فیلم مستند «روزگار احمد» به کارگردانی محسن اردستانی رستمی و نویسندگی و پژوهش هانیه کمری شب گذشته در اصفهان به نمایش درآمد و جزء آثار برگزیدۀ سینما حقیقت قرار دارد. این فیلم، بیننده را در ۸۰ دقیقه از دل ماجراهای آشنا به زوایایی از زندگی احمد کاظمی میبرد که شاید کمتر برایمان گفتهاند یا سالهای مدید همه را در کلمۀ «شهید» خلاصه کردهاند.
زندگی شهید کاظمی که همواره نامش با عباراتی چون نابغه و فاتح میدانهای رزم پیوند میخورد، در مستند «روزگار احمد» از جایی آغاز میشود که موهای ژولیده و مشکی قشنگی دارد! جوانی است که برای ایستادن در برابر حرف زور و بیدادگری سر پرشوری دارد و بیدلیل نیست که ساواک به حسابش میرسد و پایش به زندان شاه باز میشود.
همین جوان به سال ۱۳۵۸ شمسی، یعنی در آستانۀ ۲۰ سالگی، نه برای جنگیدن، بلکه برای آموختن و تبحر در جنگهای نامنظم سر از سوریه و سپس جنوب لبنان درمیآورد. پایان دورۀ آموزشی در خارج از کشور و بازگشت به وطن شروع جنگهای پیدرپی و واقعی است.
احمد از همان آغاز جنگ هشت ساله که صدام حسین خیال قادسیه در سر دارد، لباس پیکار به تن میکند. و دیگر از تن به در نمیکند تا آن زمستان سردی که پیش از رسیدن به ۵۰ سالگی در دی ماهش آسمانی شد و به رؤیای شهادت دست یافت.
«روزگار احمد» به تکتک عملیاتهایی که کاظمی در آنها نقش داشته، نظر دارد و مخصوصاً به سراغ بیت المقدس میرود. در این نبرد، لشکر هشت نجف اشرف نیز که ترکیبی از رزمندگان نجفآباد، خمینیشهر، کاشان و چند شهر دیگر بود، به فرماندهی کاظمی حضور دارد. به گواه مورخان و صاحبنظران، عملیات طاقتفرسای بیت المقدس بدون جانفشانی این لشکر سرانجامی نداشت و آن صدای نوستالژیک آزادی در سوم خرداد ۱۳۶۱ به گوش نمیرسید: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید، خونینشهر، شهر خون آزاد شد.»
کاظمی نهفقط بعد از آزادسازی خرمشهر و در سالهای جنگ که در دوران پس از تابستان ۱۳۶۷ نیز به میدان آمد. شاید مهمترین آنها از میان بردن پایگاه اشرف در عراق و عقبنشینی مجاهدین خلق از این کشور باشد. او که فرماندهی نیروهای هوایی و زمینی را در کارنامۀ خدمت خود دارد، با ارتقای کیفی و کمی این دو نیرو و حضور در برهههای حساسی چون زلزلۀ بم نشان داد که یک فاتح همیشگی است.
در این مستند از میان خاطرت شهید کاظمی که بههمت همرزمان دیروزش روایت میشود، واکاوی سبک مدیریتی او برای مخاطب، خصوصاً برای اصفهانیها شنیدنی است. به گواه همرزمان شهید کاظمی یکی از علل موفقیتهای همیشگی او دقتنظر و هوشمندیاش در مدیریت غذا و تدارکات بود، آن هم در روزهایی که نیروها از این منظر در وضعیتی بحرانی به سر میبردند. مدیریت این وضعیت از دست هر فرماندهی بر نمیآمد و راویان و ناقدان بدشان نمیآید که این کامیابی کاظمی را با نسبت اصفهانیاش مرتبط بدانند!
مستند «روزگار احمد» در جایی به پایان میرسد که کاظمی موهای سپید، مرتب و متینی دارد و خواننده روی تازهای از زندگی آن شهید دیده و بیتردید لبخند رضایت بر لبانش مینشیند. با این همه، تردیدی نیست که میتوان به خود اثر و از برخی زوایا خرده گرفت.
حضور کمرنگ لوکیشنهای اصفهان و ذکر نام این دیار، خصوصاً نجفآباد یکی از آن خردهها است که احتمالاً مخاطب اصفهانی بیشتر آن را درک میکند. غیبت زنان در مستند و نبود روایتگرانی از خانواده، فامیل و دوستان غیرنظامی شهید کاظمی نقد دیگری است که نمیتوان به آسانی از آن گذاشت.
در خلاصۀ مستند «روزگار احمد» اینگونه میخوانیم: «فیلم روایت مستندی از زندگی «شهید احمد کاظمی». روایتهایی از ابتکارات و فعالیتهای ایشان، قبل و بهخصوص بعد از انقلاب، در برهههای زمانی مختلف و در مسئولیتهایی که بر عهده داشتند.»
به گزارش ایسنا، برخی از آثار برگزیدۀ هجدهمین دورۀ سینما حقیقت (جشنوارۀ فیلم مستند ایران) شامگاه دوشنبه (۳ دی ۱۴۰۳) در سینما سوره اصفهان اکران شد. این آثار همزمان با اصفهان برای اولین بار در شهرهای رشت، آبادان، بوشهر، اهواز، شیراز، بندرعباس، کرج، گرگان، قم و اراک نیز به نمایش درآمد.
انتهای پیام
نظرات