معتقد به خشونت هستند مرزبندي داريم.
ايسنا: دربارهي ظرفيت انتقاد؟
افشاري: در مورد ظرفيت انتقاد تابعي از دو طرف است، نوع فعاليت و توانايي نيروهاي منتقد نيز عاملي موثر است، مجموعهي تلاشهاي منتقدان باعث شده سطحي از انتقاد در كشور تثبيت شود. بخشي از آن نيز به خاطر تغيير زمانه است، ديگر به هيچ عنوان نميتوان مانند دههي 60 برخورد كرد، چرا كه زمانه، زمانهي ديگري است. بخش ديگري نيز به تعديلهايي برميگردد كه در بخشهايي از حاكميت به وجود آمده است. از طرفي با توجه به تجربه، بايد منتظر ماند و ديد كه موضع جناح راست در قبال منتقدان آيا مانند قبل از انتخابات خواهد بود؟ به نظرم كه هيچ چيزي معلوم نيست.
ايسنا: شما انجمنهاي اسلامي دانشجويان و دفتر تحكيم را يك تشكل ميدانيد يا جبهه؟
افشاري: به لحاظ تاريخي و ذاتي خود، تشكل است. معتقدم تحكيم در يك دههي گذشته و به طور مشخص از سال 76 به بعد به دليل الزامات زمانه و نياز دانشگاهها، عنصر تشكل يا ايدئولوژيك خود را به تعليق درآورد و عملا جنبش دانشجويي را نمايندگي ميكند، حال در اين زمينه در تحكيم جمع بندي مشخص و روشني وجود ندارد، چون هميشه به دليل همين مصلحت و اقتضائات زمانه اين امر به آينده موكول شده، ولي من معتقدم در آيندهاي كه شايد خيلي دور نباشد بايد تعيين تكليف شود. چند گزينه بيشتر پيش روي تحكيم نيست، ايستادن بر عنصر ايدئولوژيك خود با بازسازي آن، تبديل به جبهه و اين كه عنصر تشكل و ايدئولوژيك خود را محو كند يا اينكه همين وضعيت ادامه يابد. معتقدم اين وضعيت نميتواند چندان ادامه پيدا كند، چون مرتب پتانسيلهاي مجموعه را درگير تنشهاي دروني ميكند.
ايسنا: راه برون رفت از اين وضعيت چيست؟ فكر نميكنيد اساسنامه ملاكي باشد كه مجموعه را دوباره دور هم جمع كند؟
افشاري(ضمن زير سوال بردن طيف شيراز): ما با دو گروه مواجهيم؛ كساني كه قائلند تحكيم در نقش همان جبهه عمل كند يا كساني كه به عنصر ايدئولوژيك مذهبي پايبند هستند ولي در فضاي فعاليت سياسي به آن قائل نيستند. راهكار خروج از اين وضعيت هم در مرحلهي اول اين است كه رهبري جنبش دانشجويي در اختيار نهاد ديگري قرار بگيرد، و تشكلهاي ديگري فعال شوند كه بخشي از نيروهايي كه داخل انجمنها هستند بتوانند در آنجا فعاليت كنند. اين انتقال نقش رهبري تحكيم بايد به نهادي باشد كه ويژگيهاي جبههاي دارد، به لحاظ ايدئولوژيك خنثي است و حالت تشكلي ندارد، چيزي مثل پارلمان دانشجويي به عنوان سازمان نمايندگان دانشجويان ايجاد شود و تمام گزايشهاي مختلف دانشجويي در آن امكان مشاركت و نقش آفريني داشته باشند، بالطبع گرايشهايي هم كه داخل تحكيم به دنبال كاركرد جبههيي هستند آنجا ميروند و تحكيم در قالب همان تشكل خود به عنوان تشكلي كه پذيراي دانشجويان مسلمان نوانديش است ميماند.
دربارهي مرامنامه و اساسنامه بين همهي گرايشهاي تحكيم در ادوار مختلف مصوب شده كه بازنگري شوند، ولي اساسنامه و مرامنامهي جديد براي تحكيمي كه تشكل ميشود بايد مشخص شود. طبيعي است اين مساله تبعاتي دارد كه تحكيم بايد بپذيرد، قطعا اين تحكيمي كه به عنوان يك تشكل به وجود ميآيد چه بسا تشكل فراگير سابق نباشد كه نقش نمايندگي دانشجويان را ايفا كند، هر چند ممكن هم هست كه بشود ولي بالاخره بايد بپذيرند كه بعد از آن اين اعتبار و وزني كه تحكيم به عنوان جبهه دارد را نداشته باشد. من خودم بر اين مدل فكر ميكنم.
به هر حال در اين سالها تحكيم درگير مسايل روزمره بود، مثلا انتخابات عادي ما مسالهي حادي شده است. اين دورهي شوراي مركزي، دورهي خاصي بود، دانشجويان عناصر قديمي را انتخاب كردند، ولي بايد هر چه سريعتر به همين دوره پايان دهيم. تمايل داشتيم زودتر انتخابات برگزار شود، من شخصا نه در نشست قبلي انتخاباتي حضور داشتم و نه تمايلي به عضويت داشتم، صرفا به خاطر اين داخل مجموعه ماندم كه نسبت به حسن اعتماد و نظري كه مجموعه ابراز كرده بود پايبند باشم و به ساماندهي تحكيم كمك كنم، حالا اينكه چقدر موفق بودم يا نه، قضاوت با ديگران است.
اين دوره سپري شد، اما اينكه در شوراي آيندهي تحكيم و داخل انجمنها جوانگرايي داشته باشيم و نيروهايي باشند كه داخل دانشگاه حضور داشته باشند، يكي از مزاياي اين مساله اين است كه ميتواند به شكل گيري پارلمان دانشجويي و سازمان يافتن ساختار سازماني فعاليتهاي دانشجويي در داخل دانشگاه كمك كند.
ايسنا: از ويژگيهاي جريانات دانشجويي، سياليت آنهاست، چرا برخي از تشكلهاي دانشجويي به اينجا رسيدند؟
افشاري : علتش به برخوردهايي كه با مجموعهي تحكيم و انجمنهاي اسلامي در سالهاي 79 به بعد صورت گرفت برميگردد. اين برخوردها امكان روال طبيعي مجموعه را از آنها گرفت و همچنين دو شقه شدنها و دعواهايي كه داخل انجمنها راه افتاد عملا اين فرصت را گرفت. يعني نيروهايي كه در اين دوران حد واسط بودند، فارغ التحصيل شدند و رفتند، حالا ما چون يك دوره در شورا بوديم ميتوانستيم تا دو سال بعد از فارغ التحصيلي باشيم، ولي نيروهاي ديگر اين امكان را نداشتند، بنابراين به دليل مشكلاتي كه در سالهاي قبل بود مجموعه به اين انتخاب رسيد، ولي تلاش ما اين بوده كه بتوانيم زمينههاي پرورش نيروها را فراهم كنيم و شوراها را تحويل كساني دهيم كه جوان هستند و داخل دانشگاه و دانشجويان حضور دارند.
ايسنا: با همين دلايل كه گفتيد احتمال دارد باز هم بمانيد، البته شنيده ميشود ميخواهيد به خارج برويد؟
افشاري: اين را زياد ميگويند، تصميمي [براي رفتن به خارج] نگرفتهام. ولي در مورد حضور در شورا به هيچ عنوان نه حاضرم و نه خواهم شد و اين نقطهي پايان [حضورم در شوراي مركزي] است و اصلا هيچ مصلحتي هم در اين زمينه قائل نيستم و معتقدم در اين مقطع هيچ مصلحتي بالاتر از اين نيست كه عنصر سياليت در مجموعهي تحكيم و انجمنهاي اسلامي برقرار شود. خودم كه نخواهم شد و به سهم خود تلاش ميكنم اين سياليت برقرار شود، فكر ميكنم مجموعه اين پتانسيل را دارد كه كساني بتوانند سكان رهبري شوراي مركزي را در دست بگيرند.
ايسنا: با توجه به اين بحثها، بعد از انتخابات مهمترين تغيير نگاه شما به دانشگاه و جامعه چيست كه ملموس باشد؟
افشاري: براي من بيشتر پرداختن همه جانبه به بحرانها و مشكلات كشور است و ارتقاي سطح فعاليتهاي اجتماعي و پرداختن به مسائل اجتماعي در كنار مسايل سياسي. من در سطح خودم اگر بخواهم فعاليت كنم به اين حوزهها توجه نشان ميدهم. بيشتر از اينكه مسايل ما در حوزهي قدرت باشد به مسايلي در حوزهي جامعه خواهيم پرداخت.
ايسنا: يعني قدرت را در اينجا ميبينيد؟
افشاري: بله، فكر ميكنيم اين در آينده قدرت ساز خواهد بود، با ما بازيگري در قدرت مخالفيم، شان جنبش دانشجويي در ساختار قدرت دموكراتيك هم بازيگري نيست. بايد داور و ديدهبان باشد و اين كمك ميكند كه مردم انتخاب بهتري انجام دهند. بهتر است كه مجموعهي تحكيم به ساماندهي خود و جنبش دانشجويي بپردازد.
ايسنا: براي اينكه چنين فرصتي براي عملي شدن آنچه ميگوييد ايجاد شود، برخي معتقدند نياز است از برخي مواضع راديكال كاسته شود، آيا تحكيم حاضر است اين كار را بكند؟
افشاري: بالطبع اعضاي جديد شوراي مركزي حول استراتژي مجموعه جمع ميشوند، در سطح تاكتيك تغييراتي به وقوع خواهد پيوست و به نظر من هم لازم است. اصلا ويژگي شوراي مركزي كه ما در آن به سر ميبرديم با ويژگيهاي شوراي مركزي كه در آينده شكل ميگيرد متفاوت است. ثقل آن شورا بيشتر در فضاي بيرون از دانشگاه بود، ولي ثقل شوراي جديد بايد در دانشگاه باشد. طبيعي است كه اقتضاي دوران جديد را در نظر ميگيرد ولي نه به لحاظ تغيير استراتژي، بلكه فقط تغيير در تاكتيك.
گفتوگو از «الهه حميديكيا»، دبير خبر «علياصغر شفيعيان»
انتهاي پيام
نظرات