به گزارش ایسنا، حمید یزدان پرست در یادداشتی با این مقدمه نوشت: مراسم تشییع میلیونی شهدای مقاومت، سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین با شکوه هرچه تمامتر در روز یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۳ برگزار شد. فارغ از کثرت جمعیت و شور و شعور بالای حاضران، آنچه در این نوشتار مورد توجه خاص قرار میگیرد، مشابهت دو واقعه و واکنش مردمی در طی ۴۰ سال اخیر است، یکی در ایران و دیگری در لبنان. نخست به مورد اخیر باید بپردازیم که نزدیکتر است و مردم بیشتری در جهان شاهدش بودهاند.
۱ـ اسفند در لبنان
در اینجا کاری به جنایت اسرائیل در حمله به مناطق غیرنظامی و به شهادت رساندن جمع زیادی از فرماندهان و حامیان حزبالله، از جمله دبیرکلش نداریم. اما از وقتی قرار شد پس از وقفهای طولانی، پیکر دو شهید سرشناس مقاومت تشییع شود، رژیم صهیونیستی که اصرار دارد خود را پیروز میدان جا بزند، با برآورد احتمالی انبوه تشییعکنندگان، طی روزهای گذشته کوشید با تبلیغات رسانهای و تهدید حمله مستقیم هوایی به این مراسم، یا مراسم را لغو کند یا از میزان حضور مردم بکاهد.
ادی کوهن (تحلیلگر صهیونیستی در امور لبنان) معتقد بود: «اسرائیل باید علیه مراسم تشییع سیدحسن نصرالله، هواپیماها را در محدوده مافوق صوت بر فراز مراسم به پرواز درآورد و این مراسم را مختل کند.» ایشای الماکیس، تحلیلگر دیگر رژیم صهیونیستی نیز در روزنامه اسرائیلهیوم اظهار نظر کرد: «این مراسم علاوه بر ابزاری برای نمایش قدرت حزبالله، فرصتی برای بازسازی تصویر این جنبش در افکار عمومی لبنان است و اسرائیل باید با ابزارهای مختلف موجب اختلال در برگزاری مراسم تشییع شود و شرکتکنندگان آن را پراکنده سازد؛ زیرا این رویداد به معنای احیای اعتبار حزبالله لبنان است و اسرائیل باید تمام اقدامات ممکن را برای جلوگیری از مراسم تشییع به کار بندد تا اثبات کند که نظم جدید خاورمیانه را اسرائیل رقم میزند؛ بنابراین جلوگیری و اختلال در مراسم تشییع، پیامی به همه دشمنان منطقهای است! این مراسم نه تنها به محکومیت اسرائیل و درخواست از دولت لبنان برای اقدام علیه پنج پایگاه نظامی اسرائیل که بهتازگی در خاک این کشور ایجاد شده، منجر میشود، بلکه ممکن است حامیان حزبالله امور را به دست بگیرند.»
راهکارهای پیشنهادی الماکیس برای اختلال در مراسم تشییع، افزون بر حمله هوایی، پخش اعلامیههایی با محتوای عملیات روانی توسط هواپیماهای بدون سرنشین بر ورزشگاه، شکستن دیوار صوتی در هنگام سخنرانی، جنگ الکترونیکی و اختلال در سخنرانی نعیم قاسم، قطع برق محل برگزاری و نیز ارسال پیامی مبنی بر ممنوعیت فرود و برخاستن از بیروت به مقصدهای مختلف بود.
گدعون ساعر ـ وزیر خارجه اسرائیل ـ پا فراتر گذاشت و خواست با برافروختن غیرت لبنانیها، به تقابل میان آنان و ایران دامن بزند، پس گفت: «تشییع جنازه نصرالله نمایانگر برهه تاریخی برای لبنان میان تداوم اشغالگری ایرانی یا رهایی از آن است!»
بهرغم این قبیل سخنان، مراسم تشییع با شکوهی باورنکردنی در سرمای زیاد انجام گرفت و همزمان با شروع سخنرانی دبیرکل کنونی حزبالله، نعیم قاسم، چهار هواپیمای جنگنده اسرائیل در ارتفاعی پایین دو مرتبه از بالای محدوه مراسم عبور کردند و یسرائیل کاتس (وزیر جنگ)گفت: «جنگندههای اسرائیل که در حال حاضر در آسمان بیروت بر فراز مراسم تشییع جنازه در حال چرخش هستند، پیام روشنی را منتقل میکنند: هر کس اسرائیل را تهدید به نابودی کند، این پایان کارش خواهد بود!» انتظار این بود که مردم چون جدّیت دشمن را میبینند، بهراسند، بگریزند و جمع فراوانی زیر دست و پا له شوند؛ اما آنها قهرمانانه ایستادند و حتی به شور آمدند و بانگ تکبیر و «لبیک یا نصرالله»شان به آسمان رفت.
صهیونیستها که چنین دیدند، از راه دیگری وارد شدند؛ دنیل هاگاری (سخنگوی ارتش کودککش صهیون) در واکنش به شرکت حماسی مردم لبنان گفت: «ارتش اسرائیل اینگونه فعالیتها را نقض توافق بین اسرائیل و لبنان میداند. این مراسم تهدیدی مستقیم برای دولت اسرائیل و شهروندان آن است!» و همان وزیر جنگ که قافیه را باخته دید، گفت: «شما با شرکت در تشییع نصرالله خوشحال هستید و ما با پیروزی خوشحال خواهیم شد. شما در برگزاری مراسم تشییع جنازه متخصص خواهید بود و ما در پیروزی!»
او میتواند از این خوشخیالیها بکند؛ اما خود میداند که حماسه تشییع چه بر سرشان آورده و از این پس خواهد آورد، بهویژه هنگامی که آن را با رفتار مردم و رهبران صهیونیستی در چنین موقعیتی مقایسه کند!
پیگیری حقوقی این موضوع که نمونه بارزی از اقدام تروریستی علیه انبوه مردم غیرنظامی است، وظیفه دولت لبنان است؛ همانطور که پل مرقص (وزیر اطلاعرسانی لبنان)گفته: «آنچه اسرائیل به هنگام تشییع پیکر شهید نصرالله و صفیالدین در حریم هوایی لبنان انجام داد، نقض قوانین و توافق آتشبس بود.» این واقعه و پدافند همچون «ماستِ» ارتش لبنان بهوضوح نشان داد که تنها مدافع تمامیت ارضی لبنان،حزبالله است و تضعیف او چه بر سر کشورشان خواهد آورد.
۲ـ اسفند در ایران
۲۴ اسفند ۱۳۶۳، یعنی چهل سال پیش، پس از انفجار بمبی که به شهادت ۱۴ نفر و جراحت ۸۸ تن به هنگام اقامه نمازجمعه به امامت آیتالله خامنهای انجامید، جنگندههای عراقی بر فراز دانشگاه تهران آمدند که با پدافند نیرومند ما کاری از پیش نبردند. آن روز نیز نمازگزاران نه تنها فرار نکردند، بلکه پیکرهای پاره پاره شهیدان را جمع کردند و شعار سر دادند که: «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» و حتی یک نفر صحنه را خالی نکرد و هفته بعد نمازجمعه شلوغتر از دیگر ایام برگزار شد.
اینهمه در حالی بود که روز قبل، در پی نخستین حمله موشکی ایران به دشمن بعثی و همزمان با عملیات بدر در جبهه جنوب، صدام اعلام کرده بود که: «فردا نمازجمعه تهران را منفجر میکنیم» و مردم تهران بدون توجه به تهدید صدام و منافقین، حضوری پرشکوه یافتند و مردانه ایستادند.
امام جمعه تهران و رئیسجمهور وقت ایران، آیتالله خامنهای بدون هراس خطبه نماز را ادامه داد و گفت: «در مقابل شرارتها، در مقابل جنایتها و در مقابل خباثتها، همه دیدند که ما مقابله میکنیم و مشت را با مشت محکمتری پاسخ میدهیم. اگرچه دشمن ما ناجوانمرد و خبیث است، او وقتی که در میدان جنگ نمیتواند مقاومت کند، برایش شهر، روستا، بیمارستان، محل نمازجمعه تفاوتی نمیکند و هر جایی را که از دستش بربیاید، میزند. گفتیم از انتقام ما بترسید، ما توانایی داریم و میتوانیم مقابله بکنیم، اما جدی نگرفتند و باور نکردند و دیدید که مقابله ما به یک جبهه هم منحصر نماند. الان به شما میگویم: ما همین حرکت وحشیانه را که الان انجام داد، با کمال شدت و قدرت مقابله خواهیم کرد.»
نمازگزاران به وجد آمدند و شعار دادند: «منافق مسلح اعدام باید گردد» و امامجمعه افزود: «همانطور که از شعارهای شما برادران عزیز هم فهمیده میشود، این صدای انفجاری که رخ داد، مربوط به یک حرکت منافقانه رذالتآمیزی بود که در بحبوحه جنگ، عوامل و مزدوران خائن استکبار جهانی در نمازجمعه این بمب دستی را کار گذاشته بودند.»
امام خمینی در خصوص این واقعه گفت: «من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنینه با آن صداهایی که میآمد، با آن رگبارهایی که میآمد.
من ملاحظه میکردم و مخصوصاً نگاه میکردم ببینم که در بین مردم چه وضعی است، اما ندیدم حتی یک نفر را که تزلزلی در آن پیدا باشد و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت کرد و مردم آنطور گوش کردند و آن طور فریاد زدند که برای شهادت آمدیم.»
۳ـ از این دو واقعه همه ما، دوست و دشمن، درس بگیریم. اگر مردم پای کاری بایستند، پیروز میشوند چه دشمن، رژیم صهیونی باشد و چه صدام و چه هر کسی دیگر.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات