براساس مقاله منتشرشده «شرکتهای دانش بنیان و نقش آنها در پیشرفت کشور با تکیه بر بیانات مقام معظم رهبری»، شرکتهای دانش بنیان در جنبههای مختلف مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند که ازجمله آنها نقش آن در چرخه علمو فناوری، کارآفرینی، اقتصادمقاومتی، تولید ارزش افزوده و عدم خامفروشی، آموزش نیروی انسانی و مشکلات و موانع آنهاست. نتایج بررسیها نشان دادند که با رفع موانع مختلف و افزایش مهارت نیروی انسانی میتوان شرکتهای دانش بنیان را بهعنوان یکی از مناسبترین را هحلهای بهبود اقتصاد مقاومتی برشمرد.
در دنیای امروز که سرعتی عجیب برای رسیدن به دانش بنیان شدن در همه فعالیتهای اقتصادی دارد نقش فناوری و علوم کاربردی در فرایند توسعه کشورها ابهامی ندارد اما علوم بنیادی و نقش این علوم در توسعه به حد کافی مورد توجه و بررسی قرار نگرفته و اجماع فراگیری در خصوص اهمیت این علوم برای توسعه نیست.
بر اساس نتایج مقاله «واکاوی نقش علوم بنیادی در پیشرفت همه جانبه کشورهای در حال توسعه» علوم بنیادی در یک کشور در حال توسعه بهعنوان کالای لوکس نیست و برای توسعه اقتصادی در این کشورها استفاده میشود. علوم و تحقیقات بنیادی شرایطی را ایجاد میکند که در آن انسانهای خلاقی ساخته میشوند که برای شبکه توسعه و تحقیق مفید هستند.
از آنجا که ارتباط علوم بنیادی با فرایند توسعه، ارتباطی کوتاهمدت و مشخص و مستقیم نیست برخی از سیاستگذاران ممکن است که زیر بار سرمایههای پرهزینه این علوم نروند و آگاهسازی نقش موثری در این زمینه خواهد داشت.
علوم بنیادی از دیدگاه اقتصادی چه ماهیتی دارد؟
در پاسخ به این سوال باید توجه کنیم اقتصاددانان هنگامی که میخواهند به تحلیل یک پدیده ازجمله پدیده علم بپردازند، چارچوب کلی بازار را در زمینه ذهنی خویش تصویر میکنند زیرا در بازار افراد و شرکتهای اقتصادی حضور دارند.
نخستین تلاش اقتصاددانان برای یافتن جایگاه مناسب علوم بنیادی در چارچوب کلی بازار از طریق مفهومی صورت گرفت که ناکامی بازار نامیده شد. ناکامی بازار زمانی است که نظام ترسیم شده به هر دلیلی درست کار نکند و مسیر پیشبینی شده خود را طی نکند. از جلوههای شکست ناکامی بازار، تولید کالاهایی است که از آن بهعنوان کالای عمومی یاد میشود که غیررقابتی هستند.
در مقاله «بررسی اثرات ابعاد اقتصاد دانش بنیان بر رشد تولیدات در ایران» آمده است، در فضای رقابتی امروز، رشد تولید و تثبیت نوسانات اقتصادی از مهمترین اهداف اقتصاد کلان هر کشور است. استفاده از شاخصهای اقتصاد با توجه به دانش یا دانش بنیان بهعنوان مهمترین ابزارهای مدیریت تقاضا میتواند در تحقق این امر مهم نقش داشته باشد. با توجه به ساختار، روابط و شرایط اقتصادی حاکم بر کشورها، نقش دانش و مدیریت آن در تولید مهم و قابلتوجه بوده و نتایج نیز این موارد را نشان میدهد.
در نظریههای جدید رشد اقتصادی،, دانش، بهعنوان نوعی متغیر برونزا به شمار نمیرود, بلکه بخش اصلی و کلیدی نظام اقتصادی محسوب میشود. دانش بهعنوان عامل مهم سرمایه است و رشد اقتصادی در انباشت دانش ریشه دارد زیرا انباشت دانش منشاء فناوری، نوآوری و کارآفرینی است.
انتهای پیام
نظرات