به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: اوضاع این روزهای دنیا را نگاه کنید، تصویری که ملّاک-رئیسجمهور جدید آمریکا در حال ساختن آن است یادآور بازگشت به دوران استعمار کهنه است؛ کانادا را میخواهم، گرینلند را میخواهم، پاناما را میخواهم، مکزیک را میخواهم، میخواهم غزه را لاسوگاس کنم، از سازمان بهداشت جهانی خارج میشوم، دادگاه لاهه را به بیدادگاه میبرم، محیطزیست به من چه ربطی دارد؟ او، هم در حال پایان دادن به نظمهای بینالمللی است که خوب یا بد بعضاً در شرایط پساجنگ تشکیل شدهاند و هم رسماً از کشورگشایی حرف میزند و میخواهد جهان را پرتاب کند به ۵۰۰ سال قبل که عدهای سوار بر کشتی سرزمینهای دوردست را فتح و استعمار و استثمار میکردند، به دوره کریستوف کلمب و قلعه پرتغالیها.
اما آیا این روند مختص دیوانهنمایی چون ترامپ است؟ خیر، دولت قبلی آمریکا هم که با شعارهایی چون حقوق بشر و حقوق اقلیتها و حفظ محیط زیست و... بر سر کارآمد، در عرض یک سال رسماً شده بود کارفرمای یکی از بزرگترین فجایع تاریخ. بایدن و نتانیاهو در ۱۵ ماه رسماً دست هیتلر را از پشت بستند و دوبرابر کل جنگ جهانی دوم بمب بر سر مردم غزه ریختند. بیش از ۵۰ هزار کشته در فلسطین که حداقل یکسوم آنها کودک بودند نهتنها با چراغسبز دولت دموکرات آمریکا بلکه با میدانداری آنها انجام شد.
سالها قبل گرامشی در تحلیل بقا و استمرار نظام سرمایهداری و عدم وقوع انقلابهای سوسیالیستی به دلایل غیراقتصادی متوسل میشود و روی نقش روبنا و فرهنگ تأکید میکند. او این ایدهاش را در قالب مفهوم هژمونی بازتعریف میکند. گرامشی هژمونی را به یک معنا، همان سلطه میداند که با ابزار نرمافزاری تحمیل شده که همان سلطه است اما ممکن است طرف مقابل هیچ حس منفیای نسبت به آن نداشته باشد. هژمون یعنی سلطه باکلاس! به طور طبیعی هرچه قدرت نرم یک کنشگر بیشتر باشد، امکان بیشتری برای هژمون شدن دارد و هرچه قدرت نرم کاهش یابد، طرف سلطهگر مجبور میشود برای در قدرت ماندن بیشتر از ابزارهای سخت استفاده کند.
موضوع هژمونی برای ایده غرب و در رأس آن ایالات متحده سالها موضوعیت داشت و برای آن، هم نظریهپردازی شده و هم ساختارهای متعدد فرهنگی، هنری رسانهای شکل گرفته است که کموبیش هنوز هم پابرجاست و کار میکند، اما چرا غرب مجبور است در اتفاقات این سالهای اخیر قید هژمونی و قدرت نرم را به طور نسبی بزند و هزینه آسیب دیدن آن را پذیرا باشد؟
گرامشی در تقریر ایده هژمونی تکملهای هم دارد. او میگوید در هر تلاشی برای هژمونیککردن یک ایده، ایده مقاومتی ضد آن جریان هم شکل میگیرد. سالها لیبرالها فرض میکردند که ایده مقاومتی ضدهژمون آنها مارکسیسم است. دوران جنگ سرد و کشمکشهای سخت و نرم آن دوران یادآور این فهم تئوریک از مسئله بود. سالهایی که غرب تلاش کرد از مسیر کالاییسازی رسانه و فرهنگ در روبنا کار مارکسیسم را تمام کند و باید گفت نسبتاً هم در این امر موفق بود.
اما چرا حالا و در سال ۲۰۲۵ و سیوچند سال پس از فروپاشی شوروی، غربیها پرده برانداختهاند؟ چرا در ماجرایی مثل فلسطین به یکباره ایده هژمونی به آخر خط میرسد؟
سیدروحالله خمینی وقتی در بهمن ۵۷ برای بنا کردن نظمی جدید با حمایت قاطع جمهور مردم پای به تهران گذاشت، چند ایده نو به میدان آورد. اول، مردمسالاری دینی به عنوان گرانیگاه حفظ جمهوریت و اسلامیت نظام نوپا و دوم، ایده احیای مسئله فلسطین به عنوان موتور پیشران برای جوشش اسلامگرایان خمود آن زمان. انقلاب اسلامی و امام با این دو ایده در نظر و عمل، بازی دوقطبی شرق و غرب را به چالش کشیدند. امام از یکسو از عدالتی سخن میگفت که خلأ لیبرالیسم بود و با برابری ماتریالیستی چپ در جهانبینی و الهیات تفاوت ماهوی داشت، از سوی دیگر از همان روز نخست پای دموکراسی دینی ایستاد. طرحی که دموکراتیکبودنش، پاشنهآشیل گفتمان چپ بود و اسلامیبودنش، وجه ممیزه با دموکراسیهای کالاییسازیشده غربی. در منطقهای که آمریکا برای سرسپردگانش یا به دنبال دیکتاتوری است یا پیگیر آنارشیسم، در انداختن طرحی نو یک ضربه کاری و مصداق تعبیر وارونه یک رویا برای آنها بود.
در بعد فراملی هم، بههم زدن کمپین فراموشی فلسطین که با کمپدیویدها در حال انجام بود، گفتمانی نو پدید آورد که تا هفتم اکتبر امتداد داشت و دارد. امروز به جرئت میتوان گفت اگر امام و امت انقلابی ۵۷ نبودند، پروژه آمریکایی-صهیونیستی انسانزدایی در منطقه سالها قبل پیروز شده بود و همه پروژههای صهیونیستها ازجمله تجزیه قدرتهای منطقهای مثل ایران محقق شده بود.
حضرت روحالله نرمافزاری را در سال ۵۷ به منطقه آورد که نظام محاسباتی غرب را دچار چالش جدی کرد و خلف صالح او تا امروز، هم آن نرمافزار را حفظ کرده و ارتقا داده است و هم ملزومات سختافزاری آن را در حد وسع فراهم آورده و غرب را به نقطهای رسانده که مجبور است به دوران استعمار کهنه ارتجاع کند و هژمونی را فراموش کند و ساز سلطه را کوک کند.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات