«او پورياي ولي نبود. او هيچ كس نبود، او خودش بود، بگذار ديگران را به نام او و با حضور او بسنجيم. او مبنا و معناي آزادگي است ... و هرگز به طبقهي خود پشت نكرد.» (جلال آلاحمد)
“ تودر افسانهها جاويد خواهي بود.
زمان - اين جاري بيرحم - هرگز قلهي بلندت
را نيارد شست.
از اين پس راويان قصههاي پهلواني - اين
بهين تاريخهاي زندهي هر قوم - نقالان،
تو را در قصههاي خود براي نسلهاي بعد
ميگويند.
تواندر سينههاي گرم خواهي زيست،
تو با انبوه پاك مردمان خوب قلب شهر
خواهي ماند.
(م. آزرم)
17 دي ماه مصادف است با سي و پنجمين سالگرد درگذشت زنده ياد جهان پهلوان غلامرضا تختي؛ گروه ورزش خبرگزاري دانشجويان ايران با گراميداشت ياد و خاطرهي جاودان اين اسوهي آزادگي و شرافت، فرازهايي از زندگي پرافتخار او را مرور ميكند.
امروز در نخستين بخش از اين گزارش، نگاهي داريم به بخشهايي از زندگي و موفقيتهاي ورزشي شادروان تختي.
غلامرضا تختي در روز پنجم شهريور ماه 1309 در خانوادهاي متوسط و مذهبي در محلهي خاني آباد تهران به دنيا آمد. “ رجب خان“ - پدر تختي - غير از وي دو پسر و دو دختر ديگر نيز داشت كه همهي آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. “ حاج قلي“، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهي خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعريف ميكنند كه حاج قلي در دكانش بر روي تخت بلندي مينشست و به همين سبب در ميان اهالي خاني آباد به حاج قلي تختي شهرت يافته بود. همين نام بعدها به خانوادههاي رجب خان منتقل شد و به “ نام خانوادگي“ تبديل شد.
رجب خان با پولي كه از ماترك پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راهآهن زميني خريده و يك يخچال طبيعي احداث كرده بود واز همين راه مخارج زندگي خانوادهي پرجمعيت خود را تامين ميكرد.
نخستين واقعهاي كه در كودكي غلامرضا روي داد و ضربهاي بزرگ و فراموش نشدني بر روح او وارد كرد، آن بود كه مرحوم پدرش براي تامين معاش خانوادهي ناچارشد خانهي مسكوني خود را گرو بگذارد.
تختي سالها بعد در آخرين مصاحبهي خود با يادآوري اين ماجراي تلخ ميگويد:“ يك روز طلبكاران به خانهي ما آمدند و اثاثيهي خانه و ساكنينش را به كوچه ريختند، ما مجبور شديم كه دو شب را توي كوچه بخوابيم. شب سوم اثاثيه را برديم به خانهي همسايهها و دو اتاق اجاره كرديم. چندي بعد روزگار عرصه را بيشتر بر پدرم تنگ كرد تا اين كه مجبور شد يخچال طبيعياش را نيز بفروشد. اين حوادث تاثير فراواني در روحيهي پدرم گذاشت و باعث اختلال روحي او در سالهاي آخر عمر شد.”
در چنان شرايطي، غلامرضا تنها 9 سال به تحصيل پرداخت. وي خود ميگويد:“ مدت 9 سال در دبستان و دبيرستان منوچهري كه در همان خاني آباد قرار داشت، درس خواندم، ولي تنها خاطرهاي كه از دوران تحصيل به ياد دارم، اين است كه هيچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگي در ميان مردم و براي مردم درسهايي به من آموخت كه فكر ميكنم هرگز نمي توانستم در معتبرترين دانشگاهها كسب كنم.
زندگي همچنين به من آموخت كه مردم را دوست بدارم و تا آن جا كه در حد توانايي من است، به آنان كمك كنم، حال اين كمك از چه طريقي و از چه راهي باشد، مهم نيست. هر كس به قدر تواناييش ....”
غلامرضا، ورزش را از نوجواني آغاز كرد. ورزش ابتدا براي او نوعي تفنن و سرگرمي بود. در همان اوان، خيال قهرمان شدن، مدتي او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجواني كه تازه به فكر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت كه ورزش براي تندرستي و سلامت جان و تن هر دو لازم است.
شادروان تختي در مصاحبهاي با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانياش ميگويد:“ با آن كه علاقهي فراواني به ورزش داشتم، مجبور بودم كه در جستجوي كاري برآيم. زندگي، نان و آب، لازم داشت. براي مدتي به خوزستان رفتم و در ازاي روزي هفت يا هشت تومان، كار كردم. دنيا در حال جنگ (جنگ جهاني دوم)بود، زندگي به سختي ميگذشت.”
آشناي حقيقي تختي با ورزش و كشتي در باشگاه “ پولاد“ آغاز شد. وي كه پيش از اين گودها و زورخانههاي فراواني ديده بود و شيفتهي تواضع و افتادگي پهلواناني كشتي و ورزشي باستاني شده بود، براي نخستين بار در سال 1329 به باشگاه پولاد (واقع در خيابان شاهپور سابق) رفت و به دليل علاقه و استعداد وافري كه نسبت به كشتي نشان داد مورد توجه مرحوم “حسين رضي زاده”مدير آن باشگاه قرار گرفت.
تختي، خود مي گويد:“رضي خان آدم خوبي بود، اگر كسي را نشان ميكرد و ميديد كه استعداد كشتي دارد، دست از سرش بر نميداشت. در گرماي تابستان لخت ميشديم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندين ساعت كشتي ميگرفتيم، از دوش آب گرم و حمام خبري نبود. كشتي گيران براي وزن كم كردن، به خزينه ميرفتند تشكهاي كشتي را با پنبه پر ميكردند، اما خاك و خاشاك آن، بيش از پنبه بود.”
تختي كه پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سليمان) روانهي خدمت سربازي شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، بهويژه تشويق و حمايت دبير وقت فدراسيون كشتي كه در دژبان ارتش فعاليت داشت، تمرينات كشتي خود را بار ديگر آغاز كرد. تختي خود در اين باره ميگويد:“ وقتي در سال 1328 در مسابقهي بزرگ ورزشي (كاپ فرانسه) شركت كردم، درهمان اولين دوره ضربه فني شدم. اما تمرينهاي جدي و سختي كه در پيش گرفتم، مرا ياري كرد تا حقيقت مبارزه را درك كنم؛ اگر چه شور پيروزي در سر داشتم، اما كار و كوشش را سرآغاز پيروزي ميدانستم.”
به اين ترتيب تختي با تمرين و پشتكار مثال زدني رفته رفته خود را از ميان بازندهها بيرون كشيد و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم (79 كيلوگرم) به عضويت تيم ملي درآمد.
وي در نخستين دورهي مسابقههاي كشتي آزاد قهرماني جهان (هلسينكي، 1951) با وجود آن كه هنوز 21 سال داشت، نايب قهرمان جهان شد.
درخشش خيره كنندهي تختي در رقابتهاي كشتي هلسينكي كه در نخستين حضور او در مسابقههاي قهرماني جهان و در فاصلهي كمتر از دو سال از ورودش به ميادين ورزشي داخلي اتفاق افتاد، بيش از هر چيز نمايانگر ايمان و تلاش و ارادهي كم نظير تختي و همچنين استعداد و مهارت فوقالعادهي او در زمينهي كشتي بود.
گفتني است در اولين دوره مسابقات قهرماني كشتي آزاد جهان كه از لحاظ تاريخي ميدان معتبر و تعيين كنندهاي براي كشتي ايران و جهان بود، تيم ملي كشتي آزاد ايران با تركيب كامل و در هر هشت وزن آن زمان حضور پيدا كرد و با كسب دو نشان نقره (محمود ملاقاسمي و غلامرضا تختي) و دو نشان برنز (عبدالله مجتبوي و مهدي يعقوبي) در نتيجهيي درخشان و غير قابل تصور پس از تيمهاي ملي تركيه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.
مسابقات سال 1951 هلسينكي (فنلاند) براي تختي آغاز راهي بود كه طي 15 سال آينده با كسب دهها پيروزي و فتح سكوهاي متعدد قهرماني در بزرگترين ميادين بينالمللي كشتي ادامه يافت.
شادروان غلامرضا تختي در سال 1331 (1952) در نخستين حضور خود در رقابتهاي المپيك با كسب شش پيروزي و قبول يك شكست در برابر “ديويد جيما كوريدزه”از شوروي صاحب نشان نقره شد. وي در اين مسابقهها توانست حيدر ظفر ترك را كه سال پيش با غلبه بر تختي قهرمان جهان شده بود را شكست دهد.
تختي در دومين دورهي مسابقات جهاني كه در خرداد ماه 1333 (1954) در توكيو برگزار شد، در وزن هفتم (87 كيلوگرم) به رقابت پرداخت كه با وجود پيروزيهاي درخشان و شايستگي فراواني كه از خود بروز داد با قبول يك شكست غير منتظره در برابر “وايكينگ پالم”سوئدي از راهيابي به فينال بازماند و در نهايت عنوان چهارمي اين وزن را به دست آورد.
تختي شش ماه بعد در يك ديدار دوستانه در سوئد،« پالم» را با ضربهي فني شكست داد و باخت غافلگيرانهي توكيو را به خوبي جبران كرد.
شادروان تختي همچنين در سال 1955 در جشنوارهي بينالمللي ورشو موفق به كسب نشان نقره شد. اما سومين دورهي مسابقههاي قهرماني جهان (استانبول، 1957) تجربهي تلخي براي مرحوم تختي بود. وي كه در اين دوره از رقابتها، براي اولين و آخرين بار در وزن فوق سنگين آن زمان (87+ كيلوگرم) كشتي ميگرفت، به دليل وزن بسيار كمتر نسبت به رقيبان با دو باخت حذف شد.
پهلوان ايران با وجود حذف شدن دراستانبول آبرومندانه كشتي گرفت و نتايجي كه به دست آورد با توجه به آن كه با وزن 92 كيلوگرم به مصاف كشتي گيران فوق سنگين رفته بود، در مجموع غير قابل قبول نبود.
به عنوان نمونه «ديتريش» آلمان و «ايوان ويخريستيوك» روس، حريفان اصلي تختي در اين رقابتها 110 كيلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نيز از تجربهي خوبي برخوردار بودند.
در بازيهاي المپيك ملبورن (استراليا) كه در آذرماه 1335 (1956) برگزار شد تختي يك بار ديگر در وزن هفتم (87 كيلوگرم) به مصاف رقبايي از شوروي، آمريكا، ژاپن آفريقاي جنوبي، كانادا و استراليا رفت و با شكست تمامي حريفان اولين نشان طلاي خود را به گردن آويخت.
اين براي نخستين بار بود كه دو قهرمان از آمريكا و شوروي در يك سكوي معتبر جهاني پايين تر از حريف ايراني قرار ميگرفتند.
جهان پهلوان تختي در اسفند ماه همان سال با غلبه به مرحوم حسين نوري به مقام پهلواني ايران دست يافت و صاحب بازوبند شد و در سالهاي 1336 و 1337 نيز اين عنوان را تكرار كرد.
جهان پهلوان تختي در سال 1958 در بازيهاي آسيايي توكيو و مسابقات قهرماني جهان در صوفيه به ترتيب نشانهاي طلا و نقرهي اين رقابتها را به گردن آويخت و در مهر ماه سال 1338 (1959) در چهارمين دورهي مسابقات كشتي آزاد قهرماني جهان كه در تهران برگزار شد سومين عنوان قهرماني جهان خود را كسب كرد.
“ بوريس كولايف“ از شوروي تنها كشتي گيري بود كه با امتياز به تختي باخت و در 5 كشتي ديگر رقباي مجارستاني، لهستاني، فرانسوي، بلغار و ترك تختي با ضربهي فني مغلوب پهلوان ايران شدند.
تيم ملي كشتي آزاد ايران كه در رقابتهاي تهران با اكتفا به دو مدال طلاي غلامرضا تختي و امامعلي حبيبي با وجود برخوردي از امتياز ميزباني در حفظ عنوان سومي سالهاي قبل نيز ناموفق بود در هفدمين دورهي بازيهاي المپيك (ايتاليا، 1960) تا مكان پنجم رده بندي سقوط كرد. تختي كاپيتان تيم ملي و پر تجربهترين كشتيگير ايران كه در اين رقابتها در وزن هفتم به ميدان رفته بود، پس از پيروزي در پنج ديدار با در مسابقهي نهايي با قبول شكست در برابر “ عصمت آتلي“ از تركيه به گردن آويز نقره دست يافت.
مسابقههاي قهرماني جهان در يوكوهاماي ژاپن ميداني فراموش نشدني براي كشتي ايران بود. تيم ملي كشتي آزاد كشورمان پس از حضور در 8 دوره مسابقات المپيك و جام جهاني در رقابتهاي جهاني 1959 ژاپن، پرافتخارترين حضور خود در تاريخ كشتي را رقم زد و با دريافت پنج نشان طلا، يك نشان نقره، يك نشان برنز و يك عنوان پنجمي به مقام قهرماني كشتي آزاد جهان دست يافت.
جهان پهلوان تختي كه دراين مسابقات در وزن 87 كيلوگرم به مصاف حريفان رفته بود با حضوري مقتدرانه آخرين مدال طلاي خود را به گردن آويخت.
كشتيگيران آزاد ايران در ششمين دورهي رقابتهاي قهرماني جهان در توليد وي آمريكا (1962) نيز حضوري شايسته داشتند.
تيم ملي ايران اگرچه نتوانست مقام قهرماني خود را در اين مسابقات حفظ كند ولي كسب مقام سوم جهان نيز با توجه به كارشكنيها و ناداوريهايي كه در حق تختي و ساير كشتيگيران ايران روا شد نتيجهي قابل قبولي تلقي ميشود. جهان پهلوان تختي در اين مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر « وان براند» آمريكايي، « مرويد» روسي و « عصمت آتلي» كه از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حيثيت كشتي ايران به خوبي دفاع كرد و در نهايت پس از تساوي با « مرويد» جوان تنها به دليل 200 گرم اضافه وزن نسبت به حريف از دريافت نشان طلا محروم شد و به گردن آويز نقره رضايت داد.
قهرمان ارزشمند ايران در شرايطي در اين ديدارهاي شركت كرد كه از بيماري خطرناكي رنج ميبرد با اين حال عشق به ملت ايران او را به مصاف با بزرگترين قهرمانان جهان كشاند. شدت بيماري تختي به حدي بود كه پس از ديدار فينال سريعا به نيويورك منتقل و روز بعد در بيمارستان بزرگ نيويورك تحت عمل جراحي قرار گرفت.
در فاصله ي سالهاي 1962 تا 1966، جهان پهلوان تختي با وجود سن بالا همچنان عضو تيم ملي ايران بود. اما تنها در بازيهاي المپيك 1964 توكيو شركت كرد كه در اين ديدار با بداقبالي از كسب چهارمين نشان المپيك خود بازماند و به عنوان چهارمي جهان اكتفا كرد. البته جانشينان تختي در مسابقات جهاني صوفيه (1963) و منچستر (1965) از دريافت حتي يك امتياز در وزن هفتم ناموفق بودند، اين امر در كنار عشق وافري كه ملت ايران به جهان پهلوان داشتند، موجي از درخواستهاي مردمي و مطبوعاتي براي حضور مجدد تختي در رقابتهاي جهاني را برانگيخته بود.پهلوان 36 سالهي ايران با وجود عدم آمادگي كافي و گذشتن از مرز بازنشستگي شركت در مسابقههاي جهاني 1966 (تير ماه 1345) توليدورا پذيرفت.
تختي در مسابقات انتخابي مسابقات جهاني 1966 از نظر نتايج فني و پيروزي با ضربهي فني، بهترين چهره شناخته شده و به عنوان بهترين كشتي گير وزن هفتم ايران راهي آمريكا شده بود با اين حال كارشكنيها و برخوردهاي سويي كه از سوي برخي افراد و مقامات نسبت به او روا ميشد روحيهي او را تضعيف كرده بود.
جهان پهلوان به هنگام عزيمت به آخرين سفر خود، در ميان خيل عظيم مردمي كه براي بدرقه ي او و همراهانش آمده بودند در گفتوگو با خبرنگار “ كيهان ورزشي“ گفت:“ هيچ چيز نميتواند مرا خوشحال كند، پول، مدال طلا، عشق و حتي عشق. نسبت به اين مردمي كه به فرودگاه آمدهاند، احساس شرمندگي ميكنم. راستي چقدر محبت بدهكارم؟ من چرا بايد كشتي بگيرم؟ چرا بايد همراه تيم مسافرت كنم، تا سبب اين همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به اين پرسش را ميدانستم من هم ميتوانستم ادعا كنم چون ديگران هستم... وقتي كسي نداند چه عاملي سبب خوشحالياش خواهد شد، يقينا نخواهد توانست بگويد چرا كشتي ميگيرد و چرا همراه تيم مسافرت ميكند”
تختي كه بياميد به مصاف تازه نفسي هاو جوانان جوياي نام رفته بود، متاسفانه با بدترين قرعهي ممكن نيز مواجه شد به طوري كه پس از پيروزي پنج بر صفر در مقابل حريفي از مجارستان به مصاف “الكساندر مدويد» و «احمد آئيك» (نفرات اول و دوم اين دوره از رقابتها) رفت و با قبول شكست در برابر آنها براي هميشه با صحنهي كشتي خداحافظي كرد.
انتهاي پيام
نظرات