• یکشنبه / ۱۱ اسفند ۱۳۸۱ / ۱۰:۴۷
  • دسته‌بندی: سایر ورزش‌ها
  • کد خبر: 8112-06747.12722

/تاريخ و فرهنگ زورخانه/ نام كهنه سوار، در فرهنگ زورخانه فراموش شده است

اسبابي كه در حال حاضر به اسم سنگ در زورخانه متداول مي‌باشد، دوقطعه تخته جسيم بشكل نعل كفش‌هاي قديم كه قسمت بالاي آن مربع و قسمت سفلاي آن منحني است و در وسط هر يك از سنگها سوراخ و دستگيره‌اي تعبيه شده و طرفين دستگيره را براي جلوگيري از خراش برداشتن دست ورزشكار قطعات نمد مي‌گذارند. اين اسباب را سابقاً‌ نعل ـ سنگ نعل ـ سنگ ذورـ هم مي‌گفتند.

به گزارش ايسنا، سنگ ‌هاي زورخانه هم مانند ميله وزن معيني ندارد و وزن آنها به سليقه كسي كه سفارش ساختن سنگ را داده در نظر گرفته شده ولي روي هم رفته وزن هر يك از 20 كيلوگرم كمتر و از 40 كيلوگرم بيشتر نيست.

سنگ‌ها در يكي از غرفه‌هاي زورخانه كه مشرف به گود است، پشت به ديوار پهلوي هم گذاشته مي‌شود و در برابر آن تشك يا پوست تختي گسترده شده و نيز سه قطعه بالش نهاده‌اند، يكي براي زير سر و دوتاي ديگر براي تكيه گاه بازوان سنگ گيرنده است.

براي سنگ گرفتن، به پشت مي‌خوابند و دستها را از بالاي سر به دستگيره سنگ مي‌رسانند و هر دو سنگ را دفعتا از جاي حركت مي‌دهند و شروع بكار مي‌كنند. بدين ترتيب كه باستاني كار هر وقت بطرف چپ غلطيد دست راست او با سنگ بالا مي‌رود و چون بطرف راست غلطيد دست چپ بالا مي‌رود.

اصولا سنگ گرفتن مخصوص افراد قوي و ورزيده است. چنانكه سابقا جوانان قوي بازو را جوان سنگديده مي‌گفته‌اند.

براي آداب شمارش سنگ؛ مرشد زورخانه براي كسي كه سنگ مي‌گيرد، ضرب نمي‌گيرد بلكه تعداد حركات او را با آداب مخصوص مي‌شمارد و اگر مرشد مشغول ضرب گرفتن براي ورزش ديگران بود، وظيفه يكي از ورزشكاران است كه حركات سنگ را بشمارد.

شنا از ديگر حركات زورخانه است بدين گونه كه، ورزشكاران تخته شنا را در كف گود روي زمين گذارده و شروع به شنا رفتن مي‌كنند.

شنا حدود معيني ندارد و بسته به قدرت و توانايي جسماني ورزشكاراست، تا هنگامي كه مياندار مشغول كار است سايرين هم تبعيت مي‌كنند و اگر بعضي خسته شدند، در برابر دو يا سه مرتبه شناي مياندار يك‌مرتبه شنا مي‌روند. بعضي ورزشكاران شنا را تا دوهزار مرتبه هم ادامه مي‌دهند.

در حركت شنا نيز شمارش مرسوم است، به اين ترتيب كه اگر ورزشكاران قصد شنا كردن زياد تري داشته باشند، مياندار بالحن مخصوصي شروع به شمارش مي‌كند و تقريبا اعداد و عباراتي مانند اعداد و عبارات ذكر شده براي سنگ گرفتن برزبان مي‌آورد و سايرين در جواب هر يك از شماره‌هاي او يا علي مي‌گويند، ليكن اگر قصد شنا كردن زياد نداشته باشند، مرشد زورخانه ضرب مخصوص شنا را شروع و با آهنگ ضرب اشعار حماسي خاصه ابياتي از شاهنامه فردوسي را مي‌خواند.

شناي زورخانه مشتمل بر چهار نوع شناي كرسي، شناي دست و پا مقابل، دوشلاقه، شناي پيچ؛ است.

شناي پيچ مخصوص خاتمه شنا است و تقريبا يك‌نوع نرمش براي رفع خستگي بشمار مي‌رود. بعداز شناي پيچ كه تعداد آن خيلي كم است ورزشكاران از جاي برخاسته بعضي حركات نرمش كه در حال حاضر مخلوطي از حركات قديم و جديد است بعمل آورده و بعد تخته را كنار گذاشته و شروع به ميل گرفتن مي‌كنند. همچنين شناي دو شلاقه شنايي است كه در هر مرتبه دو بار صورت ورزشكار به زمين نزديك مي‌شود.

يكي از وسائلي كه حركات ورزشي را تنظيم مي كند و محرك ورزشكاران به كوشش و ركني از اركان ورزشي باستاني به‌شمار مي‌رود، ضرب زورخانه است كه با خواندن حماسه‌ها و ابيات خلاقي توأم است و براي هر يك از حركات (جز سنگ گرفتن و كشتي گرفتن) آهنگ مخصوص بوسيله آن نواخته مي‌شود و هر چه ضرب موجب تهييج جوانان و ورزشكاران است و همان اندازه كه طبل و شيپور از نظر روحي در جنگ مؤثر است، ضرب زورخانه نيز در محيط زورخانه اثر دارد.

ضرب زورخانه دامبك يا تنبكي است بزرگ كه از گل پخته و به وسيله كارگاه‌هاي كوزه گري ساخته مي‌شود و پوست آنهم مانند ساير ضرب‌هاي موجود از پوست آهو و امثال آن مي‌باشد و مطلقا‌ با دست نواخته مي‌شود.

بطوريكه از «گل كشتي» مير نجات اصفهاني مفهوم مي‌شود، در زورخانه‌هاي اعصار گذشته دامبك هاي كوچكي نيز بنام دامبك تعليم بوده است كه براي ورزش مبتديان بكار مي‌رفته و نيز از همين اثر استنباط مي‌شود كه غير از ضرب وسائل ديگري هم از قبيل ني و توتك كه آنهم چيزي شبيه ني بوده در زورخانه‌ها مي‌نواخته‌اند كه اكنون متروك است.

در زمان حاضر نواختن ضرب بعهده كسي است كه او را مرشد مي‌خوانند اما سابقا ضرب گرفتن بعهده ديگري بوده و مرشدها يا كهنه سوارها مسئوليت تعليم در زورخانه را داشته‌اند، نام كهنه سوار تا سي چهل سال قبل هم در زورخانه‌ها به زبان مي‌آمد و اينك بكلي فراموش شده است.

چنين بنظر مي‌رسد سابقا كهنه سوار وظيفه مرشد زورخانه را داشته و ضرب‌گير شخص ديگري بود. وظيفه كهنه سوار تعليم كشتي و ساير امور ورزشي بود و حتي چوبي بنام چوب تعليم در موقع كار بدست مي‌گرفته، چنانچه ميرنجات اصفهاني در مثنوي «گل كشتي» خود گفته است:

آفرين باد بگفتار خوش كهنه سوار                        آن پسر خوانده پرياي ولي در همه كار

آن پسر خوانده پرياي ولي در همه كار                  چوب تعليم بكف و ‌اي بحال رندان

هست آن پير جهانديده در فن ماهر                     هر فني را بدلي همچو فلك در خاطر

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha