«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا اظهار میکند: دیار فرهنگپرور میبد در سده پنجم، دانشمردی به نام «ابوالفضل رشیدالدّین میبدی» را در دامان خود پروراند که بعدها به همت و کاردانی وی، سترگترین و شیواترین تفسیر عرفانی از قرآن مجید به مشتاقان فرهنگ و ادب پارسی عرضه شد.
به گفته وی، نواحی مرکزی ایران به ویژه یزد، به سبب دور بودن از مراکز قدرت و فرهنگ، کمتر نام و نشان آن را در کتابهای تاریخی و ادبی مییابیم؛ مگر آن که جهانگردی اهل قلم در گذر ایام، گذارش به این سرزمین بیفتد یا ناچار باشد برای بُریدن راه و رسیدن به جنوب آسیا از راه خشکی، از این دیار بگذرد؛ اینجاست که میتوانیم مثلاً چند سطری را درباره یزد در «سفرنامه مارکوپولو» بیابیم.
این محقق و پژوهشگر یزدی ادامه میدهد: در کتابهای تاریخی و ادبی سدههای پیش از اسلام و سدههای نخستین پس از اسلام، هیج جا نام و نشانی از یزد نمییابیم؛ در تاریخ بیهقی نیز نامی از یزد نیست و تنها در دیوان سنایی نام یزد آمده است.
وی با بیان این که نخستین سخنور یزدی بر اساس تذکرهها و کتابها «مجد همگر» است که در قرن هفتم، آن هم در شیراز میزیسته است، عنوان میکند: اگر نامی از «ابوالفضل رشیدالدّین میبدی» است، به این دلیل است که این دیار را ترک کرده و به عشقِ مراد خود «خواجه عبدالله انصاری» یا به انگیزه توجه فرمانروایان خراسان به فرهنگ و ادب، راهی هرات شده و به همین خاطر است که ما هیچ آگاهی از سالهای نخستین زندگی و حتی رخدادهای زندگانی وی نداریم.
مسرت با بیان این که میبدی، ظاهراً سالهای پایانی عمر را در میبد گذرانده است، میگوید: آرامگاه «سلطان رشید» در میبد که اکنون از بین رفته و سنگ قبر دخترش «فاطمه» میتواند شاهدی بر این مدعا باشد.
وی خاطرنشان میکند: رشیدالدین میبدی آنچنان گمنام مانده بود که سالها تفسیر او را از آنِ «سعدالدّین تفتازانی» میدانستند یا این که تا سال ۱۳۲۸ هجری شمسی و قبل از نگارش مقاله عالمانه استاد «محیط طباطبایی»، از آنِ خواجه عبدالله انصاری برمیشمردند.
نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» میگوید: رشیدالدّین میبدی اثری(تفسیری) از خود به یادگار گذاشت که از باد و باران و گزندِ ایّام، هیچ آسیبی ندید ولی گویا باد و باران، مهربانتر از افرادی بودند که بنای او را در میبد با خاک یکسان کردند و برجایش آسفالت گرم ریختند.
به گفته وی، از مجموعه آثار برجای مانده از سده ششم در میبد، دو سنگ قبر یکی از آنِ «موفّقالدّین» برادر «رشیدالدّین میبدی» متوفی سال ۵۷۰ هجری قمری یکی نیز از «فاطمه» دختر» رشیدالدّین» متوفی به سال ۵۶۲ هجری قمری است که باعث شد تا «ایرج افشار» یزدشناس نامی، با مطابقت نوشتههای روی سنگ و عناوین و القاب و انساب رشیدالدّین، در دیباچه نسخههای خطّی «کشفالاسرار» پی به نام و نسب کامل «ابوالفضل رشیدالدّین میبدی» ببرد.
مسرت اضافه میکند: افشار حتی بعدها به این نتیجه رسید که سلطان رشید از نسل شیخ «جمالالاسلام ابیسعید محمّدبن مهریزد» متوفی ۴۸۰ قمری از بزرگان یزد بوده که بنا بر نوشته آیتی، او به همراه «مجد همگر» از بازماندگان «مهرنگار» دختر «انوشیروان» هستند.
وی معتقد است که «رشیدالدّین میبدی» مصداق کسانی است که «در سینه مردمِ عارف» مزار دارند.
مسرت در ادامه برگزاری مجمع بزرگداشت میبدی در سال ۱۳۷۴ را فرصت بسیار خوبی خواند تا همگان با شخصیت چندگانه و جامعالاطراف این نویسنده، مفسر، عارف، زبانشناس، فقیه، محدث، اندیشمند و سخنور سده ششم آشنا شوند و بر زبان بیاورند که وی دانشمندی بزرگ، بلند همت و بلندنظر بوده است.
به گزارش ایسنا، «کشف الاسرار و عدة الابرار»، تالیف رشیدالدین ابوالفضل میبدی بر اساس تفسیر خواجه عبدالله انصاری است. این کتاب منبعی غنی از تفسیر، تاویل، معارف اسلامی، شعر و ادب عربی و فارسی است. در بین ترجمهها و تفسیرهای معتبر قرآن به زبان فارسی، «کشف الاسرار» ارزشی والا و مقامی خاص دارد.
این کتاب را میبدی در اوایل سال ۵۲۰ آغاز کرده است و سرمشق او در اینکار، تفسیر معروف خواجه عبدالله انصاری بوده است که متاسفانه اکنون به تمامی در دسترس نیست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از میان رفته باشد.
کشف الاسرار از بزرگترین و حجیمترین کتب تفسیری است که بر طریقه عرفانی و مشرب صوفیانه نوشته شده است. این تفسیر در ۱۰ جلد بزرگ در بهترین سبک و زیباترین عبارات ادبی مستحکم نوشته شده است.
این تفسیر از جمله تفاسیری است که در ضمن برخورداری از حلاوت زبان فارسی، دربردارنده نکات جالب عرفانی، تفسیری، تاریخی و ادبی است.
انتهای پیام
نظرات