منيره مرادي، شهروند سقزي خطاب به خاتمي: من نمي خواهم در جمع ناسپاساني قرار گيرم كه ناجوانمردانه شما و كارهاي بس بزرگتان را ناديده گرفتند
منيره مرادي شهروند سقزي طي نامهاي به رييس جمهور كه در پاسخ به فراخوان ”بدرقهي آموزگار بزرگ ادب و شكيبايي“ در اختيار ايسنا قرار داده، به طرح ديدگاههاي خود پرداخته است. متن اين نامه در پي ميآيد:
رياست محترم جمهوري آقاي خاتمي، سلام
8سال است كه مي خواهم برايتان نامه بنويسم ولي نمي دانم چرا هيچ وقت نتوانستم تمام آنچه را مي خواهم بگويم به روي كاغذ آورم ولي در اين واپسين روزهاي رياست جمهوريتان وظيفه خود دانستم كه ديگر دل به دريا زنم و ذره اي از آنچه كه سالهاست بر دلم سنگيني مي كند را بنويسم .
دريادلا ، شايد آماج سنگين بي مهري ها و تهمت هاو ناعدالتي هاي دوستان و نادوستان بر شما در طول انتخابات مرا بر آن داشت تا به عنوان كسي كه در اين هشت سال به شما اعتقاد راسخ داشته و دارم خود را از آن جمع ناسپاسي كه 8سال سعه صدر و مهرباني بي مانند شما را فراموش كرده اند، از آن جماعتي كه هر 9 روزبرايتان يك بحران آفريدند و از آن دوستاني كه ناجوانمردانه به شما پشت كردند، مبرا سازم و به عنوان يك دختر كُرد داراي ليسانس سني كه هيچگونه وابستگي حزبي و جناحي نداشته و فقط به انجام وظيفه در اين اجتماع مشغولم به شما از ته دل بگويم كه من با تمام وجود به شما افتخار مي كنم .
نمي دانم از كي شيفته كلام شيرين و بيان زيبا و شخصيت بي مانند شما شده ام شايد آنوقت كه دانشجو بودم و شما براي تبليغات انتخاباتي به دانشگاه تبريز آمديد يا آن زمان كه در روزنامه همشهري برايتان نوشتند آن مرد آمد يا وقتي كه درتصويري بي نظير متفكرانه به صفحه شطرنجي خيره شده بوديد كه همه مهره هايش وزير بود يا وقتي شعر مبارك مقدمت اي خاتمي برسرزمين كردستان را خواندم يا ....
هر چه بود حضورتان تازگي بود و طراوت و سر سبزي. هر چه بود زيبايي بود و محبت وعشق. هر چه بود راستي بود و صداقت بود و اميد و هر چه بود هماني بود كه در پس نگاههاي ترديد آلودي كه مي گفتند انتخابات فرماليته است مرا و همه را به راي دادن به شما مصمم مي نمود و آني شد كه مي بايست بشود و آني شد كه همه مي خواستند ،20ميليون عاشقي كه به صندوق ها هجوم آوردند تا نام آزادي و عدالت را فرياد زنند و ايراني داشته باشند براي همه و فرداي بهتري بسازند براي ايران و جوانان و زنانشان طعم مشاركت و همياري را بچشند و هنرمندانشان هنر واقعي نه هنر سفارشي را معنا سازند و......
به جاي مرگ و مرده باد از زندگي و زنده باد گفتيد، به جاي تحديد انديشه از آزادي انديشه سخن گفتيد و به جاي مرد سالاري از مردم سالاري سخن رانديد و سخنانتان عجيب بر دل مي نشست چرا كه از دل بر آمده بود.
من به شما راي دادم چون احساس نمودم در جامعه اي كه شايد به دليل كُرد بودن و دختر بودن و سني بودن بسيار در محدوديت بودم شما بال پروازي خواهيد داد به من براي پريدن و اوج گرفتن چون احساس نمودم شما مي توانيد فرياد خاموش و آواي بلند همه صداها و سلايق و مذاهب و اقوام باشيد چون بر اين باور بودم كه زمان تفاهم و گفتگو فرارسيده، زمان خوباوري است، زمان پاسخگويي دولت در برابر ملت است و...
هشت سال با تمام خاطرات تلخ و شيرينش سپري شد و شما چقدر خون دل خورديد تا بگوييد دولت بايد پاسخ گو باشد. چقدر مصايب ر ا متحمل شديد تا بگوييد انديشه جرم نيست ... و چقدر تلاش نموديد تا چهره زيباي ايران مترقي را به جهانيان بنمايانيد و از گفتگوي تمدنها به جاي جنگ تمدنها سخن بگوييد.
آقاي خاتمي من تا آخر عمر به رايي كه به شما و انديشه شما داده ام افتخار خواهم نمود و با كمال شجاعت از آن ياد خواهم كرد. 8 سال رياست جمهوري پربار شمارا به عنوان برگي زرين و فرا موش نشدني در گنجينه خاطراتم نگاه خواهم داشت و براي هميشه نام شما را در بلنداي ذهنم در كنارابر مرداني چون گاندي و ماندلا و امير كبير و... به ياد خواهم سپرد. من هميشه به رايي كه به انديشه متعالي شما داده ام افتخار خواهم كرد.
مي خواهم به همه آناني كه ناجوانمردانه بانگ بر مي آورند كه خاتمي براي ما چه كرده است؟ بگويم كه خاتمي اگر تنها كارمثبتش همين بوده كه به من جوان احساس كرامت داده و اگر تنها هنرش همين بوده كه چونان كوه استوار در برابر ناملايمات ايستاده و هيچگاه لبخند از چهره زيبايش زدوده نشده و اگر تنها پيامش به جهان جنگ و زور و تزوير گفتگوي تمدنها بوده و وجودش مايه افتخار و مباهات هرايراني در سطح جهان بوده و هست، براي من كافيست و به آن مي بالم .
آقاي خاتمي من يقين دارم كه شما بر تمام مواضعي كه با آن به عرصه انتخابات گام نهاديد هنوز هم معتقد و پاي بند هستيد كه اگر راسخ نبوديد اين همه تحمل نمي كرديد و اگر نبود كارشكني ها و كج انديشي ها به يقين به همه آنان نايل مي شديد ما ايرانيان متاسفانه وراي همه خوبيهايي كه داريم به ندرت قدر نخبگان را مي دانيم و شايد بارزترين صفت ما همين است كه ما مرده پرستيم . حكايت رياست جمهوري شما هم مصداق همين واقعيت تلخ است. من يقين دارم كه پس از اتمام رياست جمهوري شما سيل تقدير و تشكر ها و اينكه خاتمي كه بود و چه كرد و قدرش را ندانستيم و ... سراريز مي شود . قلب بزرگ شما مالامال از جور برخي دوستان و جفاي بد خواهان است و اين قلب دريايي شما در اين هشت سال تمام آنها را به جان خريده و مصمم و استوار دم بر نياورده. آقاي خاتمي نمي خواهم بگويم كه شما بي عيب و نقص عمل نموديد اما براستي سزاوار اين همه بي مهري نبوديد .
آقاي خاتمي اين نامه را مي نويسم چون در مقابل سيل تخريب ها و ناجوانمرديها و ناسپاسي ها عليه شما براي جلب چند راي بيشتر وظيفه خود مي دانم از 8 سال تلاشهاي طاقت فرساي شما براي اعتلاي ايران تشكر كنم و به آن افتخار نمايم. من به عنوان يك ايراني كه هيچگونه وابستگي حزبي و جناحي نداشته و تنها آرزويم اعتلا و آبادي ايران و استان كردستان سر فراز است مي خواهم به شما دست مريزاد و خدا قوت بگويم. من نمي خواهم در جمع ناسپاساني قرار گيرم كه ناجوانمردانه شما و كارهاي بس بزرگتان را ناديده گرفتند. من مي خواهم رسم ادب كُردي و ايراني را به جاي آورم و از شما اسطوره صبر و تلاش، تشكر نمايم. من از اتمام كار رياست جمهوري شما گرچه ناراحتم ولي به خود مي بالم كه در طول اين هشت سال به وظيفه خود در مقابل رايي كه به شما دادم عمل نمودم و هميشه كوشيدم به عنوان كمترين فرد اجتماع، با انجام درست وظيفه در جامعه در راه تحقق اهداف بلند شما كه اهداف خودم هم بود، گام بردارم و يقين دارم كه اگر همه اينگونه عمل مي نمودند شما به صد درصد اهداف خود نايل مي شديد.
آقاي خاتمي بزرگترين افتخار شما اين است كه خدمت گذار ملت بزرگ ايران بوديد و برترين حسن شما اين است كه خداوند به شما دل دريايي هديه نموده است، پس از شما مي خواهم كه پايان رياست جمهوريتان را به آغاز راهي نو پيوند بزنيد. شما اسطوره و نمادي از محبت لبخند و صداقت در سطح ايران و جهان هستيد از شما مي خواهم كه از پاي ننشينيد. آقاي خاتمي انديشه گفتگوي تمدنها يك انديشه وراي زمان و مكان است، بازتاب خرد ايراني است و شما به عنوان نظريه پرداز اين انديشه ناب، بايد برتحقق آن پاي بفشاريد چه در ايران شيفته آزادي چه درجهان تشنه صلح .آقاي خاتمي رسالت شما بسي سنگين تر شده، شما بايد از اين انديشه پاسداري كنيد و در برابر هجوم فكرهاي ارتجاعي و تفكرات پليد بايستيد وچونان هميشه بانگ بر آوريد كه «استاده ام چو شمع متر سان زآتشم» شما با پشتوانه تجربه اي 8ساله و ايماني راسخ و فارغ از مصلحت انديشي هاي سياسي بايد به ترويج تفكر زيباي خود بپردازيد شما نبايد و نمي توانيد آرام بنشينيد. انديشه آزاد و فكر بلند شما بايد در تاريخ و جهان، ساري و جاري شود. اين حق من و همه كساني است كه به انديشه شما راي داديم. وبلاگي بسازيد و در آن مستقيما انديشه هاي ناب خود، دردل ها، نصيحت ها و ... را بازگوييد. يقين بدانيد كه بعد از رفتنتان، دلمان براي زلال كلامتان تنگ خواهد شد. از حلاوت زيباي افكارتان محروممان نسازيد ما تازه در ابتداي راهيم .
خاتم خدمت ناب و ختم شور و همه مهر
گر چه بايد برود ليك هنوز خندان است
همه عشق و همه اميد و يقين بدرقه راهت باد
كان دل سوختهات فخر همه ايران است
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات