دكتر علي رفيعي در جلسه مطبوعاتي ايسنا گفت: بعد از رومئو و ژوليت ،نمايش يوسف و زليخا را به صحنه خواهم برد
صبح چهارشنبه جلسه مطبوعاتي با دكتر علي رفيعي، كارگردان تئاتر رومئو و ژوليت كه هماكنون در تالار وحدت بر روي صحنه است ، به همت سرويس فرهنگي هنري ايسنا و با همكاري روابط عمومي مجموعه تئاتر شهر و مركز هنرهاي نمايشي در محل خبرگزاري دانشجويان ايران برگزار شد.
در اين جلسه ، علي رفيعي با تاكيد بر اين كه در هنر تئاتر مخاطب مهمترين عنصر به شمار ميرود، دربارهي دليل انتخاب نمايشنامه تراژدي رمئو و ژوليت ،اثر ويليام شكسپير ، گفت: اگر قبول كنيم آثار بزرگ جهان، ميراث جهاني هستند، بايد بپذيريم كه ماندگاري آنها به دليل ارتباط عميق با بشريت است. مضامين اين گونه آثار، تمامي بشريت را به دور از محدودههاي جغرافيايي مورد خطاب قرار ميدهند.
به دنبال “عروسي خون“ ، خواستم باور هميشگيام را دربارهي يك رپرتوار ، به معناي واقعي به اجرا بگذارم. من خود بهاي بسيار زيادي براي مضمون قائل هستم وبه نظر من مضمون عشق كه در عروسي خون هم بود، بايد تداوم داشته باشد و در 2 يا 3 نمايش به اجرا گذاشته شود.
وي در ادامه افزود: رومئو و ژوليت را براي چندمين بار خواندم و ديدم كه چقدر مساله امروز جامعه ماست، مسائلي مثل رودررويي كهن سالي وجواني و قطع ارتباط نسل جوان و نسلهاي پيشين ونيز فناشدن اين نسل زير منگنه تضادها. ديدم رومئو و ژوليت ،مثل بسياري از داستانهاي كهن ايراني به فراموش شدن نسل جوان در بستر خشونتهاي جامعه ميپردازد و بعد از آن هم نمايش “يوسف و زليخا“ را به صحنه خواهم برد.
دكتر رفيعي همچنين دربارهي روند كار نمايش تا زمان اجرا گفت: در آغاز قصد اقتباسي از نمايش رومئو و ژوليت داشتم تا آن را به شكل امروزي درآورم، اما به اين نتيجه رسيدم كه به تغيير اسامي و تزريق جملات واتفاقات به روز نيازي نيست زيرا خود قصه بسيار گوياست. به نظر من فكر اصلي درخود نمايشنامه وجود داشت. پس فكر كردم بهتر است نحوه برخورد در تحليل اثر باشد در نهايت بهتر ديدم تغييرات لازم در انتخاب لايههاي مختلف نمايشنامه انجام دهم.يعني يك لايه را پررنگتر و لايه ديگر را كمرنگتر كنم.
وي درباره برخورد با آثار كلاسيك گفت: اولين بار كه با مقوله اهميت و ضرورت اجراي آثار كلاسيك مواجه شدم، در فرانسه بود در آنجا به طور همزمان 4 اجراي متفاوت از “شاه لير“ بر روي صحنه بود كه هيچ يك را نميشد گفت، اثر شكسپير نيست. ما از خود شكسپير هيچ اجرايي نديدهايم، پس الگويي هم در اختيار نداريم، اما چون خود اثر بسيار غني است با توجه به جامعه و مخاطب و با شناختن آنها، اثر را تنظيم ميكنيم.
اين كارگردان تئاتر دربارهي لايههاي مورد نظر خود در رومئو و ژوليت گفت: به هيچ وجه نميخواستم بار تراژيك اثر را كم كنم، تنها به نظر من آشتي دو خانواده در انتهاي نمايش امري سطحي بود وجنگ ميبايست ادامه داشته باشد. به نظر من تا زماني كه جسدها هستند، جنگ نيز ادامه دارد. پس صلح انتها را حذف كردم ، “پيتر“ را پررنگ كردم و “لارنس“ را فقط در حد ناصح نشان دادم و در جمله پاياني در پاسخ عبارت “آنچه بايد بشود شد“ پاسخي از شعر شاملو با عنوان “آن چه نبايد بشود، شد“ را برگزيدم.
دكتر رفيعي در ادامه جلسه،در پاسخ به دليل انتخاب محمد چرمشير براي بازنويسي متن گفت: در ابتدا خود ترجمه هاي انگليسي و فرانسه نمايشنامه رومئو و ژوليت را كنار هم گذاشتم و يك بازنويسي ابتدايي انجام دادم و سپس از آقاي چرمشير دعوت كردم تا كار دراماتولوژي متن را انجام دهد و كار چرمشير براي متن با توجه به حضور او بر سر تمرينها بسيار غني كننده بود.
رفيعي در پاسخ به اينكه در كارهاي او يك نوع فرم گرايي ديده مي شود گفت: به نظر من چيزي مستقل به نام فرم وجود ندارد و اين اشكال از آنجا به وجود آمده كه ارتباط ما با تئاتر جهان قطع است،در صورتي كه اين خصلت تئاتر مدرن جهان است كه من هم سعي ميكنم از آن عقب نمانم.به عقيده من اگر فرم ناقل محتوا نباشد به طور كلي فاقد ارزش است.
به طور مثال اين را بطور يقين مي توانم بگويم كه شايد شما جملهيي را از عروسي خون را بياد نياوريد اما خيلي از صحنههاي نمايش در ذهنتان مانده باشد و اين همان عقيده من است كه تئاتر براي ديدن است نه شنيدن و فرم فقط در ديالوگ و طراحي صحنه و نور و لباس خلاصه نميشود ، فرم در شكل حضور و حركت بازيگر هم هست.
كارگردان نمايشهاي عروسي خون ورمئو و ژوليت همچنين در ادامه افزود:تئاتر خود زندگي نيست بلكه عصاره آن است، پس فرم را نيز در خود دارد . كوشش من در نهايت اين است كه مخاطب همان چيزي را كه در زندگي ميبيند در صحنه نبيند و با ترك سالن نمايش چيزي جديدي را با خودببرد.
وي درباره معيار انتخاب بازيگران نمايش رومئو و ژوليت گفت : با توجه به گروه نمايش عروسي خون در اين نمايش به تعداد بيشتري نياز داشتيم در ذهنم مهدي فتحي براي نمايش رومئو و ژوليت هميشه به عنوان پدر لارنس بود و در انتخاب محمدرضا فروتن كه او را نيز يكي از دوستان معرفي كرده بود در مواجهه با وي او را جواني با اخلاق و علاقهمند يافتم كه صفات نيك انساني داشت. با ديدن ميل وشور و علاقهاش ، بعد از يك هفته دريافتم كه او رومئو است و در انتخاب محمد اسكندري، هميشه دوست دارم كار با او را ادامه دهم و خيلي از او راضي هستم.
دكتر علي رفيعي، در ادامه جلسه مطبوعاتي ، منشاء الهام وتاثيرگيري نمايشهاي خود را از اساتيدي چون ميلرهولد، گردن كريك و آپيا كه در علم ناتوراليسم بسيار تبحر دارند دانست و افزود : اساتيد ديگري همچون جورج استلر، پاتريس سر و پيتر اشتاين را خيلي دوست دارم وآرين كوشكين تمام زندگيم بود و نقاشي و معماري نقش مهمي در كارهايم دارند.
علي رفيعي در ادامه با بيان اين مطلب كه آرزوي ديرينه او داشتن يك گروه مستمر و جوان است گفت: در طول تمامي اين سالها، از تمام رياستهاي مركز هنرهاي نماشي تقاضا كردم تشكل تئاتري را حمايت كنند، حتي اگر مكان آنها در يك سوله و يا يك گاراژ باشد، اما تنها متصديان امروز به حرف من رسيدند كه البته با تمام تلاشي كه دارند به خاطر نداشتن بودجه نميتوانند به آن جامه عمل بپوشانند.
وي در پايان دربارهي نحوهي عملكرد مركز هنرهاي نمايشي و مشكلات آن گفت: مركز با بودجه كمي كه دارد، چه ميتواند بكند. تنها ميتوانم قدرداني و سپاس خود رابراي كساني كه در مركز كار ميكنند اعلام كنم، در اين سه سال تنها سالهايي است كه احساس ميكنم به عنوان يك گارگردان همراه مركز هنرهاي نمايشي قرار دارم . مشكل تئاتر از مركز هنرهاي نمايشي وحتي وزير ارشاد نيست، در تمامي دنيا تنها وزارت ارشاد متولي تئاتر كشور نيست بلكه مراكزي چون وزارت آموزش و پرورش و وزارت امور خارجه در اين امر سهيم هستند و بايد مسؤولان بالاتر و مجلس ششم با قرار دادن رديف بودجهاي درخور تئاتر اين مشكلات را رفع كنند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات